آدمی گاهی به نقطهای میرسد که دیگر درد ندارد، اندوه ندارد هول ندارد، هراس ندارد. (نمیدانم تجربه کردهاید یا نه…) وقتی آدمی به این نقطه میرسد دست از دار و ندارِ دنیا میشوید رُخ به رُخِ دوزخِ بیدلیل میایستد، میگوید: از این همه سایهْ سارِ خُنَک من هم سهمی دارم، من هم انسانم مرا نه […]
