بهترین اطلاعات از پرسش‌های کوتاه به‌دست می‌آیند

نویسنده: مارک هانتر؛ ترجمه‌ی: علی نعمتی شهاب

برای بهبود کیفیت اطلاعات دریافتی از یک مشتری، هیچ روشی بهتر از پرسیدن پرسش‌های کوتاه نیست. ما همه می‌توانیم زمان‌های بسیاری را به‌یاد بیاوریم که روبروی یک مشتری نشسته بودیم تا کمک‌اش کنیم ـ و می‌دانستیم که می‌توانیم کمک‌اش کنیم؛ البته اگر اطلاعاتی درباره‌ی نیازها و اهداف‌اش به ما می‌داد!

مشکل این است که بدون توجه به این‌که چه پرسشی را مطرح می‌کنیم، پاسخ یکسانی دریافت می‌کنیم: یک “نمی‌دانم” چاق و چله! (یا چیزی شبیه آن.) سپس اغلب ما بدون فکر کردن، به جامه‌ی فروشندگی (و البته مشاوره‌ی) خودمان درمی‌آییم و شروع می‌کنیم به تشریح همه‌ی چیزهایی که از دید ما مشتری به آن‌ها نیاز دارد. متأسفانه وقتی زمان توافق بر سر فروش ـ یا جمع‌بندی اطلاعات دریافتی از افراد ـ فرا می‌رسد، مشتری ناراضی است.

مشکل ما در تعامل با این نوع مشتریان این است که ما نیاز داریم تا روش بهتری را برای ترغیب آن‌ها و مجبور کردن‌شان به فکر کردن درباره‌ی آن‌چه می‌خواهند یا نیاز دارند ـ و سپس انتقال این اطلاعات به خودمان ـ بیابیم.

پاسخ این مسئله؟ پرسش‌های کوتاه. من باور دارم پرسش‌های کوتاه برای شما پاسخ‌های بلندی را به‌همراه خواهند داشت (در حالی که پرسش‌های بلند، پاسخ‌های کوتاه را دریافت می‌کنند.) چیزی که اغلب اتفاق می‌افتد این است که ما در هنگام گفتگو با مشتری، سؤال‌هایی از آن‌ها می‌پرسیم که مطمئنیم ساده‌اند؛ اما در حقیقت این سؤالات تنها برای ما ساده‌اند. برای کسی که با محصولات و خدمات ـ و در حالت کلی‌تر کار ما و اطلاعاتی که نیاز داریم ـ ناآشناست؛ پرسش‌های ما پیچیده‌اند.

برای مثال ما ممکن است سؤالی ‌پرسیم که دو پاسخ متناقض دارد. در نتیجه پاسخ مشتری از آن‌ چیزی که ما تنها به آن نیاز داریم منحرف می‌شود. و این موضوع باعث نگرانی مشتریان و بروز واکنش‌هایی مثل شانه بالا انداختن یا نگاه‌های متعجب به ما می‌شود.

چیزی که ما نیاز داریم پرسیدن سؤال‌های کوتاه است. ساده‌ترین شکل آن‌ها، سؤالاتی مثل “چرا” و “چگونه” هستند. یا ممکن است این شکلی به نظر برسند: “می‌توانید برای من مثالی بزنید؟” یا “می‌شود لطفا دوباره این موضوع را توضیح دهید؟”

هر چقدر سؤال کوتاه‌تر باشد؛ احتمال بیش‌تری می‌رود که پاسخ طولانی‌تری دریافت کنیم. گام بعدی پرسیدن سؤال کوتاه دیگری است که به سؤال قبلی مرتبط است. خوبی این روش این است که به مشتری اجازه می‌دهد همه‌ی حرف‌های‌اش را بزند. بدین ترتیب آن‌ها در طول گفتگوی‌شان با شما، نیازها و منافع مورد انتظار خود را برای شما بیان می‌کنند. آن‌ها اهداف‌شان را به شما می‌گویند و همه‌ی اطلاعاتی را که شما برای پاسخ‌گویی به آن‌ها به بهترین شکل ممکن به آن‌ها نیاز دارید، در اختیار شما قرار می‌دهند.

وقتی از رویکرد پرسش‌های کوتاه استفاده می‌کنید، تنها لازم است دو نکته را به‌یاد داشته باشید. اول: از مشتری سؤال ساده و روشنی بپرسید که می‌دانید حتما به آن پاسخ می‌دهد. بعد از این‌که به سؤال شما جواب داد، رویکرد پرسش‌های کوتاه را با پرسیدن این‌که “می‌توانید مثال دیگری برای من بیان کنید؟” پی بگیرید. سپس کمی صبر کنید و به مشتری اجازه بدهید تا به شما اطلاعات بیش‌تری را بدهد. در این‌جا گفتگو را با پرسش‌های کوتاهی مثل: “چطور؟” یا “چرا؟” ادامه دهید. در واقع شما باید هر کاری را که می‌توانید برای تشویق آن‌ها به طولانی‌تر کردن گفتگو انجام دهید.

قانون دومی که باید به‌یاد داشته باشید این است که به‌صورت ثابت سؤال‌های کوتاه یکسانی را نپرسید. اگر این کار را بکنید، مثل یک کودک ۳ ساله به نظر می‌رسید و نه یک فروشنده ـ یا مشاور ـ حرفه‌ای (که خودتان او را می‌شناسید!) بهترین روش اجتناب از این اشتباه، انتخاب یک نکته از میان سخنان طرف مقابل و بررسی آن نکته تا جزیی‌ترین سطح ممکن است.

وقتی روی جزئیات مربوط به یک موضوع خاص تمرکز می‌کنید، مهارت‌های گوش دادن خود و توان خود را برای تشخیص درست اطلاعات به‌نمایش می‌گذارید. خوبی این رویکرد این است که اگر کار کند، مشتری اغلب اوقات همان چیزی را به شما می‌گوید که می‌خواهد و از شما هم در مورد ویژگی‌ها و مزایای محصولات و خدمات شما خواهد پرسید.

