نظرسنجی درباره‌ی موضوعات نوشته‌های سال آینده‌ی گزاره‌ها

از همان روز اول گزاره‌ها را با عشق و علاقه‌ تمام‌نشدنی‌ام به یاد گرفتن و یاد دادن آغاز کردم. گزاره‌ها در طول این تقریبا سه سال از یک سو بازتاب علایق من بوده و از سوی دیگر، شامل مطالبی بوده که من احساس کرده‌ام مورد نیاز دیگران برای به‌تر کار کردن و به‌تر زندگی کردن بوده است. تلاش کرده‌ام به قدر توان‌م از دانش و تجربه‌های‌م در زندگی و کار کردن بنویسم، کشفیات‌م (!) و نگاه‌م به مسائل مدیریتی را ارائه کنم، گفته‌ها و نوشته‌های دیگران را تحلیل کنم و نکات مهم‌شان را برای استفاده‌ی همه بیرون بکشم و البته مطالب خوبی را که احساس می‌کنم به‌درد مخاطبان ایرانی می‌خورد را به زبان شیرین فارسی برگردانم.

تا به‌امروز دوستان بسیاری لطف کردند و نظرات‌شان را در مورد نوشته‌های‌م به من ارائه داده‌اند و بسیاری از مخاطبان‌ گزاره‌ها هم ترجیح داده‌اند خاموش باشند. به دو دلیل احساس می‌کنم به‌تر است نوشته‌های سال آینده‌ام را براساس نظرات مخاطبان گزاره‌ها برنامه‌ریزی کنم:

۱- نوشته‌های من براساس نیازی که احساس می‌کنم وجود دارد نوشته می‌شوند؛ نه لزوما نیازی که در عمل برای مخاطبان‌م وجود دارد.

۲- از روی واژه‌های کلیدی ورودی به گزاره‌ها از روی موتورهای جستجو، فکر می‌کنم در مورد برخی موضوعات، پراکنده‌نویسی کرده‌ام و جای این هست که به‌صورت متمرکز و دنباله‌دار مطالب آموزشی در مورد چند موضوع بنویسم.

برای همین خواهش می‌کنم چند ثانیه‌ای وقت‌تان را به من بدهید و در نظرسنجی من شرکت کنید (اگر از گودر این پست را می‌خوانید لطفا به خود پست روی سایت مراجعه فرمایید.) نظرات شما می‌تواند به‌ من کمک کند تا بتوانم به‌تر و اثربخش‌تر بنویسم و متوجه شوم که کجا باید وقت و انرژی‌ام را متمرکز کنم.

توضیح مختصری در مورد گزینه‌ها می‌دهم:

ـ توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک: بارها از من خواسته شده در مورد این موضوع بنویسم. به‌نظرم مسائل بسیاری در این مورد و به‌ویژه در مورد آموزش و مشاوره در این حوزه در کشور وجود دارد. عموما این موضوع در ایران معادل نوشتن طرح کسب و کار (Business Plan) در نظر گرفته می‌شود؛ اما ماجرا بسیار فراتر از این حرف‌هاست. مثلا من دیده‌ام که چقدر تعریفی که از مفهوم به‌ظاهر ساده‌ی “استراتژی” و روش “تدوین استراتژی” در میان ما وجود دارد، نادرست است. از آن‌جایی یکی دو کار مشاوره‌ی کوچک را هم بادوستان عزیزی آغاز کرده‌ام و تا حدودی نیازسنجی اولیه‌ای در این زمینه داشته‌ام، به‌نظرم نوشتن در این مورد می‌تواند مفید باشد.

