بلاگ

  • لينک‌هاي هفته (11)

    ماه سومي که دارم لينک‌هاي هفته را جمع‌آوري مي‌کنم به همين سرعت فرا رسيد! براي خودم که اين کار حسابي جالب و مفيد بوده؛ چون اين طوري مجبورم هر هفته کلي مطلب مفيد بخوانم! اين هم لينک‌هاي اين هفته:

    اين هفته دو مطلب بسيار خوب در مورد رزومه‌نويسي از دو دوست بسيار عزيز داشتيم: رزومه نویسی- بایدها و نبایدها- 1 از شهرام کريمي و نکاتی در مورد درخواست استخدام و مصاحبه از محمود سيفي.

    حامد قدوسي اين هفته چند پست اقتصادي بسيار جالب داشت: درس‌هایی کوچک از نهادسازی، رابطه معکوس بین بازده شرکت و بازده سهام و ترکیب تحصیلات زنان و مردان ایرانی.

    علي آقاي سرزعيم هم مثل هميشه مفاهيم پيچيده را به زبان ساده براي‌مان توضيح دادند: یک مسئله اقتصادی (معرفي شاخه‌ي تحليل اقتصادي حقوق) و چگونه انقلاب شد؟ چگونه تداوم یافت؟ (تحليل طبقاتي انقلاب اسلامي)

    امير مهراني هم اين هفته يک بار که بي‌خوابي به سرش زده بود و حسابي با پست کلاژهای ذهنی در بی خوابی نیمه شبنوستالژي‌مون را برانگيخت و پست کاروشی یا مرگ به سبک ژاپنی هم که در مورد افراطي کار کردن‌ ژاپني‌ها در برابر علاقه‌ي زياد (!) ما ايراني‌ها به کار بود!

    احمد شريفي اين هفته مثل اين‌که از توئيت کردن سرش خلوت شد (!) و دو تا پست مديريتي هم نوشت: کجا سرمایه‌‌گذاری کنیم؟ و همه زندگی یک رئیس کارگاه

    كاربران پيشرو (پست جالب احسان اردستاني در مورد چيزي که انقلاب مشارکت مشتريان در کسب و کارها ناميده مي‌شود. احسان در مورد وابسته شدن بازاريابي و طراحي محصول به مشتريان نوشته؛ ولي اين موضوع محدود به اين نيست. مثلا پارسال مقاله‌اي از هاروارد بيزنس ريويو در گزيده‌ي مديريت چاپ شده بود در مورد اين‌که مشارکت دادن مشتريان در فرايند پاسخ‌گويي به سؤالات مشتريان در مورد يک پکيج نرم‌افزاري مالي و حساب‌داري معروف در آمريکا از طريق ايجاد يک فوروم توسط مديريت شرکت، چقدر هزينه‌هاي خدمات پس از فروش آن شرکت را کاهش داده.)

    مهرداد نايب هم اين هفته فعال‌تر از قبل بود و دو تا پست داشت: ۵ نت بوک برتر سال ۲۰۱۰ (نت‌بوک خواستيد بخريد اين مطلب را حتما ببينيد) و ده وب سایت برای یادگیری روزانه لغات انگلیسی (حتما ببينيد.)

    اسکرام چیست؟ (بسيار بسيار مفيد از وبلاگ دنياي چابک)

    چگونه باید مدیر پروژه شد (از مهدي عرب عامري که اين هفته کلا جز همين يک پست نبود!؟)

    دگردیسی آنی (از محمد جواد شکري در مورد اين‌که در ايران چقدر راحت مي‌شود ظرف چند دقيقه از يک متخصص مثلا فرايند به متخصص استراتژي تبديل شد و بالعکس! فقط کافيه رزومه‌تان را دست‌کاري کنيد!!!)

    فروش اوراق قرضه امریکا با نرخ بهره منفی! و بزرگترین اشتباه دولت در طرح هدفمندی جلوگیری از افزایش قیمتهاست (از حجت قندي)

    رویای بازار اوراق قرضه (از پويان مشايخ در مورد اين‌که بنا بر ظاهر گفتار قائم مقام بانک مرکزي دارد بالاخره بازار ثانويه‌ي اوراق مشارکت راه مي‌افتد و در نتيجه ايران بالاخره داراي اوراق قرضه مي‌شود.)

    کینز و مصرف زدگی (از علي دادپي)

    روش تحقیق – 1 و روش تحقیق – 2 و روش تحقیق – 3 (سلسله مطالب بسيار مهم و عالي نيام يراقي ـ اگر درست نوشته باشم ـ در مورد روش تحقيق. چيزي که همه‌ي ما دانش‌جويان تحصيلات تکميلي ازش فراري هستيم؛ در حالي که از نان شب برامون واجب‌تره.)

    من همين‌جا از اين‌که آقاي پرويز درگي به صورت مرتب وبلاگ‌نويسي مي‌کنند، تشکر ويژه‌اي مي‌کنم (اميدوارم اين‌جا را ببينند و اي کاش بقيه‌ي اساتيد محترم و پيران علم مديريت در ايران هم اين کار را بکنند.) اين هفته هم از ايشان کلي نکته‌ي جالب ياد گرفتم: علل اصلی شکست بنگاههای اقتصادی (حواس‌تان باشد که مزيت رقابتي که براي خود در نظر مي‌گيريد، از نظر مشتريان‌تان هم واقعا عامل تمايز شما از ديگران باشد!)، هوشمندی رقابتی و بازاریابی هوشمند راه‌حلی گره‌گشا در عصر آشفتگی کسب‌وکارها، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت چهارم)، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت پنجم) (بخشي از اين پست: سالها پیش پدر مدیریت علمی جهان استاد بزرگ ، پیتر دراکر گفت کسب و کار دوچیز بیشتر نیست. الف) مارکتینگ: برای تأمین رضایت مشتریان امروز و ب) نوآوری: برای تأمین رضایت مشتریان فردا!)، بهره‌وري شما چقدر است؟ (خواندن اين پست واجب عيني است!)