پرسش‌های کوتاه برای شما پاسخ‌های بلند را به ارمغان می‌آورند. پرسش‌های طولانی، پاسخ‌های کوتاه را در پی دارند. شما اختیار دارید رویکرد منتخب خودتان را برگزینید؛ اما اگر می‌خواهید واقعا درباره‌ی نیازهای مشتری چیزی بفهمید، پرسیدن سؤال‌های کوتاه شما را سریع‌تر به مقصد خواهد رساند.

منبع

دوست داشتم!
۱

آسوده بخواب لایبری دات نو!

لایبری دات نو (Library.nu) یا همان گیگاپدیای خودمان، یکی از مهم‌ترین و به‌ترین سایت‌های اینترنتی برای من بود. جایی که می‌شد بی‌خیال از قیمت‌های سرسام‌آور کتاب‌های دوست‌داشتنی زبان اصلی، بین قفسه‌های جذاب کتاب‌ها قدم بزنی و لذت “کتاب‌بینی” را تجربه کنی. می‌توانستی کتاب‌ها را داغ داغ بگیری و ورق بزنی و لذت ببری. می‌شد که بفهمی موضوعات مهم روز و موضوعات جدید در حوزه‌ی تخصص‌ات چیستند. می‌توانستی به‌عنوان یک دانش‌جوی ایرانی جهان سومی، لذت پیدا کردن و استفاده از یک تکست‌بوک روز دنیا را تجربه کنی …

انگار این‌ها همه دیگر خاطره‌اند. نقض کپی‌رایت یک گناه نابخشودنی است و باید حتمن جلوی آن گرفته شود. این بود که پی‌گیری‌های اطلاعاتی در حد جیمز باند (!) صورت گرفت تا بالاخره سایت توقیف شد (جزئیات‌ش این‌جا) حرفی نیست و قطعا حق با ناشران است. اما کاش می‌شد از این حضرات ناشر غربی سؤال کرد که آیا این سایت تنها سایت فعال در این زمینه بود؟ آیا رقم واقعن خنده‌دار جریمه‌ی ۲۵۰ هزار دلاری و شش سال زندان برای صاحب سایت (آن هم در حالی که فقط یک قفسه‌ی بیزینس سایت صدها هزار دلار می‌ارزید)، راضی‌تان می‌کند؟ با این انبوه سایت‌های بی‌نام و نشان دیگر چه می‌کنید؟

از روزی که خبر بسته شدن سایت را شنیدم، یکی از نگرانی‌های اصلی‌ام این بود که حالا از کجا باید دنبال کتاب‌های روز دنیا گشت؟ اما تا این‌ترنت را ازمان نگرفته‌اند غمی نیست! کمی جست‌وجو کردم و حاصل این گشت‌وگذارها شد همین پست. چند سایت پیدا کردم که البته به‌خوبی گیگاپدیای مرحوم نیستند؛ اما خوب برای خودشان منابع بسیار عالی محسوب می‌شوند. آماده‌اید؟ آقایان و خانم‌ها ۵ سایت جای‌گزین برای گیگاپدیای محبوب همه‌ی ما:

۱- Ebookee: این سایت از گیگاپدیا هم قدیمی‌تر است و یک جورهایی موتور جست‌وجوی کتاب‌های الکترونیک محسوب می‌شود. مثل گیگاپدیا قفسه‌بندی‌های مرتبی دارد؛ اما مهم‌ترین اشکال‌ش این است که دیتابیس‌ش در واقع همان سایت آمازون است و در نتیجه خیلی وقت‌ها ممکن است خوش‌حالی ناشی از پیدا کردن یک کتاب خیلی ضروری، با دیدن صفحه‌ی کتاب در سایت کوفت‌تان شود! 🙂 اشکال بعدی هم این‌که بسیاری از لینک‌های کتاب‌ها، قدیمی و شکسته هستند و کار نمی‌کنند. در هر حال مرجع مفیدی است؛ ولی نه خارق‌العاده.

۲- سافت‌آرشیو: این سایت یکی از مراجع اصلی دانلود همه چیز ـ از جمله کتاب ـ در اینترنت است و قفسه‌ی کتاب‌های خوبی دارد؛ مخصوصا همین قفسه‌ی بیزینس‌ش که بهش لینک دادم. شاید مشکل‌ش این باشد که کتاب‌های‌ش بیش از حد کتاب‌‌های بازاری بیزینس هستند.

۳- مدیافایربوکز: این یکی هم بسیار سایت خوبی است و کتاب‌های‌ش را هم روی مدیافایر آپلود می‌کند. متأسفانه موتور سرچ قدرت‌مندی ندارد و بیش‌تر به این درد می‌خورد که هر از گاهی داخل‌ش بگردید و قفسه‌های‌ش را دید بزنید!

۴- Veryebooks: این سایت از نظر حرفه‌ای بودن کتاب‌ها بسیار به‌تر از قبلی‌هاست. موتور سرچ فوق‌العاده‌ای هم دارد. بدی‌اش این است که تعداد کتاب‌های‌ش خیلی زیاد نیست.

۵- ebookmeme: این سایت فوق‌العاده است!!! مهم‌ترین جنبه‌ی این فوق‌العادگی این است که تمرکز زیادی روی ارائه‌ی تکست‌بوک دارد. من خودم هنوز باورم نشده که ویرایش ۲۰۱۲ خیلی از تکست‌بوک‌های مدیریتی معروف را ـ که حتا یکی‌شان را سه سال بود دنبال‌ش بودم ـ از این سایت گرفتم! این سایت برای آپلود کتاب‌ها هم سرور اختصاصی خودش را دارد و در مجموع به‌ترین جای‌گزین گیگاپدیا در حوزه‌ی کتاب‌های تخصصی است.

حالا که دارم پیشنهاد می‌دهم قفسه‌ی همیشه غنی و جذاب avaxhome و سایت عجیب و غریب downocean را هم از دست ندهید!

