کسی به آلاچیقم آمد
گفت چه داری که چنین آرامی و آسوده؟
گفتم: نداشتن!
هیوا مسیح
کسی به آلاچیقم آمد
گفت چه داری که چنین آرامی و آسوده؟
گفتم: نداشتن!
هیوا مسیح
شعر زیر از سالهایی که زیاد رادیو ورزش گوش میکردم به یادم مانده و یادم هست چهقدر هم از آن لذت میبردم. […]
ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظهها به درآیید! ای روز […]
با توجه به اینکه قرار است لینکهای هفته از این بهبعد روزهای شنبه منتشر شوند، برویم سراغ قرار هفتگیمان. پیش از شروع: […]
من و یک جادهی چشم به راه جادهای از شب، تا خلوت ماه آخرین خانهی این جاده تویی اتفاقی که نیفتاده تویی […]