خیلی وقتها ما چیزی را میخواهیم، چون نداریماش؛ نه اینکه واقعا دوستاش داریم! به قول خانم پروفسور عظما خان: «احساس “خواستن” و “دوست داشتن” برخلاف تصور عمومی از هم کاملا مستقلاند ولی در عین حال با هم رابطه دارند. در واقع هر چه بیشتر چیزی را بخواهیم، در عمل کمتر آن را دوست داریم. این از جنس اشتیاق […]
زندگی منهای روزمرگی (۱۲)
ـ با وجود اینکه با کمی پشتکار و اندکی کوشش از عهدهی مطالعهی «افلاطون» برمیآمدم و میتوانستم یک مسئلهی مثلثات را حل کنم و یا یک آزمایش شیمی انجام بدهم؛ اما چیزی هم بود که قادر به انجامش نبودم: روشن ساختن هدفم که در تاریکی فرو رفته بود. مانند دیگران که دقیقا میدانستند قاضی خواهند شد، […]
آن دلِ بیآرزو با آرزو بیدار شد!
وقتی سخن از برنامهریزی بهمیان میآید یکی از اولین اصولی که یادآوری میشود “لزوم داشتن اهداف ملموس” است: اینکه بدانی چه چیزی را با چه کمیت و کیفیتی در چه زمانی میخواهی بهدست بیاوری. وقتی که هدفگذاری بهصورت ملموس انجام شود، آنوقت برای محقق کردن این هدف میشود برنامه ریخت و اقدام و حرکت کرد. […]
انتخاب آرزوهای بزرگ!
هر یک از ما در طول دوران زندگیمان با انتخابهای گوناگونی مواجهیم. معمولا “اجبار” در زندگی بیشتر از اینکه واقعیت باشد، ناشی از نوع تفکر ما و نگاه ما به دنیا است و در نتیجه، ما به “انتخاب” مجبوریم. انتخاب همیشه با امری در آینده سر و کار دارد و آینده، خود با عدم شفافیت […]
“چگونه”، “چرا”های زندگیمان را کشف کنیم؟
در نوشتهی پیشین دربارهی تفاوت “چرا” و “چگونه” با هم حرف زدیم. گفتیم که پرسیدن “چرا” معجزه میکند. گفتیم که پاسخ “چرا”، راز و مسیر موفقیت ما را در زندگی و شغلمان روشن میسازد. بیایید کمی دقیقتر و از زاویهی دید دیگری به تفاوت میان “چرا” و “چگونه” بنگریم: “چگونگی” با انجام کارها سر و […]
از دنیای “چگونگی”ها تا دنیای “چرا”ها
جان سی. ماکسول از متفکران بزرگ مدیریت دنیا گفته است: «فردی که “چگونگی” را میداند، هیچوقت بیکار نخواهد ماند. اما کسی که از “چرایی” باخبر است همیشه کارفرمای خودش خواهد بود.» فکر میکنید منظور آقای ماکسول از این جمله چیست؟ چیزی که من میفهمم این است: ما در زندگی با یک دو گانه مواجهیم: “چگونه” […]
مثلث تجربهی زندگی انسانی
تا اینجا با هم از زاویههای دید گوناگون در مورد فراموشی گذشته برای نگاه به آینده صحبت کردیم. اما بیایید با هم صادق باشیم: آیا فراموشی گذشته ممکن است؟ من برایتان دربارهی خودم مینویسم. به دوران زندگیام که نگاه میکنم، افسوسها و لبخندهای بسیاری را در قصهی زندگیام مشاهده میکنم. چه بسیار کارهایی که باید […]
