سه اشتباه در تفکر رقابتی

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زندگی در دنیای امروز این است که در همه‌ی زندگی‌مان با “رقابت” روبروییم: در درس و کار و زندگی شخصی و حتی در عشق! هر کجا و هر لحظه رقیبی وجود دارد که می‌تواند در یک آن، تمام داشته‌ها و رشته‌های ما را نابود کند. بنابراین همیشه رقیب یا رقبایی هستند که باید بر آن‌ها پیروز شویم. اما راه و روش پیروز شدن چیست؟ طبیعتا اولین گام‌ش شناخت رقیب است و بعد پیروزی بر رقیب. اما به‌تجربه متوجه شده‌ام که در هر دو گام دچار اشتباهاتی عجیب می‌شویم؛ مخصوصا جایی که احساسات هم وارد داستان و تصمیم‌گیری ما می‌شوند. این‌جا فقط قصد دارم به سه اشتباه بزرگ در این زمینه اشاره کنم:

۱- تشخیص اشتباه رقیب: دکتر روستا استاد بزرگ بازاریابی کشور ـ که افتخار دانش‌جویی‌شان را در دوره‌ی کارشناسی ارشد داشتم ـ چند اصطلاح مورد علاقه دارند که از جمله‌ی آن‌ها “بازارشناسی” و “رقیب‌شناسی” هستند. یکی از اشتباه بزرگ ما معمولا همین‌جا و در پاسخ‌گویی به همین سؤال رخ می‌دهد: “رقیب من کیست؟” آیا رقیب من کسی است که می‌بینم‌ش؟ یا آن کسی که دارد تبلیغ محصول / خدمت‌ش را می‌کند؟ و … اما اشکال کار کجاست؟ مشکل در این‌جاست که ما معمولا فقط از “بخش‌بندی بازار” ـ که از اصول پایه‌ای بازاریابی است ـ حرف می‌زنیم و در عمل این اصل اساسی را فراموش‌ می‌کنیم که: “کسی رقیب من است که در بخش هدف من در بازار، محصول / خدمتی مشابه یا جایگزین محصول / خدمت من به مشتریان بفروشد!” همین می‌شود که مثلا دو مدرس هم‌دیگر را رقیب فرض می‌کنند که یکی دارد استراتژی درس می‌دهد و آن یکی بازاریابی یا دو سایت هم‌دیگر را رقیب فرض می‌کنند که یکی دارد با فروش محتوا پول در می‌‌آورد و دیگری با عرضه‌ی محتوای رایگان و ارزش‌مند، از پروژه‌های جانبی که به‌دلیل اثبات تخصص‌ش در نوشته‌های‌ش به او واگذار می‌شود، درآمد کسب می‌کند. بنابراین: شناخت رقیب در زمینه (Context) اتفاق می‌افتد نه به‌صورت مطلق.

۲- قضاوت مطلق: بزرگ‌ترین اشتباه در شناخت رقبا قضاوت مطلق در مورد خودمان و رقیب‌مان است. یعنی: یا من بالاتر هستم یا او. و احتمالا در اغلب اوقات او پایین‌تر است و شکست من هم ریشه در عواملی دارد که از دست من خارج‌اند و البته چه بهانه‌ای به‌تر از شانس! بسیار دیده‌ام که وقتی این سؤال مطرح می‌شود که چرا رقیب برنده شد (و فرقی هم نمی‌کند در کار باشد یا در زندگی شخصی)، صرفا عواملی فهرست می‌شوند که ربطی به خود ما ندارند. مثال ساده‌اش این‌که وقتی شرکتی در مناقصه‌ی یک پروژه برنده نمی‌شود، این برنده نشدن به گردن قیمت‌شکنی رقبا یا دست‌های پشت پرده می‌افتد. در واقع ما از سؤال “چرا رقیب برنده شد؟” قدمی به پیش نمی‌گذاریم و به‌سراغ “چگونه برنده شد؟” نمی‌رویم. اما باز همه‌ی ماجرا این نیست. یک سؤال مهم‌تر وجود دارد: “رقیب در چه چیزی بر ما برتری داشت یا دارد؟” و این یکی دیگر کاملا عرصه‌ی قضاوت‌های مطلق است! از آن بدتر این‌که حتا اگر عوامل مؤثر بر برتری رقابتی را هم درست شناسایی کنیم، هیچ نگاه سیستمی در تحلیل نداریم و اصلا به فکرمان نمی‌رسد که ممکن است ما بر رقیب در تک‌تک عوامل برتری داشته باشیم اما در مجموع عوامل نه. بنابراین: برتری یا ضعف من (بله خود من!) در برابر رقیب نسبی است و با تحلیل سیستماتیک عوامل اثرگذار بر رقابت کشف می‌شود.

۳- برتری یافتن یعنی تضعیف رقیب و نه تقویت خودمان: اما چطور باید در رقابت برتری پیدا کنیم؟ اگر با تفکرات پدر استراتژی رقابتی و استراتژیست بزرگ هم‌روزگار ما مایکل پورتر آشنا باشید می‌دانید که از نظر آقای پورتر، ابزار پیروزی در رقابت دو حالت بیش‌تر نمی‌تواند داشته باشد: ره‌بری هزینه یا تمایز. به‌عبارت دیگر یا من باید ارزان‌تر از همه بفروشم و یا محصول / خدمت‌‌م از دیگران متمایز و برتر باشد. در پرسنال برندینگ و فروش تخصص‌م هم همین‌طور. من باید با دیگر متخصصان تفاوتی داشته باشم. اما … وقتی قضاوت مطلق باشد؛ آن‌وقت به‌صورت کلی یا ما برتریم یا رقیب‌مان. و همین‌جا استراتژی که اغلب ما انتخاب می‌کنیم استراتژی ناخودآگاهی است که چه از نظر تفکر استراتژیک و چه از نظر اخلاقی نادرست‌ترین استراتژی ممکن است: تضعیف رقیب! وجه اخلاقی ماجرا را که می‌دانید؛ می‌خواهم به وجه استراتژیک‌ش بپردازم: تمرکز من با انتخاب استراتژی تضعیف رقیب، از به‌بود مستمر محصول / خدمت‌م به جلوگیری از به‌تر شدن یا شناخته‌تر شدن رقیب‌م در بازار معطوف می‌شود. مثلا: من دیگر لازم نیست کیفیت نوشته‌های‌ وبلاگ‌م را به‌تر کنم. فقط لازم است که به دیگران ثابت کنم نوشته‌های وبلاگ به‌ خیال خودم رقیب‌م به‌درد نمی‌خورد! و پیامد این انتخاب چیست؟ این‌ها:

ـ در به‌ترین حالت من درجا می‌زنم.

