لینک‌های هفته (۱۶۷)

خب مثل این‌که قرار نیست طلسم انتشار به‌موقع پست‌های گزاره‌ها شکسته شود. 😐

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

تجربه‌های جدید – شیث (تجربیات شیث از کار کردن در دفتر اروپایی یک شرکت مهندسی مشاور بین‌المللی)

مفهوم خوشبختی (الهام اعتدالی؛ تجربه‌ها و ترجمه‌ها)

۱۰ راه مؤثر برای پایان دادن به کاری که شروع کرده‌اید

اوقات فراغت به سبک آدم موفق‌ها

مدیریت کسب و کار:

یک فنجان قهوه با مشاور مدیریت (۱) (محمدرضا شعبانعلی) (عاااااااااالی!)

هدف اصلی مصاحبه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااالی!)

دنیای چابک » چه کسی مقصر هست؟ (عاااااااااالی!)

پیوند موسیقی و بازاریابی و دستاوردهای آن برای دنیای فروش (استاد پرویز درگی)

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

گوگل به دنبال راهی برای اجرای نرم‌افزارها بدون نیاز به نصب است – ایستنا

رازهای موفقیت گوگل و آمازون برملا شد

پس از یک سال انتشار آنلاین؛ نیوزویک انتشار نسخه کاغذی خود را دوباره از سر می‌گیرد! (فارنت)

علم و فناوری:

بله! سیم‌کشی مغز آقایان و خانم‌ها واقعا با هم فرق می‌کند! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

راه‏‌اندازی یک موتور جستجوگر آفلاین در هند

آیا بازگشت به زندگی پس از مرگ مغزی امکان‌پذیر است؟

سرانجام یک «سایبورگ» حقوق شهروندی پیدا کرد! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

خاطره تجربه‌های ترسناک به ما ارث می رسد

فناوری همراه:

پنج جایی که اندروید هنوز فرصت نفوذ پیدا نکرده است! (فارنت)

سیستم عامل جدید Sailfish در کنار اندروید (ورلد آی‌تی)

رسانه‌های اجتماعی:

اپل کمپانی تاپسی تحلیل‌گر داده‌های شبکه‌های اجتماعی را با پرداخت ۲۰۰ میلیون دلار مال خود کرد – زومیت

صنعت فاوا در ایران:

تصمیم برای فیس‌بوک در شورای فضای مجازی

مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی خبر داد: انتشار اوراق مشارکت الکترونیک تا پایان سال و چک الکترونیک از اردیبهشت‌ماه

رییس مرکز توسعه فاوا: زیرساخت فناوری اطلاعات وزارت ارشاد ۱۵ سال از صدا و سیما عقب است

اقتصاد:

سقف بودجه سال آینده ۱۹۰هزار میلیارد تومان/دلار ۲۵۵۰ تومان و نفت ۱۰۰ دلار – ( Tala.ir ) سایت طلا

حجم معاملات آنلاین بورس افزایش می‌یابد

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

فقط ۵۷ درصد اقتصاد مالیات می‌دهد

افت ایران در ۸ شاخص فضای کسب‌وکار

اقتصاد آنلاین – تورم آبان به ۴۰ درصد رسید

پیش بینی اقتصاد۹۳/نرخ رشد اقتصادی: مثبت ۳ درصد؛ تورم: ۲۵ درصد

اقتصاد آنلاین – مصرف روزانه ۶۸ میلیون لیتر بنزین در کشور

فاوا در ایران و جهان:

ایتنا – پیش‌‏بینی‏‌های آی دی سی برای صنعت آی تی در سال ۲۰۱۴

گزارش واعظی از نیاز کشور به ۱۳ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری در بخش اعتبارات

دوست داشتم!
۳

به بی‌عادتی کاش عادت کنیم!

در سلسله درس‌های موفقیت شخصی و شغلی گزاره‌ها هفته‌ی پیش به این‌جا رسیدیم که ۵ اشتباه کلیدی در مسیر موفقیت ما کدام‌اند. اما یک اشتباه بسیار بزرگ باقی ماند که به‌دلیل اهمیت آن تشریح آن را به نوشته‌ی این هفته موکول کردم.

در مسیر موفقیت،”کی‌ام من؟” سؤالی کلیدی است که به‌واسطه‌ی اهمیت آن، چند هفته‌ای است که در این سلسله یادداشت‌ها روی آن گیر کرده‌ایم. سؤالی که همواره و از اولین روزهای خلق بشر در این کره‌ی خاکی، جزو بزرگ‌ترین سؤالات بشر در زندگی بوده و هنوز لاینحل باقی مانده است. شاهد این مسئله، عرضه‌ی هر روزه‌ی ده‌ها کتاب و دوره‌ی آموزشی و مقاله و … برای خودشناسی است. این تازه در صورتی است که پیش‌فرض “لزوم خودشناسی” را پذیرفته باشیم. چیزی که معمولا فراموش می‌شود! چه بسیار افرادی که با سودای رسیدن به موفقیت‌های یک شبه و کوتاه‌مدت، به‌سراغ راه‌حل‌هایی رفته‌اند که از پیش محکوم به شکست‌اند. شرکت در انواع و اقسام دوره‌های موفقیت، مصرف مداوم کتب و مجلات مرتبط با موفقیت و در بهترین حالت، امتحان مداوم قرص‌ها و کپسول‌های تجویز شده توسط آن‌ها، شکل‌های ظاهرا عاقلانه‌ی ماجرا هستند. در عمل متأسفانه می‌بینیم و می‌شنویم که توسل به سحر و جادو فال‌بینی و کف‌بینی و دعا گرفتن و چیزهایی شبیه آن‌ها چقدر در جامعه تبدیل به یک راه معمول برای رسیدن به هدف شده است. تازه گذشتم از شکل‌های معمول‌تر و سخیف‌تری مانند دروغ، تهمت، ریا، کلاه‌برداری و دیگر روش‌های غیراخلاقی برای رسیدن به هدف که خیلی از آن‌ها به اجبار یا آگاهانه به یک گزینه‌ برای موفقیت افراد و کسب و کارها تبدیل شده‌اند.

