سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۹): تویی که نمی‌شناختمت!

هدفم در این مجموعه یادداشت‌ها نوشتن تجربیات‌ام بوده است؛ اما این تجربیات در برخی از گام‌ها با تحقیقاتم گره خورده‌اند. بنابراین یادداشت حاضر اگر چه کمی علمی به‌نظر می‌رسد؛ اما کاربرد تمامی این مفاهیم را در عمل نیز تجربه کرده‌ام.

در پست قبلی به موضوع مهم کمینه محصول قابل قبول (MVP) پرداختیم: مفهومی پایه‌ای و بسیار مهم و در عین حال بسیار گنگ در دنیای کارآفرینی امروز. کمینه‌ محصول قابل قبول یعنی حداقل محصولی که کار کند و مشتری بابت آن پول بدهد. این همان محصول اولیه‌ای است که در قالب نسخه‌ی بتا یا حتی نسخه‌ی نهایی در اختیار مشتری قرار می‌گیرد. اما مرز این دو محدودیت اصلی در مورد محصولی که طراحی می‌کنیم کجاست؟ هیچ استانداردی در این زمینه وجود ندارد. در واقع تجربه نشان می‌دهد که علت اصلی بسیاری از شکست‌های استارت‌‌آپ‌ها اشتباه در همین تعریف درست محصول اولیه است. اما چگونه از این‌که این محصول همانی است که باید ـ و نه بیش‌تر و کم‌تر ـ اطمینان حاصل کنیم؟

به این سؤال می‌شود به هزاران شکل پاسخ داد. در بررسی‌هایی که  داشتم به شکل زیر برخوردم که آن را بسیار دوست دارم:

این شکل به ما می‌گوید کمینه محصول قابل قبول، نباید تنها از نظر عملی و با سطح فناوری موجود قابلیت تولید اقتصادی را داشته باشد (یا به‌عبارتی تولید آن دارای صرفه به‌مقیاس و توجیه‌پذیر باشد.) بلکه باید علاوه بر آن دارای سه ویژگی مهم دیگر نیز باشد:

۱- ارزش‌آفرینی: محصولی که ارزشی برای مشتری ایجاد نکند، چرا باید توسط مشتری خریداری شود؟ تعریف ارزش و مشتری در این عبارت بسیار مهم‌اند. بارها و بارها دیده‌ام که مشکل افراد در طراحی محصول‌شان نداشتن تعریف درستی از این دو واژه‌ی کلیدی در ذهن بوده است. بیایید اول به مشتری فکر کنیم. مشتری این محصول قرار است چه کسی باشد؟ در یکی از یادداشت‌های قبلی این‌ مجموعه اشاره کردم که باید اول این ایده را بتوانی به خودت بفروشی! اما ایده با محصول فرق دارد. مشکل اغلب ما این است که در زمان طراحی محصول باز هم خودمان را با مشتری یکی در نظر می‌گیریم و یک سؤال مهم را ـ ناآگاهانه ـ نادیده می‌انگاریم: “غیر از خودت می‌توانی یک نفر را نام ببری که مشتری این محصول باشد؟” و داستان طراحی محصول همین‌جا حساس می‌شود! وقتی تعریف درستی از مشتری وجود داشته باشد که بتواند به‌خوبی برای مشتری خیالی یک مابه‌ازای بیرونی ایجاد کند، آن‌وقت است که می‌توان از ارزش مشتری سخن گفت. بارها گفته‌ شده که ارزش مشتری راه‌حلی برای مشتری است. وقتی معلوم باشد که این مشتری کیست، می‌توانیم سراغ او برویم و از او بپرسیم: “آیا شما این مشکل را دارید؟ فکر می‌کنی با این روش مشکل‌تان حل می‌شود؟” از دل این بحث و گفتگو با مشتری به کشف‌هایی خواهید رسید که در راه تعیین ویژگی‌های محصول به شما کمک خواهد کرد. دست از تصور “استیو جابز” بودن هم بردارید: این درست است که جابز گفته “مشتری نمی‌داند چه می‌خواهد تا با او نشان ندهی”؛ اما اولا: جابز یک نابغه‌ی تکرارنشدنی است و ثانیا: جابز زمانی این حرف را گفت که سال‌ها تجربه‌ی تولیدات موفق و ناموفق را در اپل و نکست و پیکسار پشت سر گذاشته بود. بنابراین یک مشتری واقعی پیدا کنید (که حتی می‌توانید خودتان باشید!) و با او درباره‌ی مشکل و راه‌حل ارزش‌آفرین‌تان گفتگو کنید. از افشای ایده‌تان هم نترسید؛ چرا که شما درباره‌ی یک مشکل و راه‌حل‌ش دارید تحقیق می‌کنید نه محصول‌تان. 🙂

۲- قابل استفاده بودن: حتی اگر مشتری و ارزش مشتری را درست تشخیص بدهیم، باز هم این پیاده‌سازی راه‌حل در عمل ـ یعنی همان محصول نهایی عرضه شده به مشتری ـ است که تعیین‌کننده‌ی رضایت مشتری از کارکرد محصول است. ویژگی‌های کارکردی محصول، روش ساخت، ورودی‌های مورد نیاز برای تولید و … همگی لازم است به‌‌شکلی اثربخش و هماهنگ با یکدیگر تعیین و طراحی شوند. این ویژگی کمینه محصول قابل قبول، دقیقا نیازمند کاربرد علم طراحی صنعتی (طراحی محصول / طراحی خدمات) است.

۳- دل‌پذیر و دوست‌داشتنی: امروزه ثابت شده که “احساس” یکی از ویژگی‌های غیرقابل تفکیک فرایند تصمیم‌گیری انسان‌ها است. انتخاب یک محصول و خرید آن یک تصمیم است. نتیجه این‌که محصول باید مشتری را از نظر احساسی نیز تحت تأثیر قرار دهد و او را قانع کند. در دنیای پررقابت امروز، دیگر دوران محصولاتی که تنها ویژگی‌شان این است که “خوب کار می‌کند” مدت‌ها است به‌پایان رسیده است.

دوست داشتم!
۶

مقاله‌ی هفته (۶۸): تفاوت استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا

استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزه‌های سهل اما ممتنعی است که در آن‌ تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی به‌سختی به‌دست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیاده‌سازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی به‌معنی تعیین مقصد و مقصود کسب‌وکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزوده‌ی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راه‌حل‌های مسائل ناشناخته یا بهره‌گیری از فرصت‌های غیرقابل انتظار رابطه‌ای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراوان‌اند. اما آن‌چه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالش‌برانگیز این سؤالات بیش‌تر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که به‌دنبال استفاده از استراتژی و ابزارهای‌اش برای موفقیت کسب‌وکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است. کن فاوارو در مقاله‌ی این هفته تلاش کرده است تا به این نیاز مدیران پاسخ دهد.

پیش از هر چیز باید بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسب‌وکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأت‌مدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:

۱- چه شایستگی‌های کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟

۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزه‌‌ی کسب‌وکار منحصر به‌فردش باید چه چیزی باشد؟ (توضیح: مزیت نسبی به‌معنی توان‌مندی کسب‌وکار در فروش محصولات/خدمات با پایین‌ترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیه‌ی سودی باثبات‌تر می‌شود. به‌عبارت به‌تر من هر چقدر تولید برای من از رقبای‌ام ارزان‌تر تمام شود، مزیتی در حاشیه‌ی سود نسبت به آن‌ها خواهم داشت و می‌توانم با فروش به قیمت‌های بازار، سود بیش‌تری به‌دست بیاورم یا این‌که از فروش ارزان‌تر به‌عنوان استراتژی رقابتی استفاده کنم. مزیت مقایسه‌ای باعث تعیین حوزه‌های تمرکز کسب‌وکار شرکت می‌شود: به‌تر است شرکت در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که در آن‌ها پایین‌ترین حاشیه‌ی میان هزینه‌ی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال می‌تواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزه‌های کسب‌وکاری‌مان داریم یا می‌توانیم ایجاد کنیم؟)

۳- در چه کسب‌وکارهایی باید فعالیت کنیم؟ (در کسب‌وکارهایی که مزیت نسبی داریم!)