    آنچه در همایش اپل رخ داد! و فناوری و گجت‌ها در مجلات فارسی قدیمی – قسمت دوم (از دکتر مجيدي در يک پزشک)

    آگهی: به زودی در این مکان شرکتی تاسیس خواهد شد! (از علي آقاي واحد در وبلاگ رادمان)

    تصميم‌گيري استراتژيك با اندازه‌گيري بهره‌وري (معرفي مدل جديدي براي برنامه‌ريزي استراتژيک توسط آيدين کسايي)

    از دکتر احمد سيف هم اين هفته چند تا پست خواندم که با همان بيان بامزه‌ي ايشان به بررسي صحت برخي ادعاهاي مسئولين دولت پرداخته‌ند: دلارهای نفتی بادکرده سال 1388! (با محاسبات آقاي دکتر سيف مشخص شده که طبق آمار اعلامي دولت، قيمت نفت ايران در سال 1388 بايد حدود 210 دلار بوده باشد!) و بازهم درباره یارانه ها و حساب و کتاب غلط دولت (در مورد بودجه‌ي واقعي مورد نياز براي هدف‌مندسازي يارانه‌ها و مقايسه‌ي آن با بودجه‌ي تخصيص يافته‌ توسط دولت)

    گودر گزاره‌ها:

    The More People Want Something, the Less They’ll Like It – Harvard Business Review (اين يکي از جذاب‌ترين تحقيقاتي است که من به عمرم خوانده‌ام. کشف خانم پرفسور عظما خان استثنايي است: خيلي وقت‌ها ما چيزي را مي‌خواهيم، چون نداريم‌اش؛ نه اين‌که واقعا دوست‌اش داريم! به قول ايشان: «احساس “خواستن” و “دوست داشتن” برخلاف تصور عمومي از هم کاملا مستقل‌اند ولي در عين حال با هم رابطه دارند. در واقع هر چه بيش‌تر چيزي را بخواهيم، در عمل کم‌تر آن را دوست داريم. اين از جنس اشتياق و انزجار است.» اين به‌خصوص در روابط عاشقانه بسيار معنادار است … اگر حوصله‌ي خواندن اين متن را نداشتيد، ترجمه‌ي کامل اين مصاحبه در ماه‌نامه‌ي گزيده‌ي مديريت شهريور 89 چاپ شده است. ايده‌ي محوري متن البته هميني بود که من اين‌جا نوشتم. در مورد اين تحقيق چند تجربه‌ي شخصي هم دارم که خواهم نوشت.)

    Debunking Four Myths About Employee Silence – Harvard Business Review (چرا کارمندان حرف‌شان را به مديران نمي‌زنند؟ جواب خيلي ساده است: “چون فکر مي کنند هيچ فايده‌اي ندارد!”)

    Hold the Vegetables: How ‘Now vs. Later’ Affects Customer Choice (يک تحقيق بسيار جالب: “آدم‌ها چطور بين بايد و خواسته در خريد تفاوت قائل مي‌شوند؟” خانم کاترين ميلکمن و هم‌کاران‌شان از بررسي روي يک فروشگاه خوار و بار آن‌لاين به اين نتيجه رسيده‌‌اند که: وقتي تحويل يک سفارش بلافاصله نيست و مثلا براي هفته‌ي آينده برنامه‌ريزي مي‌شود، آدم‌ها به “بايدها” توجه مي‌کنند و وقتي که گزينه‌ي پيش روي آدم‌ها همين الان است به “خواسته‌ها‍” مثال جالب اين‌که سازمان‌هاي حمايت‌کننده از مصرف‌کنندگان رستوران‌ها را مجبور مي‌کنند که در منوي‌شان غذاي سالم بگذارند ولي همين آدم‌ها وقتي مي‌روند تا ناهار بخورند فست فود سفارش مي‌دهند! بنابراين به‌تر است وقتي مي‌خواهيد آدم‌ها عقلاني تصميم بگيرند گزينه‌ي بلند مدت را بهشان بدهيد و وقتي خواستيد احساسي و غريزي رفتار کنند، گزينه‌ي کوتاه مدت را!)

    Can Management Consulting be Outsourced? (مشاوره‌ي مديريت هم دارد براي کاهش هزينه‌ها به کشورهاي در حال توسعه برون‌سپاري مي‌شود. آيا ما توان و ظرفيت استفاده از اين فرصت را داريم!؟)

    What Not to Spend Your Time On – Robert C. Pozen and Justin Fox – The Conversation – Harvard Business Review (اين عاليه! مي‌گه سؤال درست اين نيست که من تو چه کاري به‌ترين هستم؛ بلکه اين سؤال هست که من چه کاري را بايد انجام بدم و چه کاري را به بقيه بسپرم؛ حتي اگر از آن‌ها در آن کار به‌ترم!)

    Interviewing, Asking for a Raise and HR Calling: Scary Work Issues (دو سال پيش وقتي به شکل ناگهاني از واحد منابع انساني به آدم‌ها زنگ مي‌زدند خوش‌‌حال مي‌شدند که خبر خوبيه؛ الان نگران مي‌شن که اون خبر بده نباشه!)

    New Risk Mgmt Equation (معادله‌ي جديد ريسک به روايت بنياد APQC)

    گفتگوی رو‌‌در‌‌رو با فلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین (عالي عالي عالي. حتما بخوانيد که يک دوره مباني بازاريابي را در چند خط محدود توضيح داده.)

    اسامی 12 رشته علوم انسانی که توسعه آنها منوط به بازنگری شد (باز هياهوي مديريت اسلامي … يادمه کتاب مديريت اسلامي دکتر جاسبي دانشگاه آزاد را يک دفعه ورق زدم ببينم اين‌که مي‌گن يعني چه؟ حالم بد شد اين‌قدر که مزخرف توش بود! در همين راستا بالاخره تکلیف اقتصاد چه می شود؟! از صادق الحسيني را هم بخوانيد.)

    معرفی استاندارد بین‌المللی تحلیلگری مالی و سرمایه‌گذاری (اين مدرک CFA حسابي اين روزها داره توي ايران مد مي‌شه. حتما بخوانيد که ببينيد يعني چي؟)

    نوبل اقتصاد به‌خاطر مطالعه بازار كار بگرد و استخدام كن (معرفي برندگان نوبل اقتصاد و کارهاي آن‌ها که به دليل‌شان نوبل گرفتند)

    فکر مرگ قریب الوقوع زندگیم را دگرگون کرد/ بچه‌ای باهوش و بسیار تنبل بودم! (سخنراني خواندني استفن هاوکينگ؛ بزرگ‌ترين دانش‌مند زنده‌‌ي جهان که از اين بين اين جمله‌اش خيلي به دلم نشست: “بسیار زیباست وقتی بفهمی که درد ماندن در دنیا با ارزش است. من نابغه ام چون ترس از مرگ همواره همراه من است.”)

