این روزها یکی از بزرگترین دردهای جامعهی ما رواج دروغگویی است. دروغ میگوییم و میگویند و میشنویم. برای بسیاری از ما دروغگویی تبدیل به دمدستترین ابزار برای رسیدن به هدف تبدیل شده. از آن بدتر اینکه دیگر انگار دروغگویی زشت هم نیست و بعد از دروغ گفتن، در درون ما هیچ اتفاقی نمیافتد!
من در چندین نوشتهی قبلی گزارهها به موضوع دروغ و دروغگویی پرداختم. از آنجایی که دروغگویی در جامعهی امروز ما تبدیل به یک اپیدمی شده، بد نیست این بار هم چند دلیل ساده را برای اینکه چرا راستگویی خوب است و دروغگویی بد، با هم مرور کنیم:
ـ “هیچ انسانی اینقدر حافظه ندارد که بتواند یک دروغگوی موفق باشد.” (آبراهام لینکلن گفته!)
ـ اگر با دیگران (خانواده، دوستان، همکاران، مشتریان) و البته خودتان صادق باشید، هیچ وقت لازم نیست نگران باشید قبلا چه گفتهاید!
ـ دروغگویی پیچیدگی ایجاد میکند! وقتی دروغ بگویید، مجبورید علاوه بر واقعیت روی چیزهای زیاد دیگری (همان دروغهایتان) تمرکز کنید. ضمن اینکه باید بین واقعیت و دروغ، بین بخشی از واقعیت که آشکار شده و دروغها و بین خود دروغها ارتباط منطقی برقرار کنید. میبینید: دروغ گفتن اینقدرها هم کار سادهای نیست و توان مغزی بالایی میطلبد! (بنابراین دروغگو کمحافظه نیست؛ توان مغزی کافی برای تحلیل این حجم عظیم داده را ندارد!)
ـ دروغگویی هیچ وقت یک رذیلت اخلاقی تنها نیست و همیشه با رذیلتهای اخلاقی دیگری مثل تزویر و دورویی و ریا همراه است.
پ.ن. دلیل دوم عالی بود!!!
سلامت باشی و شاد و موفق 🙂
درود بر تو ای پسرخاله جان!!!!! لطف داری!!!! شما هم همین طور!!!
انشاالله سلامتی و موفقیت!!
سلام عزیزم. خوش اومدی به اینجا. نمیدونی از دیدن اینکه نوشتن را جدی گرفتی خوشحالم. همینجوری ادامه بده. 🙂
ممنون که به ما سر میزنی و متشکرم ازت برای لطفت. موفق باشی.
عالی آناهیتا جان! 🙂
می فهمم من هم به نوعی تجربشو دارم … شاید اکثر آدم ها داشته باشن…
خیانت یک دروغه … اگه کسی رو بخوای خیانت نمی کنی اگه خیانت می کنی و ماست مالی می کنی ۲ تا دروغ می گی… درکل انسانیت روز به روز کمرنگ تر می شه… البته چون دروغ یک خصلت حیوانی نیست
واقعا نمی دونم به این طور افراد چی می شه گفت … اما قطعا صفت بازنده ی نهایی برازنده ی این افراد هست
وقتی کسی رو با تمام وجود دوست داری و بهش ایمان داری به عنوان آدم متعهد میشناسیش
و اون با دروغ تورو فریب بده بهت خیانت کنه با دورغ خیانتشو بخواد ماست مالی کنه
از همه بدتره
دیگه جای اعتمادی تا آخر عمر باقی نمیمونه…
خیلی سخته من تجربشو دارم…
برداشت من از حرف شما اشکالات خیلی دروغگو بودنه، در صورتیکه خیلی از مردم توی شرایط خاص دروغ میگن که این اشکالات شما اونجا شاید خیلی معنی نداشته باشه
دروغ …. بزرگترین و زشت ترین خصلتِ اکتسابی بشر به دید ِ من همین واژست
اما چند نوع دروغ هست که از همه خطرناک تره …
یکی زمانی که انسان به خودش هم دروغ بگه … اونجوری هر نفسی که می کشی هوای دروغی وارد ریه هات می شه هر غذایی که می خوری دروغ رو تو رگ ها جریان میده و روزی می رسه که می بینی اصلا نیستی، اونچه هست یه وهم و خیال ِ ترسناکِ…
و یکی دیگه دروغ به کسی که به تو ایمان ِ کامل داره … این شاید به اندازه اولی برای خود دروغگو ترسناک نباشه اما به همون اندازه پلیدی به بار میاره .
و از همه بدتر تکرار دروغ هایی که با نیت تفرقه افکنی به کسی گفته بشه تا شاید آتش سوزان حسادت دروغگو رو سرد کنه … این از اون نوع دروغ هاست که فرد رو به پست ترین درجه ی حیات تنزل میده و نهایت اون هم مثل همه حالات ویرانیه یه ویرانی بزرگ
همیشه دروغ برای فرار از واقعیته … ای کاش آدم ها می فهمیدن خیلی واقعیت های به ظاهر تلخ بهتر از دروغ های ویران کنندست ….
افسوس که دروغگو ها بسیار ترسو تر از اون هستن که جرات رویارویی با آینده و حقیقت رو داشته باشن
سلام پسرخاله جان!
هر چند از بسیاری از مطالبت کلا هیچی متوجه نمیشم،به خصوص وقتی تخصصی میشه!!! ولی چندتایشو فهمیدم! راجع به این قضیه دروغ هم کاملا باهات موافقم!! ایشالا که خداوند ببخشه این جماعت رو ، برادر،صائب تبریزی میگه که:
پیشانی عفو تو را پر چین نسازد جرم ما
آینه کی بر هم خورد از زشتی تمثال ها
درود بر شما!!
راستی تدریس رو تبریک میگم!! دیگه باید بری سر کلاس درس بدی!! درود بر workshop شما!!