کمی پیچیده به‌نظر می‌رسد؛ نه؟ داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگی‌های کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی می‌شوند و شرکت باید در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در این‌جا داریم:

۱- شرکت شایستگی‌های کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را شناسایی می‌کند؛

۲- شرکت ابتدا کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را تعیین می‌کند، سپس با تعیین مزیت‌های نسبی مورد نیاز برای آن کسب‌وکارها، در نهایت به شایستگی‌های کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسب‌وکارها می‌رسد و آن‌ها را در سازمان خود ایجاد می‌کند.

نکته‌ی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته می‌شود هم‌چون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میان‌مدت و روزمره‌ی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه می‌اندازد.

به‌همین شکل در سطح استراتژی واحد کسب‌وکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:

۱- کدام مشتری باید تعیین‌کننده‌ی بازار هدف ما باشد؟ (بازار هدف!)

۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز می‌سازد؟

۳- چه چیزهایی می‌تواند باعث شود کسب‌وکار ما در ارائه‌ی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود به‌تر و برتر باشد؟ (مزیت رقابتی!)

اما پیاده‌سازی استراتژی به چه معنا است؟ منظور از پیاده‌سازی استراتژی، واقعی‌سازی نتایج تعیین شده در استراتژی در هر دو سطح شرکتی و کسب‌وکاری است. اگر شرکتی شایستگی‌ها، مزیت‌های نسبی و رقابتی و سبد کسب‌وکارهای طرح‌ریزی شده‌ی خود را در عمل ایجاد کند، استراتژی‌اش را پیاده‌سازی نموده است. به‌همین شکل اگر یک واحد کسب‌وکار توانسته باشد پیشنهاد ارزشی مورد انتظار خود را از طریق مزیت‌های رقابتی‌اش به مشتری مورد نظر بفروشد، استراتژی خود را پیاده‌سازی کرده است. البته لازم است به نکته‌ی مهمی توجه کنیم: همیشه بین دنیای ایده‌آل‌ و دنیای واقعی فاصله‌ای وجود دارد که به‌دلیل پیش‌فرض‌های نادرست در برنامه‌ریزی، تغییرات سریع دنیای واقعی، رخ‌دادهای پیش‌بینی نشده و … ایجاد می‌شوند. بنابراین شرکت همواره در مسیر “پیاده‌سازی کامل استراتژی خود” قرار دارد. بنابراین می‌توان گفت پیاده‌سازی استراتژی به‌معنی “کم کردن همیشگی فاصله‌ی میان دنیای رؤیایی استراتژی با وضعیت واقعی کسب‌وکار در دنیا است.”

اما پس “اجرای استراتژی” به چه معنا است؟ اجرای استراتژی عبارت است از: فرایند ایجاد زیرساخت‌ها و ابزارهای لازم برای دست‌یابی به “پیاده‌سازی کامل استراتژی” و موفقیت تجاری! این تعریف هم خیلی پیچیده نیست: بسیار شنیده‌ایم که به‌ترین استراتژی بدون اجرای درست منجر به موفقیت نخواهد شد. اجرا به‌معنی کارهایی نظیر: تدوین اقدامات و برنامه‌های اجرایی و زمان‌بندی آن‌ها، تعیین ساختارهای اجرایی، سیستم‌های سازمانی، نظام پاداش و عملکرد و دیگر ابزارها و زیرساخت‌های مورد نیاز یک سازمان استاندارد و سالم هستند. به‌همین شکل “تعالی در اجرا” معنادار می‌شود: سازمانی موفق‌تر است که بتواند به به‌ترین شکل استراتژی خود را اجرا کند. البته نباید فراموش کرد که یک استراتژی ضعیف حتی با به‌ترین اجرا هم نمی‌تواند به‌خوبی پیاده‌سازی شود!

این تقسیم‌بندی سه گانه باعث درکی واضح‌تر از کارهایی می‌شود که مدیران سازمان‌ها برای خلق و بهره‌گیری از استراتژی به‌صورت عملی به آن‌ها نیاز دارند. این رویکرد نگاهی متفاوت به برنامه‌ریزی استراتژیک دارد که در آن تنها مجموعه‌ای از مستندات معمولا بی‌فایده و غیرقابل خلق می‌شوند. تنها یک نکته‌ی مهم باقی می‌ماند و آن هم این‌که در هر سه حوزه‌ی استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا، مدیران نیازمند تفکر، تصمیم‌گیری و اقدام هستند.

دوست داشتم!
۷

لینک‌های هفته (۲۴۳)

خب باز هم تأخیر ولی دست پُر آمدم!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

ده روش بهبود زندگی واقعی با بازی‌های ویدیویی

فرصت در نمی‌زند، آن را بسازید (زندگی‌نوشت بیز استون از مؤسسان توییتر به قلم خودش)

چرا هر کسی باید با خودش شطرنج بازی کند و در آن پیروز شود؟

دروغ‌هایی که ثروتمندان به خود نمی‌گویند

می‌خواهید به حرف‌تان گوش کنند؟ سکوت کنید

مدیریت کسب‌وکار:

نوآوری‌های مبتنی بر نام تجاری

سازمان خود را با چک لیست پیتر دراکر ارزیابی کنید (دریچه‌ای به چابکی) (کشف جدید این هفته!)

سه سال تجربه مدیریت آموزشی (در گروه ام‌بی‌ای یک دانشگاه معتبر) (علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

مؤثرترین شیوه تبلیغات اینترنتی برای کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط

تسلا موتورز باهوش‌ترین کمپانی در سال ۲۰۱۵ از نگاه MIT

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

نگاهی به دلایل عمده‌ی عدم موفقیت برخی استارت‌آپ‌ها (زومیت)

آشنایی با رمز موفقیت اینستاگرام؛ ابتدا کار ساده‌تر را انجام دهید (زومیت)

چرا ویدئوی آنلاین آینده‌ی بازاریابی محتوا است؟

شیائومی چگونه توانست در چین رشد کرده و سپس بازارهای جهانی را هدف قرار دهد؟ (دیجیاتو)

ارزیابی و تشخیص صلاحیت شرکت‌های دانش‌ بنیان به شورای عالی عتف واگذار شد و اصلاح آیین‌نامه ارزیابی شرکت‌های دانش‌بنیان

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

۱۳ اثر لغو تحریم‌ها بر کسب و کار بانکی

شفاف‌سازی بازار دوم مسکن

فناوری بانکی و روندهای پیش رو (راه پرداخت)

صندوق ضمانت سپرده‌ها چه کمکی به سپرده‌گذاران می‌کند؟/ وضعیت سپرده‌گذاران مؤسسات ورشکسته

چگونه نفت به هر منطقه از جهان وارد و خارج می‌شود: نقشه مبادلات نفتی جهان را ببینید

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

سهم تحریم در رکود کسب‌وکار چقدر است؟ (نتایج پایش محیط کسب‌وکار در پاییز ۹۳)

ایران جذاب‌ترین بازار نفت جهان شد

کارنامه بهاری تجارت خارجی ایران

اقتصاد‌های نوظهور پیشتاز توریسم می‌شوند

چند قلم کالا از چند کشور وارد می‌کنیم؟ + جدول و نمودار

فاوا در جهان:

شش شغل انسان که کامپیوترها قادر به انجام آن نیستند (زومیت)

AMD به چند شرکت کوچکتر تقسیم می‌شود

آمازون حق تألیف برخی از نویسندگان خود را به‌صورت صفحه‌ای پرداخت می‌‌کند (دیجیاتو)