    گفت‌وگو با گری بکر: اميدوارم روزي مدل‌ها همه انتخاب‌هاي انساني را تبيين كنند (مصاحبه‌‌اي بسيار جذاب با گري بکر؛ برنده‌ي نوبل اقتصاد براي پديد آوردن شاخه‌ي اقتصاد جرم. نکات بسيار جالبي داره: 1. مطلوبيت من در زندگي از آن‌چه اجتماع مي‌پسندد، مستقل نيست. اگر من از کاري لذت مي‌برم که ديگران نمي‌پسندند، مطلوبيت من کاهش پيدا مي‌کنه. 2. هزينه‌ي بچه در دنياي امروز، فقط هزينه‌‌هاي مستقيم‌اش نيست. هزينه‌ي فرصت کار براي مادر هم هست.)

    اقتصاد برای همه – درس اول پرسش‌هاي اساسي اقتصاد (درس اول اقتصاد چيست؟ کم‌‌يابي منابع!)

    داستان بازار ماليات بر خيابان: راه حلي براي ترافيك (بررسي کيس جالبي از ماليات‌گيري براي سامان‌دهي ترافيک در شهر سنگاپور)

    نوآوری یا ابداع؟ مساله‌اين است (نوآوريِ صرف مهم نيست؛ بايد توان تجاري‌سازي و فروش ابداع‌تان را داشته باشيد. اين مطلب چند مثال جالب دارد در مورد اين‌که برخي کالاها به اسم مخترع‌شان معروف نشدند و امروزه اسم کسي با آن‌ها همراه است که اول از همه به فکر فروش‌شان افتاده است.)

    شوخي با اقتصاد چرا نقش زنان در تکنولوژی کمرنگ است؟ (خيلي ساده: يا خوش‌شان نمي‌آيد يا اين‌که فکر مي‌کنند که اگر بيزنس راه انداختن در حوزه‌ي تکنولوژي براي خانم‌ها شدني بود، خيلي‌ها تا الان وارد اين کار شده بودند! امير مهراني عزيز چند وقت پيش پستي در همين زمينه‌ داشت که حتما آن را و به‌خصوص کامنت‌هاي‌اش را بخوانيد. به نظرم حتي اگر اين لينک و مطلب امير را نخوانديد، بر شما واجب عيني است کامنت دوست ناديده‌اي ب اسم احسان پ. را پاي مطلب امير بخوانيد!)

    آیا به راستی متخصصان فنی مدیران موفقی هم هستند؟ (مديران مديريت‌نخوانده‌، MBA را هم که برداشتند. اين مطلب را لااقل بخوانيد!)

    اگر مي‌خواهید مدیر باشید رفتاری منشی مآبانه نداشته باشيد (خانم‌هاي عزيز فعال در رده‌هاي کارشناسي و مديريتي؛ مخاطب اين مقاله شماييد! بخوانيدش حتما!)

    نحوه برخورد با اشتباهات زیردستان (موفقيت بيش‌تر لزوما همراه با شکست‌هاي بيش‌تر است. شما به‌عنوان مدير بايد از اين اصل آگاه باشيد و بدانيد چطور با اشتباهات زيردستان‌تان کنار بياييد)

    مهارت‌هاي مديريتي مدیریت قاطع یا پر نفوذ

    صندوق بين‌المللي پول گزارش داد: روايت خارجي از رشد اقتصاد ايران

    ثروتمندترين مردان ديجيتالي جهان (به روايت فوربس؛ از بيل گيتس تا استيو جابز)

    رشد درآمد جهاني IT تا ‌2.5 تريليون دلار (پيش‌بيني گارتنر در مورد درآمدهاي صنعت آي‌تي در سال 2011)

    بلوغ هزار و 800 تکنولوژی جدید/ لیست پرتقاضاترین تکنولوژی های روز (به روايت گارتنر. قبلا دکتر مجيدي عزيز هم در اين زمينه نوشته بودند که از اين‌جا بخوانيدش.)

    پايان عصر كالاهاي ارزان چيني؟ (چين انگار دارد مجبور مي‌شود قيمت يوآن را بالا ببرد.)

    سهم 1 درصدی گوگل از ترافیک اینترنت در جهان!!!

    مطالعه کتابهای با حروف ساده بازده یادگیری را افزایش می دهد

    9 درصد کاربران دوستان آنلاین را ملاقات نکرده‌اند (دوستان گودري رو مي‌گه!)

    ثبت طولانی‌ترين دامنه دات‌آی‌آر با ۶۳ حرف

    مهاجرت ایران به نسخه 6 آدرسهای عددی اینترنتی/ تشریح ویژگیهای نسخه 6

    چرا بعضي‌ها جذاب‌تر هستند؟ (دليل فيزيولژيک داره!)

    ایمن ترین و خطرناک ترین دامنه های اینترنتی دنیا (دات کام خطرناکه حسن!)

    آدرس اینترنتی برای اندامهای بدن / با موبایل وارد سایت قلبتان شوید! (طراحي فناوري Body Area Network براي بدن انسان. با اين حساب آدرس IP جزاير لانگرهانس بدن من چي بيد؟)

    آلودگی یک ساعت مکالمه با موبایل برابر آلودگی پرواز لندن به نیویورک!

    كريس رونالدو به عنوان پردرآمدترين فوتباليست دنيا معرفي شد 10 فوتباليست پردرآمد دنيا (يحيي توره دومه، ليونل مسيِ عزيزِ دل چهارم! منچستر سيتيه داريم!؟)

    مدلهای ایتالیایی و انگلیسی برای خصوصی سازی فوتبال ایران (از مازيار ناظمي)

    توقف فروش نوار واكمن سوني در ژاپن

    شانس زنده ماندن زنان پس از جراحت بیشتر از مردان است

    هر انسان 60 درخت در دنیا دارد/ درخت انجیر سوپرمارکت حیوانات است! (مصاحبه با يک عاشق طبيعت! حتما بخوانيدش.)