ـ کار حرفه‌ای و خوب زیستن: گزاره‌ها اصلا ریشه در این داشت که من می‌دیدم چقدر خودم، دوستان و اطرافیان‌م در داشتن رفتار حرفه‌ای ضعف داریم و متوجه شدم که یک علت اساسی‌ش این است که کسی این چیزها را به ما یاد نداده است! از آن طرف خیلی وقت‌ها این طرف و آن طرف مطالبی می‌خواندم که احساس می‌کردم به‌درد خیلی‌ها می‌خورند. تجارب زندگی خودم هم همین‌طور. خیلی از این نوشته‌ها و ترجمه‌ها مورد استقبال قرار گرفتند و یکی از پرمخاطب‌ترین بخش‌های گزاره‌ها نوشته‌های این دسته بوده‌اند. بعضی از آن‌ها هم انگار آن‌قدر خوب بودند که در ده‌ها سایت و وبلاگ کپی‌پیست شده‌اند، به صفحات اول سایت‌های معروف به‌اشتراک‌گذاری لینک در اینترنت رسیده‌اند و حتا در نشریات چاپی (از جمله همشهری جوان، همشهری تندرستی و روزنامه‌ی دنیای اقتصاد) چاپ شدند.

ـ تحلیل سیستم‌ کاربردی: تخصص من تحلیل کسب و کار و سیستم است. این شانس را داشته‌ام که شاگرد دو نفر از اساتید برجسته‌ی این موضوع در ایران باشم. شانس دیگر من هم این بوده که در این حوزه مشغول به‌کار بوده‌ام. اما عملا در آموزش این موضوع جذاب و زیبا، دیده‌ام که چقدر تمرکز روی مفاهیم بدون کاربرد یا تحلیل سیستم‌های رایانه‌ای است و در مقابل، به ارائه‌ی روش‌ها و ابزارهای کاربردی تحلیل چندان پرداخته نمی‌شود. برای همین قصد دارم در این زمینه براساس دانش و تجربه‌های‌م بنویسم.

ـ آموزش کاربردی مفاهیم مدیریت: ما در دانشگاه و کلاس‌‌های آموزشی به‌خوبی یاد می‌گیریم که استراتژی چیست و چطور باید آن را تدوین کرد. با مدل SWOT و خیلی مدل‌های دیگر آشنا می‌شویم؛ اما … در دانشگاه به ما یاد نمی‌دهند چطور SWOT بنویسیم و چطور از آن استراتژی‌ها را استخراج کنیم. این فقط یک نمونه است و به‌نظرم نقائص جدی در فرایند آموزش مفاهیم و ابزارهای مدیریتی وجود دارد. من خیلی وقت‌ها در کار متوجه شدم که مفاهیم تئوریکی که خوانده بودم یعنی چه! برای همین قصد دارم در این زمینه هم برای آشنایی مدیران و جوانان تازه‌فارغ‌التحصیل یا دانش‌جویان مدیریت و MBA و مهندسی صنایع مطالبی بنویسم.

ـ مشاوره‌ی مدیریت: چه کسی است که نداند من چقدر به موضوع مشاوره‌ی مدیریت علاقه‌مندم و چقدر روی این موضوع کار کردم! مدتی است نوشته‌های‌م در این زمینه کم‌تر شد‌ه‌اند؛ اما قصد دارم دوباره و با رویکرد آموزشی به‌سراغ نوشتن در زمینه‌ی مفاهیم، فرایند و ابزارهای مشاوره‌ی مدیریت و دیگر مسائل مطرح در این زمینه بروم.

ـ مدیریت آی‌تی: مدیریت آی‌تی موضوعی بسیار مهم در دنیای امروز است. مدیریت آی‌تی به‌دنبال شناسایی و به‌کارگیری بهینه‌ترین فناوری‌ها برای پاسخ‌گویی به نیازهای سازمان است. اما نکته این‌جاست که آن‌چه در فضای وب فارسی به آن پرداخته می‌شود (و خیلی هم خوب است) فناوری‌های الکترونیک مصرفی است نه فناوری‌های سازمانی. من احساس می‌کنم در این زمینه نیاز زیادی وجود دارد و با توجه به علاقه‌ و تجربیات خودم ـ اگر واقعا هم این نیاز وجود باشد ـ فکر می‌کنم مطالب خوبی بتوانم بنویسم.

خوب ببخشید که خیلی مفصل توضیح دادم! اگر دوست داشتید لطفا در نظرسنجی زیر شرکت کنید و از بین موضوعات پیشنهادی، تا حداکثر سه گزینه را که فکر می‌کنید بیش‌تر به‌درد شما می‌خورد انتخاب کنید.

پیشاپیش از تک‌تک شما برای همراهی‌تان سپاس‌گزارم.

