“مردم، از اساس، به دو گونهاند. افراد یک گروه، هنگام اندیشیدن به لحظههای منحصر از گذشته، آن لحظهها را شناسایی میکنند، باز مییابند، و با اراده و تکیه بر تجارب و شناختِ حالِ خویش، آنها را دیگرگون میکنند و مطلوب؛ یعنی به آن صورت در میآورند که «ای کاش به آن صورت واقع شده بود.» در این حال، آنها، هشیارانه و بیخود فریبی، گذشتهها را نوسازی میکنند، و خوب میدانند که گذشته، بهصورتی که اینک آن را بازمیسازند اتفاق نیفتاده است؛ یعنی واقعیتها را واقعبینانه و درست حس میکنند؛ اما به یاری آرزو، آن را دستکاری میکنند. به این ترتیب، در ذهنِ این گروه از انسانها، گذشته، به دو صورت رخ میکند: یکی آنگونه که واقع شده، و دیگر آنگونه که ای کاش واقع میشد.
***
گروه دوم اما برخلاف گروه نخست، به هنگام سفر به گذشتهها، تصویرهای نادلخواه را به کلی حذف میکنند و تصویرهایی یکسره دلخوه بهجای آنها مینشانند. برای آنها فقط یک گذشته وجود دارد، و آن، گونهیی است رؤیایی و عالی اما کذب محض.
***
فرق گروه دوم با گروه اول، در همان «ای کاش» است و میل هشیارانه به جبران، و همین «ای کاش» است که راه بهجانب اصلاح میبَرَد، و رستگاری، و بلوغ اندیشگی؛ و فرق است میان «حسرت» و «میلِ به جبران»، چرا که میل به جبران، قرین توبه است، و توبه بازسازی روح است در محضر حق …”
(مردی در تبعید ابدی: زندگینامهی ملاصدرای شیرازی؛ به قلم اعجابآور: زندهیاد نادر ابراهیمی؛ انتشارات روزبهان؛ صص ۸۲-۸۴)
“موقعی که من از اینجا رفتم کمتر کسی با اتلتیکو آشنا بود و من باید به همه توضیح میدادم که اتلتیکو چگونه باشگاهی است؛ ولی الان همه این باشگاه را میشناسند. نقش سیمئونه در این مورد بسیار زیاد است. البته تیم رشدش را قبل از بازگشت سیمئونه آغاز کرد و در لیگ اروپا و سوپر کاپ به قهرمانی رسید. آنها به مرحلهای که قبلا تیمهایی مثل والنسیا و سویا به آن رسیده بودند دست یافتند ولی آن تیمها یکباره ناپدید شدند. نکتهای که سیمئونه در آن موفق عمل کرده حفظ آن روند بوده است. اتلتیکو با هدایت سیمئونه توانست به موفقیتش ادامه بدهد و در لالیگا و کوپا دلری به موفقیت برسد و البته نایب قهرمان اروپا هم بشود.” (فرناندو تورس؛ اینجا)
“جایگاهیابی” (Positioning) یکی از مباحث ابتدایی علم بازاریابی است. مفهوم جایگاهیابی اصلا پیچیده نیست: منظور از آن جایگاه “ارزش ادراکی” کسبوکار در ذهن مشتری در مقایسه با سایر کسبوکارها است. توضیح اینکه مشتریان برای خریدن از یک کسبوکار یا برند، براساس ارزش ادراکی خود نسبت به آن کسبوکار یا برند تصمیمگیری میکنند. همانطور که قبلا در گزارهها نوشتهام: “از نگاه استراتژیک برداشت مشتری از “ارزش” محصول یا خدمت را “ارزش ادراکی” میگوییم. ارزش ادراکی از هر دو عامل منطق و احساس تشکیل شده است. بخش منطقی ماجرا همان ۸۰ درصد ادراک مشابه میان افراد مختلف در تحلیل ارزش محصول است و بخش احساسی هم ۲۰ درصد باقیمانده. اما ماجرا وقتی جالب میشود که توجه کنیم در اغلب موارد احساس بر منطق برتری دارد و در نتیجه اگر بتوانیم مشتری را از نظر احساسی مجذوب کنیم، دیگر نیازی به متقاعد کردن او برای خرید نداریم.” جایگاهیابی بهدنبال تأثیرگذاری حسی و منطقی بر ذهن مشتری برای انتخاب ما در برابر رقبا است.