بگذریم. برگردیم به سراغ بحث اصلی‌مان. همیشه یکی از دغدغه‌های من این بوده که چرا در حوزه‌ی موفقیت (چه برای مدیران و سازمان‌ها و چه برای افراد) مطالب سطحی تا این حد پرطرف‌دارند و در مقابل مطالب عمیق چندان جدی گرفته نمی‌شوند. یک دلیل‌‌اش می‌تواند این باشد که مطالب جدی دیریاب‌اند و درک‌شان نیازمند تفکر و تأمل است و می‌دانیم که این دو از سخت‌ترین کارهای روزگار ما هستند

مدتی پیش اتفاقی متوجه موضوع دیگری شدم. وقتی برای خرید یک هفته‌نامه به‌کنار دکه‌ی روزنامه‌فروشی رفته بودم و همین‌طور که منتظر بودم نوبت‌م شود، شاهد خریدهای دیگران بودم: انواع و اقسام مجلات موفقیت. کمی به چهره‌ی آدم‌ها خیره شدم: آدم‌هایی در ظاهر خسته و ناشاد و نه‌چندان موفق. این قضاوت البته قطعا دارای اشکالاتی است؛ اما مرا به‌یاد چند سال قبل انداخت. زمانی که چند نفر دوست کاملا ناموفق داشتم که مشتری دائمی این نشریات بودند. همیشه با خودم فکر می‌کردم که وقتی خواندن این نشریات برای این آدم‌ها فایده‌ی عملی ندارد؛ چرا همیشه در حال این کار هستند؟ و حالا پاسخ آن “چرا” را فهمیده‌ام. این ماجرا دو علت دیگر هم دارد که در ظاهر خیلی هم مشخص نیستند:

  1. ما در زندگی‌مان این‌قدر زخم‌های نشدن و نرسیدن را خورده‌ایم که “امید” واژه‌ی ناآشنایی برای ماست. برای همین نیاز داریم که یک عامل خارجی مدام ما را قلقلک بدهد که “می‌شود و می‌توانیم؛ چون شد و توانستند!”
  2. از جایی به‌بعد هم به‌مصرف این چیزها عادت می‌کنیم؛ صرف نظر از این‌که چقدر برای‌مان مفیدند.

و همین دو علت پنهان هستند که مصرف بی‌رویه‌ی ادبیات موفقیت را برای ما خطرناک می‌کنند: این‌که صرفا بخوانیم و در عمل هیچ تأثیری از خواند‌ه‌های‌مان در زندگی‌مان نبینیم. این البته خودش می‌تواند یک نشانه هم باشد: اگر از این دست مطالب زیاد می‌خوانیم و تأثیری نمی‌بینیم، شاید لازم باشد تجدید نظری داشته باشیم.

حقیقت این است که هدف از یاد گرفتن اصول و مهارت‌های موفقیت، مدیریت، کار حرفه‌ای و هر چیز دیگری در زندگی ما این است که از آن‌ها در عمل استفاده کنیم. این‌که هفته‌ای یک بار یا ماهی یک بار یا سالی یک بار، کتاب و مجله‌ای را به‌دست بگیریم یا در سخنرانی یا کلاسی شرکت بکنیم، نباید صرفا برای تسکین دردهای‌مان باشد. باید تأثیری در عمل هم داشته باشد؛ و گر نه نه‌تنها زمان و هزینه (دو منبع کمیاب زندگی این روزها!) را صرف چیز بی‌هوده‌ای کرده‌ایم و در نهایت چیزی به‌دست نیاورده‌ایم. حالا اگر دوست دارید که این هزینه را بکنید و چیزی به‌دست نیاورید، اختیار با خود شماست. اما لطفا به صرف این هزینه بدون دست یافتن نتیجه عادت نکنید!

نکته‌ی مهم ماجرا این‌جاست که ما باید بین سه‌ گانه‌ی هزینه / لذت / نتیجه تعادلی برقرار کنیم تا بتوانیم خودمان را در مسیر درست موفقیت قرار دهیم. چقدر هزینه به چقدر لذت و چقدر نتیجه می‌ارزد؟ نقطه‌ی بهینه‌ی این تعادل در زندگی شما کجاست؟ یکی دیگر از کلیدهای موفقیت شما، یافتن پاسخ این سؤالات است. هفته‌ی آینده بیش‌تر در این مورد صحبت خواهیم کرد.

دوست داشتم!
۶

تجربه‌ی شیرین موفق شدن در کنار هم: استارت‌آپ‌ویکند تبریز

خیلی خلاصه بگویم که یک روز آرش میلانی عزیز با من تماس گرفت و از من پرسید که دوست دارم در استارت‌آپ‌ویکند تبریز به‌عنوان مربی کنارشان باشم؟ بله. چرا دوست نداشته باشم؟ و این‌گونه داستان سفر ما به تبریز و سه روز پر از هیجان و لبخند و تجربه آغاز شد. 🙂

راستش خیلی علاقه‌ای به طولانی نوشتن در این مورد ندارم. خاطره چیزی است که باید در بطن آن باشی و خودت لذت‌ش را بچشی و دوباره تعریف کردن‌ش، آن‌قدرها هم لطف ندارد. حداقل طعم شیرین استارت‌آپ‌‌ویکند تبریز برای من از این‌ جنس است. اما خوبی تجربه این‌جا است که می‌شود در مورد آن حرف‌های زیادی زد! 🙂 چیزی که البته یکی از تخصص‌های شخصی من است! 😉

بسیار خوب. قبلا این‌جا نوشته بودم که رویداد استارت‌آپ‌ویکند چرا تجربه‌ی مهمی برای شرکت‌کنندگان است. خلاصه‌ی ماجرا:

۱- کسب تجربه‌ی شخصی: شما در ۵۴ ساعت از الف تا ی راه‌اندازی نمونه‌ی اولیه‌ی یک کسب و کار را طی می‌کنید. مهم‌تر این‌که این تجربه را به‌عنوان مالک کسب و کار کسب می‌کنید و نه به‌عنوان یک کارمند ساده. چه چیزی بهتر از این؟

۲- مهارت کار گروهی: شما در قالب تیم در مسابقه شرکت می‌کنید. هیچ کس در استارت‌آپ‌ویکند تنها نیست! 😉

۳- استفاده از دانش مربیان: مربیان رویداد استارت‌آپ‌ویکند، همگی کسانی هستند که سال‌ها تجربه‌ی علمی و عملی کار روی راه‌اندازی و رشد کسب و کارها و همین‌طور تجربیات فنی در حوزه‌های مرتبط (مشخصا آی‌سی‌تی) را داشته‌اند. خیلی از آن‌ها خودشان صاحب کسب و کارهای شخصی بسیار موفقی هستند. دو روز و نصفی بودن کنار این آدم‌ها حتی برای من که به‌عنوان مربی حضور داشتم هم نکات آموزشی زیادی به‌همراه داشت.

۴- شبکه‌سازی: در مورد اهمیت شبکه‌سازی بارها گفته و نوشته‌ام. مصاحبه‌ی مفصلی در این زمینه با بچه‌های استارت‌آپ‌ویکند تبریز داشته‌ام که امیدوارم بالاخره منتشرش کنند. 🙂

اما استارت‌آپ‌ویکند تبریز تجربیات مهم‌تری را برای من و همه‌ی دوستان حاضر (اعم از شرکت‌کننده و مربی و برگزارکننده) به‌همراه داشت. خیلی خلاصه:

۱- آشنایی با جانی لی: نماینده‌ی استارت‌آپ‌ویکند جهانی در رویداد تبریز. یک آدم چشم‌بادامی جذاب خندان بانمک با انرژی بی‌نهایت. 🙂 از جانی در مورد زبان بدن و مجلس‌گردانی چیزهای زیادی یاد گرفتم.

۲- سه روز هیجان‌انگیز کنار مربیان: «روزبه منیری»، «عطا خلیقی سیگارودی»، «سالار کابلی»، «فرید دهقان»، «داوود تراب‌زاده»، «وحید کشی‌پور»، «امیرحسین صادقی»، «پیام صادری»، «وحید حلاجی» «بهروز بختیاری»، «فرزام خجسته‌نیا»، «خلیل رضوی»، «اسد صفری» ، «نیما عبدالله‌زاده» و «خلیل رضوی» و البته فرانک خانم مجیدی. دوستان عزیزی که با خیلی از آن‌ها در محیط مجازی آشنایی داشتم و افتخاری بود تا کنارشان باشم. 🙂  (در این عکس البته فقط چند نفرشان را می‌بینید.)