ـ  در به‌ترین حالت رقیب‌م هم ضعیف‌تر می‌شود.

و هر دو این‌ها زمینه را برای حضور و برنده شدن رقیب سوم آماده می‌کند!

اگر دقت کنید در اوج رقابت خصمانه‌ی شرکت‌های بزرگ دنیا هم تأکید بر نشان دادن برتری‌ها و نقاط تمایزشان در مقایسه‌‌ی ویژگی‌های محصول / خدمت رقیب با محصول / خدمت خود از طریق بزرگ کردن نقاط ضعف‌ رقیب است. مثلا این تبلیغ سامسونگ علیه اپل را ببینید!

بنابراین: برای برنده شدن در رقابت باید از شناخت درست رقیب، تعیین نقاط و ضعف‌مان در مقایسه‌ی نسبی با رقیب و برتری‌جویی با به‌تر و متمایز بودن در ویژگی‌های محصول / خدمت استفاده کنیم. هیچ راه دیگری وجود ندارد. فرقی هم ندارد که رقابت برای چه باشد: در کار و زندگی شخصی. بیایید اخلاقی و درست رقابت کنیم.

دوست داشتم!
۱۰

لینک‌های هفته (۱۱۲)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

آزادی بیان در فضای خصوصی (جادی؛ کی‌بورد آزاد)

دستمزد عادلانه من چقدر است؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (راه‌نمایی‌های تکمیلی استاد در مورد این پست گزاره‌ها)

فهرست غذاهایی که شما را باهوش‌تر می‌کنند/ رژیم بیماری‌های شناختی 

جور دیگر (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

با چشمان بسته و با گوش‌های باز (امیر مهرانی؛ The Coach)

شش سخن تفکربرانگیز اینشتین (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

آفرینش یک کارآفرین – تفاوت‌های فیزیولوژی زنان و مردان (الهام اعتدالی)

نی‌نی‌ها را باید ناز کرد (وبلاگ علی م.) 

امکان مشاهده رویاها میسر شد/ گام پرچالش محققان در شناخت خواب 

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

مدیریت در دوران رکود یا بحران (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

آشنایی با استیو سینوفسکی، رئیس احتمالی آینده مایکروسافت (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

صاحب (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

USP شما چیست؟ (زینب جم؛ وبلاگ همینا)

هنر مصاحبه کردن (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) 

به من نفروش، برایم داستان بگو (استاد پرویز درگی) 

گنجینه‌های فرآیندی سازمان یا نیاز مدیران پروژه؟ در گاه نوشته‌ها (محسن احمدی؛ گاه‌نوشته‌ها) 

مدیر نبودم،‌ مدیر شدم (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

سفرهای کاری، چند نکته و خاطره پراکنده (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) 

فاز چهارم راه اندازی کسب و کار اینترنتی ـ قسمت دوم (تولید محتوی) (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز) 

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

با پنجره جدید نوشتن ایمیل، کار با جی‌میل راحت‌تر شد (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

تغییرات بزرگ در سطح مدیریت ارشد اپل: اخراج اسکات فورستال، قدرت گرفتن جانی آیو (نارنجی) 

مصاحبه وال استریت ژورنال با استیو بالمر: مأموریت جدید مایکروسافت (نارنجی) 

حجم آرشیو اینترنت به ۱۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ بایت رسید! (فارنت) 

آی‌پالس ۲۰: گپی با محمدرضا محمدعلی و پرهام باغستانی در مورد روز جهانی کاربردپذیری (آی‌کلاب) 

گزارش کامل مراسم عرضه ویندوزفون ۸ (آی‌کلاب)

گوگل در تعداد با اپل برابری کرد: ۷۰۰ هزار برنامه کاربردی در فروشگاه اندروید

وقتی که مدیر ارشد گوگل به دیدار رئیس جمهور فرانسه می‌رود (گشت‌ها)

فروش چهار میلیون ویندوز ۸ در چهار روز 

گارتنر بانکداران را به استفاده از رابط برنامه‌نویسی کاربردی توصیه کرد (بسیار جالب!)

نگرانی کارشناسان از افزایش تنوع و ابزار کاری هکرها (تجارت هک در واقع) 

مزایده دامنه‌های تک‌حرفی آغاز شد 

ترافیک اطلاعات فضای پردازش ابری تا سال ۲۰۱۶ شش برابر می‌شود

نوکیا جایگاه پنجم خود در بین تولیدکننده‌های اسمارت‌فون را از دست داد 

یک سوم خانوارهای جهان از باند وسیع ثابت استفاده می‌کنند 

شبکه‌های اجتماعی:

رسانه‌های اجتماعی در انتخابات ۲۰۱۲ آمریکا (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) 

نوشیدن رسانه‌های اجتماعی با یک فنجان قهوه (وحید ابوالحسنی؛ رسانه‌های اجتماعی) (عالی! عالی!)

۱۰ حقیقت تکان‌دهنده درباره سازمان ۲٫۰ که باید بدانید (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) 

زاکربرگ: اگر رئیس فیس‌بوک نبودم کارمند مایکروسافت می‌شدم 

نیم میلیارد توئیت روزانه در توئیتر 

صنعت فاوا در ایران:

عدم‌النفع ۵۸۵ هزار میلیارد تومانی دولت از عدم توسعه پهنای باند

وزیر ارتباطات مدعی شد: بدنبال چهار برابر کردن ظرفیت پهنای باند اینترنت هستیم

 کاهش قیمت اینترنت در شبکه ملی/ عدم دسترسی به حریم خصوصی کاربران و آخرین وضعیت شبکه ملی اطلاعات

راه‌اندازی نخستین موتور جستجوی بومی/ تخصیص ارز مرجع به کالاهای IT 

 رونمایی از سند راهبردی دفاع سایبری/ بهره برداری از VPN بومی

ایجاد اولین شهر فناوری اطلاعات در فرودگاه پیام/شهری بدون خدمات کاغذی

شرکت تلفن ثابت ایران تشکیل شد

نظارت دقیق بر محتوای پیامک‌های انبوه/ جلوگیری از فعالان غیر ایرانی پیامک  

اقتصاد:

اگه یه کاره‌ای بودم (۱)- پیش‌بینی‌پذیری (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط) (عااالی! به‌ترین مطلب هفته)

پیدا کنید دم روباه را در اقتصاد ایران (مجله‌ی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)  

روزنامه‌های ما باید سود‌ده شوند (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) (حرف حساب)

دو سوی تصمیم ۲۰۱۲ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

در نقد سهمیه‌بندی جنسیتی دانشگاه‌ها (کافه اقتصاد)

مغلطه اقتصادی: صادرات نفت از مظفرالدین شاه تاکنون! (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط)