اوقات خوشی را برای‌تان آرزو می‌کنم … 🙂

دوست داشتم!
۹

لینک‌های هفته (۷۸)

واقعیت این است که لینک‌ها را خونده بودم؛ ولی نشد بنویسم تا الان! 🙁

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها    را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

فرار از روزمرگی (یک دایناسور) (پیشنهادات عالی محمد را برای خلاق‌تر شدن از دست ندهید!)

از تفکرات نامعقول بپرهیزیم (حتمن بخونید)

چه بخوریم که خوش به‌حال‌مان شود؟

Reading Irrelevant Info Hurts Your Ability to Think

مدیریت و کار‌آفرینی:

سمینار “هفت راز تحول سازمانی” در ساری (استاد پرویز درگی)

ایستگاه بعدی…آزادی (وبلاگ همینا؛ زینب جم)

آموزش هندل زدن! (ابراهیم حیدری)

پروژه‌های چابک سه برابر موفق‌تر از پروژه‌های غیرچابک (دنیای چابک)

هشت نشان بیماری یک کسب و کار (محمد سالاری)

مطابقت WBS و فهرست بها (نادر خرمی‌ راد)

جوانترین ثروتمندان سال ۲۰۱۱ +عکس (آدم اینا رو می‌بینه از زندگی ناامید می‌شه!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

ما، بچه‌های وب (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عاااااااالی!)

نابسامانی نرخ ارز و تاثیر منفی آن بر میزبانی وب ایران (وبلاگ علی رضا شیرازی)

پرچم فنلاند را نمی‌بینید! این لوگوی ویندوز ۸ است! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (این لوگوی مزخرف را از کجا دقیقن گیر آوردند!؟)

دزدان اینترنتی چگونه پول‌هایمان را می‌برند؟! (بانک‌نوشت) (مطلب بسیار مهمی است!)

اینفوگرافیک: پیشبینی استفاده از اینترنت در سال ۲۰۱۲

آغاز ثبت‌نام الکترونیکی متقاضیان شرکت در جشنواره‌ی فناوری اطلاعات‎ (خبرگزاری مهر)

مدیرعامل اپل در جدیدترین مصاحبه‌اش گفت: اپل در زندگی مردم نفوذ کرده است

اساسنامه سازمان IT به دولت رفت

استفاده از VPN برای مصارف مشخص غیرقانونی نیست

ارایه الکترونیکی اظهارنامه مالیاتی الزامی می‌شود

کیم دات کام با وثیقه آزاد شد

وقتی که ویروس‌ها برای سرقت اطلاعات شما به جان هم می‌افتند!

جی‌میل، پرجمعیت‌تر از آمریکا شد!

محبوبیت خدمات پردازش ابری در بین کسب‌وکارهای کوچک

عرضه یک ابزار راهنما برای یافتن راهکارهای مناسب کسب‌وکار

رسانه‌های اجتماعی:

بررسی چهار نشست برگزار شده‌ی پژوهشگران رسانه‌های اجتماعی (تحلیل شبکه‌ی اجتماعی؛ علی اکبر اکبری‌تبار)

اینفوگرافیک: قوانین SOPA و PIPA باعث تعطیلی ویکیپدیا خواهند شد (زومیت)

اقتصاد:

تحلیل یک اقتصاددان از هدیه (کافه اقتصاد) (عاااااالی!)

پاسخ به ایمیل وارده: مؤسسات اعتبارسنجی و رتبه اعتباری (کافه اقتصاد)

لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی ابتدای سال ۹۱ در مجلس

دوست داشتم!
۰

استراتژیِ تکرار درست!

خوب همه می‌دانیم که استراتژی یعنی چه و به چه کاری می‌آید. همیشه ترجمه‌ی استراتژی به عملیات یا همان جاری‌سازی استراتژی از چالش‌های مهم پیش روی مدیران ارشد سازمان‌ها و مشاوران مدیریت بوده است. مدل‌ها و رویکردهای مختلفی برای این منظور در ادبیات موضوع ارائه شده‌اند؛ به‌ویژه کارهای مهم رابرت کاپلان و دیوید نورتون روی کارت امتیازی متوازن.

جیمز آلن که مشاور شرکت معروف بین در انگلستان است، این‌جا روی وبلاگ‌های مدرسه‌ی مدیریت هاروارد به همین موضوع مهم از زاویه‌ی دید جالبی پرداخته است. آلن می‌گوید تفاوت کسی مثل استیو جابز با دیگرانی که ایده‌هایی شبیه او در مورد محصولات مصرفی الکترونیکی داشتند در این بود که جابز به‌خوبی توانست ایده‌های‌اش را در زندگی روزمره‌ی اپل و کارکنان‌اش جانمایی کند. همه هر روز که در اپل سر کار می‌‌آیند می‌دانند باید چه کار بکنند و این کار هم دقیقا به استراتژی و ایده‌های کلان اپل متصل است. در واقع در اپل و تمامی سازمان‌های موفق، استراتژی به‌خوبی به کارهای روتین و روزمره ترجمه شده است.

اما همه‌ی ماجرا این نیست. استراتژی ابزاری است برای ساختن آینده‌ی مطلوب و در نتیجه معمولا فرض می‌شود که باید بر کارهای جدید متمرکز باشد. آلن می‌گوید که خیلی وقت‌ها سازمان‌ها این‌قدر روی پیدا کردن ایده‌های جدید برای استراتژی‌های آینده متمرکز می‌شوند که یادشان می‌رود هنوز ایده‌های قدیمی بسیار عالی دارند! در واقع تکرار درست ایده‌های قدیمی و موفق، خودش یک استراتژی موفق محسوب می‌شود. “شرکت‌های موفق معمولا ایده‌ها و مقصود رقابتی (Competitive Intent) ثابتی دارند.” چیزی که آن‌ها را موفق می‌کند، هر روز زندگی کردن با همان ایده‌های ثابت و قدیمی است. در واقع سلاح رقابتی و ابزار تغییر برای این شرکت‌های موفق، جا‌ی‌دهی درست ایده‌ها در زندگی روزمره‌ی کارکنان شرکت است.