[poll id=”2″]

دوست داشتم!
۵

حرفه‌ای‌ها (۶)

ـ چه‌طور و چه‌وقت ایده می‌گیرید؟

ـ پیش‌بینی نشده و پیوسته. گاهی باید خودم را مجبور کنم. من کارم را به‌عنوان یک نویسنده‌ی تلویزیونی آغاز کردم که آخر هر هفته برنامه‌اش باید روی آنتن می‌رفت. پس وقتی دوشنبه صبح سر کار می‌رفتم باید نوشتن را شروع می‌کردم و نمی‌توانستم منتظر الهه‌ی هنر بمانم تا ایده بگیرم. باید می‌رفتم و چیزی می‌نوشتم تا آنتن خالی نماند. هنوز هم می‌توانم چنین کاری بکنم. می‌روم توی اتاق و خودم را مجبور می‌کنم که البته کار خوشایند و جالبی نیست. معمولا در طول سال، ایده‌های مختلفی می‌گیرم و آن‌ها را جایی یادداشت می‌کنم. بعدا وقتی آن‌ها را مرور می‌کنم از نوشتن بعضی‌های‌شان واقعا تعجب می‌کنم؛ ولی بعضی‌ها هم خوب و به‌دردبخور هستند.

(از گفتگو با وودی آلن؛ مجله‌ی فیلم؛ شماره‌ی ۴۳۳؛ آبان ۱۳۹۰)

عکس استاد از این‌جا

پ.ن. دو روزی مسافرت بودم و گزاره‌ها به‌همین دلیل دیشب به‌روز نشد. منتظر یک خبر خوب از گزاره‌ها در همین هفته باشید. 🙂

دوست داشتم!
۰

سرگردانی در جزیره‌ی “هستی” …

یک: یادم نیست چه کسی “جزیره‌ی سرگردانی“‌ش را به من داد که بخوانم. آن روزها تازه به‌صورت جدی رمان‌خوان شده بودم. شروع‌ش که کردم، نتوانستم زمین‌ش بگذارم. داستان “هستی” و “مراد”ش و البته “سلیم”، گیراتر از آنی بود که بشود تا پایان‌ش صبر کرد.

دو: مطمئن‌م که همه‌ی ما گوشه‌ای از سرگشتگی هستی و ذره‌ای از ایمان “مراد” را داریم. اما من، همیشه “سلیم” بوده‌ام …

سه: برای من “هستی” یکی از سه شخصیت برتر رمان‌هایی است که تا به‌امروز خوانده‌ام. در هستی، “آن”ی وجود دارد که نمی‌دانم چیست؛ اما جستجوی هستی به‌دنبال “مراد” در “جزیره‌ی سرگردانی” و “ساربان سرگردان”، این‌که می‌داند زندگی اینی نیست که “مامان عشی” و “سلیم” و بقیه دارند اما نمی‌داند چیست و سرگردانی درونی و صداقت بیرونی‌ش، برای من جذابیتی رازآلود داشته است.

چهار: و حضور مادرانه و مرشدگونه‌ی خود “سیمین” داستان ایران در داستان و حرف‌های‌ش و آرامشی که به هستی می‌بخشد را مگر می‌شود فراموش کرد؟

پنج: جزیره‌ی سرگردانی را سه بار خوانده‌ام و باز هم خواهم خواند. جزیره‌ی سرگردانی ـ که در ساربان سرگردان ـ تازه می‌فهمیم چه ناکجاآبادی است ـ داستان جوان‌هایی است که سرگردان‌ِ راه “رسیدن”‌اند. پاک‌بازند و پاک‌زی. اما آیا پاداش تلاش برای رسیدن، کشیدن دردِ گرفتاریِ ماندن است؟ (ساربان سرگردان را بخوانید تا بفهمید چه می‌گویم …)

چند سالی بود و هست که هر بار به کتاب‌فروشی انتشارات خوارزمی ـ ناشر کتاب‌های بانو سیمین ـ در انقلاب سری می‌زنم، جویای زمان انتشار “کوه سرگردان” می‌شوم. هر بار فروشنده‌ی مسن و خوش‌اخلاق فروشگاه با لبخندی به من اطمینان می‌داد به‌زودی تا این‌که روزی در جواب من با ناراحتی گفت که کتاب سوم سه گانه‌ی بانو سیمین، گم شده و ما برای همیشه از فهمیدن سرانجامِ سرگشتگی‌ها و دل‌دادگی‌های هستی و مراد و سلیم محروم خواهیم ماند …