تصمیمات ناپایدار ارزی (حجت قندی؛ اقتصادانه) 

هزینه یک سال زندگی (در ایران) 

متن توافق ۶ ماده‌ای برای فروش ارز صادرات

مخالفت بانک مرکزی با اختصاص ارز مرجع برای خرید منابع علمی  

۱۹ میلیارد دلار ارز دست مردم از کجا آمده است؟ 

تعداد کل بیکاران کشور اعلام شد 

فروش کد اقتصادی متوقف شد 

پیش‌بینی اکونومیست از بدهی‌های خارجی ایران 

اعتماد مصرف کنندگان آمریکایی به بالاترین حد در ۵ سال اخیر رسید 

دوست داشتم!
۲

کارگاه‌های آموزشی نادر خرمی‌ راد

همیشه از دیدن آدم‌های متخصص لذت می‌برم؛ چه برسد به این‌که افتخار دوستی با آن‌ها را داشته باشم. دوست خوب من نادر خرمی‌ راد یکی از این آدم‌های متخصص است که واقعا وقتی اسم‌ش را می‌شنوم هیچ چیزی دیگری جز “مدیریت پروژه” یادم نمی‌افتد!

به‌عنوان کسی که تازه در یکی دو سال اخیر با مدیر پروژه شدن اهمیت حوزه “مدیریت پروژه” را درک کرده، همیشه از خواندن نوشته‌های نادر چیزهای بسیار و البته مهمی یاد گرفته‌ام. نادر ساده و پاکیزه می‌نویسد و همین نوشته‌های‌ش را جذاب می‌کند. غیر از این یک غبطه‌ی  اساسی هم به نادر داشته و دارم: حجم بالای کارهای مفیدش و کتاب‌ها و مقالات بسیاری که نوشته و دارد می‌نویسد و البته دیگر کارهای‌ش. کاش نادر در مورد اصول مدیریت زمان و مدیریت وظایف‌ش هم برای‌مان بنویسد. 😉

نادر اخیرا آموزش‌های‌ش را از فضای آن‌لاین وارد فضای آف‌لاین هم کرده و به‌زودی دوره آموزشی استاندارد PRINCE2 و کارگاه آموزشی تدوین ساختار شکست کار را برگزار خواهد کرد. چه مدیر پروژه‌های بزرگ و کوچک هستید و چه یک کارآفرین و فریلنسر جوان، شرکت در این دوره‌ها ـ به‌ویژه دومی ـ را به همه‌ی شما توصیه می‌کنم. من دومی را خودم قصد داشتم شرکت کنم که احتمالا با یکی از کلاس‌های خودم هم‌زمان است و نمی‌شود. به‌جای‌ش اولی را شرکت می‌کنیم. 🙂

برای نادر عزیز آرزوی موفقیت روزافزون را دارم. 

 
دوست داشتم!
۷

نقدی متدولوژیک بر پروژه‌های سیاست‌گذاری فاوا در ایران

پژوهشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات اخیرا چندین پروژه‌ی برون‌سپاری پژوهشی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری فاوا اعلام کرده است که باعث شد یاد یکی از دغدغه‌های اصلی‌ام در حوزه‌ی مشاوره و سیاست‌گذاری بیافتم. با توجه به تجربه‌ای که از انجام یک پروژه‌ی پژوهشی برای این مرکز و درگیر بودن در تعدادی از پروژه‌‌های سیاست‌گذاری فاوا در سطح ملّی دارم، چند نقد متدولوژیک به شیوه‌ی معمول انجام پروژه‌های این چنینی در کشور دارم که به‌صورت مختصر به آن‌ها اشاره می‌کنم:

۱- ما در زبان فارسی از واژه‌ی سیاست‌گذاری به‌عنوان معادل “Policy Formulating” استفاده می‌کنیم که به‌نظرم اصلا ماهیت واقعی ماجرا را بازتاب نمی‌دهد. اصطلاح “فرموله کردن سیاست” نشان می‌دهد که ما به‌لحاظ متدولوژیک با موضوعی روبرو هستیم که دارای فرمول‌‌ها و قواعدی مشخص است. این در حالی است که “سیاست‌گذاری” اصلا ماهیت متدولوژیک کار را بازتاب نمی‌دهد و همین می‌شود که به هر شکل ممکن صرفا پروژه به‌پایان می‌رسد!

۲- رویکرد معمول پروژه‌‌های سیاست‌گذاری فاوا در ایران به این شکل است: الف ـ شناخت وضع موجود؛ ب ـ تحلیل وضع موجود؛ ج ـ تدوین وضعیت مطلوب؛ د ـ تحلیل شکاف و تدوین برنامه‌ی اجرایی. البته در عمل در تمامی این مراحل عملا مجبورید اصول روش تحقیق کمّی را به‌کار ببرید: نمونه‌گیری کنید و پرسش‌نامه توزیع کنید و در نهایت به‌دلیل کم‌بود داده‌های واقعی و صحیح، یا شهودی تحلیل کنید یا این‌که هر نتیجه‌ای خواستید بگیرید!

۳- برای پروژه‌ای که خودم داشتم، بررسی مختصری روی رویکردهای سیاست‌گذاری در جهان ـ به‌ویژه سازمان‌های بین‌المللی معتبری مانند UNDP و OECD ـ داشتم. برای‌ام جالب بود که این رویکردها تا چه اندازه با رویکرد ما متفاوت‌اند. در رویکردهای سیاست‌گذاری معمولی که من دیده‌ام روش کار به این شکل است: الف‌ ـ ساخت چارچوب تحقیق و تحلیل؛ ب ـ ساخت فرضیه‌ای در مورد وضعیت موجود؛ ج ـ آزمون فرضیه و اصلاح آن؛ د ـ استخراج گزینه‌ها و سناریوهای استراتژیک براساس فرضیه‌ها؛ ه ـ تعیین اهداف و فرموله کردن سیاست‌ها (چیزی شبیه روش حل مسئله‌ی شرکت معظم مک‌کنزی که ابراهیم حیدری دوست عزیزم در نوشته‌های وبلاگ‌ش در مورد آن توضیح داده است.)

۵- به‌نظرم تفاوت‌های این دو رویکرد متدولوژیک چنین مشکلاتی را ایجاد می‌کنند:

الف ـ در رویکرد معمول در ایران فرض بر این است که حوزه‌ی مورد مطالعه، وضع موجودی دارد و این وضع موجود حداقلی از وضعیت مطلوب را پوشش می‌دهد. این در حالی است که موارد بسیاری این‌گونه نیست و محقق در عمل مجبور است عوامل کاملا بی‌ربطی را در تفسیر ماجرا وارد کند که در نهایت باعث می‌شوند وضعیت مطلوب تدوین شده ربطی به حوزه‌ی مورد نظر نداشته باشد! خیلی وقت‌ها لازم است روی وضعیت موجود خط قرمز کشید و با رویکرد کنونی، این کار بسیار سخت است.