یک آمار جالب هم توسط آقای آلن ارائه شده: ۸۰ درصد تیم‌های مدیریتی معتقدند دارند یک پیشنهاد عالی را به مشتری ارائه می‌کنند؛ این در حالی است که فقط ۸ درصد مشتریان با آن‌ها موافق‌اند!

آقای آلن و هم‌کارش کریس زوک این نگاه جالب را در کتاب‌شان با عنوان “قابلیت تکرار (Repeatability)” تشریح کرده‌اند.

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۷۷)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها   را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

در ستایش امید (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عااالی! به‌ترین مطلب هفته برای من.)

مورد کاربرد داستان و فیلم در زندگی حرفه‌ای (امیر مهرانی؛ The Coach)

حکایت : کلاه‌فروش (عاااالی!)

دل شکستگی انسان را می‌کشد (خبرگزاری مهر) (هعیییی!)

آشنایی با بهترین غذاهای شادی‌آور

هفت میلیارد نفر جمعیت “زنده” جهان ، در مقابل ۱۰۷ میلیارد “مرده

مدیریت و کارآفرینی:

چرا کارکنان از سازمان می‌روند؟ و چرا کارکنان در سازمان می‌مانند؟ (در هر سطحی مدیر هستید این دو تا نوشته را پرینت بگیرید بزنید جلوی روی‌تان! من هر دوی‌شان را این روزها خوب درک می‌کنم …) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

پارادوکس راه‌آهن (ابراهیم حیدری که بی‌سر و صدا وبلاگ‌ش را راه انداخته!)

حوزه تمرکز سیستم پاداش (بهاره حسینی؛ The Notes) (این چیزهایی که بهاره در مورد سیستم ارزیابی عملکرد می‌نویسه آرزوست!)

انتشار پیش‌نویس نسخه‌ی پنجم PMBOK (نادر خرمی‌راد)

پایان عصر پسر حاجی‌ها (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

اهمیت کارراهه‌ی شغلی (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

۱۴ زن خلاق و پیشروی «سیلیکون وَلی» (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

رتبه‌بندی صد شرکت برتر اول (رتبه‌بندی IMI100 سال ۹۰)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

راه‌های عبور از خطای ۴۰۴ (شاهوار)

تروجانی که ممکن است باعث قطعی اینترنت شود (مصطفی لامعی؛ iClub)

هشت اقتباس ویندوز ۸ از لینوکس (آزادراه)

کتاب امنیت گوگل (Google Security Book) (ترجمه به فارسی؛ مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

موافقت اروپا و آمریکا با خرید موتورولا توسط گوگل

ترافیک ۱۳۰ اگزابایتی اینترنت همراه تا چهار سال دیگر

فناوری حذف اشیا و افراد مزاحم در پس‌زمینه عکس تنها با یک دکمه! (فارنت)

جدایی سونی از اریکسون کامل شد! (فارنت)

تهدید به خاموشی جهانی اینترنت توسط هکرهای “ناشناس” (خبرگزاری مهر)

معرفی برترین وب‌سایت‌های جهان/ گوگل جهانی‌ترین وب سایت شناخته شد (خبرگزاری مهر)

Almost 8 new Internet users added worldwide every second (infographic) | Royal Pingdom

Must-have Certifications for IT Pros

۲۰۱۱ سال حکم‌رانی بدافزارها بود

۷۰ میلیون دلار صادرات نرم‌افزار داشته‌ایم! (کو پس!؟)

رسانه‌های اجتماعی:

فیسبوک : حقوق ۵۰۰ هزار دلاری به اضافه پاداش ۴۵ درصدی برای زوکربرگ (زومیت)

اقتصاد:

زیر ذره‌بین چرا در مهار بحران‌ها، موفق نیستیم؟ (افشین چاروسه)

عراق، چین و هند دارنده‌ی بالاترین رشد اقتصادی در سال‌های آینده (حجت قندی؛ اقتصادانه)

اجماع واشنگتنی این نیست که شما می‌فرمایید (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

The World’s Most Powerful People List – Forbes (رتبه‌بندی سالانه‌ی فوربس)

رتبه هفدهم اقتصاد ایران در جهان

افزایش شاخص‌های سهام در بازارهای جهانی با اعلام حمایت چین از یونان

پایان دوران فعالیت رابرت زولیک در بانک جهانی

دوست داشتم!
۱

سند استراتژی باندپهن، پس‌نیاز شبکه‌ی ملی اطلاعات!؟

“سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در نظر دارد مطالعه و بررسی بازار و تدوین استراتژی و طرح کلان برای ارائه خدمات باندپهن در کشور (RFP) را با شرایط و مشخصات مندرج در اسناد از طریق مناقصه عمومی و انعقاد قرارداد به اشخاص حقوقی واجد شرایط واگذار نماید.” (آگهی رگولاتوری؛ این‌جا)

“باندپهن اصطلاحی است که معمولا معادل ارتباطات پرسرعت روی بستر اینترنت در نظر گرفته می‌شود. این اصطلاح به‌معنای فناوری خاصی نیست. در واقع باندپهن می‌تواند توسط فناوری‌های متفاوتی مانند: DSL، LTE و شبکه‌های نسل جدید (NGN) ارائه شود. (ویکی‌پدیا)” و امروزه به‌دلیل اهمیت بسیار بالای ارتباطات و اقتصاد شبکه‌ای برای رشد و توسعه‌ی اقتصادی و با توجه به این‌که فراهم‌ آوردن بستر و زیرساخت مورد نیاز برای ارتباطات باندپهن نیازمند حجم عظیمی سرمایه‌گذاری است که به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه فقط از توان دولت برمی‌آید، دولت‌های بسیاری از کشورهای دنیا اقدام به تدوین استراتژی ملی باندپهن کرده‌اند که نمونه‌هایی از آن‌ها این‌جا روی ویکی‌پدیا قابل مشاهده است. در این سند معمولا چگونگی توسعه‌ی زیرساخت‌های شبکه‌، اهداف و حوزه‌های کاربرد ارتباطات باندپهن (مثلا سلامت الکترونیک، اقتصاد الکترونیک، آموزش الکترونیک و …)، وظایف دولت برای توسعه‌ی این حوزه و مواردی از این دست اشاره می‌شود.