دانمارک؛ مبدأ ورود پول مجازی به بازار غرب خداحافظی اروپایی ها با پول کاغذی

کمپانی AOL به طور رسمی به Verizon پیوست

فاوا در ایران:

وزیر ارتباطات: در واگذاری مخابرات انحصار ایجاد شد

تصویب تعرفه اتصال به شبکه رایانش ابری زیرساخت

آغاز اطلاع‌رسانی از وام‌های حمایتی وزارت ارتباطات

تشکیل اولین جلسه کارگروه ساماندهی حمایت از محتوای دیجیتال

فناوری همراه، اینترنت اشیا و اپلیکیشن‌ها:

اینترنت اشیا، آغازگر عصر هوشمندی | ماهنامه شبکه

دیوانگی در شبکه‌ برای زندگی راحت‌تر (ایده‌ی اصلی نسل پنجم شبکه‌های همراه چیست؟)

شبکه ارتباطی ۵G در المپیک ۲۰۱۸ زمستانی و با سرعتی فراتر از تصورات معرفی خواهد شد ـ فارنت

گوگل با ارائه نسخه رایگانی از سرویس Play Music اسپاتیفای را به چالش می‌کشد (دیجیاتو)

اپل در بازه‌ی سه ماهه‌ی استفاده‌ی رایگان از سرویس استریم موسیقی، پول هنرمندان را پرداخت می‌کند (زومیت)

رسانه‌های اجتماعی:

چرا گوگل از پیروزی یوتیوب در مقابل فیس‌بوک مطمئن است؟

جست‌وجوگر جدید اینستاگرام برای پوشش رویدادهای آنی

امکانات تازه یوتیوب برای خبرنگاران

قابلیت‌های رقابتی Foursquare سرانجام به اپلیکیشن Swarm اضافه شدند (دیجیاتو)

مسنجر فیس‌بوک دیگر نیازی به اکانت فیس‌بوک نخواهد داشت (فارنت)

آمار و اطلاعات فاوا:

نگاهی تحلیلی به آخرین آمار بانک مرکزی از خودپردازها: کدام بانک‌ها برنده میدان هستند؟

نگاهی به بازار پرداخت پول اینترنتی جهان

مردم ماهانه ۳۷ ساعت موبایل بازی می‌کنند

دوست داشتم!
۳

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۸): سکته‌ی سکون

از آخرین مطلب داستان‌مان چند ماهی می‌گذرد که کمی سردرگمی، کمی سرگرمی‌های (!) کاری و بیش از همه توجیه معروفی به‌نام تنبلی باعث آن شد. در آخرین نوشته از تصمیم‌ام برای این گفتم که منتظر نمانم و کار را خودم شروع کنم. اما سؤالی که پیش آمد این بود که از کجا؟ ایده‌های فراوانی ذهن‌ام را به خود مشغول کرده بود. چگونه باید ایده‌ای را برای شروع انتخاب می‌کردم؟ چطور باید مطمئن می‌شدم این ایده آن‌قدر خوب است که بیارزد برای‌اش وقت بگذارم؟ از آن سخت‌تر این‌که چگونه می‌توانستم خودم را قانع کنم که بودجه‌ای که از پس‌اندازم برای سرمایه‌گذاری روی ایده‌های‌ام در نظر گرفته بودم به هدر نخواهد رفت و حداقل به‌اندازه‌ی خود آن عدد بازگشت خواهد داشت؟ دوباره داستان از سر گرفته شده بود!

چاره‌ی کار کجا بود؟ من تصمیم‌ام را گرفته بودم که کار را آغاز کنم و دیگر وقت تردید دوباره نبود. البته شاید تردید واژه‌ی درستی برای حس آن روزها نباشد. بیش‌تر از جنس سکون بود! سکونی که باعث می‌شد باز هم روزها و روزها بگذرند و هیچ کاری قدمی پیش نرود. این مسئله را به‌وضوح حس می‌کردم و به‌دنبال راه‌کاری برای آن بودم. اما خیلی وقت‌ها جستجو برای یک راه‌حل اثربخش خود تبدیل به یک مشکل جدی می‌شود: چقدر باید بگردی تا راه‌حل را پیدا کنی؟ تجربه‌ام به من می‌گفت که چنین مسائلی راه‌کار قطعی ندارند و باید راه‌حل‌شان را با گام برداشتن در طول مسیر یافت. بنابراین تصمیم گرفتم بیش از این دیگر زمان را از دست ندهم و

۱- من یک بازه‌ی زمانی مشخص به خودم برای تلاش در زمینه‌ی موفقیت در اجرای ایده‌های‌ام وقت می‌دهم.

۲- از یک ایده‌ی کوچک شروع می‌کنم و انرژی و وقت و سرمایه‌ام را روی آن می‌گذارم (هر چند که در عمل باز هم مسیر حرکتم زیگزاگی شد!)

۳- به‌دنبال نتیجه‌ی عجیب و غریب نیستم، می‌پذیرم که آزمون و خطا را آغاز کرده‌ام و ممکن است در پایان مسیر، متضرر بشوم و دوباره به زندگی کارمندی بازگردم.

وقتی چارچوب حرکتم مشخص شد، تصمیم‌گیری هم برای‌م آسان‌تر شد. حالا می‌توانستم با آرامش، به‌جای جستجو به‌دنبال یک ایده و کار بزرگ، از کاری کوچک شروع کنم و روی آن تمرکز کنم. بنابراین یکی از ایده‌های‌ام را انتخاب کردم و کمی در مورد آن تحقیق کردم. فرایند تحقیق البته چندان عمیق و پیچیده نبود. این در حالی است که وقتی سخن از تحقیقات بازار به‌میان می‌آید، بسیاری از افراد به فکر یک فرایند پرهزینه و پرزحمت می‌افتند که برای انجام آن لازم است هزینه و نیروی انسانی قابل توجهی صرف شود تا با مصاحبه، مشاهده، نمونه‌گیری و … اطلاعات لازم را در مورد اندازه و ویژگی‌های بازار مورد نظر جمع‌آوری کنند. واقعیت این است که تحقیقات بازار می‌تواند روش‌های دیگری هم داشته باشد که بسیاری از آن‌ها کم‌هزینه یا حتی بدون هزینه هستند! روشی که من استفاده کردم (به‌نوعی یک روش محاسبات سرانگشتی) این بود: به رفتارهای آدم‌های دور و برتان توجه کنید، تلاش کنید از این رفتارها الگوهای پرتکرار را شناسایی کنید، در این الگوهای رفتاری به‌دنبال مشکلی بگردید که تا به‌امروز به آن پاسخی داده نشده یا پاسخ‌های موجود برای آن ضعیف‌اند و بعد به‌دنبال یک راه‌حل کم‌هزینه‌تر / به‌تر / اثربخش‌تر / سریع‌تر بگردید. بعد هم روی ساختن راه‌حلی که پیدا کرده‌اید متمرکز شوید.

توجه به چند نکته در این‌‌جا بسیار مهم است:

۱- اگر ایده کوچک باشد و تولید محصول مربوط به آن کم‌هزینه، می‌شود ریسک شکست‌اش را پذیرفت و بازخورد واقعی از مشتری و بازار را به زمان پایان مرحله‌ی تولید محصول واگذار کرد. این همان داستان کشف بازار گوشه‌ای است؛ یعنی بازاری کوچک که در آن رقبای زیادی وجود ندارند و می‌توان در آن با کمی آزمون و خطا نیاز مشتری را به به‌ترین شکل ممکن پاسخ داد!

