مدل فرایندی APQC PCF برای دوستانی که در حوزهی فرایندهای کسب و کار مشغول کارند آشنا است. به صورت خلاصه بگویم مدل طبقهبندی فرایندی ارایه شده توسط مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا (APQC) است که به نام (PCF (Process Classification Framework شناخته میشود. این مدل که از بررسی و الگوبرداری از صدها سازمان برتر جهانی به دست آمده، کلیه فرایندهای یک سازمان تولیدی ـ خدماتی را در چهار سطح طبقههای فرایندی (Category)، گروههای فرایندی (Process Group)، فرایند (Process) و فعالیتهای کسب و کار (Activity) ارایه میکند. فرایندهای سازمان در این مدل به دو دسته فرایندهای عملیاتی و فرایندهای مدیریت و پشتیبانی تقسیم میشوند. این مدل از هر نظر کاملترین مدل مرجع فرایندی موجود در دنیای مدیریت است که در آن تلاش شده تمامی فرایندهای موجود سازمان، تا حد امکان تا سطح فعالیت شناسایی شوند. به این ترتیب یک Best Practice کامل در مورد فرایندها ایجاد شده است که شما با استفاده از آن هم میتوانید ببینید که چه فرایندهایی را در سازمانتان لازم دارید و هم ببینید آن فرایندها باید به چه شکلی انجام شوند.
این مدل دارای ۵ فرایند اصلی و ۷ فرایند پشتیبانی است. این تعریف از فرایند در سطح اول مدل بهمعنای همان طبقههای فرایندی (Category) است و نه فرایند به معنای مصطلحی که همه میشناسیم. منطق مدل PCF برای تقسیمبندی فرایندها در سطح یک،منطقی کاملا وظیفهگرا (Functional) است: هر چند این مدل یک کلیت یکپارچه دارد، در عین حال هر بخش از آن هم به شکلی طراحی شده که میتوانید به صورت جداگانه از آن استفاده کنید. به این ترتیب است که زیرفرایندهای تکراری در مقایسهی طبقههای فرایندی مختلف این مدل زیاد دیده میشود (مثلا استراتژی که هم در فرایند اصلی “توسعهی چشمانداز و استراتژی” وجود دارد و هم در فرایند پشتیبانی “مدیریت فناوری اطلاعات.”)
مدل APQC PCF ـ که ویرایش اول آن در سال ۱۹۹۲ با مشارکت بنیاد APQC و گروهی از اعضای این سازمان تدوین شد و آخرین نسخهی آن یعنی ۵٫۰٫۱٫ در سال ۲۰۰۸ منتشر شده ـ دارای یک مدل فرا صنعتی (Cross-Industry) و ۱۱ مدل خاص صنایع گوناگون (صنایع: هوا ـ فضا و دفاعی، خودروسازی، بانکداری، خبرپراکنی، محصولات مصرفی، آموزش، تولیدکنندگان انرژی الکتریکی، بالادستی نفت، پاییندستی نفت، دارویی و مخابرات) است. به این ترتیب شما هم میتوانید مدل اصلی را برای استفادهی خودتان بهکار بگیرید و هم در صورتی که در یکی از صنایع ۱۱ گانهی فوق فعالیت میکنید، از مدل خاص صنعت خودتان بهرهبرداری کنید. مدل فرا صنعتی APQC را در شکل زیر مشاهده می کنید:
مدتی بود دنبال فرصتی برای نوشتن دربارهی این مدل میگشتم که خوب بالاخره بهانهاش را پیدا کردم! بنیاد APQC به تازگی نتایج پیمایش خود را در زمینهی کاربرد مدلهای مرجع فرایندی (از جمله مدل خودش) منتشر کرده است. نتایج این پیمایش را میتوانید از اینجا در قالب فایل PDF دانلود کنید. چند نکته در این تحقیق برای من بسیار جالب بود:
- دو شرکت ایرانی (شرکت کیسون و بانک سامان) در میان ۷۶ سازمان مشارکتکننده در این تحقیق بودهاند!!! عجیبتر اینکه در صنعت بانکداری تنها شرکتی که مورد بررسی قرار گرفته بانک سامان بوده است. من به شدت کنجکاوم بدانم که انتخاب این دو شرکت چطور اتفاق افتاده (یعنی انتخاب شدهاند یا خودشان اعلام آمادگی کردهاند)، فرایند تعامل میان آنها با APQC چطور بوده، فرایند دریافت اطلاعات به چه شکل بوده و موارد دیگری از این دست (امیدوارم که از میان کسانی که درگیر این تعامل بودهاند یک نفر اینجا را بخواند و به این پرسشها پاسخ بدهد!)
- جنبش (!) اقتباس کردن از مدلهای مرجع فرایندی تاریخچهی چندانی ندارد و طبق شواهد از حدود سال ۱۹۸۹ آغاز شده (جالب! یعنی تقریبا همزمان با طرح مباحث مهندسی مجدد توسط همر و چمپی.)