هر چند این‌که بالاخره در کشور ما هم لزوم تدوین چنین سندی به‌اثبات رسیده، جای خوش‌حالی دارد؛ اما در این میان چند نکته جای تأمل دارد:

۱- این روزها همه‌ی مسئولان بخش فاوا در کشور (به‌ویژه آقای دکتر تقی‌پور وزیر محترم ICT) هر جا می‌نشینند از مزایای شبکه‌ی ملّی اطلاعات سخن سر می‌دهند (+)؛ شبکه‌ای که روی آن سرمایه‌ی چند صد میلیارد تومانی صورت گرفته و انگار قرار است راه‌حل نهایی مشکل سرعت اینترنت در ایران باشد. بسیار عالی؛ اما سؤال این است که چطور می‌شود ما اول زیرساخت سخت‌افزاری یک شبکه‌ی عظیم ارتباطاتی را توسعه می‌دهیم و بعد به فکر تدوین استراتژی برای آن می‌افتیم؟ مسئله‌ی اصلی این است که شما نمی‌توانید اول سخت‌افزار شبکه را فراهم کنید و بعد بخواهید بدون توجه به ظرفیت زیرساخت موجود اهداف کلان شبکه به‌ویژه در بخش محتوا را تعیین کنید. مثلا آیا شبکه فقط قرار است بستری باشد برای ارائه‌ی خدمات دولت الکترونیک یا اتصال میان کسب و کارهای کوچک با یکدیگر و مشتریان‌شان هم جزو اهداف شبکه است؟ آیا شبکه ظرفیت لازم برای ارائه‌ی این خدمات را دارد؟ آیا شبکه می‌تواند باعث توسعه‌ی کسب و کارهای مناطق حاشیه‌ای مثل روستاها و مناطق محروم بشود؟ و … این‌ها استراتژی‌های توسعه‌ی باندپهن در کشورهای دیگر هستند. هر کدام از این‌ها نیازمند یک زیرساخت سخت‌افزاری مشخص است. ما قرار است کدام یک از این استراتژی‌ها را انتخاب کنیم؟ آیا زیرساخت توسعه‌ داده شده با نیازهای استراتژی‌های منتخب هم‌خوانی دارد؟

۲- با توجه به ماهیت تقسیم وظایف در سازمان‌های زیرمجموعه‌ی وازرت ICT، به‌نظر می‌رسد که سند استراتژی باندپهن کشور باید توسط شرکت ارتباطات زیرساخت تهیه شود. البته در اسناد مناقصه تهیه‌ی چارچوب و فرایندهای رگولاتوری باندپهن هم جزو وظایف مشاور پروژه ذکر شده؛ اما برای من روشن نیست که چرا تدوین این سند باید به رگولاتوری سپرده شود که جز در حوزه‌ی رگولاتوری باندپهن آن هم در لایه‌ی دسترسی ـ و نه لایه‌های زیرساخت شبکه ـ اختیار دیگری ندارد؟

۳- دلیل این همه موازی‌کاری در زمینه‌ی باندپهن در کشور چیست؟ در فراخوان چهل پروژه‌ی حوزه‌ی ICT که سال گذشته مرکز تحقیقات مخابرات ایران برگزار کرد (+)، شاید بیش از ده پروژه روی حوزه‌ی باندپهن تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشتند! به‌صورت مشخص پروژه‌های تدوین سند جذب سرمایه‌گذاری و گسترش فضای کسب و کار دیجیتال و اشتغال در شبکه ملّی، ارائه‌ی مدل سیستمی قیمت‌گذاری خدمات اینترنت پرسرعت، تعیین ضوابط و شرایط اتصال‌ متقابل با شبکه ملّی اطلاعات و طراحی و پیاده‌سازی یکپارچه تجهیزات مورد نیاز برای ارائه‌ی سرویس‌های شبکه ملّی اطلاعات (شبکه‌های باندپهن) به‌ موضوعاتی می‌پرداختند که اساسا زیرمجموعه‌ی استراتژی ملّی باندپهن قرار می‌گیرند! با گذشت بیش از یک سال از فراخوان مذکور و در حالی که بسیاری از این پروژه‌ها هنوز به‌سرانجام نرسیده‌اند و هم‌چنان در حال اجرا هستند، آیا تدوین سند استراتژی باندپهن کشور با این پروژه‌ها هم‌پوشانی ندارد؟ آیا قرار است از نتایج مطالعات آن پروژه‌ها استفاده‌ی عملی شود؟ آیا قرار است آن پروژه‌ها به‌عنوان مطالعات کتابخانه‌ای به بایگانی سپرده شوند؟ آیا قرار است دانش تخصصی و تجربیات انباشته شده در متخصصان و کارشناسان فعال در این پروژه‌ها نادیده گرفته شود؟ (نگویید که آن‌ها هم حق دارند در این مناقصه شرکت کنند. اصولا در چنین پروژه‌هایی تجربه‌ی قبلی تنها یک عامل تأثیرگذار است و آن‌ هم بسیار کم‌رنگ …) در این صورت آیا هزینه‌های صرف شده برای آن پروژه‌ها از بیت‌المال اسراف نیست؟ آیا صرفا انجام این پروژه‌ها هدف است؛ یا قرار است واقعا استفاده‌ای هم از این همه هزینه و زحمات مدیران و کارشناسان و متخصصان بخش دولتی و خصوصی که روی این پروژه‌ها فعالیت می‌کنند، بشود؟