۳- سه روز لذت‌بخش کنار بچه‌های شرکت‌کننده: اصل ماجرا این‌جاست. در این سه روز تجربیات بسیار جالبی را در کنار بچه‌های شرکت‌کننده و مربیان کسب کردیم. چند نکته‌ی مهم‌تر را این‌جا می‌نویسم:

ـ ایده‌ها به‌نسبت رویدادهای مشابه داخلی که شرکت کرده بودم؛ بسیار جذاب و واقعی بودند. نظر شخصی من این است که تقریبا تمامی ده ایده‌ی نهایی با اصلاحاتی اندک و البته پی‌گیری برای اجرا، می‌توانند کسب و کارهای بزرگ و جذابی را ایجاد کنند.

ـ بزرگ فکر کردن بچه‌ها، هیجان‌شان برای موفقیت، تشنگی‌شان برای یاد گرفتن، نداشتن تعصب روی ایده‌ها و پذیرفتن پیشنهادات مربیان و خیلی چیزهای دیگر همگی جزو نکاتی بودند که استارت‌آپ‌ویکند تبریز را برای من تبدیل به یک تجربه‌‌ی متفاوت کرد.

ـ چرخش به‌موقع ایده، یکی از موضوعاتی است که برای موفقیت یک استارت‌آپ بسیار مهم است؛ اما معمولا به‌دلیل علاقه‌ی بیش از حد به ایده‌ی اولیه، هزینه‌ی سوخته (Sunk Cost)، تله‌ی بنیان‌گذار، عدم آگاهی از ابعاد گوناگون ایده و … در عمل رخ نمی‌دهد. بچه‌های شرکت‌کننده در استارت‌آپ‌ویکند بیش از هر چیز شجاعت خودشکنی را داشتند و همین عامل موفقیت‌شان شد.

درس‌های زیاد دیگری هم در تجربه‌ی استارت‌آپ‌ویکند تبریز وجود داشت که گفتن‌شان را به زمان دیگری واگذار می‌کنم. اما دو نکته‌ی بسیار مهم:

 

اول: من در اختتامیه روی یک جمله تأکید کردم. این‌که استارت‌آپ‌ویکند تبریز، تجربه‌ی شیرین موفق شدن در کنار هم بود. شاید نقطه‌ی اوج ماجرا قبل از برگزاری رویداد و در همبستگی و پشتیبانی بچه‌های تبریز و پافشاری‌شان برای برگزاری رویداد خودشان بود. شاید هم در خود برنامه و آن‌جایی که تیم دوم رویداد (Globe) انصراف داد؛ اما با کمک همه‌ی بچه‌ها به بازی برگشت و برنده شد. شاید هم … مهم این بود که همه‌ی ما (آدم‌های عکس بالا) کنار هم برنده شدیم!

دوم: به‌لحاظ اجرایی برگزاری این رویداد در مقایسه با تقریبا تمام برنامه‌هایی که من در آن‌ها شرکت داشتم، کم‌نظیر بود. از زحمات تیم اجرایی، تیم پوشش خبری زنده، تیم تصویربرداری، تیم پشتیبانی و خلاصه تک‌تک بچه‌هایی که کنار ما بودند، صمیمانه سپاس‌گزارم و برای‌شان موفقیت و شادی همیشگی را آرزو دارم.

و در پایان یک خواهش: ۵ تیم از میان تیم‌های شرکت‌کننده در استارت‌آپ‌ویکند تبریز در مسابقه‌ی جهانی استارت‌آپ‌ها شرکت کرده‌اند که به رأی تک‌تک ما برای موفقیت نیاز دارند. رأی‌مان را دریغ نکنیم! در این‌جا می‌توانید لینک‌های رأی به هر ۵ تیم را بیابید. برای این دوستان جوانم، آرزوی موفقیت را دارم.

از تمامی دوستان مهما‌ن‌نوازم در تبریز برای این سه روز زیبا و به‌یادماندنی تشکر می‌کنم. به‌امید دیدار مجدد همه‌ی ما در برنامه‌های بعدی!

پ.ن. برای اطلاع یافتن از جزئیات رویداد، گزارش خواندنی خانم فرانک مجیدی در وبلاگ یک پزشک و گزارش پوشش زنده‌ی رویداد را از دست ندهید. ضمنا ویدئوی “گزارشی فانتزی از استارت‌آپ‌ویکند تبریز” را هم تحث هیچ شرایطی نباید از دست بدهید!

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۶۶)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

بیست نکته کلیدی برای یک مذاکره موفق – بخش اول (محسن احمدی)

 سلامت نیوز:چگونه شاد و پرانرژی شویم؟

سلامت نیوز: روش‌های رهایی از استرس‌های صبح

ایسنا – تماشای ورزش هم انسان را سالم‌تر می‌کند

ایسنا – شناسایی منطقه تصمیم‌گیری‌های مهم در مغز

مدیریت کسب و کار:

نقش عوامل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااالی! بهترین مطلب هفته.)

استارت‌آپ ویکند تبریز: رفاقت، ایده، شادی (فرانک مجیدی) (عااااااااااااااالی!)

فروشندگان تازه‌کار بخوانند: چک لیست فروش  (استاد پرویز درگی)

سلامت نیوز: چگونه مغز قادر به تشخیص قیمت مناسب است؟

استارت آپ ویکند تبریز؛ کار تیمی و نتیجه‌ی شیرین – وبلاگ شخصی محسن حسینیان (روایت یکی از اعضای تیم برنده)

ایران‌تلنت: ایرانسل، مپنا، نستله، هواوی و سامسونگ پرطرفدارترین شرکت‌های ایران برای استخدام متخصصان هستند

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

هدف اینتل: تبدیل اندروید به ویندوزی دیگر!

مایکروسافت در آینده ۳ نوع ویندوز مختلف نخواهد داشت (نارنجی)

لزوم تفکر جدید شرکت‌های مخابراتی برای سرویس‌های اطلاعاتی – ایستنا

اخذ نماد اعتماد الکترونیکی برای فروشگاه‎های اینترنتی الزامی شد

علم و فناوری:

کتاب‌های کاغذی هنوز هم بادوام‌ترین وسیله ذخیره‌سازی اطلاعات هستند! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

«اوکی گوگل» به کامپیوترهای شخصی راه یافت!