۲- ممکن است مشکلی که می‌خواهیم حل کنیم مشکل جدیدی نباشد و برای آن راه‌حل‌های زیادی در بازار موجود باشد. اگر این راه‌حل‌ها در فروش به مشتری موفق بوده‌اند (مثلا یک اپلیکیشن مشابه ایده‌ی اپلیکیشنی شما چند ده هزار بار دانلود شده باشد) و اگر راه‌حل شما دارای حداقل یک ویژگی متمایز از راه‌حل‌های موفق بازار است، باز هم تردید نکنید. به امتحان‌ش می‌ارزد!

۳- اما این شروع سریع و کوچک نباید باعث شود اهمیت طراحی محصول و مدل کسب‌وکار را نادیده بگیرید. مهم است روی تعیین ویژگی‌های فنی محصول‌تان وقت بگذارید تا بتوانید یک کمینه‌ محصول قابل قبول (Minimum Viable Product) بسازید؛ یعنی محصولی که از نظر فنی قابل ساختن و از نظر مشتری، محصولی ارزشمند و در عین حال قابل استفاده و دل‌‌پذیر باشد. مدل کسب‌وکار نیز داستان مهم دیگری است که نباید فراموش‌اش کنید!

دوست داشتم!
۵

لینک‌های هفته (۲۴۲)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

حافظه و ماجرای سیب گاز زده

احساسات منفی را مهار کنید

۲۱ نکته مهم برای مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری ـ دیجیاتو

برخی از عجیب‌ترین سؤالاتی که در مصاحبه‌های شغلی سیلیکون‌ولی مطرح می‌شود (دیجیاتو)

هشت کاری که افراد موفق آن را متفاوت از دیگران انجام می‌دهند

مدیریت کسب‌وکار:

ده باور اشتباه و خطرناک در مدیریت استراتژیک (دکتر مجتبی لشکربلوکی)

زبان طراحی متریال چگونه به گوگل آمد؟ [قسمت اول] و زبان طراحی متریال چگونه به گوگل آمد؟ [قسمت دوم-آخر] (دیجیاتو)

نهایت مزیت رقابتی: تغییر استراتژی، پا‌به‌پای سرعت کسب‌وکار – سید حسین جلالی (کشف جدید این هفته! یک وبلاگ عالی!)

۱۰ ریسک اساسی در پیاده سازی استراتژی‌های کسب و کار | آکادمی احسانی

عوامل موفقیت مجموعه‌های مشارکتی

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

پول تنها یک طرف معادله است

بازگشت سرمایه متوسط کارآفرینان چقدر است؟ | آکادمی احسانی

آموزه‌های سیلیکون ولی از کره‌جنوبی

کوله‌پشتی کارآفرینی (۳) – آیا تنها از شکست‌ها باید درس گرفت؟ (امیر مهرانی؛ مربی)

تسهیل تجارت در فضای مجازی

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

۹ «ابر روند» جهانی

سرمایه، عامل اصلی رشد اقتصادی در ایران

سه چالش کلیدی در فضای کسب و کار ایران

بورس ارز راه اندازی می‌شود

استارت حذف مقررات مزاحم

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

دو بازوی غیرنفتی رشد ۹۳ و مرکز پژوهش‌های مجلس: نرخ رشد اقتصادی ۹ ماهه سال قبل ۲ درصد است نه ۳٫۶ درصد

۸۱ هزار میلیارد تومان؛ نقدینگی ۱۰ بانک و مؤسسه

عملکرد دو ماهه بودجه جاری درآمد ۶ هزار میلیارد تومانی فروش نفت اعتبارات طرح‌های استانی صفر

گزارشی از قدرت خرید تا درآمد سرانه ایرانیان (ارانیکو)

اشتغال‌زایی جدید، چیزی نزدیک به هیچ و مشارکت پایین و بیکاری بالای زنان و مردان در اولویت، زنان در محدودیت

فاوا در جهان:

ما مشتری نیستیم؛ کالاییم | میدان (مصاحبه با جادی در مورد ما و شرکت‌های اینترنتی در دنیای امروز)

IBM و سامسونگ در صدر نوآورترین شرکت‌های سال ۲۰۱۵ (زومیت)

گوگل می‌خواهد شما موضوعات داغ جستجو را درست سر وقت دنبال کنید (فارنت)

با رفتن استفن الوپ از مایکروسافت بخش سخت‌افزار و نرم‌افزار شرکت ردموندی نیز ادغام شدند (دیجیاتو)

«ایرباس» طراحی و ساخت ۹۰۰ ماهواره برای رساندن اینترنت به همه مناطق دنیا را برعهده گرفت (یک پزشک)

فاوا در ایران:

پروانه اپراتور مجازی ۵ میلیارد قیمت‌گذاری شد

اهتمام ناکافی رییس جمهور برای تشکیل شورای عالی مجازی (آماری از وضعیت فاوا در قوه‌ی قضائیه)

سیم‌کارت و فیبرنوری داخل کشور تولید می‌شود

هزینه اتصال دیتاسنترها به «مراکز داده» زیرساخت رایگان شد

ادغام شورای عالی IT منتفی شد

فناوری همراه، اینترنت اشیا و اپلیکیشن‌ها:

گوگل آینده‌ای را می‌خواهد که نیازی به نصب اپلیکشن‌ها نداشته باشید (فارنت)

ITU اینترنت اشیا را استانداردسازی می‌کند

آمازون پتنتی را برای آنلاک کردن تلفن‌های هوشمند از طریق گوش به ثبت رسانده (دیجیاتو)

شارژ وای‌فای واقعیت دارد ولی هنوز برای استفاده اسمارت‌فون‌ شما آماده نیست! (یک پزشک)

یک سال پس از خرید دراپ کم، نست اولین دوربین خود را معرفی کرد (زومیت)

رسانه‌های اجتماعی:

‍۱۰ قانون بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی (زومیت)

چطور اینستاگرام فروش آثار هنرمندان را آسان کرده است؟

فیس بوک روش تعیین پست های ارائه شده در newsfeed را تغییر داد (دیجیاتو)

مسنجر فیسبوک حالا ۷۰۰ میلیون کاربر ثبت شده دارد ـ دیجیاتو

آمار و اطلاعات فاوا:

بی‌اعتمادی ایرانی‌ها به پرداخت‌های اینترنتی و موبایلی (راه پرداخت) و یک اینفوگرافی جالب از پرداخت‌های موبایلی در سال ۲۰۱۵ (راه پرداخت)

تراکنش ۷٫۳ میلیاردی شاپرک و رتبه ششم بانکداری الکترونیکی ایران در خاورمیانه

چند میلیون ایرانی روی موبایل‌شان اینترنت دارند؟

بیش از ۹۰ درصد هتل‌ها و آژانس‌های ایران کامپیوتر و اینترنت دارند

رشد ۱۴۰۰‌ درصدی ترافیک داده‌های خاورمیانه

دوست داشتم!
۱

مشاور به‌عنوان متخصص در برابر مشاور به‌عنوان تسهیل‌گر (۲)

در بخش اول این مقاله در مورد دو رویکرد متفاوت به امور مشاوره سخن گفتیم. در آن بخش توضیح داده شد که رویکرد اول، مشاور را در نقش متخصص می‌بیند. در این رویکرد مشتری به مشاور مراجعه می‌کند و با بیان مشکلی مشخص از مشاور، نسخه‌ای شفابخش برای حل آن مشکل می‌خواهد. اما رویکرد جدیدتری نیز به خدمات مشاوره وجود دارد که در آن مشاور در نقش متخصص حل مسئله به سازمان کمک می‌کند تا مسائل واقعی خود را بشناسد و حل کند.