۴- همان‌طور که توضیح داده شد اساسا باندپهن در تمام دنیا به‌معنی ارتباط پرسرعت با اینترنت اختصاص دارد. نسبت باندپهن در ایران با شبکه‌ی ملّی اطلاعات و اینترنت  چیست؟

۵- وقتی هنوز در مورد تعاریف پایه‌ای ارتباطات پرسرعت در ایران و متولی‌اش، میزان حق مردم در دسترسی به پهنای باند مورد نیاز و از همه مهم‌تر تعاریف شاخص‌های بسیار کلیدی مثل ضریب نفوذ اینترنت در کشور و دیگر شاخص‌های سنجش آمادگی دیجیتالی در کشور هیچ اجماعی وجود ندارد (نمونه‌ی واضح‌اش دعوای اخیر مرکز آمار و سازمان فناوری اطلاعات در مورد ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت)، آیا می‌توان پیش از حل این پیش‌نیازها به‌سراغ تدوین استراتژی توسعه‌ی کاربردهای باندپهن در کشور رفت!؟

و بسیاری سؤالات دیگر.

طنز تلخی است که اعلام آگهی انجام این پروژه مصادف شده است با وضعیت روزهای اخیر اینترنت در ایران که تنها اسمی که روی شبکه‌‌ای که در اختیار داریم نمی‌شود گذاشت، اینترنت است!

امیدوارم تا زمان آغاز اجرای پروژه، این ابهامات برای مجری پروژه و فعالان صنعت فاوا و البته مردم به‌عنوان ذی‌نفعان اصلی نتایج این پروژه روشن شوند تا بدین ترتیب شاهد تدوین یک سند جامع و کاربردی برای توسعه‌ی واقعی ارتباطات باندپهن در ایران و استفاده از مزیت‌های آن برای رشد و توسعه‌ی هر چه بیش‌تر کشور عزیزمان باشیم.

پ.ن.۱٫ این متن کاملا یک اظهارنظر کارشناسی است و هر گونه استفاده یا سوء استفاده‌ی سیاسی از این مطلب، اکیدا ممنوع است.

پ.ن.۲٫ راست‌ش فکر می‌کنم در زمینه‌ی تحلیل اخبار و رخ‌دادهای صنعت فاوا در ایران بسیار ضعف داریم. متأسفانه از کنار بسیاری از اخبار به‌راحتی می‌گذریم و تحلیل‌های کارشناسی چندانی در موردشان انجام نمی‌شود. عجیب است که در این حوزه که بسیاری از فعالان‌اش از قضا دستی بر آتش نوشتن به‌صورت حرفه‌ای را هم دارند، این‌قدر اوضاع تحلیل‌های کارشناسی خراب است.

برای همین تلاش می‌کنم از این به‌بعد برخی اتفاقات مهمی را که می‌بینم، از زاویه‌ی دید یک کارشناس صنعت فاوا که مطالعات و تجربیاتی در زمینه‌ی سیاست‌گذاری در سطح صنعت فاوا داشته و دارد، تحلیل کنم.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۷۶)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها  را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

نکته ۲۱۷ – قدرت روشنگری (عاااالی! به‌ترین مطلب هفته برای من.) (۳۶۰ نکته‌ی کاربردی)

رزومه را با خط نستعلیق نمی‌نویسیم، می‌نویسیم (عااالی!) (امیر مهرانی؛ The Coach)

مراقب باش خودت رو چی معرفی می‌کنی! (مهدی عامری؛ PMPlus)

سه “نباید” در قانع کردن دیگران (محمد سالاری)

خستگی پایان‌ناپذیر (چرا بعضی وقت‌ها هر چقدر می‌خوابیم باز هم خسته‌ایم!؟)

The Most Important Question You Can Ask – Tony Schwartz – Harvard Business Review

مدیریت و کارآفرینی:

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (این همه من نوشتم؛ این دفعه روایت استاد را بخوانید!)

پنج وظیفۀ مهم یک رئیس خوب (محمد سالاری)

کارکنان فکری سازمان (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

از فکر کردن خسته نشویم (پریا فرهادی؛ همینا)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

«صنعت» اپلیکیشن‌های موبایل، نزدیک به نیم میلیون موقعیت شغلی در آمریکا ایجاد کرده است (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

اپل با در اختیار داشتن تنها ۹ درصد بازار گوشی دنیا، صاحب سه چهارم سود بازار گوشی است (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

آمازون به‌زودی فروشگاه‌های حقیقی خود را افتتاح می‌کند (وبلاگینا)

ولونیا نسل آینده جست‌و‌جوگر‌ها متولد شد

عرضه تلفن‌های هوشمند از رایانه‌های شخصی پیشی گرفت

برترین مرورگرها و سیستم عامل‌ها/ بدشانسی گوگل و آغاز خوب مایکروسافت (خبرگزاری مهر)

“اس. ام. اس” در مسیر بازنشستگی/ جدول معرفی قاتلان پیامک (خبرگزاری مهر)

سهم موبایل در جستجوی اینترنتی/ بهترین مرورگرها و موبایل‌ها در وبگردی (خبرگزاری مهر)

مهمترین رویدادهای امنیتی ۲۰۱۱

ارزش اپل برابر با مجموع مایکروسافت و گوگل (نارنجی)

Cisco’s Vision: Five Future Technology Trends

مردان، پیشتاز کاربری اینترنت در کشور

رتبه هشتاد و هفتم ایران در شاخص توسعه ICT +جدول (شاخص IDI)

آخرین وضعیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور این گونه اعلام شد

اقتصاد:

آینده اقتصاد ایران در چهار سناریو (بسیار مهم!) (حجت قندی؛ اقتصادانه)

شرکت های چندملیتی بازار نوظهور (اقتصاد آدینه)

تضاد در نرخ سود رقابتی بانک‌ها (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

موز نخوریم؟! استغفرالله (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

دیگر از سال ۹۱ بسته پولی نخواهیم داشت

کاهش ۷۵/۵ درصدی ارزش دلاری واردات کشور

بانک مرکزی ایران در یک بانک هند حساب روپیه باز کرد

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۷۵)