در آینده دارو نخورید، فقط لذت ببرید

آبنبات دیجیتالی هم ساخته شد

فناوری همراه:

افزایش تمایل کاربران سازمانی به خرید گوشی‌های اندرویدی

کسب و کار‌ها راهبرد مشخصی در زمینه استفاده از ابزارهای همراه ندارند

رسانه‌های اجتماعی:

اینفوگرافی کارنامه #صدروز روحانی در توییتر | رسانه‌های اجتماعی 

شبکه‌های اجتماعی و کسب‌وکار اجتماعی و نظرسنجی مک‌کینزی: تحول‌آفرینی «تکنولوژی‌های اجتماعی» در کسب‌وکار

یک‌پنجم مردم جهان عضو شبکه‌های اجتماعی هستند

صنعت فاوا در ایران:

وزیر ارتباطات: با کمک بخش خصوصی سرعت اینترنت را دو برابر می کنیم

گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه وزارت ICT

۷ قطعی اینترنت که جریمه ندارد

مدیر عامل اپراتور چهارم: طرح تجاری شبکه فیبرنوری تا خانه، در فاز سوم

اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – سهام بخرید، اما آهسته و پیوسته

اقتصاد آنلاین – جذاب‌ ترین کشور جهان برای سرمایه‌ گذاری؟

اقتصاد آنلاین – رئیس شورای رقابت استعفا داد 

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

رشد منفی۳۴ و ۱۲درصدی بخش نفت و صنعت در سال پایانی دولت دهم (و کلی آمار مهم اقتصادی دیگر کشور!)

بدهی خارجی ایران اعلام شد

بازدهی بورس تهران به ۱۱۶ درصد رسید

حجم تجارت خارجی ۸ ماهه ایران ۵۳ میلیارد دلار شد

رشد ۶۹۸ درصدی چاپ اسکناس و ضرب سکه در دولت دهم

فناوری در ایران و جهان:

شاخص‌های ICT در برنامه پنجم توسعه

نتایج یک تحقیق درباره نقش تلفن‌های هوشمند در زندگی روزمره

امسال چقدر گوشی‌هوشمند فروخته می‌شود؟

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۱۶۵)

من آخر هفته‌ی پیش، سه روز عالی را با دوستان عزیزم در استارت‌آپ‌ویکند تبریز گذراندم. طبیعتا دسترسی کم‌تری به اینترنت داشتم و دیروز هم کلا به بازگشت گذشت! بنابراین با عرض پوزش بابت تأخیر، بریم سراغ کار خودمان. 🙂

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

همکاری‌های درون سازمانی ما!  (تجربه‌ی جالب شیث از همکاری در یک شرکت مهندسی آلمانی را از دست ندهید!)

تکنیک‌های اثربخش برای بدبختی (قسمت اول) (محمدرضا شعبانعلی) (عااااااااااالی!)

اقتصاد آنلاین – چند راه ساده برای پول در آوردن و سلامت نیوز: ۵ راهکار ساده اما عالی برای پس‌انداز

ایسنا – بی‌حوصلگی در محل کار باعث تقویت خلاقیت می‌شود!

سلامت نیوز: مهارت تفکر انتقادی شما در چه سطحی است؟

مدیریت کسب و کار:

می‌خواهید در کسب و کار موفق باشید، آگاهانه خبر بخوانید (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) (پست لینک‌های هفته برای همین است!)

پرندگان خشمگین و علم مدیریت (به همراه تیزر تبلیغاتی) (استاد پرویز درگی)

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

فهرست ۵ رهبر شاخص دنیای تکنولوژی در سال ۲۰۱۳ به انتخاب مجله فورچون | نارنجی

دادگاه گوگل و اتحادیه نویسندگان، قضاوت نهایی را به نفع غول موتورهای جستجو پایان داد – زومیت

بالمر دلیل اصلی ترک مایکروسافت را بیان کرد – زومیت

علم و فناوری:

کدام شرکت‌ها اطلاعات شما را بهتر رمزنگاری می‌کنند؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

هشت دلیل اصلی که چرا باید ویندوز را قابل احترام دانست! (فارنت)

پخش‌کننده قدیمی و نوستالژیک Winamp بعد از ۱۵ سال، کار خود را متوقف می‌کند (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ببینید: تفاوت اشک شادی با اشک غم و اندوه در زیر میکروسکوپ! (فارنت)

انتظار درد وحشتناک‌تر از خود درد است

فناوری همراه:

۵ افسانه در مورد اندروید که شاید شما هم آن‌ها را باور کرده‌اید! (فارنت)

صنعت فاوا در ایران:

گزارش جهانگیری از گفت‌وگوی فناورانه با وزیر ارتباطات

ابلاغ برنامه جامع ملی فناوری اطلاعات توسط رئیس جمهور

تصویب سیاست‌های کلان شبکه ملی اطلاعات در شورای فضای مجازی همگام با اجرا

برات قنبری از تهیه حساب‌های اقتصادی بخش ICT خبرداد

وزیر ارتباطات: از وضعیت پست اصلا راضی نیستم

اقتصاد:

مشخصات افراد در دهک‌های هزینه‌ای (۳) (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)

اقتصاد آنلاین – رکورد ۹ ساله بیکاری زنان شکسته شد

۹۱ هزار میلیارد تومان درآمد غیرپولی ایرانیان

با راه اندازی طرح جامع مالیاتی دسترسی به پرونده‌ ها اینترنتی می‌شود

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

رئیس کل بانک مرکزی: نقدینگی کشور ۵۰۰ هزار میلیارد تومان است – ( Tala.ir ) سایت طلا

اقتصاد آنلاین – سهم ۳ درصدی وام بانکی در هزینه تولید

ایران سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار نفت‌ می‌سوزاند

۱۶۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان، هزینه تولید هر شغل در کشور

ارزش ذخایر معدنی ایران ۷۷۰ میلیارد دلار است

اقتصاد آنلاین – درآمد ماهانه صندوق‌صدقات ۱۵ میلیارد دلار است

ایرانیان ۴۰ درصد درآمد نفت، گوشت می‌خورند

۱۰ هزار میلیارد تومان در دست قرض‌الحسنه‌هاست

اقتصاد آنلاین – کار مفید در ادارات، تنها ۳۰ دقیقه در روز!

۱۰۰ هزار کارت هوشمند ملی واگذار شد

رتبه ۷۹ ایران در جهان از لحاظ سرانه خودرو

فناوری در ایران و جهان:

شرکت‌های بزرگ IT در هر ثانیه چقدر درآمد دارند؟

چند خانواده ایرانی تلفن ثابت دارند؟

عقب‌ماندگی شدید توسعه پهنای باند کشور

۱٫۳ میلیارد مشترک LTE تا ۲۰۱۸

۹٫۳ میلیارد مشترک تلفن همراه در جهان تا سال ۲۰۱۹ میلادی

دوست داشتم!
۰

پنج اشتباه کلیدی در مسیر موفقیت

در سلسله درس‌های موفقیت شخصی و شغلی گزاره‌ها تا این‌جا یاد گرفتیم که اولین راز موفقیت: آینده‌‌ی ساختنی! است و من، همان‌طور که خودم را می‌شناسم کیست. اما قبل از ادامه‌ی بحث‌مان می‌خواهم تلنگری به شما بزنم. چقدر در مورد نقش عادت‌های درست و نادرست در موفقیت‌تان فکر کرده‌اید؟ واقعیت ماجرا این است که ما معمولا چه یک جوان تازه‌کار باشیم و چه یک آدم بسیار باتجربه، وقتی به‌صورت نسبی از آن چیزی که موفقیت تعریف‌اش می‌کنیم (مثلا کشتن غول استخدام شدن) می‌گذریم فکر می‌کنیم همه چیز تمام شده و من چقدر عالی هستم که به این موفقیت رسیده‌ام؛ غافل از این‌که شاید این چالش بزرگی نبوده، شاید یک عامل خارجی باعث موفقیت من شده و شاید هم هدف من هدف کوچکی بوده است!