دنیای جذاب فوتبال شاید بیش از هر حوزهی دیگری با موضوع جایگاهیابی برندها در ذهن مشتری ـ یعنی هواداران ـ درگیر باشد. باشگاههای فوتبال در واقع با فروش برندشان به هواداران و خلق ارزش مشتری در قالب لذت و سرگرمی از یک سو و حس تعلق داشتن به یک جامعهی پرافتخار از سوی دیگر، از آنها به روش مستقیم (فروش بلیط و محصولات باشگاه، دریافت حق عضویت باشگاه و ..) یا غیرمستقیم (حق پخش تلویزیونی، مبالغ پرداختی اسپانسرها، کسبوکارهای مشترک و …) درآمدزایی میکنند. هر چقدر برند باشگاه بزرگتر باشد (= هر چقدر تعداد مشتریان باشگاه بیشتر باشد) باشگاه گزینههای متنوعتری را برای درآمدزایی هر چه بیشتر مقابل خود میبیند. اما ساختن یک برند جذاب و پایدار در دنیایی که بزرگترین باشگاههای آن قدمتی بیش از یک قرن دارند، نیازمند داشتن استراتژی جایگاهیابی مشخصی است. این استراتژی جایگاهیابی یا باید مثل باشگاههایی مثل پاریسنژرمن و منچستر سیتی و حتی چلسی با تزریق مقادیر هنگفتی پول بهسرعت اجرا شود (که البته ریسک بالایی هم دارد و تجربه نشان داده باز هم بهراحتی امکانپذیر نیست) یا اینکه بهصورت تدریجی و گام به گام ساخته شود. اتلتیکو مادرید اگر چه باشگاه کوچکی در فوتبال اسپانیا و حتی اروپا نیست؛ اما بعد از سالها افول برای بازگشت به جمع غولهای اروپا روش دوم را انتخاب کرد و جالب است که این انتخاب همزمان با حضور مربی جذابی بهنام دیهگو سیمئونه در این باشگاه همزمان شد.
جالب است که فرناندو تورس ـ که تجربهی بازی در باشگاهی با استراتژی جایگاهیابی مبتنی بر بودجههای هنگفت (یعنی چلسی) را دارد ـ در حرفهایش استراتژی جایگاهیابی اتلتیکو مادرید را در قالب چند گام ساده بهخوبی تشریح کرده است:
۱- فلسفهی رقابتی و ارزش برند خود را تعریف کنید: اتلتیکو مادرید امروز باشگاهی است با فلسفهی رقابتی مبتنی بر “همه برای یک تیم” که سختکوشانه و تا خرین لحظه برای پیروز میجنگد. حالا کسانی که فوتبال درگیرانه و رقابتی (و البته غیراتوبوسی!) را میپسندند، گزینهی جذابی برای هواداری دارند!
۲- جایگاه برند خود را تعیین کنید: فوتبال به ما نشان میدهد که سه انتخاب اصلی برای جایگاه برندها در بازار بیشتر وجود ندارد:
الف ـ رهبران بازار (سه یا چهار تیم اول در لیگی مثل لالیگا که به لیگ قهرمانان میرسند)؛
ب ـ میانهی بازار (تیمهای ردههای سوم تا ششم یا هفتم که به لیگ اروپا میرسند)؛
ج ـ کف بازار (تیمهایی که برای بقا در لیگ میجنگند!)
اتلتیکو مادرید در مقایسه با رهبران بازار و با درک اینکه از نظر مالی و توان جذب بازیکنان بزرگ ـ حداقل در سالهای اول بازسازی برند خود ـ نمیتواند جایگاه اول را بهدست بیاورد، خود را ابتدا در میانهی بازار تعریف کرد تا سپس بهتدریج بهسوی جایگاه غولها حمله کند!
۳- جایگاه برند خود را تثبیت کنید و سپس به جایگاه بالاتر حمله کنید: اما هدفگذاری جایگاه برند این باشگاه بعد از چند سال حضور در لیگ اروپا و دو قهرمانی پی در پی در این رقابتها همزمان با آمدن دیهگو سیمئونه کمکم معطوف به نزدیک شدن به جایگاه دو غول بیرقیب اسپانیا و حتی بزرگان اروپا شد. نقطهی اوج موفقیت باشگاه در این جایگاهیابی جدید، کسب مقام قهرمانی اتلتیکو در لالیگا و نایبقهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۱۴-۲۰۱۳ بود. حالا اتلتیکو مادرید در جایگاه غول سوم اسپانیا و یکی از برندهای برتر باشگاهی در فوتبال اروپا تثبیت شده است.