به‌احترام بانویی که “جزیره‌ی سرگردانی”ش حدیث زندگی‌مان بود و فرجام نرسیدن‌ آدم‌های‌ش، شاید سرنوشت‌مان. روح بزرگ‌ بانو “سیمین دانشور” شاد.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۸۰)

خوب این سال لعنتی مثل این‌که قرار نیست دست از سر ما بردارد … این هفته هم با خبر مرگ بانوی رمان و داستان ایران به‌پایان رسید: سیمین دانشور؛ خالق یکی از ماندگارترین رمان‌های زندگی‌ من: “جزیره‌ی سرگردانی.” درباره‌ی بانو در پستی جداگانه خواهم نوشت.

خوب چه هفته‌ی پرلینک و باکیفیتی! 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها  را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

پیش از هر چیز باید اشاره کنم این هفته یک ماجرای دزدی از مطالب گزاره‌ها پیش آمد که همه در جریان‌ش هستید. پست مربوطه به‌دلایلی حذف شد. چند نفر از دوستان لطف کردند در این مورد نوشتند که ضمن تشکر از حمایت‌های همه‌ی دوستان و خوانندگان بزرگ‌وار گزاره‌ها دعوت می‌کنم آن‌ها را بخوانید:

خودفریبی با نوشته‌های دیگران (مهران نصر؛ رسانه‌های اجتماعی) (البته مطلب مهران اشاره‌ی مستقیمی به این ماجرا ندارد؛ ولی نکات بسیار مهمی را نوشته!)

دزدی مطالب وبلاگ. آیا اصلاً اهمیتی دارد؟ (یادداشت‌های مدیریت ریسک؛ نیام یراقی)

… ما را برآشفته می‌کند. (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

آن مرد با مقاله‌ی دزدی آمد! (علی م.)

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

سیزدهم اسفند ماه ۱۳۹۰ (آخرین جمله‌ی این نوشته‌ی مینا رضایی واقعن به من چسبید!)

چقدر می‌دونیم؟ (نمودار این پست نادری خرمی راد را نباید از دست بدید!)

نمی‌خواهم هر روز بدوم (امیر مهرانی؛ The Coach) (عااالی!)

یک کافه‌ی خلوت و لیموناد نعنایی (پریا فرهادی؛ همینا)

مغز افراد افسرده نمی‌تواند استراحت کند 🙁

مدیریت و کارآفرینی:

اول این‌که دوست عزیز ما برادر محمد حسین واقف عزیز دست به کار نوشتن و ترجمه شده و با توجه به انتخاب‌های خوب‌ش و قلم شیوای‌ش امیدوارم این کار را به‌صورت جدی ادامه بدهد. این دو ترجمه‌ی محمد را بخوانید تا بعدتر: مشتریان مشکل‌ساز: سریع‌تر فرارکنید و جلوگیری از شکست پروژه 

سخنی در مورد کلون‌سازی و عدم توانایی ما در ایجاد استارت‌آپ‌ها و سرویس‌های تازه اینترنتی (این نوشته‌ی دکتر مجیدی در یک پزشک روی موضوع مهمی دست گذاشته که من به‌زودی حتمن به آن خواهم پرداخت.)

صرفه‌های اقتصادی تنوع (ابراهیم حیدری) (خوش حال‌م که ابراهیم نوشتن در حوزه‌ای را جدی گرفته که خیلی کسی به آن در وب فارسی توجه نداشته.)

افزایش و کاهش مدت زمان پروژه و تایم‌لاین پروژه (همیشه از نوشته‌های نادر خرمی راد یاد می‌گیرم! عااالی!)

چند راهکار کم هزینه برای جلب رضایت کارمندان (یادداشت‌های مدیریت ریسک؛ نیام یراقی) (عااااالی!)