رویکرد دوم استفاده از مشاوران به‌عنوان تسهیل‌‌گر ‌است. فرض اساسی این رویکرد این است که انتخاب رویکرد حل مسئله‌ای که مشاور برای تحلیل و بررسی آن یا پیاده‌سازی راه‌حل آن به‌کار گرفته شده برعهده‌ی خود مشتری است. وظیفه‌ی مشاور کمک کردن به مشتری در انجام گام به گام فعالیت‌هایی است که باید برای حل مسئله انجام شوند. مشاور به کارفرما نمی‌‌گوید که تحت این شرایط کدام راه‌‌حل بهتر است. هم‌چنین مشاور تغییری را ایجاد نمی‌کند و دست به هیچ اقدام عملی نمی‌زند. به‌جای آن مشاور بر کمک کردن به مشتری برای تعریف مسئله، تحلیل موقعیت، ارزیابی راه‌حل‌های احتمالی و انتخاب بهترین راه‌حل ممکن و بهترین روش اجرای آن متمرکز می‌شود.

مهم‌ترین مزیت این رویکرد درگیر شدن کامل مشتری در فرایند تحلیل مسئله و تدوین طرح اجرایی برای حل آن است. بنابراین مشتری با مسئله ارتباط نزدیکی را احساس می‌کند و راه‌حل در نظر گرفته شده برای مسئله را از آن خود می‌داند؛ چیزی که احتمال اجرای آن راه‌حل را تا حد قابل توجهی افزایش می‌دهد. مزیت دیگر این رویکرد آگاه شدن مدیران ارشد سازمان در مورد وضعیت درونی، مشتریان، رقبا و به‌صورت کلی ذی‌نفعان سازمان متبوع خود است. چنین دانشی علاوه بر تأثیرات مفیدش بر اجرای یک پروژه‌ی مشاوره، می‌تواند به آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های آینده‌ی آن‌ها نیز یاری برساند.

اما این رویکرد نیز مشکلات خاص خود را دارد. روشن‌ترین مشکل در این زمینه عدم وجود دانش لازم یا کمبود وقت مدیران سازمان برای شرکت در فرایند تحلیل مشکل و ارایه‌ی راه‌حل است. طبیعی است که انسان در تمامی حوزه‌ها دارای دانش تخصصی نیست و مجبور است در این حوزه‌ها به خدمات مشاوران مراجعه کند. مشکل دیگری که ممکن است بروز کند عدم توانایی مدیران سازمان مشتری برای توافق در اتخاذ تصمیمات دشوار است. در اغلب فعالیت‌های مبتنی بر همکاری، هدف نهایی پوشش به تمام دیدگاه‌‌های اعضا برای جلوگیری از ایجاد تنش در سازمان است. چنین هدفی باعث می‌شود تا ممانعت از بروز تنش به قیمت عدم دستیابی به تصمیم بهینه انجام گیرد. اگر چه به‌صورت ایده‌آل وظیفه‌ی مشاور به‌عنوان تسهیل‌گر جلوگیری از رخ دادن چنین اتفاقی است؛ با این حال این موضوع هم‌چنان یک تهدید جدی در فرایند تصمیم‌گیری جمعی خواهد بود.

دوست داشتم!
۵

لینک‌های هفته (۲۴۱)

این‌بار به‌موقع با یک خبر خوش: حالا می‌توانید آرشیو پست‌های لینک‌های هفته را خیلی راحت از دسته‌ی مربوط به آن دنبال کنید. 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

افرادی که احساس می‌کنند مدام سرشان شلوغ است بخوانند: هفت نکته برای بازدهی بیشتر کارهای روزانه

اقداماتی اثربخش برای غلبه بر استرس

نکات مهم برای تقویت حس آینده‌نگری از دیدگاه استیو جابز (دیجیاتو)

راه‌هایی ساده برای رهایی از رخوت و تنبلی

شادترین سال زندگی شناسایی شد

مدیریت کسب‌وکار:

چگونه الکترونیک آرتز دست از بدترین شرکت آمریکا بودن کشید [قسمت اول] و چگونه الکترونیک آرتز دست از بدترین شرکت آمریکا بودن کشید [قسمت دوم] (دیجیاتو)

درس‌های مدیریتی از مربیان برجسته فوتبال

سامسونگ چگونه می‌تواند آینده‌ای روشن را برای خود رقم بزند؟ (دیجیاتو)

مدیران موفق شرکت گوگل چه ویژگی‌هایی دارند؟

نقش احساسات در انتخاب‌‌های درست

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

کارآفرینان افسرده می‌شوند؟

گفتگوی Forbes با مؤسس وان‌پلاس؛ استارتاپی که کابوس بزرگان صنعت اسمارت‌فون شد (دیجیاتو)

رودربایستی نخبگان در مورد وضعیت نظام ملی مالکیت صنعتی (از دکتر کامران باقری عزیز)

بورس ایده؛ ۵۲ عرضه و تنها ۲مشتری + جدول

یک صد شرکت از فهرست دانش‌بنیان‌ها خارج شدند

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

نسخه ۶ اقتصاددان برای رکودزدایی غیرتورمی (عالی و بسیار خواندنی!)

حراج تهران: یک روند نه یک رویداد (سر خیابان فرصت؛ علی دادپی)

عضو هیأت علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا: خشک‌سالی ۳۰ سال آینده ایران پایه علمی ندارد. مشکل خشک‌سالی چیست؟

درس‌های شرقی برای پساتحریم

از شرکت سهامی تا تعاونی (مروری بر ساختار سرمایه‌گذاری در بوندس‌لیگا، از دوست عزیزم امیر علیزاده)

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

بازار کار به کدام سمت می‌رود؟

گزارش عملکرد برنامه پنجم توسعه: نابرابری در استان‌ها افزایش پیدا کرد

جزئیات‌ آماری ۳ متغیر پولی در ۳ سال‌ اخیر+جدول و ارزیابی‌ صندوق‌ بین‌المللی‌ پول ‎از آینده‌ ایران

اقتصاد آنلاین – رتبه ۱۰ مصرف انرژی جهان به ایران رسید

۸۱ درصد درآمد صنعت توریسم مربوط به مخارج گردشگری داخلی است

فاوا در جهان:

جمع‌بندی کنفرانس توسعه‌دهندگان اپل؛ نگاهی بر موارد برگزیده معرفی شده (دیجیاتو)

نگاهی به کمپانی سونی از ابتدای تأسیس تا به اکنون (دیجیاتو)

اسکن مغزی، آینده امنیت گذرواژه‌ها را رقم خواهد زد (دیجیاتو)

آمازون به ساخت مزرعه‌های خورشیدی کمک می‌کند (دیجیاتو)

استفاده دانشمندان از سیگنال‌های وای‌فای برای روشن‌کردن دوربین بدون باتری (فارنت)

فاوا در ایران:

تدوین برنامه ششم در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات کلید خورد و کشور سند توسعه پهنای باند ندارد

فعالسازی سیم کارت آنلاین می شود؛ اتصال اپراتورها به ثبت احوال

امکان طرح دعوا از طریق اینترنت در کشور

اپراتورهای اینترنت و موبایل قرارداد امضا می کنند تا اینترنت با کیفیت به مشتریان بدهند

معاون وزارت ارتباطات: شرکت مخابرات ایران باید بیش از  ۷هزارمیلیارد تومان صرف بازسازی شبکه‌های خود کند

فناوری همراه و اپلیکیشن‌ها:

ده روش برای استفاده از گوشی های قدیمی‎ | شبکه

شیائومی در کنفرانس خبری از گجت‌های جدیدش رونمایی کرد (دیجیاتو)

احتمال تولید گوشی اندرویدی توسط بلک‌بری (فارنت)

اسپاتیفای با جذب سرمایه ۵۲۶ میلیون دلاری، خود را برای نبرد با اپل آماده می کند ـ دیجیاتو

در کنار اسپاتیفای و اپل، لاین هم وارد عرصه استریم موسیقی آنلاین شد (دیجیاتو)

رسانه‌های اجتماعی:

کتاب رسانه‌های اجتماعی منتشر شد (تألیف دوست عزیز و متخصصم جواد افتاده)

اضافه شدن دکمه خرید در پینترست (زومیت)