ب ـ در رویکرد معمول در ایران زمان‌بندی پروژه‌ها به‌شدت دچار مشکل است و بخش عمده‌ی آن به نبود اطلاعات مورد نیاز یا عدم تمایل ذی‌نفعان برای اظهارنظر برمی‌گردد. ضمن این‌که بسیاری از اطلاعات جمع‌آوری شده عملا ربطی به سیاست‌گذاری در حوزه‌ی مورد نظر ندارند! در رویکرد متداول جهانی، حجم عظیمی از داده‌های بی‌ربط از پروژه حذف می‌شوند و همین باعث کوتاه شدن زمان پروژه تا حد قابل توجهی می‌شود.

ج ـ در رویکرد معمول پروژه‌ها در ایران، هیچ چارچوب (Framework) یا مدل مشخصی برای تحقیق وجود ندارد و صرفا براساس شهود محقق یا در به‌ترین حالت یک مدل بین‌المللی مرتبط، اطلاعات جمع‌آوری و تحلیل می‌شوند و در نهایت سیاست‌ها تدوین می‌شوند. اشکال کار آن‌جاست که چارچوب و مدل تحقیق، متغیرهای تحقیق را مشخص می‌کنند و به شما می‌گویند چه اطلاعاتی را با چه عمقی و از کجا باید جمع‌آوری و تحلیل کنید. وقتی چنین ابزاری وجود نداشته باشد، عملا هیچ پایه و اساسی وجود ندارد و ارتباط تحلیل‌های انجام شده با موضوع تحقیق اصلا مشخص نیست. جالب این‌جاست که اصولا بسیاری از محققان این حوزه‌ها اصلا نیازی به چنین چارچوبی را حس نمی‌کنند. 

د ـ رویکرد معمول اجرای پروژه‌ها در ایران، تحقیق را به‌سمت و سوی روش‌های کمّی می‌برد و در نتیجه آمار و ارقام مهم‌تر از تحلیل و نتیجه‌گیری می‌شوند. این در حالی است که اگر گزارش‌‌های خروجی پروژه‌های مشابه در دنیا را مطالعه کنید، می‌بینید که آمار و ارقام صرفا به‌عنوان پشتیبان تحلیل‌های کیفی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نه به‌عنوان بخش اصلی از گزارش. این گذشته از این حقیقت است که اصولا این روزها به روش تحقیق کمّی نقدهای جدی وجود دارد و کم‌کم شاهد همه‌گیر شدن روش‌های تحقیق کیفی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری هستیم.

اگر چه مشکل اصلی در کشور ما فراموش شدن اجرای پروژه‌های سیاست‌”گذاری در حوزه‌ی عمل است؛ امیدوارم روزی برسد که حداقل ما محققان این حوزه به‌لحاظ روش‌شناسی، بتوانیم خودمان را به الگوی استاندارد تحقیق در این حوزه در دنیا نزدیک کنیم. به‌امید آن روز.

دوست داشتم!
۵

دعوت به جشن “روز جهانی کاربردپذیری” در ایران

“کاربردپذیری قابلیت استفاده‌ی آسان و یادگیرنده‌ی یک شی ساخته دست انسان است. این شی می‌تواند هر چیزی باشد: اعم از نرم‌افزارهای رایانه‌ای، وب‌سایت، کتاب، ابزارها و ماشین‌ها و حتی فرایندهای کسب و کار.” (ویکی‌پدیا)

“کاربردپذیری یک ویژگی کیفی است که میزان آسان بودن تعامل کاربر با یک سیستم را ارزیابی می‌کند. واژه‌ی کاربردپذیری به روش‌های به‌بود استفاده‌ی آسان یک سیستم طی فرایند طراحی نیز اشاره دارد. کاربردپذیری از ۵ مؤلفه‌ی کیفی تشکیل شده است:

  • قابلیت یادگیری: انجام وظایف ساده در اولین بار مواجهه با سیستم طراحی شده چقدر ساده است؟
  • اثربخشی: وقتی کاربران با طراحی آشنا شدند، چقدر سریع می‌توانند وظایف را انجام دهند؟
  • قابلیت به‌خاطرسپاری: وقتی کاربران بعد از مدتی استفاده نکردن از سیستم دوباره به‌سراغ آن می‌آیند، کسب مجدد مهارت‌ها چقدر آسان است؟
  • خطاها: کاربران به چه میزان خطا می‌کنند، این خطاها چقدر جدی هستند و حل آن‌ها تا چه اندازه ساده است؟
  • رضایت: سیستم طراحی شده تا چه حد دل‌پذیر است؟” (این‌جا)

“اهمیت کاربردپذیری از جایگاه آن در این فرمول‌ مشخص می‌شود: مفید بودن سیستم = کاربردپذیری سیستم + منافع ناشی از سیستم. که در آن:

منافع ناشی از سیستم = ارائه‌ی نیازمندی‌های کاربر در قالب کارکردهای سیستم.

کاربردپذیری = استفاده از این کارکردها چقدر ساده و دل‌پذیر است.” (این‌جا)

قبلا چند باری درباره‌ی پیچیدگی و نقش آن در تحلیل سیستم‌ها و هم‌چنین راه‌کارهای کاهش پیچیدگی برای‌تان نوشته‌ام (+) به‌تازگی که با مفهوم کاربردپذیری آشنا شدم، متوجه شدم که چه مشابهتی میان اصول آن با اصول تفکر سیستمی وجود دارد و جالب‌تر و هیجان‌انگیزتر این‌که چه روش‌ها و ابزارهای جالب دیگری هم برای تحلیل و کاهش پیچیدگی وجود دارد که می‌توان‌م در کارم از آن‌ها هم استفاده کنم. نکته‌ی مهم دیگر هم این‌که کاربردپذیری مثل تفکر سیستمی خاص یک حوزه‌ی خاص (مثلا طراحی وب) نیست و هر جایی که سیستمی وجود دارد که با کاربران‌ش تعامل دارد، کابردپذیری هم معنادار می‌شود.

طبیعتا دانش من هنوز در حوزه‌ی کاربردپذیری خیلی زیاد و مهم‌تر از آن عمیق نیست. به‌همین دلیل نیاز دارم که در مورد آن بیش‌تر بخوانم و یاد بگیرم. در همین راستا اخیرا متوجه شدم که هر سال روز مشخصی به‌عنوان روز جهانی کاربردپذیری در سراسر دنیا با شعار “زندگی را ساده کنید” جشن گرفته می‌شود و به‌تر این‌که این جشن امسال برای سومین سال متوالی در ایران هم برگزار خواهد شد.