زنده‌باد ثبات! (در ستایش انتخاب مجدد علی کفاشیان به‌عنوان رئیس فدراسیون فوتبال!) (امیر علی‌زاده؛ فریادنامه)

کانبان ساده شده (دنیای چابک)

Study Finds That Having Power Can Make You Stupid – Forbes (داشتن قدرت باعث ایجاد اعتماد به نفس زیاده از حد می‌شود و به‌همین دلیل در تصمیمات بایاس منفی ایجاد می‌کند)

 When Words Fail – Charalambos Vlachoutsicos – Harvard Business Review (در گفتگو با دیگران وقتی کلمات از کار می‌افتند، اقدامات فیزیکی انجام دهید. مثلا محل نشستن‌تان را تغییر بدهید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

تشکیل شورای عالی فضای مجازی و انتصاب اعضای حقیقی و حقوقی آن (به فال نیک بگیریم آیا!؟)

تعریفی دیگر از رسانه‌های اجتماعی (رسانه‌های امروز؛ مهران نصر)

معرفی هفته: لغو اشتراک از همه خبرنامه‌های ایمیلی با Unroll.me (وبلاگینا)

گوگل پلی؛ مارکت ،کتاب، موزیک و ویدیو را ترکیب می‌کند! (آیا آی‌تیونز گوگل راه افتاد!؟) (فارنت)

در کنفرانس ۷ مارس اپل چه گذشت؛ معرفی آی‌پد جدید با نام گذاری خاص! (فارنت)

پرسه در ابرها، محور اصلی نمایشگاه سبیت ۲۰۱۲

وقتی موبایل عامل توسعه می‌شود (درباره‌ی خدمات ارزش افزوده‌ی موبایل در ایران)

شکست رکورد سرعت اینترنت دنیا: ۵۱۲ گیگابیت بر ثانیه (بعد این‌جا اطلاعیه‌ی رسمی دادند در مورد این‌که حداکثر سرعت دانلود اینترنت ۱۲۸ کیلوبایت چقدره!!!)

ویندوز ۸ در ۹ نسخه مختلف منتشر خواهد شد (زومیت)

دسترسی به فروشگاه App Store اپل، برای ایرانیان آزاد شد (به امید آزادی گوگل‌پلی یا همون اندروید مارکت سابق!) (زومیت)

شرکت آی‌بی‌ام به کمک موزه لوور می‌شتابد

گوگل: وب مرزهای ملی را از بین می‌برد (آقای اریک اشمیت فرمودند البته و احتمالا به‌تبعات‌ش برای ما ایرانی‌‌ها اصلن واقف نیستند!)

بنیانگذار اینترنت در ایران: اینترنت ملی یعنی فیلتر بودن بسیاری از سایت‌ها

اینترنت از شبکه ملی اطلاعات جدا می‌شود (باز هم دُر و گوهرهای آقای وزیر ICT!)

اقتصاد:

کارآمدی یا اشتغال‌زایی (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

بانکداری رقابتی یا انحصاری؟ (متن خواندنی سخنرانی استاد عزیز فاینانس من؛ آقای دکتر پرویز عقیلی عزیز)

جایگاه اقتصاد ایران در جهان (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

چین کاپیتالیست‌تر است یا امریکا؟ (حجت قندی؛ اقتصادانه)

بانکداری مجازی در انتظار مجوز بانک آرین

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۶۰)

“موضوعی که در زمان فوتبالم خیلی مرا آزار می‌داد این بود که هر از گاهی توپ را به من می‌دادند و نمی‌دانستم با آن چه کنم و بدین ترتیب حریفان به سمت من آمده و توپ را می گرفتند و من باعث بی‌آبرویی می‌شدم. به‌عنوان یک مربی به خودم قول داده‌ام که هیچ‌گاه نباید بگذارم بازیکنانم درچنین شرایطی قرار گیرند. برای همین وقتی توپ به آن‌ها می‌رسد، می‌دانند که باید آن را کجا بفرستند و اگر آن‌جا هیچ‌کس نیست، تقصیر بازیکنی نیست که توپ را شوت کرده، بلکه تقصیر شخصی است که در جای مناسب برای دریافت آن نبوده است.” (آنتونیو کونته مربی موفق این فصل یوونتوس در مورد فلسفه‌ی مربی‌گری‌اش؛ این‌جا)

بدون شرح: به‌ترین تعریف برای نقش مدیران و ره‌بران در سازمان‌‌ها!