این سه گام اگر چه ساده بهنظر میرسند اما با بررسی موارد دیگری از سایر باشگاههای فوتبال که برای دستیابی به موقعیت کنونی اتلتیکو مادرید خیز برداشتند اما جز جرقههای مقطعی موفقیت چندانی بهدست نیاوردهاند، میتوان دریافت که اجرای آن در عمل تا چه اندازه دشوار است. فقط اشاره میکنم که وضعیت باشگاههایی مثل تاتنهام در لیگ برتر انگلیس، ولفسبورگ در بوندسلیگا و لاتزیو در فوتبال ایتالیا را در یک دههی اخیر بررسی کنید تا متوجه بزرگی کاری که مسئولان و مدیران اتلتیکو مادرید با موفقیت به سرانجام رساندهاند شوید.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
ایمان دو نیمه است: نیمی در صبر و نیمی در شکرگزاری.
رسول گرامی اسلام (ص)
رحلت پیامبر اکرم (ص) ـ که این روزها مهربانیش بیش از هر زمان دیگری گمشدهی ما انسانهای این دنیای خاکی است ـ و شهادت فرزند مظلومش امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد. التماس دعا.
“من تلاش میکنم که بازی خودم را انجام دهم و شرایط سختی برای بازیکنان حریف ایجاد کرده و فرصتهای خوبی برای همتیمیهایم خلق کنم. من هیچ وقت به این فکر نمیکنم که خودم را زمین بیندازم تا برتری و امتیاز بگیرم … از اینکه اسمم در لیست نامزدهای توپ طلا قرار بگیرد خوشحال میشوم؛ ولی مهمترین چیز این است که خودت درمورد خودت چطور فکر میکنی.” (زلاتان ایبراهیموویچ؛ اینجا)
آن جملهی آخر چقدر دلنشین است: آنقدر که میتوانی تلاش کن و سپس بگذار وجدانت در مورد موفقیتت قضاوت کند …
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
“روی من هم مثل همهی مربیان فشار زیادی وجود دارد. من میخواهم بازیهای فوتبال را ببرم و شکست مقابل موناکو ناامیدی بزرگی بود؛ ولی این بخشی از ورزش فوتبال است. درست است که در ۴ سال اخیر نتوانستیم به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان برسیم و برای همین شکست مقابل موناکو اینقدر ناامیدکننده بود. در آن شب همه چیز به ضرر ما پیش رفت. بعد از چنین شکستی طبیعتا مورد انتقاد زیادی قرار میگیرید.
شما در زندگیتان بالا و پایینهایی را تجربه میکنید و در نهایت میزان موفقیت شما براساس اینکه در واکنش نشان دادن به ناامیدیهای زندگیتان چه اندازه ثبات داشتید، ارزیابی میشود.” (آرسن ونگر؛ اینجا)
آرسن ونگر یکی از آخرین بازماندههای نسل مربیان درخشان و حالا سپیدمویی است که فوتبال را با آنها شناختیم. مربیانی که برخلاف بسیاری از مربیان امروزی، فلسفه و زیبایی فوتبال برایشان نسبت به نتیجهگیری در اولویت بود. آرسنالِ استاد ونگر همواره بابت نتیجهگرا نبودن متهم بوده است؛ اما شاید کمتر کسی باشد که از فوتبال زیبای این تیم با بازیکنان جوانی که اغلب آنها در سالهای بعدتر جزو بهترین بازیکنان دنیا شدند، لذت نبرد.
جملات بالا را ونگر پس از شکست خوردن از موناکو در مرحلهی یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپای فصل پیش برابر تیم شگفتیساز موناکو بیان کرده است. جملهی آخر که پررنگ کردهام از آن جملاتی است که میشود در موردش بسیار نوشت. خلاصه اینکه شکست، ناامیدی را بهدنبال دارد و این ناامیدی باعث دست کشیدن از رؤیاهایشان و تسلیم شدن در برابر سختیها و چالشها میشود. شخصا خیلی وقتها در لحظات سخت زندگی که از خودم پرسیدهام آیا ادامه دادن به این مسیر سنگلاخ، ارزشاش را دارد؟ و آنگاه با این سؤال مواجه شدهام که آیا به هدفهای زندگیات ایمان داری؟ و دوباره شروع کردهام!
معنای “ثبات در ناامیدی” که آرسن ونگر بزرگ از آن نام میبرد همین است؛ اینکه هرگز نباید فراموش کنیم که امید، آخرین چیزی است که میمیرد!
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.