    قسمت‌هاي قبل:

    براي ديدن لينک‌هاي کليه‌ي قسمت‌هاي قبل، مي‌توانيد به اين‌جا مراجعه بفرماييد.

    پ.ن. 1. لطفا اگر وبلاگي، پستي يا مطلبي را من نديده بودم يا نمي‌شناسم، کامنت بگذاريد و معرفي بفرماييد براي يادگيري بيش‌تر.

    پ.ن.2. اگر دوست داشتيد توئيتر گزاره‌ها را براي ديدن ايده‌ها و حال و احوال روزانه‌ي من و گودر گزاره‌ها را براي ديدن متن کامل اين مطالب و ساير مقالات و اخبار مربوط به مديريت، مشاوره، فناوري اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسي و جامعه‌شناسي (و گاهي هم که خيلي هيجان‌زده مي‌شوم، علم!) دنبال کنيد.

  • نيايش (15)

    خدايا!

    «خسته و شکسته، گوشه‌اي نشسته‌ام

    يک نگاه تو بس است …»

    (شعر از سهيل محمودي)

  • گزاره‌ها (27)

    موانع چيزهاي ترسناکي هستند که شما وقتي چشم‌تان را از هدف برمي‌داريد، مي‌‌بينيد!

    جان فورد

  • چگونه مثل استيو جابز فکر کنيم؟

    استيو جابز اين روزها کاريزماتيک‌ترين شخصيت دنياي فناوري است. جابز موتور اصلي حرکت اپل است؛ شرکتي با محصولات بسيار جذاب و دوست‌داشتني و البته ارزش‌مندترين شرکت فناوري جهان. اهميت جابز تا آن حد بالا رفته که توماس فريدمن ـ ستون‌نويس معروف روزنامه‌ي نيويورک تايمز و نويسنده‌ي کتاب جهان مسطح است ـ معتقد است آمريکا براي اين‌که بتواند به شکل شگفت‌آورتري از رکود خارج شود، داشتن جابزهاي بيش‌تر است! چه چيزي جابز را از ديگران متمايز مي‌کند؟

    کارمينه گالو براي فهميدن پاسخ اين سؤال با يک دو جين از کارکنان سابق اپل، تحليل‌گران و متخصصان مصاحبه کرد. نتيجه؟ استيو جابز هم يک آدم معمولي است؛ فقط بلد است چطور “متفاوت فکر کند!” گالو به‌زودي يافته‌هاي‌اش را در کتابي با عنوان “رازهاي نوآوري استيو جابز” منتشر خواهد کرد. اما او در مطلبي که اخيرا در فوربس چاپ شده، به اين موضوع پرداخته که جابز چطور متفاوت فکر مي‌کند؟ با هم تکنيک‌هاي خلاقيت جابز را مرور مي‌کنيم:

    1. شايد شنيده باشيد نام شرکت اپل از يک منطقه در نزديکي محل زندگي اسيتو جابز و استيو وزنياک گرفته شده؛ اما آيا مي‌دانيد که اپل در عين حال يک نماد است؟ اپل نماد يک درخت است؛ به ساختار يک درخت دقت کنيد (مفهوم رياضي درخت را يادتان هست که؟): درخت به سادگي از يک تنه و چند شاخه تشکيل شده؛ يک موجوديت ساده و قابل فهم که ميوه‌اش دست‌يافتني است!!! جابز معتقد است يک رايانه (و در حالت کلي يک محصول) بايد اين دو ويژگي را داشته باشد: ساده و قابل فهم و در عين حال قابل دست‌يابي!
    2. متفاوت فکر کردن جابز در قرار دادن دايمي خودش در معرض تجربيات مختلف در زندگي بشري نهفته است. جابز تجربيات منحصر به فردي در زندگي داشته: از ياد گرفتن خطاطي در دوران دانشگاه تا تجربه‌ي رياضت‌کشي عرفان شرقي در هندوستان! و همين دقيقا راز ايده‌پردازي‌هاي فوق‌العاده‌ي استيو جابز است. يک مثال بانمک‌اش اين‌که خطاط بودن جابز باعث شد وقتي در 1984 اولين مکينتاش را ارايه کرد، مکينتاش اولين رايانه‌ي شخصي بود که فونت‌هاي زيبايي داشت. يا وقتي او مي‌خواست فروشگاه‌هاي اپل را راه بياندازد به جاي اين‌که مدير فروشي را از صنعت آي‌تي انتخاب کند، يکي از مديران سابق خرده‌فروشي Target را انتخاب کرد! او و آن مدير ـ رون جانسون ـ تصميم گرفتند تا براي به‌ترين بودن، به الگو گرفتن از شرکت‌هاي فناوري اکتفا نکنند. براي همين به جاي طرح اين سؤال که: “به‌ترين مدل خدمات مشتري در صنعت آي‌تي چيست؟” يک سؤال کلي‌تر مطرح کردند: “به‌ترين مدل خدمات مشتري چيست؟” و جواب‌شان را هم در “هتل‌هاي چهار فصل” پيدا کردند. براي همين است که شما در فروشگاه‌هاي اپل، به جاي صندوق‌دار، دربان مي‌بينيد!
    3. جابز هميشه يک سنت‌شکن بوده؛ توضيح بيش‌تري لازم است؟
    4. جابز ادراک متفاوتي نسبت به ديگران دارد و همين چيزي است که او را نوآور مي‌کند نه مقلد. مثلا دو جين آدم ابداع زيراکس را در زمينه‌ي رابط کاربري گرافيکي در سال 1979 ديدند؛ اما تنها جابز بود که به فکر رسيد مي‌شود اين رابط کاربري را در يک رايانه به کار برد و خوب همين ايده شد، مبناي ساختن سيستم عامل مک براي اولين مکينتاش در سال 1984!
    5. اما جالب‌ترين اصل فکر کردن استيو جابز: در يکي از بزرگ‌ترين تحقيقات انجام شده در زمينه‌ي نوآوري و خلاقيت، محققان هاروارد با بيش از 3000 مدير در طول 6 سال مصاحبه کردند. يافته‌ي آن‌ها اين بود که اصل شماره‌ي يک خلاقيت “ارتباط ايجاد کردن” است: توانايي ايجاد ارتباط موفق ميان پرسش‌ها، مسائل و ايده‌هاي ظاهرا نامرتبط از حوزه‌هاي مختلف. نتيجه‌ي اين تحقيق گسترده‌ي هاروارد چيزي بود که استيو جابز 15 سال به پيش به يک گزارش‌گر گفته بود: “خلاقيت تنها يعني وصل کردن چيزها به هم‌ديگر.”