من به‌عنوان یکی از گام‌های اول برای آشنایی با مفهوم و کاربردها و ابزارهای کاربردپذیری در جشن روز جهانی کاربردپذیری ایران شرکت خواهم کرد. اگر دوست داشتید در این همایش شرکت کنید، می‌توانید در این‌جا برای شرکت در همایش ثبت‌نام کنید. امیدوارم ببینم‌تان!

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۱۱۱)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

در خیانت نرخ ساعتی (محمد حسین واقف؛ شاهد قدسی) (نقد دوست خوبم بر این پست گزاره‌ها)

۲۰ اصول قیمت‌گذاری پروژه برای فری‌لنسرها (فرزاد محسن‌وند؛ وب‌‌هاب) (این یکی هم مطلبی دیگر مربوط به همون مطلب من)

برنامه ۵ ساله کاری (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) 

چه زمانی برای هنرمند شدن مناسب است؟ (رضا بهرامی‌نژاد)

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

آجر به آجر (رضا بهرامی‌نژاد) (عااااالی! به‌ترین مطلب هفته)

آیپالس ۱۹: گپی با اسد صفری موسس اسکرام ایران (آی‌کلاب) (به‌به!) 

درخت مسئله: آزمون فرضیه به شیوه مکنزی (ابراهیم حیدری)

تفاوت و رابطه تجربه کاربری و کاربردپذیری (اسما کروبی؛ آی‌کلاب)

ICB چیه؟ (نادر خرمی‌راد) 

۳ دلیل ابتدایی شکست پروژه (مهدی عامری؛ PMPlus) 

بازاریابی به اندازه (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) 

محافظت از دارایی‌های سازمانی با کمی دقّت و کمی تکنیک (محسن احمدی، گاه‌نوشته‌ها) 

بازسازی روحیۀ کارکنان (محمد سالاری) 

Evernote به کارکنانش بابت تمیز و مرتب شدن خانه‌هایشان، پول می‌پردازد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

زمانی برای طراحی ریسپانسیو (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

مشکلی وجود دارد: کمتر کسی می‌داند که ویندوز آر تی دقیقاً چیست (نارنجی) 

ماریسا مه‌یر اولین خرید خود در یاهو را انجام داد (وبلاگینا) 

در کنفرانس امشب اپل چه گذشت؟ (آی‌کلاب)

سامسونگ خبر قطع همکاری با شرکت اپل را تکذیب کرد (فارنت) 

گوشی‌ها چگونه هوشمند شدند؟ (زومیت) 

نسخه نهایی وب اپس آفیس، حالا روی اسکای درایو مایکروسافت (وبلاگینا)

نوار کاست، آینده ذخیره‌سازی اطلاعات حجیم (نارنجی)

کسپرسکی سیستم‌عامل اختصاصی خود را می‌سازد 

اینترنت ما را کند ذهن می‌کند (با تشکر)

شبکه‌های اجتماعی:

بهترین اپلیکشن‌های رسانه‌های اجتماعی (آمنه رضا؛ رسانه‌های اجتماعی) 

مغز عصر سنگی در جهان مدرن رسانه‌های اجتماعی » رسانه‌های امروز (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) 

صنعت فاوا در ایران:

بخش خصوصی زمینه را برای ارائه سرویس‌ها و خدمات محتوا محور فراهم کند (درباره‌ی توسعه‌ی خدمات ارزش افزوده‌ی موبایل در ایران)

آن سوی ویروس شعله 

ظرفیت اینترنت کشور افزایش یافت

اپراتور اول و دوم فعلا نمی‌توانند خدمات ۳G بدهند (اپراتور اول و دوم نسل سوم نمی‌خوان ارائه بدند که!) 

برترین شهروند دنیای دیجیتال انتخاب می‌شود

اقتصاد:

از پیش‌بینی‌های کینز: هفته‌ای فقط ۱۵ ساعت کار (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

اقتصاد؛ علم سرمایه‌داری (کافه اقتصاد)

یادداشت درباره نوبل اقتصاد ۲۰۱۲؛ تئوری بازی‌ها، برای بازی نیست! (پویا جبل‌عاملی) 

اقتصاد آنلاین – متوسط درآمد ایرانیان اعلام شد 

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی روند نرخ بیکاری ایران 

وضعیت اقتصادی آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری

توافق نهایی رهبران اروپایی برای تشکیل اتحادیه بانکی مشترک + فیلم

قیمت جهانی نفت بار دیگر کاهش یافت

دوست داشتم!
۲

چگونه دست‌مزدمان را به‌عنوان یک فریلنسر محاسبه کنیم؟

یکی از مشکلات اساسی ما ـ به‌ویژه وقتی برای خودمان کار می‌کنیم؛ اعم از مشاور، توسعه‌دهنده، طراح، گرافیست و … ـ محاسبه‌ی حقوق و دست‌مزدی است که برای کار کردن باید از سازمان‌های طرف حساب‌مان دریافت کنیم. بارها و بارها دیده‌ام که چه از طرف فردی که با یک سازمان کار می‌کند و چه از طرف خود کارفرما، اشتباهات وحشتناکی در این زمینه صورت گرفته و به‌  دل‌خوری طرفین منجر شده است. بنابراین شاید یک سؤال خوب این باشد که اصلا چطور باید دست‌مزدمان را به‌عنوان فریلنسر محاسبه کنیم!؟ در این پست قصد دارم به این سؤال پاسخ بدهم. در این زمینه اصولا چند روش وجود دارد:

۱- ببینید حقوق ماهانه‌‌ی شما با توجه به سوابق‌تان باید چقدر باشد (مثلا فرض کنیم یک میلیون تومان.) بعد ببینید چند روز با سازمان کارفرما کار دارید. فرض کنیم مجموعا هر ماه حدود ۱۰ روز در سازمان حضور دارید. حالا اگر فرض کنیم در ماه حدود بیست روز کاری داشته باشیم، شما نصف این میزان کار می‌کنید. بنابراین می‌شود گفت که شما می‌توانید عددی نصف کل دریافتی‌تان را به‌عنوان حقوق پایه به سازمان پیشنهاد کنید. به این عدد چیزی بین ۲۰ تا ۴۰ درصد به‌عنوان سربار بابت حق بیمه و مالیات و رفت و آمد و … افزوده می‌شود. 