اما حالا که در حال فکر کردن به گذشته‌تان هستید، شاید بد نباشد با هم مهم‌ترین اشتباهاتی را که یک فرد ممکن است در مسیر رسیدن به موفقیت مرتکب شود، با هم مرور کنیم. ممکن است این اشتباهات را مرتکب شده باشید یا هم‌چنان در حال تکرارشان باشید و ممکن است هم اشتباهات دیگری مرتکب شده باشید (لطفا نگویید که اشتباهی نکرده‌اید!) در هر حال این‌ها شایع‌ترین خطاهای ما در مسیر موفقیت‌مان از روز اول تا روز آخر زندگی است. از شما می‌خواهم در نگاه‌تان به گذشته (اعم از گذشته‌ی زندگی شغلی و تحصیلی و شخصی‌) به این پنج اشتباه خوب فکر کنید. اگر آن‌ها را مرتکب شدید فکر کنید چرا و چقدر در آن‌ها نقش داشته‌اید و تحلیل‌های‌تان را یادداشت کنید که با آن‌ها کار خواهیم داشت!

حاضرید؟ این هم پنج اشتباه بزرگ ما در مسیر موفقیت:

یک: برای زندگی‌تان استراتژی نداشته باشید: امروز کجایید؟ چه مهارت‌هایی دارید؟ امروز چه مهارت‌هایی باید داشته باشید که ندارید؟ فردا باید کجا باشید؟ برای پوشش به نقاط ضعف‌تان و برای کسب مهارت‌های جدید باید چه کنید؟ (کلاس بروید / خودتان درس بخوانید / دانشگاه بروید و …) بعدا به این بحث بیش‌تر خواهیم پرداخت.

دو: خالی‌بندی کنید و همه‌چیزدان و متکبر باشید: از شعار “خالی می‌بندم تا وقتی مجبور شوم درست‌ش کنم” بپرهیزید. بالاخره که روزی دست‌تان رو خواهد شد! البته می‌دانید که؛ این فرق دارد با لذت بردن از مهارت‌ها و توانایی‌های خود!

سه: آموزش نبینید: یادتان باشد تنها اصل ثابت دنیای امروز “تغییر” است! هر چقدر هم دیروز عالی بوده‌اید و امروز خوب هستید، فردا روز دیگری است! بنابراین نباید بگذارید مهارت‌های‌تان قدیمی شود. آموزش باعث بهبود مهارت‌های شما می‌شود و به شما کمک می‌کند تا کارها را بهره‌ورتر انجام دهید و البته کم‌تر اشتباه کنید! ضمنا مدارک تخصصی یک ابزار خوب برای اثبات تخصص شما به سازمان محل کارتان و دیگر سازمان‌ها هستند. مثلا تفاوت دو نفر با یک تخصص مشابه که یکی دارای مدرک تخصصی مدیریت پروژه است با همکارش که این مدرک را ندارد در یک شرکت کاملا معتبر ایرانی، عددی نزدیک به یک میلیون تومان است!

چهار: اهمیتی برای دیگران نداشته باشید: اگر ارزش‌ خودتان و دانش و مهارت‌های‌تان را به آدم‌های مهم زندگی‌تان (از جمله: خانواده، دوستان، مدیران و همکاران‌تان) اثبات نکنید، نباید از حذف شدن یا بی‌تفاوت بودن حضور شما در زندگی آن‌ها (و در واقع همان اخراج شدن!) شاکی باشید. فراموش نکنید که این شما هستید که به دیگران (حتی عزیزترین‌ کسان‌تان) می‌آموزید چرا و چطور باید برای شما اهمیت قائل باشند. محبت و اهمیت دیگران، نتیجه‌ی رفتار خود شماست.

پنج: از جای‌تان تکان نخورید: امروز تقریبا همه از زندگی‌شان به‌علتی ناراضی‌اند. اما تا به‌حال فکر کرده‌اید چرا تغییری در این زندگی دوست‌نداشتنی رخ نمی‌دهد؟ من دو حالت به ذهنم می‌رسد: یا حرکتی نمی‌کنیم و یا در برابر رقبا کم می‌آوریم! برای حل معضل تنبلی راه‌حل‌هایی هست که بعدا به آن‌ها خواهم پرداخت. اما برای شکست در رقابت چطور؟ قدم اول در راه شکست دادن رقبا، کشف این است که برای پیروزی بر آن‌ها به چه چیزهایی نیاز دارید (بدیهی است که منظورم دانش و مهارت و هر چیزی است که اکتسابی باشد. مثلا من نمی‌توانم با یک قهرمان بسکتبال تیم ملی در پرش در جا و لمس یک نقطه رقابت کنم!)

واقعیت تلخ اما شیرین ماجرا این است که هیچ کس جز خود شما در قبال آن‌چه هستید و آن‌چه می‌توانید باشید، مسئولیتی ندارد. فکر و تلاش و تصمیم‌های شماست که زندگی‌تان را می‌سازد. زندگی در همین لحظه هم در جریان است و تمام نشده است. حاضرید؟ هم‌چنان خودتان را در مورد گذشته ببخشید تا با هم به‌سراغ ساختن فردا برویم.

با من در این درس‌ها همراه باشید. هنوز راهی طولانی را در پیش داریم!

دوست داشتم!
۱۴

مقاله‌ی هفته (۳۵): چگونه در کشف فرصت‌ها بهتر عمل کنیم

نویسنده: هایدی گرانت هالوورسون / مترجم: علی نعمتی شهاب

برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق ـ یا موفقیت در هر کاری ـ لازم است بتوانید فرصتی را که در برابرتان ظاهر می‌شود، ببینید. به‌ویژه باید بتوانید مسئله یا شکافی را تشخیص دهید و برای آن راه‌حلی بیابید (بدیهی است که لازم است بتوانید آن راه‌حل را هم اجرا کنید؛ اما بدون کشف یک فرصت در گام اول، به‌هیچ جا نخواهید رسید.)

بنابراین سؤال این است که چگونه یک فرد می‌تواند در کشف فرصت‌ها عالی و دقیق عمل کند؟

ممکن است بگویید: “این یک ویژگی ذاتی است ـ شما یا در این کار خوب هستید یا نیستید.”

ـ متأسفم. اشتباه کردید. دوباره امتحان کنید.

ـ “خوب بنابراین احتمالا باید ماجرا ربطی به تمرین کردن یا شاید هم تجربه کردن داشته باشد.”

ـ احتمالا نه! (کمی صبر کنید. برای‌تان توضیح می‌دهم چرا.)

تعلیقی که در این روایت هست احتمالا دارد شما را می‌کشد! بنابراین من بی‌مقدمه به‌سراغ پاسخ این سؤال می‌روم که راز تشخیص فرصت‌ها چیست: تمرکز عمیق.