    استيو جابز شدن انگار خيلي هم سخت نيست ها؛ البته به شرط داشتن همت مضاعف! 😉

  • 3 ترفند براي تبديل شدن به يک منبع انرژي

    نوشته‌ي: روزابث موث کانتر / ترجمه‌ي: علي نعمتي شهاب

    برخي افراد بدون توجه به راهي که بر مي‌گزينند به خاطر انرژي مثبتي که از خودشان منتشر مي‌کنند تبديل به رهبر مي‌شوند. حتي در دوران‌هاي سخت آن‌ها راهي را مي‌يابند. به نظر مي‌رسد آن‌ها زندگي را براساس شرايط خود مي‌زيند؛ حتي در زماني که مجبورند خود را با خواسته‌هاي ديگران وفق بدهند. وقتي آن‌ها وارد يک اتاق مي‌شوند آن را زنده مي‌سازند. وقتي يک پيام مي‌فرستند، گيرنده از دريافت آن احساس خوبي پيدا مي‌کند. انرژي‌شان آن‌‌ها را تبديل به آهن‌رباهايي براي جذب ديگران مي‌کند. “انرژي آشکار” يک بُعد (Dimension) ناديده گرفته شده رهبري است: شکلي از قدرت که براي هر کس و در هر موقعيتي در دسترس است. در حالي که جذابيت يک نقشه دراز مدت است، انرژي به شکل روزانه براي پيش‌روي در زندگي ضروري است.

    سه نکته افرادي را که به‌عنوان منبع انرژي سايرين عمل مي‌کنند از ديگران متمايز مي‌سازد:

    1. تمرکز بي‌رحمانه روي نيمه روشن زندگي: منبع‌هاي انرژي مثبت‌بين هستند و با اين ديد زندگي مي‌کنند. يک مدير ارشد خانم در دولت ايالتي که با مشكل عدم علاقه مردم به دخالت‌هاي بيش از حد دولت روبرو بود، اين مشکل را با حضور به شدت مثبت خود در جامعه حل کرد. او تعارف را با جامعه‌اي که آژانس وي به آن خدمت مي‌کرد کنار گذاشت و طوري کار کرد که گويي او براي مردم کار مي‌کند نه براي دولت. او از همه با شادي که براي بازگشت يک عزيز از جنگ از خود نشان مي‌دهيم، استقبال مي‌کند! من مي‌‌توانم ابروهاي بدبينان را که دارند از تعجب بالا مي‌روند ببينم، اما براي قضاوت در مورد موفقيت او بايد گفت که مردم ملاقات با او و EMailهاي پر از علامت تعجب او را دوست دارند. او به همه چيز و همه‌جا دعوت مي‌شود!

    بده بستان ناشي از تمرکز بر نيمه روشن زندگي مي‌تواند قابل توجه باشد. در کتاب جديدم ـ SuperCorp ـ داستاني را درباره موريس لوي مدير ارشد اجرايي شرکت بازاريابي بين‌المللي Publicis Groupe تعريف مي‌کنم که در متوازن کردن علاقه شرکت‌اش براي دست يافتن به شرکت پيشگام اينترنتي Digita موفق بود. در طول يک دوره طولاني كه شركت وي به دنبال خريد Digita بود، مشکلات شرکت Digita به آن ضربه زد و باعث شد قيمت سهام‌اش سقوط شديدي كند. در چنين نقطه حساس زماني، يکي از رقباي اصلي Publicis به سرپرست Digita يک Email زد و گفت: “اکنون سهام شما در قيمتي مناسب قرار دارد؛ بنابراين بايد با هم صحبت کنيم.” لوي همان روز Emailي به سرپرست Digita فرستاد و گفت “اين خيلي غيرعادلانه است که شما به اين شکل دچار مشکل شده‌ايد؛ در حالي که پارامترها هنوز هم بسيار خوب مانده‌اند.” و البته انرژي مثبت لوي باعث شد شرکت وي به خريد باارزشي دست يابد.

    2. بازتعريف جنبه‌هاي منفي به شکل مثبت: منابع انرژي آدم‌هاي اهل گفتن “مي‌شود” هستند. آن‌ها دوست ندارند که در قلمرو منفي‌نگري بمانند؛ حتي وقتي چيزهاي واقعا نااميدکننده‌اي وجود دارند. مثلا براي همه مشکل به نظر مي‌رسد که بتوانند بي‌کاري را به‌عنوان “زماني مناسب براي فکر کردن عميق و تغيير جهت در حين تغيير شغل” تعريف کنند، اما بعضي از افراد انرژي‌دهنده واقعا بر پرتوهاي اندک نور در يک فضاي تيره و تار تمرکز مي‌کنند. يک مدير بازاريابي که به دليل بحران اقتصادي کنوني از کار بي‌کار شده بود در افرادي که در يک مرکز کاريابي مي‌ديد پتانسيل لازم را ديد و آن‌ها را متقاعد کرد که مي‌توانند در کنار هم يک کسب و کار خدماتي را ايجاد کنند. او منبع انرژي براي تغيير تعريف ديگران از يک موقعيت منفي به يک موقعيت مثبت شد.

    “مثبت‌انديشي” و ” نعمت‌شماري” شبيه کليشه‌هاي مبتذل احمقانه به نظر مي‌رسند. اما منبع‌هاي انرژي احمق نيستند. آن‌ها مي‌توانند تحليل‌گران زيرکي باشند که جريان‌هاي وقايع دور و بر خود را به خوبي مي‌شناسند و به دقت به انتقادها گوش مي‌دهند؛ در نتيجه مي‌توانند خود را به شکل پيوسته بهبود دهند. مطالعات نشان مي‌دهند خوش‌بينان بيش‌تر از بدبينان دوست دارند اخبار بد را بشنوند؛ چون آن‌ها فکر مي‌کنند که مي‌توانند کاري در مورد آن‌ها انجام دهند. براي حرکت مداوم در جهت مخالف طوفان‌ها، انرژي‌دهندگان پوسته‌هاي نازکي که از ديدگاه بدبينانه شبيه باراني ضد آبي به نظر مي‌رسند که نم‌ پس مي‌دهد را پرورش مي‌دهند. آن‌ها بعضي وقت‌ها دل‌سرد مي‌شوند، ولي قرباني نه.