پ.ن. از مشکلات پیش‌بینی نشده‌ای که در دو روز اخیر بابت تعویض میزبان سایت پیش آمد از خوانندگان گزاره‌ها پوزش می‌طلبم. خوش‌بختانه مشکلات سایت برطرف شده و دوباره در خدمت شما خواهم بود.

دوست داشتم!
۰

نقشه‌ی شادی فعالیت‌های بشری!

پدید آمدن فناوری‌های جدید از یک سو باعث به‌بود زندگی ما مردم عادی می‌شود و از یک سو به محققان هم اجازه می‌دهد تا به‌تر تحقیق کنند. یکی از محدودیت‌های پژوهش‌گران تا همین سال‌های اخیر، سخت بودن مشاهده‌ی فعالیت‌های انسان‌ها در طول انجام فعالیت‌های روزمره‌ی آن‌ها بوده است. این محدودیت اما امروز با کمک ابزارهای نوین فناوری از بین رفته است. یک مثال جالب‌ش تحقیقی است که از سال ۲۰۰۹ آغاز شده و رابطه‌ی شادی را با فعالیت‌های روزمره‌ی انسان‌ها می‌سنجد. یک اپلیکیشن روی آی‌فون ۱۵ هزار نفر (!) در ۸۳ کشور نصب شده و آن‌ها هر روز چند بار در آن ثبت می‌کنند که در آن لحظه‌ی خاص در حال چه کاری هستند (با انتخاب از میان ۲۲ دسته فعالیت روزمره‌ی انسان‌ها مثل کار کردن یا مطالعه)، چه احساسی (در یک مقیاس ۵ تایی از “خیلی بد” تا “خیلی خوب”) دارند و از نظر فاکتورهایی مثل بهره‌وری، وضعیت محیطی، میزان و کیفیت خواب و تعاملات اجتماعی در چه وضعیتی به‌سر می‌برند.

این تحقیق به‌جای پرسیدن این‌که “چه کسی شاد است؟” به‌دنبال پاسخ سؤالی مهم‌تر و جذاب‌تر بوده است: “چه زمانی شادتر هستید!؟” و بر این اساس در طول دو سال اخیر بیش از ۵۰۰ میلیون رکورد اطلاعات در آن جمع‌آوری شده است. چند تا از یافته‌های جالب این تحقیق را ببینیم:

ـ ذهن انسان‌ها در بیش از ۵۰ درصد موارد دچار درگیری و دغدغه است و این باعث می‌شود تا حال و حوصله‌ی کم‌تری داشته باشند. عجیب‌تر این‌که حتا درگیری‌های ذهنی مثبت‌ (مثل فکر کردن به اتفاقات خوبی که اخیرا افتاده) هم اثر مثبتی ندارند! جالب است که میزان درگیری ذهنی وابسته به نوع کاری است که داریم انجام می‌دهیم؛ مثلا ۶۰ درصد در زمان رفت و آمد و ۳۰ درصد در زمان گفتگو با دیگران.

ـ با توجه به نکته‌ی بالایی، بهینه‌سازی وضعیت احساسی‌مان، لازم است غیر از وضعیت روحی و روانی‌مان به کارهایی که بدن‌مان دارد انجام می‌دهد هم توجه کنیم! مثلا وقتی یک روز صبح جمعه که از خوب برمی‌خیزیم و با خودمان می‌گوییم: “امروز می‌خوام چی کار کنم؟” باید حواس‌مان باشد که قرار است امروز برویم کوه! بنابراین غیر از این سؤال باید از خودمان این را هم بپرسیم که: “امروز می‌خوام چه کاری با ذهن‌م بکنم!؟”

ـ دغدغه‌های ذهنی علاوه بر کاهش احساس شادی آدم‌ها، بهره‌وری آن‌ها را هم کاهش می‌دهد. بنابراین در استرس نگه‌داشتن آدم‌ها، رویکرد خوبی برای کار کشیدن از آن‌ها نیست!