من به‌همراه توری هیگینز در کتاب‌ جدیدمان با نام “تمرکز” نوشته‌ایم که زمانی که شما سرمایه‌گذاری‌تان (یا مسیر شغلی‌تان یا هر هدفی به‌صورت عام) را به‌عنوان چیزی که پتانسیل توسعه، نتیجه‌گیری و دستیابی به پاداش (مادی و معنوی / م.) دارد ببینید، دارای تمرکز عمیق هستید. شما زمانی تمرکزی عمیق خواهید داشت که در مورد آن‌چه ممکن است در صورت موفقیت “کسب کنید” بیاندیشید: این‌که چطور بهترین پایان را رقم بزنید!

به‌همین شکل اگر سرمایه‌گذاری‌تان را روی از دست ندادن دست‌رنج‌تان یا اجتناب از خطر و کج‌دار و مریز پیش بردن کارها متمرکز سازید، دارای تمرکز پیش‌گیرنده هستید. تمرکز پیش‌گیرنده به‌ دلایل گوناگونی مفید است؛ از جمله به‌دلیل نگاهش به برنامه‌ریزی محافظه‌کارانه، دقت، قابلیت اطمینان و کمال‌گرایی. اما این نوع تمرکز، به‌اندازه‌ی تمرکز عمیق به خلاقیت، ذهنیت باز و اعتماد به‌نفس کافی برای ربودن فرصت‌ها نمی‌انجامد. تحقیق جدیدی که توسط آندرانیک توماسیان و راینر براون در مدرسه‌ی مدیریت تام آلمان انجام شده است، نشان‌مان می‌دهد که برای تبدیل شدن به یک کاشف فرصت‌ها نیازمند چه معجونی هستیم.

توماسیان و براون از ۲۵۴ کارآفرین بریتانیایی از صنایع مختلف خواسته‌اند تا نوع تمرکزشان را تعیین کنند و سپس مهارت‌های کشف فرصت‌شان را به‌نمایش بگذارند. برای این منظور پس از انتخاب یکی از دو نوع تمرکز، نتایج واقعی گروه‌های متمرکزی که روی ۵ نوع مسئله‌ی مربوط به کفش (شامل: دوام، راحتی، عملکرد، سبک و قیمت) کار کرده‌اند، در اختیار هر یک از این کارآفرینان قرار گرفته است. پس از بررسی کامل این نتایج، به کارآفرینان گفته شد که فهرستی از مسائل پنهانی را که توسط اظهارنظرهای اعضای گروه متمرکز بیان شده‌اند تهیه کنند و راه‌حل‌هایی را برای این مسائل ارائه نمایند.

نتایج این تحقیق جای هریچ گونه تردیدی را باقی نمی‌گذارد: کارآفرینان دارای تمرکز عمیق توانایی بیش‌تری در تشخیص فرصت‌ها دارند: آن‌ها راه‌حل‌های بیش‌تری را برای مسائل تعیین شده تولید کردند. به‌علاوه براساس قضاوت گروهی از داوران مستقل، این راه‌حل‌ها خلاقانه‌تر از راه‌حل‌های افراد دارای تمرکز پیش‌گیرانه ارزیابی شدند.

این تازه همه‌ی ماجرا نیست. کمبود خلاقیت و اعتماد به‌نفس کارآفرینانه ـ که معمولا به‌عنوان عناصر حیاتی موفقیت ارزیابی می‌شوند ـ ریشه در تمرکز پیش‌گیرانه دارند. کارآفرینانی که دارای تمرکز صحیح بوده‌اند حتی با کمبود اعتماد به‌نفس هم به جمع افراد بسیار موفق پیوسته‌اند.

اگر در این لحظه به‌میزان کافی متمرکز نیستید، محققان تکنیک‌های آزموده‌ شده‌ی گوناگونی را ارائه کرده‌اند که می‌توانید از آن‌ها برای تقویت تمرکز عمیق خود استفاده کنید. در این‌جا به تعدادی از آن‌ها که بهتر کار کرده‌اند، اشاره می‌شود:

  • تعدادی از اهداف‌تان برای سرمایه‌گذاری مورد نظر (یا کارراهه‌ی شغلی‌تان) را بنویسید. برای هر هدف، فهرستی از راه‌هایی که در صورت موفقیت، از آن‌ها چیزی به‌دست می‌آورید، تهیه کنید. هر روز یا قبل از انجام هر کار مهم، این فهرست هدف‌ها و دستاوردها را مرور کنید.
  • خودتان را در ۵ یا ۱۰ سال بعد در حالی تصور کنید که مسیر ایده‌آل‌تان را در زندگی پیموده‌اید. برای این منظور به این بیاندیشید که شور و الهامات درونی‌تان کدام‌اند؟ رؤیاهای‌تان چطور؟ آرزو دارید چه کاری را انجام دهید؟ فکر کردن درباره‌ی آینده‌ی ایده‌آل‌تان، شما را در تمرکز عمیق فرو می‌برد.
  • گذشته‌تان را مرور کنید. درباره‌ی یک پیروزی یا دستاورد بزرگ اخیرتان فکر کنید: زمانی که واقعا احساس کردید به هر چیزی که اراده کنید دست خواهید یافت. زمانی که احساس کردید در آسمان‌ها هستید. فکر کردن درباره‌ی موفقیت‌ها و دستاوردهای‌مان در گذشته، تمرکز عمیق را در ما افزایش می‌دهد.

هر چقدر بیش‌تر از این تکنیک‌ها استفاده کنید، به‌صورت ناخودآگاه هر لحظه بیش‌تر به‌سوی تمرکز عمیق کشانده می‌شوید.

منبع

دوست داشتم!
۷

من، همان‌طور که خودم را می‌شناسم

این دومین پست از سلسله پست‌هایی است که در گزاره‌ها درباره‌ی موفقیت در زندگی شخصی و شغلی می‌نویسم. اگر قسمت اول را نخوانده‌اید، لطفا ابتدا پست قبلی با عنوان اولین راز موفقیت: آینده‌‌ی ساختنی!  را مطالعه کنید. حالا یک نفس عمیق بکشید و یک لبخند بزنید تا بحث‌مان را پی بگیریم.

هر وقت توانستید جای خلوتی پیدا کنید و چشم‌های‌تان را ببندید. ذهن‌تان را از هر فکری و دغدغه‌ای رها کنید. فقط و فقط خودتان باشد باشید و خودتان. حالا به این فکر کنید که همین الان در کدام موقعیت قرار دارید؟ شکست خورده‌اید یا موفق؟ شاید در مسیر رسیدن به موفقیت باشید. شاید هم در موقعیتی میانه قرار داشته باشید. مثلا به گزاره‌های زیر توجه کنید:

  • موفقیتی بزرگ‌تر بعد از یک شکست بزرگ؛
  • موفقیتی به‌همان اندازه بزرگ یا بزرگ‌تر از موفقیت قبلی؛
  • موفقیتی کوچک‌تر از موفقیت قبلی؛
  • شکستی بزرگ‌تر از موفقیت بزرگ قبلی؛
  • شکستی کوچک‌تر از شکست قبلی.