- امروزه همه تقریبا اهمیت استفاده از این مدلها را درک کردهاند و به قول APQC این سفر را آغاز کردهاند؛ هر چند این حوزه هنوز جای کار بسیار زیاد دارد.
- ۳ تا از مهمترین دلایل استفاده از مدلهای مرجع فرایندی به ترتیب عبارتند از: بهینهکاوی (Benchmarking) فرایندهای سازمان، تعریف فرایندها در حالت بین ـ وظیفهای (Cross-functional) و مدیریت محتوا.
- ۷۰ درصد پاسخدهندگان دارند خودشان را برای آغاز پروژههای مدیریت فرایندهای کسب و کار (BPM) گرم میکنند. این عدد در میان استفادهکنندگان از مدلهای مرجع فرایندی ۹۰ درصد است.
- خوب از چه مدلهای مرجع فرایندی استفاده میشود؟ اغلب کسانی که از مدلهای مرجع فرایندی استفاده میکنند گفتهاند که این مدلها یا فراتر از نیاز آنها هستند و یا دارای نقص هستند. بنابراین ۲۴ درصد از آنها (بالاترین درصد نسبت به مدلهای استاندارد موجود) گفتهاند که مدلشان را خودشان با سفارشیسازی (Customization) مدلهای استاندارد میسازند. در میان مدلهای استاندارد مدل APQC PCF با درصد استفادهی ۲۲ درصد، اول است و مدلهایی مثل ITIL، زنجیرهی ارزش پورتر و COBIT و TOGAF به ترتیب در مقامهای بعدی قرار دارند (جالب است که مثلا مدل مرجع معماری دولت فدرال آمریکا (FEAF) در ردههای بسیار پایین قرار گرفته. این یا بدان معنا است که هنوز پروژههای معماری فرایندی با پروژهای معماری سازمانی خیلی مرتبط نشدهاند یا اینکه واقعا استفاده از FEAF خیلی گسترده نیست. من حدسم این است که اولی باید درستتر باشد.)
- ۵۶ درصد شرکتکنندگان گفتهاند که بهکارگیری مدلهای مرجع فرایندی برای آنها منفعتی (حالا چه ملموس و چه غیر ملموس) داشته است.
شکل چرخهی عمر مدلهای مرجع فرایندی هم از این تحقیق واقعا نکات بسیار جالبی را در بردارد. این شکل را هم بهعنوان حسن ختام این پست ببینید:
پ.ن. من در زمینهی سفارشیسازی، بهکارگیری و طراحی فرایندهای سازمان براساس مدل APQC PCF تجارب مفیدی داشتهام (رزومهی من) و بر این اساس برای ارائهی خدمات مشاوره و آموزش به سازمانها در زمینهی بهبود و بازطراحی و بازمهندسی فرایندهای کسب و کار براساس مدل مرجع APQC PCF و سایر مدلهای مرجع آمادگی دارم. در صورت تمایل میتوانید برای دریافت کاتالوگ خدمات مشاوره و آموزش در این زمینه یا طرح سؤالات فنی خود با من تماس بگیرید.
بهزودی بستهی کاملی از مستندات و فایلهای راهنمای مربوط به مهندسی فرایندها ـ بهویژه در حوزهی مدل APQC PCF ـ (شامل: کتاب، راهنماها، فرمها و تمپلیتهای مربوط به فازهای مختلف مهندسی فرایندها، نمونههای بهترین فرایندها و …) برای استفاده آماده خواهد شد. برای اطلاع یافتن از عرضهی این بسته جهت خریداری آن لطفا ایمیلتان را اینجا ثبت فرمایید.
ممنون از شما. سعی میکنم. 🙂
ممنون
دید کلی بسیار خوبی ایجاد میکرد این مقاله
کاش بیشتر در مورد این موضوع بنویسید
سلام. ممنون بابت نقد شما. چارچوبهای توگف و فدرال دارای یک مدل مرجع کسب و کار بهنام BRM هستند که تنها برای فرایندهای دولتی آن هم از جنس کاملا حاکمیتی کاربرد دارد. در عمل برای سازمانهای خصوصی و بخش دولتی غیرحاکمیتی شما نمیتوانید از BRM استفاده کنید. در چنین سازمانهایی PCF یک گزینهی کاملا کاربردی است. موفق باشید.
سلام
ممنون بابت این مطلب
من زمینه کاریم معماری سازمانی هست و به نظرم در قسمتی که شما PCF را با چارچوب های معماری سازمانی و استانداردهای فناوری اطلاعات مقایسه کرده اید مقداری مشکل وجود دارد. چرا که چارچوب های توگف و فدرال یکی از قسمت هایی را که پشتیبانی می کنند بحث لایه کسب و کار هست و در این لایه هم فرایندها را حمایت می کنند و می توان برای مدیریت فرایندها از چارچوبی مثل pcf استفاده کرد! حالا من نمی دونم این مقایسه ای که شما انجام دادید بر چه اساس یا منبعی هست. ممنون میشوم اگر در این زمینه قدری توضیح دهید.
ممنون
موفق باشید