ـ آدم‌ها خیلی بیش‌تر از آن‌ چیزی که حتا بشود تصور کرد به مشکلات شخصی‌شان در طول روز کاری فکر می‌کنند: ۵۰ درصد!!! (اینو راست گفته واقعا)

ـ میزان احساس شادی هر انسان لحظه به لحظه متفاوت است (اینو همه‌مون می‌دونستیم البته!) ضمنا میزان احساس شادی آدم‌ها در محیط کارشان هم متغیر است و به تجربیات روزمره‌شان وابسته است ـ از همکارانی که هر روز با آن‌ها تعامل دارند گرفته تا پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنند و …

ـ و اما جالب‌‌ترین نتیجه: براساس اطلاعات به‌دست آمده در این تحقیق “نقشه‌ی شادی فعالیت‌های بشری” ترسیم شده است که در شکل زیر آن را می‌بینید:

روی این نقشه هر چقدر فعالیتی به سمت راست نزدیک‌تر باشد، شادی بیش‌تری ایجاد می‌کند. ضمنا قطر دایره‌ها نشان‌دهنده‌ی میزان علاقه‌ی آدم‌ها به انجام آن فعالیت مشخص است (یعنی هر چقدر قطرش بیش‌تر باشد، به‌صورت متوسط علاقه به آن بیش‌تر است.)

شاید بد نباشد ما که از این اپلیکیشن محرومیم، خودمان این کار را برای خودمان انجام دهیم!

منبع

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۷۹)

واقعیت این است که لینک‌ها را خونده بودم؛ ولی نشد بنویسم تا الان! 🙁 کلا هم چه هفته‌ی کم‌لینکی بود!؟

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ویژگی‌هایی که باعث موفقیت زاکربرگ شدند (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

The Last Mile (این نوشته‌ی بهاره را در تبریک موفقیت اصغر آقای فرهادی در اسکار خیلی دوست داشتم …) (بهاره حسینی؛ The Notes)

بدترین اشتباهی که ممکن است در هنگام مصاحبه شغلی مرتکب شوید (این نیام یراقی عزیز مدت‌ها بود که نبود؛ من انگار تله‌پاتی داشتم باهاش که همین‌ که یادش افتادم؛ نوشت و چه نکته‌ی مهمی را هم!)

مدیریت و کار‌آفرینی:

معرفی کتاب «راه مکنزی» (خوش‌حال‌م یک نفر دیگر غیر از من هم نوشتن در مورد مشاوره‌ی مدیریت را جدی گرفت!) (ابراهیم حیدری)

آموزش را شخصی کنیم (کشف این هفته وبلاگ “آموزش مجازی” دوست خوب‌م خانم اسما کروبی)

بازاریابی با موبایل،رونق در کسب و کار

A Day in the Life of Director of Process Excellence and Change Management by Diane Francisco (نوشته‌ی جذاب این خانم مدیر تعالی فرایندها را از دست ندید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

اگر اندروید «دزدی» است، پس آی‌فون هم یک محصول دزدی است! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

برنامه‌های افزودنی Chrome برای ایران (وبلاگ رسمی گوگل به‌زبان فارسی و با تشکر از نارنجی به‌خاطر این حرکت عالی!)

چرا App Store و Android market به روی ایران بسته است؟ (وب‌شهر)

تهدیدات سایبری در یکسال گذشته و چشم‏انداز آینده (فارنت)

ختم کلام: تمام چیزهایی که لازم است درباره پینترست بدانید! (فارنت) (عاااالیه این پینترست. اگر کسی دعوت‌نامه می‌خواد به من ایمیل بزنه.)

قطعی شد: هفدهم اسفندماه منتظر رونمایی از آی‌پد جدید اپل باشید! (فارنت)

آخرین آمار از دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات

اپل در میان ۵۰ شرکت برتر اول شد (از نظر نوآوری)

آغاز جنگ میان مایکروسافت و گوگل (بر سر پتنت‌های موتورولا …) و شکست اپل از موتورولا (بالاخره یکی دعوای حقوقی را سر نقض پتنت از اپل برد!!!)