این فهرست می‌تواند با حالت‌های بسیار دیگری تکمیل شود. شما در مورد خودتان و زندگی امروزتان چه فکر می‌کنید؟ چه تصویری در ذهن‌تان می‌آید؟ چه احساسی از این تصویر به شما دست می‌دهد؟ سعی کنید تصویر خودتان را در ذهن‌تان با تمام ویژگی‌های‌ خوب و بدتان ببینید. انگار در آیینه‌ای درونی از دید یک ناظر بیرونی به خودتان نگاه می‌کنید.

حالا چشم‌های‌تان را باز کنید. بهتر است تایادتان نرفته این تصویر ذهنی را جایی ثبت کنید. یک کاغذ سفید بردارید و هر چیزی در مورد خودتان می‌دانید روی کاغذ بیاورید. با خودتان صادق باشید و البته تلاش کنید بی‌رحمانه خودتان را نقد کنید. هر ویژگی خوب و بدی که از خودتان می‌شناسید روی کاغذ بیاورید. جمله‌های‌تان باید الگوهایی شبیه این‌ها داشته باشند: “من فکر می‌کنم آدمی زودرنج هستم”، “احساس می‌کنم که خوب حرف زدن و قانع کردن دیگران را بلدم”، “زندگی برای من یعنی داشتن یک خانه در بهترین جای شهر”، “من در نه گفتن ضعیفم”، “من به ارزش‌های اخلاقی عمیقا باور دارم و پایبندم” و … هیچ چیز را ناگفته نگذارید. تعارف نداریم؛ دارید با خودِ‌ خودتان حرف می‌زنید دیگر!

کارتان که تمام شد، این کاغذ را تا کنید و جای امنی بگذارید. فردای همان روز دوباره با خودتان خلوت کنید. کاغذتان را باز کنید و جملاتی را که نوشته‌اید چند بار از اول تا آخر بخوانید! جملاتی که نوشتید یک عکس فوری‌اند از شما آن‌گونه که خودتان فکر می‌کنید. این همان تصویر ناخودآگاهی است که از خودتان دارید و حالا آگاهانه شده است. شما در زندگی‌تان براساس این تصویر ذهنی زندگی می‌کنید. احساس‌های خوب و بد روزمره‌تان را همین تصویر ایجاد می‌کنند. تصمیمات روزانه‌تان را براساس همین نگاه به خودتان می‌گیرید. چند لحظه تأمل کنید. وقتی در ناخودآگاه‌تان فکر می‌کنید که “من نمی‌توانم آدم بهتری باشم” نتیجه‌اش در زندگی روزمره‌تان این می‌شود که برای چیزی یاد نمی‌گیرید، عادت‌های بدتان را ترک نمی‌کنید، فرصت‌های خوبی که ممکن است برای‌تان پیش بیاید از دست می‌دهید و زندگی‌تان را با همان روال نادرست قبلی ادامه می‌دهید. در مقابل وقتی که در ناخودآگاه‌تان می‌بینید که “من به ارزش‌های اخلاقی پایبندم”، در عمل هم در برابر کارهای ناپسند و غیراخلاقی تا حد مقاومت می‌کنید.

حال وقت این است که زندگی روزمره‌تان را با تصویر ذهنی که برای خودتان نوشته‌اید محک بزنید. یک کاغذ سفید دیگر بردارید و در طول یک یا دو هفته، همه‌ی کارهای روزمره‌تان را یادداشت کنید. در پایان این دوره، محتوای کاغذ کارهای‌تان را با محتوای کاغذ تصویر ذهنی‌تان مقایسه کنید. چه جاهایی با هم هم‌خوانی دارند و چه جاهایی نه؟ اگر سازگاری بین باورهای‌تان و عملکردتان وجود ندارد، باید به باورهای‌تان دوباره عمیق فکر کنید. آیا این، خودِ شما هستید؟

شاید لازم باشد این فرایند را چند بار تکرار کنید تا به تصویر ذهنی شفافی در مورد خودتان برسید. این نظری است که شما در مورد خودتان دارید. تجربه نشان می‌دهد که خیلی وقت‌ها این تصویر، چندان هم زیبا و دلخواه نیست. نترسید. نگران نباشید! به این فکر کنید که این تصویر، منِ‌ امروز شماست. “من”ی که با من دیروزتان متفاوت است و البته لزوما همان منِ فردای شما نیست.

واقعیت این است که آینده اگر چه می‌تواند امتداد گذشته و امروز باشد؛ اما الزامی هم نیست این‌طور باشد. ما می‌توانیم آینده را از امروز متفاوت کنیم. به‌شرط این‌که درباره‌ی آینده با ذهنیت گذشته و امروزمان فکر نکنیم. به‌شرط این‌که بفهمیم آینده، همان تکرار گذشته نیست. بپذیریم که زمین خوردن کار سختی نیست؛ بلند شدن است که سخت است و می‌شود و می‌توانیم!

خودتان را برای نقاط منفی تصویر ذهنی امروزتان ببخشید و به نقاط قوت و رؤیاهای‌تان اعتماد کنید. حالا به خودتان قولی بدهید. چه خود را موفق می‌دانید و چه نه؛ از همین لحظه تصمیم بگیرید که برای موفق شدن تلاش کنید. 

دوست داشتم!
۱۲

لینک‌های هفته (۱۶۴)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

ده روش ساده برای رسیدن به یک روز فوق‌العاده – بخش دوم (میلاد اسلامی‌زاده)

چگونه روز خوبی داشته باشیم؟ : پزشکان ایران

الگوریتم‌های تصمیم‌گیر مغز رمزگشایی شد

مدیریت و کسب و کار:

درس هایی آموزنده از استیو بالمر (نردبان)

آنچه باید از ست‌گودین بیاموزیم (استاد پرویز درگی)

بازاریابی اجتماعی؛ فصلی نوین درعلم بازاریابی (استاد پرویز درگی)

علم و فناوری:

تماشا کنید: رونمایی بیل گیتس از ویندوز در سی سال پیش! (فارنت)

پرسیدن عیب نیست، گوگل نکردن عیب است! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

۲۰ واژه پراستفاده اینترنت در سال ۲۰۱۳

فناوری همراه:

۵ دلیل برای پاسخ به اینکه چرا توسعه‌دهندگان سراغ اندروید می‌روند؟ (فارنت)

لیست تلفن‌های هوشمندی که به اندروید کیت‌کت بروز خواهند شد – زومیت

مایکروسافت در حال کار روی تلفن‌همراه با نشان تجاری خود است – زومیت و البته: درآمد مایکروسافت از آندرویید بیشتر از ویندوزفون است

تایزن، سیستم‌عاملی برای پشتیبانی از تلفن‌های ارزان قیمت – زومیت

نظر استیو جابز درباره اندی رابین، بنیانگذار اندروید: «یک متکبر بزرگ لعنتی»

رسانه‌های اجتماعی:

توییتر چند دلار از ارزشش را به شما مدیون است؟! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

جوانان به یوتیوب بیش از فیس‌بوک علاقه دارند

صنعت فاوا در ایران:

محتوای پربازدیدترین سایت‌ها در ایران

طرح ملی باند پهن کشور توسط رگولاتوری تدوین می‌شود – ایستنا

وزیر ارتباطات: با افزایش دوره انحصار رایتل مخالفیم

اقتصاد:

نرخ سود بانکی ثابت ماند – سایت خبری تحلیلی تابناک

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی صندوق‌ بین‌المللی پول از اقتصاد ایران

اقتصاد آنلاین – جوانانی که از بیکاری درس می‌خوانند!