    يک کارآفرين که کسب و کارهاي بسياري را ايجاد کرده بود و تعداد ديگري را توسعه و رشد داده بود يک مأموريت شخصي براي بالا بردن استانداردهاي ملي در صنعت خود داشت. او تلاش خود را با ملاقات کردن با تک‌‌تک مقامات بلند پايه شرکت‌هاي فعال در آن صنعت ـ که در آن جلسات همه آن افراد به او گفتند شکست خواهد خورد ـ آغاز کرد. او پس از شنيدن اين هشدارها، به شکل مؤدبانه‌اي سري به موافقت تکان مي‌داد و سپس از آن افراد مي‌خواست که به انجام کاري در راستاي هدف او آن هم تنها به‌عنوان يک آزمايش متعهد شوند و سراغ جلسه بعدي مي‌رفت. بعد از 8 يا 9 جلسه بعد او به جايگاه خوبي در مسيري دست يافته بود که همه خواسته بودند او را نسبت به آن دلسرد کنند.

    3. زمان پاسخ‌دهي سريع. منابع انرژي وقت تلف نمي‌کنند: افراد انرژي‌دهنده همه دلايلي را که باعث مي‌شوند نتوان يک کار را انجام داد به شما نمي‌گويند. آن‌ها خودشان را در آن کار درگير مي‌کنند. ممکن است نياز به فکر کردن داشته باشند ولي در عين حال عمل کردن را کنار نمي‌گذارند. آن‌ها به Emailها و تلفن‌ها پاسخ مي‌دهند، حتي اگر پاسخ‌شان اين باشد که الان نمي‌توانم جواب بدهم. اين کار به آن‌ها در انجام کارهاي بيش‌تر کمک مي‌کند. به دليل اين ويژگي پاسخ‌گو بودن سايرين براي اطلاعات يا برقراري ارتباط به آن‌ها مراحعه مي‌کنند. در اين فرايند انرژي‌دهندگان به اطلاعات بيش‌تر و يک شبکه شخصي بزرگ‌تر دست مي‌يابند؛ ‌چيزي‌ که دارايي ضروري براي دستيابي به موفقيت است.

    نکته خوب در مورد اين شکل از انرژي اين است که به صورت بالقوه در اطراف ما فراوان، تجديدپذير و رايگان است. تنها نيازمندي انرژي‌دهندگان اين است که فعال، مثبت و پاسخ‌گو و بر روي مأموريت‌شان متمرکز باقي بمانند.

    پ.ن. حتما اين خانم کانتر را بشناسيد که از اساتيد برجسته‌ي استراتژي در هاروارد هستند.

    منبع

  • گزاره‌‌ها (26)

    از کساني که آرزوهاي‌تان را تحقير مي‌کنند، دوري کنيد. افراد حقير معمولا کارشان همين است. اما انسان‌هاي واقعا بزرگ اين حس را در شما به‌وجود مي‌آورند که خود شما هم مي‌توانيد مثل آن‌ها بزرگ باشيد …

    مارک تواين

  • حکمت‌ها (5)

    و همانا بدان كه خداوندى كه خزاين آسمان‌ها و زمين به دست اوست تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطاي‌ات كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعت‌ات كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه‌ات باز نداشت و در كيفرت شتاب نكرد. و چون بازگشتى سرزنش‌ات ننمود و در آن زمان كه در خور رسوايى بودى رسوايت نساخت و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب گناهى كه از تو سرزده به تنگناي‌ات نيفكند و از رحمت خود نوميدت نساخت. بلكه روى گردانيدن تو را از گناه حسنه شمرد و گناه تو را يك بار كيفر دهد و كار نيك‌ات را ده بار جزا دهد. و باب توبه را به روي‌ات بگشود. چون نداي‌اش دهى آوازت را مي‌شنود و اگر براي‌اش سخن گويى آن را مى‌داند. پس حاجت به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شكوه نماى و از او چاره‌ي غم‌هاي‌ات را بخواه و در كارهاي‌ات از او يارى بجوى و از خزاين رحمت او چيزى بطلب كه جز او را توان عطاى آن نباشد چون افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشايش در روزى.

    پس قرارداد كليدهاى خزاين خود را در دستان تو نهاده است به آن رخصتی که به تو در خواستن از خودش داده تا هرگاه خواستی درهاى نعمت‌اش را به دعا بگشايى و ريزش باران رحمت‌اش را طلب كنى. اگر تو را دير اجابت فرمود نوميد مشو . زيرا عطاى او بسته به قدر نيت باشد. چه بسا در اجابت تأخير روا دارد تا پاداش سؤا‌ كننده بزرگ‌تر و عطاى آرزومند افزون‌تر گردد . چه بسا چيزى را خواسته‌اى و تو را نداده‌اند ولى به‌تر از آن را در اين جهان يا در آن جهان به تو دهند يا صلاح تو در آن بوده كه آن را از تو دريغ دارند. چه بسا چيزى از خداوند طلبى كه اگر ارزاني‌ات دارد تباهى دين تو را سبب شود. پس همواره از خداوند چيزى بخواه كه نيكى آن براي‌ات برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد. نه مال براى تو باقى ماند و نه تو براى مال باقى ماني …

    بخشی از نامه 31 نهج البلاغه

    پ.ن. چند وقتي بود نوشتن حکمت‌ها را متوقف کرده بودم. امشب اين متن را جايي ديدم و اين‌قدر آرام شدم که با خودم گفتم حتما بايد اين‌جا هم بگذارم‌اش …

  • مورد عجيب ناندو پارادو

    گاهي اوقات آدم به زندگي‌ عجيب و غريب آدم‌هايي برخورد مي‌کند که حتي تصور قرار گرفتن در موقعيت آن‌ها هم حسابي ترسناک است! ناندو پارادو در سال 1972 يکي از شانزده مسافر نجات يافته‌ي پرواز 571 خطوط هوايي اروگوئه بود که بر روي سلسله کوه‌هاي آند سقوط کرد. او که مادر و خواهرش را در اين پرواز از دست داده بود، همراه با ديگر نجات‌يافتگان 70 روز را در ميان برف‌ها و يخ‌هاي کوه‌هاي آند بدون دسترسي به غذا و آب گذراند تا نجات يابد. براي نجات پيدا کردن هم او همراه با يک نفر ديگر، 10 روز از کوه‌ها بالا رفتند؛ در حالي که تلاش آن‌ها توسط ديگر اعضاي گروه‌ به شکل‌هاي مختلفي حمايت مي‌شد.