ویندوز ۸ برروی انواع مختلف تبلت ها کار می کند اما قادر به اجرای کلیه نرم افزارهای دسکتاپ نیست

تبلت گوگل از آوریل وارد مرحله تولید می‌شود

چطور پسوردهای ذخیره شده در کروم را ببینیم (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

کارت ملی هوشمند جایگزین شناسنامه می‌شود

برنامه‌های IT کشور در گفت‌وگو با معاون وزیر ارتباطات

اقتصاد:

به بهانه اسکار اصغر: اقتصاد سوپراستارها (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

Making Exportable Goods Is Key to Job Growth

دوست داشتم!
۰

انتشار ویرایش جدید مدل مرجع فرایندی APQC PCF

قبلا در مورد مدل مرجع فرایندی مرکز بهره‌وری و کیفیت آمریکا با عنوان APQC PCF مطالبی داشته‌ام. این مدل، به‌ترین و کامل‌ترین مدل مرجع فرایندی در دنیا محسوب می‌شود. این مدل نتیجه‌ی بهینه‌کاوی بنیاد APQC با مشارکت بسیاری از شرکت‌های معظم دنیا است. این مدل می‌تواند برای تکمیل معماری فرایندی سازمان در سطوح مختلف اجزای این معماری مورد استفاده قرار بگیرد.

بنیاد APQC همین اواخر ویرایش جدید (۵٫۰٫۲) مدل فراصنعتی یا عمومی (Cross Industry) خود را منتشر کرده است که می‌توانید از این‌جا در قالب فایل PDF یا اکسل دانلودش کنید. طبق سند یادداشت انتشار این مدل، تغییرات این سند نسبت به ویرایش قبل،بسیار کم هستند و شامل تغییراتی در سطح لایه‌ی فعالیت‌ها (Activity) مدل است. تعدادی فعالیت مورد نیاز به فرایندهای مربوط اضافه شدند و چند فعالیت تکراری هم حذف شده‌اند. عبارات برخی فعالیت‌‌ها هم ویرایش شده‌اند.

پ.ن. من در زمینه‌ی سفارشی‌سازی، به‌کارگیری و طراحی فرایندهای سازمان براساس مدل APQC PCF تجارب مفیدی داشته‌ام (رزومه‌ی من)‌ و بر این اساس برای ارائه‌ی خدمات مشاوره و آموزش به سازمان‌ها در زمینه‌ی بهبود و بازطراحی و بازمهندسی فرایندهای کسب و کار براساس مدل مرجع APQC PCF و سایر مدل‌های مرجع آمادگی دارم. در صورت تمایل می‌توانید برای دریافت کاتالوگ خدمات مشاوره و آموزش در این زمینه یا طرح سؤالات فنی خود با من تماس بگیرید.

به‌زودی بسته‌ی کاملی از مستندات و فایل‌های راهنمای مربوط به مهندسی فرایندها ـ به‌ویژه در حوزه‌ی مدل APQC PCF ـ (شامل: کتاب، راهنماها، فرم‌ها و تمپلیت‌های مربوط به فازهای مختلف مهندسی فرایندها، نمونه‌های بهترین فرایندها و …) برای استفاده آماده خواهد شد. برای اطلاع یافتن از عرضه‌ی این بسته جهت خریداری آن لطفا ایمیل‌تان را این‌جا ثبت فرمایید.

دوست داشتم!
۲۵

ها کردن دست‌های تهی …

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست!
چه گونه با جنون خود مدارا می‌کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی‌کسی «ها» می‌کنم هر شب …

محمد علی بهمنی

دوست داشتم!
۰

درس‌‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۵۹)

“چه امیدهایی برای ۲۰۱۲ دارید ؟
این که سال بعد در همین زمان در همین‌جا باشم. این یک رؤیای خوب شخصی برای سال ۲۰۱۲ است. از نظر حرفه‌ای می‌خواهم به بیش‌ترین رضایت ممکن برسم، هر چند که شاید گاهی همه چیز مربوط به ما نباشد.” (ایکر کاسیاس؛ این‌جا)

هدفِ حرفه‌ای شما چیست؟ کاسیاس چقدر قشنگ گفته باید این هدف چه باشد: کسب بیش‌ترین رضایت ممکن از خود و کارهای‌مان.

دوست داشتم!
۲
خروج از نسخه موبایل