دیشب تا ظهر امروز درگیر بودم؛ و الا لینک‌های هفته خونده شده بودند!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

جلسه با خود (مریم مؤمنی؛ خواب زمستانی)

یک کار عالی بهتر از هزار کار خوب یا متوسط است (و یک چنین مطلبی هم بسیار عالی است!) (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

هنر برخورد با آدم‌های غیرمنطقی (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

نمره شادمانی شما چند است؟ (من فقط غمگین نیستم؛ شاد هم نشدیم …)

نه روش برای تصمیم‌گیری درست

خاطرات بد گذشته را فراموش کنیم

اضافه‌کاری خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد (رونوشت به خودم)

شیر بنزین مغز است

 مدیریت و کارآفرینی:

کلاه تمرکز را به سر خود بگذارید (امیر مهرانی؛ The Coach)

ارزیابی عملکرد و تاثیر معیار گروهی (بهاره حسینی در The Notes درباره‌ی سیستم ارزیابی عملکرد شرکت‌شان نوشته که آن‌م آرزوست!)

مأموریت منابع انسانی (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

ترفند جالب اپل برای مطمئن شدن از قابل اعتماد بودن کارکنانش! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

به کام تولیدکننده، به ضرر ورزش (اینم یک نقد ورزشی ـ مدیریتی از امیر علی‌زاده‌ی عزیز در فریادنامه)

PMP یا فوق لیسانس (نادر خرمی‌راد)

این آدم‌های خوب، این شرکت‌های بد- ۱ و این آدم‌های خوب، این شرکت‌های بد – ۲ (نوشته‌های جالب علی واحد در مورد جنبه‌های فنی مدیریت یک شرکت نرم‌افزاری)

اهداف خود را قبل از جلسۀ مشاوره و دیدار با مشاور به‌طور مشخص تعیین کنیم (محمد سالاری)

The Days of “Manager Knows Best” Are Ending – Sujai Hajela (سایت HBR)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

توافقنامه جدید گوگل چیه و چه تاثیری تو زندگی ما داره (جادی؛ کی‌بورد آزاد) و در همین رابطه این نقد را هم در HBR بخوانید:

What Google’s Larry Page Doesn’t Understand – Maxwell Wessel

بهترین روز و زمان برای به‌روزرسانی وبلاگ از نظر دن زارلا (وبلاگ فارسی)

پنج موهبتی که دنیای اینترنت از ما گرفت! (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

اولین هک دنیا چگونه و کجا اتفاق افتاد؟ (مصطفی لامعی؛ iClub)

مایکروسافت اعطای گواهی به ۷ میلیون نفر طی ۲۰ سال گذشته را جشن گرفت (وبلاگینا)

شیرینی زنجفیلی ۵۹ درصد دستگاه‌های اندرویدی را جان بخشیده است/ نمودار (فارنت)

افزایش تعداد دستگاه‌های الکترونیک‌ آنلاین به ۵۰ میلیارد طی دهه آینده

پیش‌بینی‌های اینفورما از گوشی و ابزارهای الکترونیکی برای سال ۲۰۱۲

نقش اینترنت در رشد اقتصاد تا سال ۲۰۱۶/ افزایش خرید IT در سال جاری

معافیت‌ مالیاتی برخی از واحدهای فناوری اطلاعات

کاهش رتبه ایران در شاخص توسعه آی.سی.تی

گزارش اتحادیه بین‌المللی مخابرات در زمینه کاربرد اینترنت در جهان

با اینترنت ملی دسترسی به اینترنت جهانی محدود نمی‌شود

 رشد کند بازار جهانی پردازنده‌ها

رسانه‌های اجتماعی:

ورود فیس‌بوک به بورس

نقش فیس‌بوک در کاهش بیکاری در اروپا!!!

اقتصاد:

اگه یه کاره ای بودم!!! (تو آموزش و پرورش) (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط)

چرا ملت‌ها عقب می‌مانند؟ ریشه‌های قدرت، ثروت و فقر (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

نرخ بهره و بازار ارز (علی دادپی؛ اقتصاد، خرد، بازار و خانوار)

“بین یک صخره و شیئی سخت گیر کرده‌ایم” (حجت قندی؛ اقتصادانه)

دوست داشتم!
۱

۱۰ قانون ساده‌سازی به‌روایت جان مائدا

در این‌که پیچیدگی یکی از مشکلات پیش روی بشر در همه‌ی ساحت‌های زندگی است؛ شکی وجود ندارد. تا به امروز راه‌کارهای مختلفی برای مقابله با پیچیدگی و کاهش آن ارائه شده است. شاید یکی از جالب‌ترین آن‌ها، قوانین ساده‌سازی جان مائدا باشند. او یک طراح گرافیک، استاد دانشگاه، مهندس نرم‌افزار و نویسنده است که در زمینه‌ی گرافیک رایانه‌ای و البته قوانین نوآوری و خلاقیت تحقیق و فعالیت می‌کند.  مائدا در سال ۲۰۰۶ کتابی با عنوان “قوانین ساده‌سازی” منتشر کرد. (سایت کتاب)

در این کتاب وی براساس یک پروژه‌ی تحقیقاتی ۱۰ قانون ساده‌سازی زندگی را در عصری که پیچیدگی روزافزون، به یکی از اصول ثابت زندگی بشر تبدیل شده است بیان کرده است. آقای مائدا ۱۰ اصل خود را در سه دسته تقسیم‌بندی‌ نموده است:

  • گروه اول: ساده کن! شامل سه اصل:
  • کم کن: کاهش هوشمندانه.
  • سازماندهی کن: ترکیب چیزهای زیاد در قالب یک چیز.
  • تنها یکی: روی چیزهای معنادار تمرکز کن.