    آقاي پارادو که ام‌روز يک بيزينس من موفق است، عامل موفقيت خود را درسي مي‌داند که از آن روزهاي پرماجرا گرفت: “تصميم‌گيري براي من راحته؛ چون من مي‌دونم بدترين چيزي که ممکنه اتفاق بيفته اينه که من اشتباه کنم!

    وقتي پارادو به خانه بازگشت اعضاي خانواده به خيال مردن او، لباس‌هاي‌اش را به کسان ديگري بخشيده بودند و خواهر ديگرش به اتاق او نقل مکان کرده بود. اما قسمت غم‌انگيز ماجرا که ناندو را آزار مي‌داد اين بود که مادر و خواهرش به دعوت او سوار آن هواپيماي شوم شده بودند …

    “روابط‌تون با ديگران را از دست نديد. آدم‌هايي که دور و برتون هستند را ببوسيد … هيچ کس نمي‌دونه فردا قراره چه اتفاقي بيفته.” براي آقاي پارادو درس دوم مهم‌تر بود: مهم‌ترين چيز در زندگي هر چه باشد، قطعا کار کردن نيست!

    منبع: اين‌جا و ويکي‌پديا

    پ.ن. سايت آقاي پارادو را هم دوست داشتيد ببينيد.

  • لينک‌هاي هفته (10)

    اول از همه يک توضيح ‌اين‌که خيلي از لينک‌هاي اين هفته مال هفته‌هاي قبل هستند ولي من اين هفته فرصت کرده‌ام بخوانم‌شان. با اين توضيح لينک‌هاي اين هفته را مرور مي‌کنيم:

    احسان اردستاني اين هفته هم نوشت: ابزارهای تحلیل محیطی (در پروژه‌هاي استراتژي) و پيشنهادي براي وبلاگ هاي فاخر (در اين‌ پست پيشنهاد کرده من و چندنفر ديگه آرشيو وبلاگ‌مون را به صورت فايل PDF روي جايي مثل رپيدشير بگذاريم. در اين مورد نکته‌اي وجود داره که فردا مي‌نويسم.)

    امير مهراني اين هفته کلا پست‌هايي نوشت که حسابي آن چيزي که بهش علاقه داره يعني سوشال مديا را روي وبلاگ‌اش فعال کرد! در واقع امير يک بحثي را مطرح کرد و ديگران هم کلي نظر دادند که ببينيد و بخوانيد نظرات‌شان را: مذاکره در آسانسور و بحث و گفتگو: چرا در کار تیمی موفق نمی شویم؟

    محقق جوان در دو قاره و نامه‌نگاری (از حامد قدوسي)

    مهدي عرب عامري اين هفته هم سه تا پست عالي نوشته: کیفیت نه کم نه زیاد، به اندازه، اقدامات پیش از جلسه – قسمت سه و مدیریت ریسک آری یا مدیریت ریسک خیر.

    لحظه فهم حقیقت (در مورد سؤالات مطرح در مورد وضعيتِ بعد از آزادسازي قيمت‌‌ها) و بچه ها چه جوری لغت یاد می گیرن؟ (روشي جالب براي يادگيري زبان!) (از حجت قندي)

    سومین کنفرانس اقتصاد ایران برگزار شد (از علي دادپي)

    PayPal چیست؟ (از وبلاگ کسب و کار اينترنتي؛ مايا)

    ادبیات عوام و خواص (از نويد غفارزادگان در تحليل بصيرت خواص!)

    چند پست فوق‌العاده‌ي آقاي پرويز درگي را اين هفته خواندم که مطالعه‌ي همه‌شان را توصيه مي‌کنم: اناگرام در عمل: ویژگیها و پاشنه آشیل شخصیت‌های نوازش طلب، اصل تجربه (رونوشت به برادران و خواهراني که خيال مي‌کنند نمره‌ي 20 درس استراتژي به معني استراتژيست شدنه!)، توصیه‌هایی برای تسلط بیشتر در حرفه فروش (خوب فروش خود آدم در بازار کار هم هست ديگه! پس لازمه بلد باشيم)،  راه‌های به دست‌آوردن آرامش (هر لينکي رو نخونديد اين يکي را حتما بخونيد!)، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت اول) و ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت دوم) (هر دو نکات بسيار مهمي را دارند. نتونستم هيچ بخشي‌اش را انتخاب کنم) و روش L.O.C.A.T.E در ارتباطات موثر با مشتریان (مدل لوکيت، مدل مهمي در روابط انسانيه و خوبه که بلد باشيم و ازش استفاده کنيم.)

    چند نکته‌ي جالب در بازاريابي پروژه‌هاي مشاوره و نرم‌افزاري را از اين دو پست آقاي مجيد آواژ در روزنوشت‌هاي بهساد ياد بگيريد: فرهنگ سازمانی (قسمت اول) و فرهنگ سازمانی (قسمت دوم)

    دو پست وبلاگ دنياي چابک که اين هفته خوندم: Lean در خدمت Agile و آیا Agile یک مذهب است ؟ حی الی الجایل؟

    و بالاخره به صورت اتفاقي کشف کردم که دکتر مهدي عسلي دوباره و اين بار روي دامنه‌ي شخصي وبلاگ‌نويسي را آغاز کرده‌اند. فعلا اين مطلب ايشان را علي الحساب داشته باشيد: پنجاه سالگی اوپک – مروری بر دستاوردها و چالشها

    گودر گزاره‌ها:

    كاوش در رفتار انسان‌ها در ام‌آي‌تي چگونه مي توان درك بهتري از نحوه رفتار آدميان داشت؟ (وقتي سازمان زمينه‌ي ارتباطات اجتماعي افراد را فراهم مي‌آورد، بهره‌وري سازمان هم بالاتر است!)