نرخ اجاره پراید: روزی ۵۵ هزار تومان!

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – گزارش۱۰شاخص کلان اقتصاد ایران

درآمد ۲۲ هزار میلیارد تومانی مالیاتی در ۷ ماه

کسری ۳۵۸ میلیارد دلاری ترازتجاری با نفت پر شد

ثبت ۸۶ هزار قرارداد فروش مسکن در تهران طی ۸ ماهه سال ۹۲

فاوا در ایران و جهان:

آی دی سی: سرمایه ۲٫۰۴ تریلیون دلاری صنعت جهانی IT طی سال ۲۰۱۳

تعداد سیم‌کارت‌های فعال به ۶۰ میلیون مشترک رسید

۵۰درصد ترافیک اینترنتی در اختیار سایت‌های ویدیویی است

دوست داشتم!
۳

بهترین تجارب برای موفقیت کسب و کارهای کوچک

ایجاد کسب و کار کوچک‌مان یک شبه ممکن نیست. باید خون دل خورد و دود چراغ و قدم به قدم پیش رفت تا به نتیجه‌ رسید. برای این منظور بیایید کسب و کار کوچک‌مان را همانند یک موجود زنده ببینیم؛ موجودی که روزی به‌دنیا می‌آید، رشد می‌کند و توسعه می‌یابد، چند سالی “عمر” می‌کند و متأسفانه روزی دیگر این دنیای فانی را ترک می‌کند. تا این‌جا بحث ما در مورد به‌دنیا آوردن این کسب و کار و رشد دادن آن صحبت کردیم. گام‌های مختلفی که لازم است انجام بدهیم تا کسب و کارمان راه بیفتد را بررسی کردیم. حالا کسب و کارمان به موفقیت نسبی دست یافته و وقت آن رسیده که در مورد مدیریت کسب و کار صحبت کنیم. سؤال اصلی این است چه کنیم که کسب و کارمان موفق بماند؟

بسیار دیده شده که کارآفرینان، در شروع یک کسب و کار خوب شروع می‌کنند و به موفقیت‌های بسیاری هم دست می‌یابند. اما در ادامه دچار مشکل می‌شوند و شکست می‌خورند. به‌عنوان مثال از بین ۱۰۰ شرکت اول آمریکا در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، این روزها شاید حدود ۲۰ شرکت هم‌چنان در فهرست شرکت اول باقی مانده‌اند. چرا این اتفاق می‌افتد؟

مهم‌ترین دلیل این مسئله این است که این افراد تنها به راه‌اندازی کسب و کارشان فکر کرده‌اند و نه به بعد از آن. تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق تنها شامل مرحله‌ی راه‌اندازی کسب و کار نیست. اگر چه یک شروع خوب می‌تواند در موفقیت کسب و کار بسیار تأثیرگذار باشد، اما اصل کار بعد از ورود محصول یا خدمت به بازار آغاز می‌شود: جایی که مشتری باید متقاعد شود محصول یا خدمت این کسب و کار جدید به نیازی از او پاسخ می‌دهد، از محصولات و خدمات مشابه بهتر است و البته به قیمت‌ش می‌ارزد. رقبا هم که بی‌کار ننشسته‌اند؛ هدف آن‌ها هم همین‌ است. از همه بدتر این‌که زمانی که ایده‌ی نویی به بازار عرضه می‌شود، موج کپی‌برداری‌ها هم شروع می‌شود و باعث می‌شود کارآفرینی که ایده‌ی اولیه متعلق به او بوده است تحت فشارهای رقابتی بسیار وحشتناکی قرار بگیرد. موضوع دیگر کنترل هزینه‌ها از زمان‌ راه‌اندازی یک کسب و کار تا زمان رسیدن کسب و کار به نقطه‌ی سر به سر (که بین چند ماه تا چند سال طول می‌کشد) است. همه‌ی این مثال‌ها اهمیت بسیار بالای داشتن دانش و مهارت “مدیریت” را برای کارآفرینان نشان می‌دهند.

حالا فرض کنیم که این مشکلات هم برای کسب و کار این مشکلات هم پیش نیاید و کسب و کار موفق باشد. این موفقیت نسبی، به‌تدریج باعث پیش آمدن آفت دیگری می‌شود. در ادبیات علمی کارآفرینی بحثی به‌نام تله‌ی بنیان‌گذار وجود دارد. ماجرا از این قرار است که بعد از راه‌اندازی و موفقیت یک کسب و کار جدید، بنیان‌گذار به کسب و کار خود دل‌بستگی عاطفی پیدا می‌کند. از طرف دیگر چون اقدامات قبلی او منجر به موفقیت کسب و کارش شده، تصور می‌‌کند با ادامه‌ی همان کارهای قبل می‌تواند موفقیت را حفظ کند. به این اضافه کنید این‌ را که اهمیت “مدیریت” کسب و کار بعد از راه‌اندازی دست کم گرفته می‌شود. بنابراین پس از راه‌اندازی موفق کسب و کار، برای حفظ موفقیت و رشد و توسعه‌ی بیش‌تر کسب و کارمان، باید به‌عنوان یک کارآفرین اصول مدیریت را بیاموزیم. برای موفقیت کسب و کارها نمی‌شود نسخه‌ی جامعی پیچید. هر کسب و کار برحسب شرایط داخلی و محیط بیرونی خودش باید عوامل موفقیت خاص خودش را کشف کند. با این حال می‌توان گفت رعایت اصول زیر در موفقیت یک کسب و کار کوچک تأثیر اساسی دارند:

  • تلاش کنید برای آینده حتما برنامه‌ریزی کنید.
  • دقیقا براساس برنامه‌ها پیش بروید.
  • اجرای برنامه‌ها را کنترل کنید. هر جا در اجرا از برنامه‌ها منحرف شدید سریعا دست به اقدامات اصلاحی بزنید.
  • در انجام کارها سازماندهی و نظم داشته باشید.
  • انعطاف‌پذیر باشید و با تغییر شرایط، برنامه‌ها و اقدامات اجرایی خودتان را هم اصلاح کنید.
  • دائما دست به نوآوری بزنید، محصولات و خدمات‌تان را بهبود ببخشید یا محصولات خدمات جدیدی را براساس نیاز مشتریان به بازار عرضه کنید.
  • هزینه‌های‌تان را کنترل کنید و مواظب باشید که هزینه‌های‌تان از درآمدهای‌تان فراتر نرود.
  • نیروی انسانی باکیفیت را مطابق با نیازهای کسب و کارتان استخدام کنید و حواس‌تان به انگیزش و آموزش متناسب آن‌ها باشد.

مهم‌ترین اصل: محصولات و خدمات خودتان را نسبت به موارد مشابه متمایز کنید. برای غلبه بر رقبای‌تان باید “مزیت رقابتی” داشته باشید.

دوست داشتم!
۹
خروج از نسخه موبایل