اینفوگرافیک: بهترین زمان برای پست گذاشتن در شبکه‌های اجتماعی – ایستنا

اینفوگرافیک: کدامیک از رسانه‌های اجتماعی برای کسب‌و‌کار شما مناسب است؟ – ایستنا

رفتارشناسی کاربران شبکه‌های اجتماعی

آمار و اطلاعات فاوا:

دنیای مردم کوچک شده است (بررسی روش‌های اطلاع‌گیری مدیران و تجار)

اینفوگرافیک: چگونه مردم در دنیای مجازی وقت خود را سپری می‌کنند – ایستنا

ایران، بزرگ‌ترین بازار فروش گوشی‌های هوآوی در جهان پس از چین. چند میلیون هواوی در ایران فروخته شده؟

مشاور وزیر ورزش و جوانان مدعی شد: ایرانی‌ها روزی ۹ ساعت در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند

پرداخت الکترونیکی در کدام کشورها رواج بیشتری دارد؟

دوست داشتم!
۵

مشاور به‌عنوان متخصص در برابر مشاور به‌عنوان تسهیل‌گر (۱)

امروزه هر فرد فعال در کسب‌و‌کار مشاوره‌ی مدیریت ـ از مدیر بازاریابی یک بنگاه مشاوره گرفته تا مشاوران آن بنگاه ـ تعریف خاص خودش را از آن دارد. به‌صورت سنتی نقش مشاوره‌ی مدیریت در سازمان‌ها، “مشاوره دادن به مدیریت ارشد سازمان” تعریف می‌شود.

مشاوره در واقع چیزی جز ارایه‌ی توصیه‌‌ به مشتریان نیست. بنابراین مشاوران در اصل برای اداره‌ی سازمان‌ها و تصمیم‌گیری به‌جای مدیران سازمان به‌کار گرفته نمی‌شوند. آن‌ها قدرتی برای تصمیم‌گیری یا اجرای تغییر ندارند. مسئولیت آن‌ها حفظ کیفیت و یکپارچگی راه‌حل‌هایی است که به مدیران سازمان ارایه می‌کنند و اجرای این توصیه‌ها و راه‌حل‌ها، کاملا برعهده‌ی مدیران سازمان مشتری است.

در عمل انواع و درجات مختلفی از توصیه‌ها ـ از توصیه‌های محدود برای ایجاد تغییراتی اندک در یک واحد سازمانی تا توصیه به اجرای پروژه‌های متعدد برای حل مسائل کلان مدیریتی سازمانی ـ وجود دارند و در هر حال نکته‌ی کلیدی در مورد نقش مشاوران به‌عنوان توصیه‌کننده این است که تنها صرف ارایه‌ی راه‌حل درست کافی نیست؛ بلکه باید راه‌حل درست از راه درست و در زمان درست به افراد مناسب ارایه شود (این خود یک مهارت کلیدی برای مشاوران مدیریت است.) بنابراین هنر مشاور “انجام کارها بدون داشتن مسئولیت اجرایی” است. در مقابل مشتری نیز باید دانش و مهارت لازم برای استفاده از توصیه‌های مشاور را داشته باشد تا از سوء تفاهم در مورد مسئولیت‌‌های متقابل مشتری و مشاور مدیریت جلوگیری شود.

در کنار ارایه‌ی توصیه، مشاوران به سازمان کمک‌رسانی نیز می‌کنند. در واقع خروجی اصلی کار مشاوران ارایه‌ی توصیه‌ در زمینه‌ی تغییراتی است که باید در سازمان برای حل مسائل و مشکلات انجام شوند. این‌که چطور باید این تغییرات اجرایی شوند، خود خدمتی جداگانه است که توسط مشاوران و در صورت درخواست مشتری به آن‌ها ارایه می‌شود. بنابراین دستیاری مشتری و هدایت و آموزش وی برای اجرای تغییرات مورد نیاز و پیاده‌سازی راه‌حل‌های ارایه شده توسط مشاور، نقش دیگر مشاوران مدیریت در دنیای امروز است.

به‌صورت کلی براساس رویکردهای کلان صنعت مشاوره، ارائه‌ی توصیه به سازمان می‌تواند به دو شکل رخ دهد: از یک طرف مشاور می‌تواند در مقام یک “متخصص (Expert)” با ارایه‌ی توصیه به سازمان، به جای مدیران و کارشناسان سازمان تصمیم‌گیری کند و در واقع نتیجه‌ی تصمیمات خود را به سازمان ارایه کند. ولی شکل دیگری نیز برای این امر می‌توان متصور بود و آن، کمک به سازمان برای تصمیم‌گیری است. در این شکل دوم مشاور در نقش اصلی خود به‌عنوان یک “تسهیل‌گر (Facilitator)” ظاهر می‌شود تا بتواند در مقام یک متخصص ابزارها و فنون مدیریت و با ارایه و آموزش آن‌ها، به سازمان کمک کند تا بتواند مسائل و مشکلات خود و ریشه‌های آن‌ها را تشخیص داده و سپس با کمک گرفتن از راه‌حل‌های از پیش تجربه شده و طراحی راه‌حل‌های مناسب شرایط ویژه‌ی خود، به حل آن‌ها اقدام نماید. تفاوت این دو رویکرد چیست؟ به‌‌دلیل ‌حساسیت این موضوع در تعریف مشاوره‌ی مدیریت و این‌که در عمل به تفاوت میان آن‌ها توجه چندانی نمی‌شود، تلاش می‌شود در قالب دو نوشته به‌صورت مختصر به این موضوع پرداخته شود. در بخش اول رویکرد “مشاور به‌عنوان متخصص” بررسی می‌شود و در بخش دوم به‌ رویکرد “مشاور به‌عنوان تسهیل‌گر” خواهیم پرداخت.

در عمل اگر از هر کسی خواسته شود تا کار یک مشاور را تعریف کند، اغلب مشاور به‌عنوان “متخصص” یا “کسی که توصیه‌‌های تخصصی ارایه می‌کند” را در جواب خواهد شنید. پزشکان مثال‌های مناسبی برای این نوع نگاه به موضوع مشاوره هستند: بیمار به پزشک مراجعه می‌کند، مشکلات جسمی خود را بیان می‌کند، پزشک هم در مقابل چند سؤال مهم را برای تشخیص بهتر از بیمار می‌‌پرسد و سپس به او می‌گوید باید چه کند تا بهبود یابد. این فرایند معمولا بسیار ساده و سریع است؛ اگر چه اغلب اغلب بدون درد نیست.

در حوزه‌ی کسب‌و‌کار هم وضعیت چندان متفاوت نیست. معمولا مشتری یک مسئله را برای مشاور می‌آورد و سپس مشاور سؤال‌های زیادی را از مشتری می‌پرسد. مشاور ممکن است گروهی از اطلاعات مورد نیاز برای تشخیص صحیح خود در مورد مسئله را نیز ـ مثلا با مرور سوابق فروش مشتری یا اطلاعات بازار ـ فراهم آورد. مشاور هم‌چنین ممکن است با گروهی از افراد کلیدی در سازمان مشتری نیز گفتگو کند. سپس مشاور داده‌های جمع‌آوری شده را تحلیل می‌‌کند، مسئله را به‌درستی و به‌صورت کامل تشخیص می‌دهد و سرانجام به مشتری می‌گوید که برای ایجاد بهبود یا رفع مشکل باید چه کند. ممکن است مشاور در اجرای توصیه‌های‌‌اش نیز به مشتری کمک کند.