۲- یک عدد مشخص را به‌عنوان دستمزد روزانه‌تان مشخص کنید (مثلا همان یک میلیون تومان تقسیم بر بیست روز کاری ماه که می‌شود روزی تقریبا ۵۰ هزار تومان) و به سازمان بگویید براساس تعداد روزهایی که در سازمان حضور دارید به شما پرداخت داشته باشند. البته در این حالت چون مبلغ حقوق ثابت نیست، باز باید یک ضریب سربار همانند حالت یک در نظر گرفته شود.

۳- مثل راه شماره‌ی دو؛ فقط محاسبات براساس تعداد ساعات کاری‌تان در طول ماه. در این حالت ابتدا باید دستمزد ساعتی‌تان را حساب کنید. برای این منظور به‌ترین کار این است که حقوق ماهانه‌تان را بر عدد ۱۸۰ (با فرض بیست روز کاری در ماه ضرب‌در ۹ ساعت کار روزانه براساس قانون کار) تقسیم کنید تا دست‌مزد ماهانه‌تان پیدا شود (که با فرض یک میلیون تومان حقوق ماهانه تقریبا می‌شود ساعتی شش هزار تومان.) فقط قبل از اعلام این عدد به کارفرما حواس‌تان باشد که در این حالت آن ضریب سربار (۲۰ تا ۴۰ درصدی) را باید به عدد ساعتی‌تان اضافه کنید. بنابراین عددی که به کارفرما اعلام می‌کنید عددی بین حدود ۷ تا ۹ هزار تومان خواهد بود.

۴- یک راه خیلی خیلی ساده‌تر هم وجود دارد: به این فکر کنید چه مبلغی شما را از کار کردن برای سازمان راضی می‌کند. به‌صورت شهودی یک مبلغ را مشخص کنید و بعد سعی کنید از راه‌های سه گانه بالا برای‌ش توجیه پیدا کنید. فکر می‌کنم این راه مؤثرترین راه هم باشد و رضایت بیش‌تری هم در نهایت از نتیجه‌اش خواهید داشت.

برای محاسبه‌ی رقم انجام یک پروژه هم می‌توانید از همین روش‌ها استفاده کنید و فقط درصد معقولی سود (بین ۵ تا ۲۰ درصد بسته به شرایط) را هم به ضریب سربارتان اضافه کنید.

اما یک سؤال مهم‌تر این است که حقوق یک ماهه‌مان را از کجا پیدا کنیم!؟ قطعا نمی‌شود دقیق کار کرد, اما چند راه برای این کار وجود دارد:

۱٫ اگر در حوزه‌ی آی‌تی کار می‌کنید به‌ترین و معتبرترین مرجع قابل استناد، استاندارد سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور است.

۲٫ در هر حوزه‌ای که کار کنید احتمالا دوستانی دارید که در حال کار کردن به‌صورت تمام‌وقت باشند. می‌توانید از دوستان‌تان بپرسید که حدود حقوق و دست‌مزدشان چقدر است (و حواس‌تان باشد که از آن‌ها بخواهید به شما یک دامنه یا Range بدهند. حقوق طرف را مستقیم نپرسید.)

۳٫ اگر آدم باتجربه‌ای در حوزه‌ی کاری خودتان می‌شناسید (مخصوصا اگر طرف مدیر پروژه یا صاحب شرکت باشد) از او بخواهید در مورد حقوق ماهانه‌ی شما قضاوت کند.

۴٫ اگر می‌توانید مدیر منابع انسانی یک شرکت فعال در حوزه‌ی کاری خودتان را گیر بیاورید و از او کمک بخواهید.

۵٫ اگر راه‌های بالا جواب نداد سعی کنید در چند مصاحبه‌ی استخدامی شرکت کنید و تا مرحله‌ی محاسبه‌ی حقوق و دست‌مزد پیش بروید! 😉

راه دیگری می‌شناسید بنویسید تا من هم یاد بگیرم. 🙂

پیشنهاد می‌کنم در راستای این مطلب حتما نوشته‌ی فرزاد (این‌جا) و محمد (این‌جا) را هم بخوانید.

پ.ن. متأسفانه در ایران به‌شدت هر دو طرف کارکنان و کارفرمایان از نبودن سایتی مانند Payscale دارند متضرر می‌شوند. البته در ایران بعید می‌دانم بخش خصوصی بتواند چنین سایتی را راه بیاندازد. این کار قطعا یکی از وظایف وزارت محترم کار، تعاون و رفاه اجتماعی است. کاش کسی پیش‌قدم شود و این کار بسیار ضروری را شروع کند.

دوست داشتم!
۵

لینک‌های هفته (۱۱۰)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

اخلاقیات بیچاره رو انگول نکنیم دوستان (جادی؛ کی‌بورد آزاد) (عاااااااااالی!)

شما نمره A خواهید گرفت! (منصور شیرزاد؛ گزیده سازمانی) (خیلی عاااالی!)

۱۲ دروغی که دیگر به خود نگویید! (دگرش) (عاللللللللللی!)

نیاز به آموزش و پرورش (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) 

دیدار آشنا (محسن صحراگرد؛ تجربه) 

خودخواهی احساس شادی ایجاد می‌کند 

بی‌خوابی در شب به حافظه آسیب می‌رساند 

افسردگی؛ شایع‌ترین اختلال روانی

زمان‌های مفید برای خوردن و خوابیدن/ صبح بهترین زمان برای کارهای فکری

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

اشتباهات ما در دو سال گذشته … (به‌مناسبت دو سالگی همینا) (وبلاگ همینا)

برای افزایش فروش؛ مغز خزنده‌ی مشتریان را بیدار کنید (استاد پرویز درگی) 

چندی از آموزه‌های یک برگ درخت برای رهبران (استاد پرویز درگی) 

اخلاق حرفه‌ای در مدیریت پروژه (محسن احمدی؛ گاه‌نوشته‌ها) 

ارزیابی شاخصه های رفتاری (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

یک پرده از نمایش اسکرام (اسد صفری؛ دنیای چابک) 

چرا نوکیا میـگو را رها و ویندوز فون را بغل کرد؟ (نارنجی) 

در آغوش گرفتن تغییرات با XP – بخش اول (سوماموس) 

فاز چهارم راه‌اندازی کسب و کار اینترنتی ـ قسمت اول (تامین منابع و تجهیزات) (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز) 

چشم‌انداز بلندمدت گوگل: تصاحب تمام نمایشگرها (نارنجی)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

یوتیوب به تلویزیون حمله می‌کند 

مردی که با جعل عکس نکسوس ایکس سونی، خیلی‌ها را سر کار گذاشت! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

گوگل در صدر لیست بهترین شرکت‌ها برای مهندسین نرم‌افزار (زومیت) 

آیا آمازون می‌خواهد “نوشتن” را هم مانند “خواندن” تغییر دهد؟ (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) 