    لزوم آموزش منافع بلندمدت رعايت اخلاقيات به دانشجويان مديريت سوگندها كافي نيستند (در نقد سوگندنامه‌ي مدرسه‌ي مديريت هاروارد؛ به‌ويژه با اين نکته‌ي جالب: “هدف از دروس مديريتي انديشيدن به مسائل دراز مدت، بررسي اثرات تصميمات مقامات بالا و داشتن نگاهي به آينده در رابطه با نتايج هر تصميم است. بسياري از دانشجويان MBA به اين موضوع آگاه نیستند.”)

    فوربس معرفی کرد: قدرتمندترین زنان عرصه تکنولوژی در جهان (جالب و خواندني)

    نگاه منبع بیکران سود و زیان بازار (از لودويگ فون ميزس؛ نکته‌ي جالب‌اش: در نقد اقتصاد بازار گفته مي‌شود که سود يکي با ضرر ديگري همراه است. اما در واقعيت اين تعارض وجود ندارد و سود، پاداش پيش‌بيني درست‌تر در رقابت با ديگران است!)

    زاويه اقتصاددان‌ها به سراغ شبکه اعصاب می‌روند (نکته‌ي جالب اين مقاله: “اگر از این شواهد یک واقعیت بتوان بیرون کشید، آن این است که آدم‌ها در تصمیم‌گیری‌هایشان کاملا سازگار یا عقلایی نیستند. پیتر بوسارتس، استاد اقتصاد موسسه تکنولوژی کالیفرنیا، به این نتیجه رسیده است که مغز انسان ریسک و پاداش را جداگانه ارزیابی می‌کند، در حالی که اقتصاددانان اغلب فکر می‌کنند که مطلوبیت انتظاری گزینه‌های تصمیم، از محاسبه‌ای یکپارچه به دست می‌آید.)

    تورم همه چیز را نمی‌گوید چگونه کیفیت زندگی را اندازه بگیریم (تورم را بايد با ضريب افزايش قيمت به علت کيفيت اصلاح کرد!)

    10 علت اصلی خستگی و راه حل مبارزه با آن

    سرعت ذهن چقدر است؟‬ (“واکنش بدن ما در برابر احساس اشيای گوناگون در همه جا نيز به يک سرعت نخواهد بود. مثلاً ما دربرابر صدا واکنش سريعتری داريم تا در برابر نور. در برابر نور شديد واکنشمان سریعتر است تا در برابر نور ملايم. همينطور نور قرمز از نور سفيد، واکنش تندتری در ما ايجاد ميکند.از چيزهای خوش و دلپزير به ما واکنش کندتری دست ميدهد تا از چيزهای بد و ناگوار”)

    شادي 75 هزار دلار مي‌ارزد!

    دو زبانه بودن براي مغز سودمند است؟ (رونوشت به دوستان خارجي!)

    چهار کاری که یک شرکت خدماتی باید به خوبی انجام دهد (مهم‌ترين‌اش اين: “برای طراحی یک سیستم مدیریت کارکنان خوب کار را با پرسیدن این دو سوال از خودتان آغاز کنید. اول اینکه: چه چیزی کارکنان‌ را قادر به انجام دادن کارهایشان به صورت عالی می‌کند؟ و سپس: چه چیزی انگیزه لازم برای عالی انجام دادن کارها را به کارکنان‌ می‌دهد؟ پاسخ‌های دقیق این سوالات به برنامه‌ها و سیاست‌های سازمان در موارد مختلف می‌انجامد.
    اگر سازمان شما برای شاد کردن مشتریان به فداکاری کارکنانتان نیازمند است، بدانید که طراحی خدماتتان ایراد دارد. فداکاری کارکنان به ندرت یک منبع پایان‌ناپذیر است. بهتر است به جایش سیستمی را طراحی کنید که در آن یک کارمند متوسط هم بتواند مشتری را در حد نهایت خشنود کند.” چقدر هم ما رعايت مي‌کنيم!)

    فضای کسب و کار کشور 29 پله سقوط کرد (به سلامتي)

    باقی ماندن در سازمان پس از تغیير مدیر عامل

    «جنگ ارزی» چیست و چرا مغلوبه شده؟ (جالب و مفيد)

    گوگل را بهتر بشناسیم

    جديدترين گزارش از بازار جهاني رايانه‌هاي شخصي منتشر شد (HP، ايسر و دل بزرگ‌ترين فروشندگان رايانه در سطح جهان)

    10 فناوري برتر سال 2010

    مدیران گوگل و فیس بوک در میان برترینها تکنولوژی

    امواج مغز، زبان سری ذهن!

    ايميل؛ محبوب‌ترين برنامه ابري كاربران (البته در اروپا؛ در آمريکا برنامه‌هاي آفيس محبوب‌ترند.)

    نكاتي كلي در مورد انتخاب موضوع پايان‌نامه (مهم و مفيد براي بچه‌هاي ارشد)

    حداکثر استفاده از باتری دوربین دیجیتال (مهم و مفيد)

    ماجرای پدری که “آی- فن” خود را به فضا فرستاد! (بانمک؛ حتما عکس‌هاش را ببينيد!)

    Why miners are still wearing sunglasses (تقاضا براي عينک‌هاي آفتابي شرکتي که به معدن‌چيان عينک هديه کرده؛ 1000 درصد در طي فقط دو روز افزايش يافته!!!)

    قسمت‌هاي قبل:

    براي ديدن لينک‌هاي کليه‌ي قسمت‌هاي قبل، مي‌توانيد به اين‌جا مراجعه بفرماييد.

    پ.ن. 1. لطفا اگر وبلاگي، پستي يا مطلبي را من نديده بودم يا نمي‌شناسم، کامنت بگذاريد و معرفي بفرماييد براي يادگيري بيش‌تر.

    پ.ن.2. اگر دوست داشتيد توئيتر گزاره‌ها را براي ديدن ايده‌ها و حال و احوال روزانه‌ي من و گودر گزاره‌ها را براي ديدن متن کامل اين مطالب و ساير مقالات و اخبار مربوط به مديريت، مشاوره، فناوري اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسي و جامعه‌شناسي (و گاهي هم که خيلي هيجان‌زده مي‌شوم، علم!) دنبال کنيد.

  • نيايش (14)

    خدايا! حسابي هواي من را داشته باش تا نکند حتي براي يک لحظه، سياهي ترديد جاي نورِ ايمانِ به تو را در دل من بگيرد …