مزیت کلیدی این رویکرد بهره‌گیری از دانش تخصصی مشاور است که در سازمان مشتری وجود ندارد. با توجه به پیچیده‌‌تر شدن روزافزون محیط کسب‌و‌کار، بهره‌‌گیری از مشاوران متخصص می‌‌تواند بسیار باارزش باشد. اما در عین حال این رویکرد مشکلات خاص خود را نیز دارد. یک مشکل اساسی می‌تواند این باشد که فرد متخصص نتواند طبیعت کسب‌و‌کار مشتری را درک کند و در نتیجه توصیه‌های غیراجرایی یا بی‌ربط با مسئله‌ی مشتری را به او ارایه کند. هم‌چنین ممکن است توصیه‌های ارایه شده عالی باشند؛ اما با توجه به شرایط ویژه و فرهنگ خاص آن سازمان قابلیت اجرا نداشته باشند.

دوست داشتم!
۵

مقاله‌ی هفته (۶۵): خلق داستان کسب‌وکار: یک ابزار استراتژیک

بسیاری از افراد مشکل اصلی خود را در زندگی و کسب‌وکارشان نبود سرمایه‌ی کافی می‌دانند: ” اگر فلان‌قدر پول داشتم …” ترجیع‌بند ثابت بسیاری از افراد است. این سرمایه البته می‌تواند از نوع غیرمالی هم باشد: “کاش ارتباطات مدیر آن شرکت را داشتم …” اما واقعیت این است که این نوع نگاه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم درست نیست. سرمایه در شروع کسب‌وکار و داشتن استعداد و مهارت برای موفقیت، اگر چه شرط لازم هستند؛ اما شرط کافی نیستند. یک ایده‌ی بد با بیش‌ترین پول هم به‌جایی نمی‌رسد. در مقابل ایده‌های جذاب و جدید، حتی با کم‌ترین میزان پول هم می‌توانند به موفقیت برسند. لزوما آدم‌های موفق هم همه آدم‌های بااستعداد و آن‌چنانی نبوده‌اند! داستان زندگی کارآفرینان بزرگ و آدم‌های موفق را هم که بخوانیم می‌بینیم که خیلی وقت‌ها نداشتن پول یا استعداد، آخرین مشکلی بوده که آن‌ها داشته‌اند. (مثلا داستان زندگی استیو جابز یا آقای بهروز فروتن کارآفرین موفق ایرانی را بخوانید!) بنابراین اگر ایده‌ی جذابی دارید که می‌دانید می‌تواند در بازار بسیار موفق باشد یا اگر هدف بزرگی برای زندگی‌تان دارید، برای شروع کردن تردید نکنید. اما از کجا باید شروع کرد؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست. برای شروع حرکت به‌سوی داشتن کسب‌وکاری موفق، مسیرهای متفاوتی وجود دارد. هر مسیر، مزیت‌های و البته خطرهای خاص خودش را دارد. در مسیر رسیدن به موفقیت کسب‌وکار هم باید به گذشته و امروز نگاه کرد و هم به فردای کسب‌وکار: باید گذشته و امروز را درک و تحلیل و فردا را کشف و طراحی کنیم! اما یک سؤال کلیدی این است که چگونه باید این کار را انجام داد؟ تا به امروز روش‌ها و ابزارهای گوناگونی برای درک و کشف این “چگونگی” ارائه شده است که یکی از جدیدترین و اثربخش‌ترین این ابزارها برای کسب‌وکارها در دنیای امروز “داستان‌گویی” است.

شاید در نگاه اول، داستان‌گویی ارتباطی با کسب‌وکار نداشته باشد! قصه با خیال‌پردازی و رؤیا در نسبت مستقیم به‌نظر می‌آید. اما اگر کمی تاریخ ادبیات و انواع داستان‌‌ها را دقیق‌تر بررسی کنیم، می‌بینیم که همیشه هم آن جنبه‌ی خیالی ماجرا بر داستان غلبه نداشته است. بسیاری از داستان‌های معروف تاریخ ادبیات، در واقع گزارشی هنرمندانه‌ از یک ماجرای واقعی‌اند که البته با عناصر خیال هم درآمیخته‌ شده‌اند. بنابراین قصه، آن‌قدرها هم قصه نیست!

اما چرا قصه‌نویسی برای طرح‌ریزی مسیر موفقیت کسب‌وکار مهم است؟ به‌صورت حداقلی برای پاسخ به این سؤال می‌توان ‌دلایل زیر را برشمرد:

  1. قصه و داستان چیزی است که در ابتدا وجود خارجی ندارد؛ اما می‌تواند به‌دست خود ما در دنیای واقعی محقق شود؛
  2. قصه هم منطق دارد و هم با خاطرات مشترک و احساسات انسان‌ها در ارتباط است؛
  3. قصه باورکردنی است!
  4. قصه هم روایت‌گر یک مسیر است و هم روایت‌گر یک لحظه و یک دوره از زندگی؛
  5. قصه بهترین راه برای متقاعد کردن دیگران ـ و البته خودمان ـ است؛
  6. تغییرات بزرگ به توجیه نیازمندند و داستان‌پردازی، به‌ترین راه توجیه هر چیزی است!
  7. داستان زندگی کسب‌وکار ما در ‌هر حال در تاریخ ثبت می‌شود و چه به‌تر که خودمان آن را بنویسیم!

در سال‌های اخیر به‌همین دلایل، موضوع قصه‌‌گویی در حوزه‌های مختلف دنیای کسب‌وکار به‌شدت مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع به‌ویژه در مباحث مربوط به: فروش ایده‌ی کسب‌وکار به سرمایه‌گذاران و فروش محصول به مشتری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است.

داستان کسب‌وکار و محصول شما چیست؟ قصه‌ی زندگی حرفه‌ای خودتان به‌عنوان یک برند شخصی چطور؟ پاسخ به این سؤالات، راه جدیدی برای تعریف هویت مطلوب خودتان و کسب‌وکارتان پیش پای شما می‌نهند.

اما چگونه داستان کسب‌وکارمان را تعریف کنیم؟

چطور می‌توان قصه‌گویی کرد؟ قصه‌گویی از کجا آغاز می‌شود؟ حتی اگر یک علاقه‌مند جدی ادبیات یا سینما نباشید، حتما در طول زندگی‌تان حداقل یک داستان خوانده‌اید و یک فیلم را دیده‌اید! هر داستانی دارای گروهی از ایده‌ها و شخصیت‌ها و یک نظم ارتباطی و منطقی درونی است که این ایده‌ها را به‌ هم ربط می‌دهد. بنابراین هنر شما در نوشتن داستان کسب‌وکارتان کشف همین ایده‌ها و شخصیت‌ها و نظم درونی است.

در ابتدا باید به این نکته اشاره شود که وقتی تصمیم به استفاده از ابزار داستان‌گویی کسب‌وکار گرفتید پیش از هر چیز باید کسب‌وکار کوچک‌تان را همانند یک موجود زنده ببینید. موجودی که چند سالی “عمر” می‌کند و روزی به‌دنیا می‌آید و متأسفانه روزی دیگر این دنیای فانی را ترک می‌کند. در ادبیات مدیریت به ماجرای زندگی یک کسب‌وکار / ایده / هدف و … اصطلاحا “چرخه‌ی عمر” گفته می‌شود.

چرخه‌ی عمر کسب‌وکار / ایده / هدف و … به چند نقطه‌ی کلیدی تقسیم می‌شود. نقاطی که هم‌چون قرارگاه‌های کوه‌پیمایی هستند و هر نقطه که در ارتفاع خاصی قرار دارد، دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. بدیهی است که در طول دوران عمر کسب‌وکارتان، وضعیت و ویژگی‌های آن در هر نقطه از چرخه‌ی عمر آن متفاوت‌اند. اگر چه الگوهای مختلفی برای شناسایی مراحل مختلف چرخه‌ی عمر وجود دارد که در این‌جا برای سادگی از الگوی زیر استفاده می‌کنیم:

  • آغاز: مرحله‌ی کشف ایده‌ی کسب‌وکار، انجام تحقیقات بازار، تدوین مدل و برنامه‌ی کسب‌وکار و در نهایت طراحی سبد محصولات و خدمات؛
  • بقا: گذشتن از پرت‌گاه‌های مسیر ایجاد کسب‌وکار تا زمان رسیدن به نقطه‌ی سر به سر؛
  • رشد: افزایش حداکثری سهم بازار کسب‌وکار و سودآوری آن؛
  • توسعه: ورود کسب‌وکار به بازارهای جدید و تنوع‌بخشی به محصولات و خدمات؛
  • بلوغ: ایجاد ثبات در ماهیت و هویت کسب‌وکار، حوزه‌های فعالیت آن و درآمدزایی و سودآوری آن.