پنج امکانی که گوشی‌های پانزده سال پیش نداشتند (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

۸ تفاوت ویندوز ۸ نسبت به ویندوزهای قبلی (احسان طریقت؛ iClub) و قیمت و بسته بندی Windows 8 مشخص شد

چگونه اطلاعات یک هارد دیسک خراب را بازیابی کنیم؟ (احسان طریقت؛ iClub)

همیشه نوآوری‌ها در آی‌فون نیست!  (وب‌شهر) 

یک سوم جهان به اینترنت دسترسی دارند 

نقش خدمات ارزش افزوده در بازار ۳۱ میلیارد دلاری M2M 

شبکه‌های اجتماعی:

۱۰ واقعیت شگفت‌انگیز درباره فعالیت رسانه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۲ (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) 

امنیت کاربران بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی جهان افزایش می‌بابد 

صنعت فاوا در ایران:

گفت‌و‌گو با مدیرعامل سازمان IT شهرداری تهران: هزار نقطه تهران زیر چتر WiFi شهرداری 

IPTV اولویت جدید شورای عالی فضای مجازی و امضای قرارداد ارائه خدمات تلویزیون تعاملی 

کاهش ۸۰ درصدی واردات لپ‌تاپ 

پروژه مطالعاتی ارائه نسل چهارم موبایل در کشور کلید خورد 

۳ هزار کارگاه اینترنتی در کشور فعالند

اقتصاد:

برنده نوبل اقتصاد ۲۰۱۲ کیست؟ 

سیاست کنترل جمعیت کماکان قابل دفاع است (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط) 

دولت باهوش، بانک مرکزی باهوش‌تر (حجت قندی؛ اقتصادانه)

آمارهای اقتصادی پشت دیوار بلند بانک مرکزی 

درآمد ۲۰ هزار میلیارد تومانی دولت از محل فروش ارز به نرخ آزاد

تأثیر ICT بر رشد اقتصادی کشورها

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۱۰۹)

یک هفته‌ی فرا پربار و بسیار ارزش‌مند. ممنون از همه‌ی دوستان که حسابی هیجان‌زده‌ام کردند. 🙂 و ببخشید بابت تأخیر زیاد …

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

تصویر دیروز،‌ واقعیت امروز (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااالللی!)

فریم‌ورک تعاملات – قسمت اول (بهروز بختیاری؛ مهندسی نرم‌افزار) (معرف مختصر و مفید مدل DISC. عالی!)

مسئله خودت را بهینه کن! (ابراهیم حیدری) (نکته‌ی بسیار مهمی نوشته ابراهیم. اولین اصل حل مسئله همینه!)

نه فیتته، نه بردار!! (منصور شیرزاد؛ سراپاگوش) (خاطره‌ای از دکتر خلیلی استاد بسیار عزیز استراتژی‌مون!!!)

۱۰ چیزی که شما باید در زندگی‌تان تجربه کنید! (مهدی عبدی؛ هدهدان) 

ده راهکار برای آنکه باهوش‌تر باشیم و باهوش به نظر برسیم! (زومیت) 

چگونه جلوی چک کردن دائمی پست الکترونیک خود را بگیریم؟

ارتباط جایزه نوبل و خوردن شکلات/ تأثیر شکلات در افزایش قدرت مغز 🙂 

ایسنا – مغز، افراد مورد تنفر را چگونه می‌بیند؟ 

کشف راز طول عمر/ پیر شدن چگونه اتفاق می‌افتد 

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

سه آزمون برای اندازه‌گیری تحقق اهداف (محمد سالاری) (به‌ترین و عالی‌ترین مطلب این هفته! استثنایی!)

فروش به ناخودآگاه (استاد پرویز درگی) (عاااااااااااالی!)

سؤال رؤیایی مصاحبه‌های استخدامی (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) 

اجایل فقط اسکرام نیست (اسد صفری؛ دنیای چابک)

چگونه مشتری را بشناسید و او را به دام اندازید؟ (مهدی عبدی؛ هدهدان)

 یادداشتی از دانیال سعد: نکات مثبت استارت‌آپ‌ویکند تهران چه بود؟ (iClub) (دانیال سعد مدیر گروه کلاسور؛ برگزیده‌ی سوم اولین استارت‌آپ‌ویکند تهران)

چو نیک بنگری … (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

توسعه نرم افزار چابک: کسب و کار نوآوری – بخش سوم و آخر (سماموس) 

نبرد استراتژی‌ها و نگرش‌ها در بازار تلفن هوشمند و تبلت: قسمت دوم، چرا آیفون یا آیپد ثمره نگرش و استراتژی اپل هستند (زومیت)

پول تنها عامل ایجاد انگیزه برای ستاره‌های تیم نیست (محمد سالاری)

نگاه متفاوت آمازون به سوددهی و کسب درآمد (نارنجی) (جف بزوس رسما استراتژی اصلی آمازون را اعلام کرد!)

کمپین ۱.۵ میلیارد دلاری مایکروسافت برای تبلیغات ویندوز ۸ (وبلاگینا) (گران‌ترین کمپین تبلیغاتی تاریخ!)

ایسنا – چرا گاهی از کارمندان خوب رفتاری نادرست سر می‌زند؟ 

دنیای نوین کسب و کار – خطرات پیش روی مدیران کسب‌وکارهای فردا

ایسنا – استاندارد در ایران ۵۲ ساله شد 

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

نه! کامپیوترهای دسکتاپ هرگز نمی‌میرند! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

نوکیا یا اندروید؛ کدام‌یک بیشتر به دیگری نیاز دارد؟ (علی ارغوان؛ یک پزشک) 

چگونه اطلاعات مربوط به خودتان را از نتایج جستجوی گوگل حذف کنید؟ (شاهوار)

آیا نوکیا می‌تواند برنده جنگ جهانی سرویس نقشه‌ها باشد!؟ (فارنت)

آیا می‌دانید چه کسی «دکمه ESC» را ابداع کرد؟ (فارنت)

ThinkPad بیست ساله شد: چطور جعبه سیاه IBM، صنعت لپ‌تاپ را تعریف کرد (زومیت) 

رشد ۲۲ درصدی سرمایه‌گذاری روی مراکز داده در سال ۲۰۱۲

دوربین‌ موبایل محبوب‌تر از دوربین عکاسی 

همکاری شرکت‌های بزرگ در راه‌اندازی یک سایت برای استانداردهای وب 

آفیس ۲۰۱۳ تا نوامبر در دسترس حرفه‌ای‌ها و مایکروسافت در سال آینده، آفیس ۲۰۱۳ را برای اندروید و iOS ارائه می‌کند (زومیت)

روان‌شناسی اشتراک‌گذاری‌های آن‌لاین (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) (عاااااااااااااالی!)

