“من خودم را وقف تمرین کردن و بهتر شدن کردم تا بتوانم موقعی که ۳۵ یا ۳۶ هم است در سطح خوبی باشم. شما برای کسب موفقیت باید چیزهایی را از دست بدهید. در زندگی وسوسههای زیادی وجود دارد. هیچ چیزی بدون تلاش بدست نمیآید. تلاش و فداکاری چیزهای مهمی برای من هستند. زندگی مثل یک معما است. برای موفق شدن باید قانون و نظم داشته باشیم. استعداد بدون اراده و تعهد بیفایده است. میخواهم بهترین در حیطهی کاریم بشوم. تا زمانی که جاهطلب نباشید و خواهان بهترین شدن نباشید، نمیتوانید به جوایز برسید. چیزی برای ثابت کردن ندارم؛ ولی هنوز جاهطلب هستم.” (کریستیانو رونالدو؛ اینجا)
بدون شرح. کریس رونالدو به سادهترین زبان ممکن، تمام آنچه برای رسیدن به موفقیت به آنها نیاز داریم را بیان کرده است.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
“من همیشه اینگونه فکر کردهام که تحت هر شرایطی صعود کردن بهتر از حذف شدن است. ما همیشه به آینده چشم داریم و سعی میکنیم رقابت کنیم. اتلتیکومادرید باید در تمام رقابتهایی که در آن حضور دارد، رقابت کند. این شیوهای است که ما بازیهای خود را مدیریت میکند و تغییری هم در آن نخواهد بود.” (دیهگو سیمئونه؛ اینجا)
هر تیمی برای رقابت در هر سطحی نیازمند یک ایدهی مرکزی است که استراتژی و تاکتیکهای تیمی براساس آن شکل میگیرند. احتمالا تا بهحال به این فکر کردهاید که چرا در ردههای مختلف رقابتهای ورزشی، تیمهای همسطح به شیوههای گوناگونی رقابت میکنند؟ چرا یک تیم دفاعی است و تیم دیگر هجومی؟ چرا برای یک تیم، لیگ اهمیت بیشتری از مسابقات بینالمللی دارد و بالعکس؟ چرا برخی تیمها جوری رقابت میکنند که در ردههای میانی جدول باقی بمانند و از آنجا بالاتر نمیآیند؟ همهی اینها و سؤالاتی دیگر شبیه آنها به همان ایدهی مرکزی اشاره میکنند که جایگاه و استراتژی و تاکتیکهای رقابتی تیم، براساس آن شکل داده شده است.
دیهگو سیمئونه به همین موضوع اشاره میکند. اتلتیکو مادرید او این روزها آنقدر بزرگ شده و جایگاه رقابتی مناسبی قرار گرفته است که بتواند در تمامی رقابتها با ایدهی رقابتی “بردن” وارد میدان شود. حالا البته “چگونه بردن” بحثی دیگر است که باعث شکلگیری فلسفهی رقابتی تیم اتلتیکو مادرید میشود: “بردن با سازمان تیمی و جنگندگی” که برآمده از روحیهی جنگنده (و احتمالا پست بازی او یعنی هافبک دفاعی) است. اما دیهگو سیمئونه در فلسفهی رقابتی “دفاع برای بردن” ویژگی دیگری را هم لحاظ کرده که باعث شده تیم او با دیگر تیمهای همیشه دفاعی فرقی داشته باشد: اتلتیکو مادرید سیمئونه اهل بردن به هر قیمتی نیست.
فرقی ندارد که در سطح فردی یا کسبوکاری بخواهیم رقابت کنیم. در هر حال برای خلق یک فلسفهی رقابتی متمایز و اثربخش ابتدا باید ایدهی رقابتیمان را بیابیم. اهل بردن هستید؟ ثبات را ترجیح میدهید؟ فقط دوست دارید نبازید؟ ایدهی رقابتی برگرفته از نگاه شما به دنیا است. آنطوری که با اثرگذاری و اثرپذیری از دنیای پیرامونتان راحتترید. آنگونه که میخواهید باشید و در ذهنها باقی بمانید. اما همه چیز در فلسفهی رقابتی خلاصه نمیشود. هنوز ۸۰% سختتر مسیر یعنی اجرا و رقابت در دنیای واقعی باقی مانده است!
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
یک هفتهای از باخت غمانگیز اما غرورآفرین تیم ملی فوتبال در مرحلهی یک چهارم نهایی جام ملتهای آسیا میگذرد. حالا باز ماییم و چهار سال حسرت. حسرتی که با دیدن تیم یکدست و جذاب کارلوس کیروش بیشتر شد. تیمی که مهر یک مربی بزرگ را بر خود داشت. هدفم نوشتن متنی طولانی در مورد کارلوس کیروش و تیم ملی فوتبال نیست؛ اما حیفم آمد ننویسم که آقای کیروش با این تیم دوستداشتنی ایران در جام ملتهای آسیا یادمان داد یک رهبر بزرگ باید چه کارهایی را انجام دشته باشد:
۱- فلسفهی رقابتی داشته باش: برنامهی نود را احتمالا دیدهاید. اگر نه این ویدئو را ببینید. حالا همه میدانند ایدهی اصلی تیمهای آقای کیروش در فوتبال چیست! خود آقای کیروش هم در برنامهی نود دقیقا به موضوع فلسفهی رقابتی اشاره کرد!
۲- ابزارهای متناسب با فلسفهی رقابتیت را آماده کن: کیروش در مصاحبههایش گفته که این نسل بازیکنان ستارههایی مثل کریمی و مهدویکیا ندارد و دژاگه و گوچی را دارد. او در نود هم اشاره کرد که مربی بعد از تعیین فلسفهی رقابتی تیم، بازیکنانش را باید براساس الگوی تعیین شده انتخاب کند. فقط حیف که کمبود بازیهای تدارکاتی باعث شد او نتواند فلسفهاش را آنجور که میخواهد به اجرا درآورد.
۳- شجاع باش و امید داشته باش: بعد از گل دقیقهی ۱۱۷ عراق چه کسی فکرش را میکرد ایران ده نفره به بازی برگردد؟
۴- حامی و مدافع اصلی تیمت و تمامی اعضای تیمت باش: کیروش در نود جملهی عجیبی گفت: “حتا بازیکنانی که پنالتی از دست دادند هم باید تشویق شود. آنها شجاعت جنگیدن برای پیروزی تیمشان را داشتند” …
۵- برنده شدن یعنی خلق کردن حسی خوب: تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیای ۲۰۱۵ یکی از دوستداشتنیترین بازندگان تاریخ فوتبال نتیجهگرای ایران بود. رهبران بزرگ قلبها را فتح میکنند …
ممنون آقای مربی! بهامید ماندن شما و تیم بهاریتان در فوتبال خزانزدهی این روزهای ایران.