سه اصل این گروه در کنار هم یعنی: تعداد عناصر مسئله را کم کن و آن‌ها را با هم ترکیب کن تا بر یک ایده‌ی معنادار متمرکز شوی!

  • گروه دوم: یاد بگیر! شامل چهار اصل:
  • تفاوت‌ها: پیچیدگی را بپذیر!
  • یاد بگیر: دانش باعث ساده‌سازی می‌شود.
  • شکست: براساس چیزهای خیلی ساده، پیچیدگی را ساده کن!
  • زمینه: تصویر بزرگ‌تر را درک کن!

چهار اصل این گروه در کنار هم یعنی: پیچیدگی واقعیتی است که وجود دارد. پس ضروری است که به‌صورت دائمی یاد بگیریم تا بتوانیم با در ذهن داشتن تصویر بزرگ از موضوع ساده‌سازی را انجام دهیم!

  • گروه سوم: ارتباط برقرار کن! شامل سه اصل:
  • زمان: کاهش زمان، ارزش‌مند است.
  • اعتماد: ساده‌سازی اعتماد ایجاد می‌کند.
  • احساسات: ساده‌سازی ارتباط ایجاد می‌کند.

سه اصل این گروه در کنار هم یعنی: با استفاده از ساده‌سازی در طراحی، ایجاد ارتباط با مشتری از طریق ارائه‌ی منافعی چون: صرفه‌جویی در زمان، ایجاد اعتماد و ارتباط احساسی ممکن می‌شود.

می‌توانید کتاب استاد را از این‌جا در قالب فایل PDF دانلود کنید.

دوست داشتم!
۲۱

لینک‌های هفته (۷۴)

چه هفته‌ی پرلینکی! برای انتخاب لینک‌های منتخب، واقعا مشکل داشتم. 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کارشناس: Specialist یا Expert؟ (من همیشه این سؤال زبان‌شناختی ـ فلسفی را داشتم! 🙂 ممنون از بهاره حسینی بابت پاسخ‌گویی به این سؤال در The Notes)

ساده فکر کنید! (پریا فرهادی؛ وبلاگ همینا)

۱۰ نکته برای مشهور شدن در وب (مصطفی لامعی؛ iClub)

میز شلوغ، باعث فکر راحت‌تر و واضح‌تر می‌شود (می‌گم چرا همیشه میزم شلوغه!)

مدیریت و کارآفرینی:

شرکت نوپا، کارآفرینی و کارآفرین (ناصر غانم‌زاده؛ کسب و کار نرم‌افزار) (تعریفِ دقیقِ تعدادی از مفاهیم پایه‌ی کارآفرینی)

عدد رضایت شغلی (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های یک صنایعی)

بررسی عوامل عرضه و تقاضا در قیمت‌گذاری نرم‌افزار-۲ (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

پندهای کارآفرین دل‌خسته (ناصر غانم‌زاده؛ کسب و کار نرم‌افزار)

از دیگران یاد بگیریم (نادر خرمی‌ راد)

مشتری‌مداری در سازمان (احسان نصیری)

تحلیل: چرا کداک در آستانه مرگ است و فوجی فیلم سوار بر موج های پیروزی (نارنجی) (عاااالی!)

شرکت‌های برتر جهان از لحاظ ساختار مدیریتی کدام‌اند؟

Don’t Throw Out IT Strategy in Hard Times, Warns Gartner (توصیه‌ی گارتنر: در دوران رکود اقتصادی، استراتژی آی‌تی را تغییر دهید؛ حذف نکنید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

وب، سنگ کف رودخانه است (مصطفی حاجی‌زاده؛ نویسنده‌ی مهمان وبلاگ یک پزشک) (به‌ترین مطلب هفته برای من!)

داستان صدای زنگ مشهور نوکیا (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

۵ تغییر مهم دنیای دیجیتال در سال‌های آینده (وب‌شهر)

گفتگو با محمدرضا میردامادی، مردی که KDE را فارسی کرد! (آزادراه)

فراخوان رسمی برای ترجمه توییتر به فارسی (مانی)

اینترنت ۲۰۱۱ در میان ارقام / بیش از ۲ میلیارد کاربر فعال در دنیا

۵ پیش‌بینی پیرامون کسب و کار دیجیتال در سال ۲۰۱۲

تغییر سیاست گوگل: ادغام اطلاعات کاربران تمامی سرویس ها در یک پروفایل (نارنجی)

اپل بزرگ‌ترین شرکت کامپیوتری جهان شد

یک‌پنجم کارمندان دنیا دورکاری می‌کنند

اروپا و اعطای “حق فراموشی” به کاربران اینترنت

وکیل RAPIDSHARE : بعد از ما به سراغ اپل و گوگل می‌روند

تنبیه سایت‌های پر از آگهی از سوی گوگل

۴ میلیارد بازدیدکننده در روز برای یوتیوب

وزیر ارتباطات از شناسایی ۴۰ شاخص برای ایجاد ایران الکترونیکی دردسترس خبر داد

رتبه جهانی ایران در پست/ وجود هر واحد پستی به ازای ۴۲۰۰ نفر

 
 

اقتصاد:

کدام تحریم بدتر است؟ تحریم نفتی یا تحریم مالی (حجت قندی؛ اقتصادانه)

نمایش اثربخشی سیاست‌های اقتصادی (علی دادپی؛ اقتصاد، خرد، بازار و خانوار)

مدارس بازرگانی، مدارس سیاست عمومی، دانش‌کده‌های اقتصاد (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ) (یک مقایسه‌ی عالی میان این سه نوع مدرسه!)

رشد اقتصادی و هزینه‌های خانوارها (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

چشم‌انداز تیره و تار اقتصاد جهان در ۲۰۱۲

اعلام نحوه تعیین سود سپرده‌های بانکی (متن کامل بسته‌ی سیاستی جدید بانک مرکزی)

بسته‌ی سیاستی جدید از شنبه اجرا می‌شود: دلار تک نرخی ۱۲۲۶ تومان

دوست داشتم!
۱
خروج از نسخه موبایل