انواع رسانه‌های اجتماعی (اینفوگرافی) (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) 

تحلیل شبکه‌های اجتماعی. بخش سوم: تویئتر، BigBird و میت رامنی و تحلیل شبکه‌های اجتماعی. بخش چهارم: مناظره معاون اول رئیس جمهور (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

صنعت فاوا در ایران:

خبرگزاری کتاب ایران (IBNA) – نشر دیجیتال بسترهای مطالعه مفید و هدفمند را فراهم می‌کند (گزارش میزگردی در مورد چالش‌های نشر دیجیتال در ایران با حضور من و دوستان‌م در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال)

استفاده از VPN رتبه سایت‌های ایرانی را کاهش داد 

سخنان وزیر ارتباطات در نماز جمعه تهران و وزیر ارتباطات: اینترنت ملی ربطی به فیلترینگ ندارد

اقتصاد:

۵ میلیارد دلارتقلبی در بازار ایران (یک گزارش بسیار مهم. حتما بخوانید.) 

تصمیمات احمقانه ارزی-۱ و تصمیمات احمقانه ارزی-۲ و تصمیمات احمقانه ارزی-۳ (حجت قندی؛ اقتصادانه)

چه کنیم با بازار ارز؟ (مجله‌ی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)   

«بیماری» خانه‌های خالی (مجله‌ی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)   

گزارشی از یک مقاله، نوشته‌ی ابهیجیت بنرجی (کافه اقتصاد) (مقاله‌ای درباره‌ی معضلات تأمین مالی در اقتصادهای در حال توسعه)

سیاست‌های ناسازگار …! (تحلیل اقتصادی)

گزارش صندوق بین المللی پول: رشد اقتصادی ایران منفی ۹ دهم درصد/ سال بعد به بالای صفر می رسد 

اقتصاد آنلاین – اولویت‌بندی‌ ۱۰ گانه ارزی تغییر کرد 

اقتصاد آنلاین – رضایت ۶۳ درصد ایرانیان از زندگی 🙂 (البته با مرور این خبرها می‌فهمید چرا: تولید خودرو ۶۶ درصد کاهش یافت / افزایش ۵۰ درصدی بلیت هواپیما تا دو هفته آینده / نرخ ارز و نفت در بودجه۹۲ هنوز مشخص نیست)

اقتصاد آنلاین – آگهی استخدام رئیس کل بانک مرکزی بریتانیا در اکونومیست 

دنیای نوین کسب و کار – گوگل بانک می‌زند

دوست داشتم!
۱

مقاله‌ی هفته (۱۸): ۳ اصل طراحی مدل کسب و کار در استارت‌آپ‌های عصر اجتماعات آن‌لاین

خانم نیلوفر مرکنت یک استراتژیست توسعه‌ی کسب و کار در عصر اجتماعات آن‌لاین است. ایشان در زمینه‌ی ایجاد و توسعه‌ی کسب و کارهای اجتماعی می‌نویسد، تدریس می‌کند و مشاوره می‌دهد. برای من که حوزه‌ی تخصص ایشان بسیار جالب است!

خانم مرکنت این‌جا ۳ اصل طراحی مدل کسب و کار در استارت‌آپ‌های عصر اجتماعات آن‌لاین را توضیح داده‌اند. این ۳ اصل ساده اما جذاب و مؤثر را با هم مرور می‌کنیم:

۱- اصل اول ـ سرعت: همیشه مهم‌ترین ابزار انگیزشی یک کارآفرین ـ برای جلب نظر سرمایه‌گذاران، هم‌کاران و … ـ جهت راه‌اندازی یک کسب و کار جدید، پول است. اما در دنیای جدید، شما لازم نیست بر پول تکیه کنید. به‌جای آن به‌سادگی می‌توانید روی اهداف و مقاصدتان تکیه کنید. آدم‌هایی را بیابید که با شما رؤیای مشترکی دارند!

۲- اصل دوم ـ جریان: اجتماعات آن‌لاین امکان مشارکت همه را در ساختن و توسعه‌ی یک کسب و کار جدید فراهم می‌آورد. وقتی مقصدتان هم مشخص بشود، آن‌وقت می‌توانید به این فکر کنید که چگونه می‌توانید به‌کمک این خرده ـ جامعه‌های آن‌لاین، کسب و کار جدیدتان را بسازید و توسعه دهید. چند مثال جالب در این زمینه: جامعه‌ی هواداران یک چیز (عکاسی، غذا، کتاب یا هر چیز دیگر) می‌توانند به طراحی محصولات و خدمات جدید کمک کنند. جامعه‌ی افرادی که مقصد یکسانی دارند با اشتیاق کامل در ساختن یک چیز جدید مشارکت می‌کنند (ویکی‌پدیا این‌گونه ایجاد شد!) جامعه‌ی آدم‌های باتجربه به شما کمک می‌کنند تا از تخصص‌شان برای ارائه‌ی خدمات جدید استفاده کنید (مثلا فروم‌های مربوط به تولیدکنندگان محصولات فناوری را ببینید!) جامعه‌ی افراد وابسته از نظر عقائد، احساس یا هر چیز انسانی دیگر هم به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات، محصولات و ایده‌ها می‌انجامند (فیس‌بوک!) این‌ها تنها چند نمونه‌ی اصلی بودند. به‌دنبال مدل خودتان ـ با اقتباس از این مدل‌ها یا ایجاد مدل‌های جدید ـ برای مشارکت دادن گروه‌های دور و برتان در ساختن و توسعه‌ی کسب و کار خود باشید.

۳- اصل سوم ـ انعطاف‌پذیری: این روزها همه از اصل تفویض اختیار سخن می‌گویند؛ اما کم‌تر کسی است که باورش را به‌عمل در می‌آورد. همین تمرکز در تصمیم‌گیری است که باعث می‌شود “طراحان” (یا همان استراتژیست‌ها) از “مجریان” جدا باشند. فاصله‌ی میان “برنامه” و “اجرا” که یکی از مهم‌ترین موضوعات تحقیق در علم مدیریت این روزهاست؛ ریشه در همین موضوع تمرکز در تصمیم‌گیری دارد. بنابراین در عمل هر تصمیمی را که می‌شود به کارکنان، جامعه‌ی همکارتان و سایر ذی‌نفعان کسب و کار خود واگذار کنید و بر روی کلیدی‌ترین تصمیمات ـ تصمیماتی که جز شما کسی نمی‌تواند بگیرد ـ متمرکز شوید.

سرعت، جریان و انعطاف‌پذیری. به مدل کسب و کارتان نگاهی دوباره بیاندازید!

دوست داشتم!
۵
خروج از نسخه موبایل