کمی که دقت کنید می‌بینید این‌جا به‌نوعی از یک مدل برای نوشتن داستان کسب‌وکار سخن می‌گوییم: مدلی که در آن مسیر تحقق هدف‌های کسب‌وکار از زمان داشتن ایده تا رسیدن به نقطه‌ی کمال آن مشخص شده است. این مدل همان نظم درونی و ارتباطی داستان کسب‌وکار شما را مشخص می‌کند. شما در هر نقطه‌ای از چرخه‌ی عمر کسب‌وکار که باشید (چه در مرحله‌ی ایده باشید و چه در مرحله‌ی بلوغ) لازم است بتوانید مسیر چرخه‌ی عمر کسب‌وکارتان را به‌صورت کامل در قالب یک داستان جذاب روایت کنید: این‌که از کجا شروع کرده‌اید، چه اتفاقاتی در طول مسیر تا به‌ امروز برای شما رخ داده است و تصور می‌کنید از امروز به‌بعد برای کسب‌وکار شما چه پیش بیاید؟

در عین حال نباید فراموش کنید که هر داستانی دارای یک ایده‌ی مرکزی است (مثلا ایده‌ی مرکزی داستان آی‌فون که استیو جابز در مراسم معرفی این گوشی آن را تعریف کرد، رؤیای داشتن یک گوشی تلفن همراه همه‌ کاره بود!) بنابراین برای شروع قصه‌نویسی (چه در مورد گذشته و امروز باشد و چه آینده)، لازم است یک ایده داشته باشید. این ایده می‌تواند ایده‌ی کسب‌وکار شما باشد، می‌تواند رؤیایی باشد که از قبل برای کسب‌وکارتان داشتید، می‌تواند داستان خلق محصول‌تان باشد و می‌تواند معطوف به آینده باشد: این‌که قرار است کسب‌وکار شما به کجا برسد، چه چیزی خلق کند و چه تأثیری روی دنیا بگذارد؟

ایده‌ی اصلی را که پیدا کردید به‌ترتیب مراحل زیر را برای خلق یک قصه‌ی دراماتیک جذاب پرخواننده‌ی به‌یادماندنی طی کنید:

  1. مخاطب من کیست؟ برای کی قرار است قصه بگویم تا آن را باور کند؟
  2. عناصر داستان من چی‌اند و کی‌اند و کجا هستند و چه زمانی هستند و اصلا چرا این‌ها؟
  3. داستان را از کجا شروع کنم و کجا تمام کنم و در این میان، چه اتفاقاتی قرار است بیفتند / افتاده‌اند؟

حالا وقت قصه‌ گفتن فرا رسیده است که آن هم برای خودش داستانی دیگر است!

پ.ن. این مقاله پیش از این در شماره‌ی تیر ۹۳ ماه‌نامه‌ی تدبیر منتشر شده است.

دوست داشتم!
۸

لینک‌های هفته (۲۴۰)

تأخیر زیاد 😐

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چگونه نقاط ضعف ما می‌توانند نقاط قوت باشند؟ (امیر مهرانی، مربی) (عااالی! به‌ترین مطلب هفته)

تعریف شایستگی‌ها (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

چگونه کار می‌کنم (۱) – نگرش (امیر مهرانی، مربی)

چگونه در روابط تجاری خود ارتباط برقرار کنیم؟

چگونه جلسه‌ای که مختل شده را از سر بگیریم

تحلیل کسب‌وکار:

پیروزی در چالش جذب مشترک (تحلیل مدل کسب‌وکار اسپوتیفای)

رشد سریع یا مردن آهسته (استراتژی‌های رشد شرکت‌های نرم‌افزاری)

تلاش سیلزفورس برای جلب توجه کسب و کارهای بزرگ به داده‌های کلان

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

سرگذشت کارآفرینی که خود را از کویر به گلستان رساند (داستان زندگی مرحوم گرامی بنیان‌گذار برند گلستان)

فن بازار و رفع مشکلات شرکت‌های دانش‌بنیان

چالش‌های آینده سامسونگ (تحلیل اکونومیست)

چرا امید کردستانی از گوگل رفت و سپس به آن بازگشت؟ (دیجیاتو)

شکیل اونیل کارآفرین (علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

مکانیسم‌های تأمین مالی در اسلام

طلایه‌داران رونق در سال ۹۴

تأکید بر معرفی فرصت‌های سرمایه‌گذاری

تعداد مجوزها برای راه اندازی یک ماست‌بندی بیشتر است یا یک مؤسسه اعتباری

تسهیلات حمایتی برای استقرار صنایع در شهرک‌ها اعلام شد

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

سهم دارایی‌های دانشی ایران یک چهارم کشورهای پیشرفته است

ایران در رتبه ۱۵ و امارات و بحرین پیشتاز «اقتصاد دانش‌بنیان» منطقه

فرصت خفته اقتصاد ایران (تحلیل جایگاه ایران در بازار گاز جهان)

بیش از ۵۰ درصد معادن ایران غیر فعال است

آمار پروازی و مسافران در فرودگاه‌های کشور: مهرآباد صدرنشین فرودگاه‌های کشور شد

فاوا در جهان:

کشورها و شرکت‌های مدعی «اینترنت اشیاء» را بشناسید: پیشی گرفتن چین از آمریکا

مشخصه‌های مورد نیاز برای اجرای روان ویندوز۱۰ بر روی رایانه شما ـ فارنت

برادران وارنر رقیبی برای ماینکرفت معرفی کردند LEGO Worlds (دیجیاتو)

آمازون کالاهای کم‌وزن را رایگان تحویل می‌دهد (دیجیاتو)

رسما اعلام شد نسخه نهایی ویندوز ۱۰ در هفتم مرداد ماه معرفی خواهد شد و قیمت نسخه نهایی ویندوز ۱۰ لو رفت (فارنت)

فاوا در ایران:

دولت محورهای توسعه فاوا را تصویب کرد

رتبه ایرانی‌ها در وایبر، تلگرام، لاین و واتس‌اپ

مدیریت نام‌های دامنه در ایران ممکن شد

پهنای باند ۳ کشور امسال برابر می‌شود

آغاز عملیات اجرایی اپراتور چهارم از نمایشگاه بین‌المللی

فناوری همراه:

اندروید M؛ بهبودهایی اندک که منجر به تأثیراتی شگرف خواهند شد (دیجیاتو)

رویترز اغلب خرده فروشان بزرگ آمریکا، برنامه‌ای برای پشتیبانی از اپل پی در سال جاری ندارند (زومیت)

گوگل چگونه کابوس تهیه نسخه پشتیبان از تصاویر را به یک حقیقت شیرین بدل ساخت (دیجیاتو)

پروژه Vault از گوگل؛ ریزکامپیوتری با قابلیت فرستادن پیام‌های امن (دیجیاتو)

نحوه کارکرد تلفن هوشمند مبتنی بر پروژه Ara برای اولین بار به نمایش کشیده شد (دیجیاتو)

آمار و اطلاعات فاوا:

اینترنت از گذشته تاکنون

فناوری اینترنت در سال ۲۰۱۵ به روایت آمار و ارقام

دوست داشتم!
۳
خروج از نسخه موبایل