درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک (۱۵): آیا لازم است بهترین ابزارها و تجهیزات را داشته باشم؟

هر کسب و کار کوچکی چه فروشگاه و کارگاه و دفتر و هر محل فیزیکی دیگری داشته باشد و چه نداشته باشد، نیازمند گروهی از ابزارها و تجهیزات است. به‌نوعی می‌شود بگوییم ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”‌های ما هستند که با “سرمایه‌گذاری” آن‌ها را تهیه می‌کنیم و مدت‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنیم.

برای این‌که ببینیم به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز داریم باید روش‌های انجام کارها را در کسب و کارمان بررسی کنیم تا ببینیم برای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز است. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیت‌های مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. بعد از این‌که فهرست ابزارها و تجهیزات مشخص شد، باید به‌سراغ خریداری یا تهیه‌ی آن‌ها برویم. اما چطور باید این کار را انجام بدهیم؟ برای این منظور این سه گام را طی کنید:

۱- مشخص کنید کدام ابزارها و تجهیزات حیاتی هستند: معمولا همیشه در فهرست ابزارها و تجهیزات، چند تایی بسیار حیاتی‌اند که لازم است حتما خریداری شوند؛ ولی بقیه شاید در آن اوایل کار خیلی ضروری نباشند. مثلا: در یک کسب و کار کوچک تهیه‌ی غذا برای شرکت‌ها، احتمالا بدون اجاق گاز نمی‌شود غذا را پخت؛ اما شاید خیلی هم نیاز ضروری به داشتن یخچال نباشد (چون مواد اولیه را روز به روز از بازار می‌خریم.)

۲- خرید، اولین قدم در فرایند تأمین تجهیزات و ابزار نیست: معمولا در ذهن ما این است که هر چیزی که لازم داریم را باید از بازار خریداری کنیم. اما خیلی وقت‌ها ممکن است در خانه‌ی خودمان، انباری مادربزرگ، مغازه‌ی دایی، حجره‌ی عمو و خلاصه هر جای دیگری که بشود، دنبال وسایل به‌دردنخور (برای صاحب‌شان) یا خاک‌خورده و قدیمی که هنوز قابل استفاده باشند (یا بشود با کمی تعمیرات از آن‌ها استفاده کرد) بگردید. حواس‌تان باشد که بودجه‌تان برای راه‌اندازی کسب و کار کوچک‌تان چقدر محدود است و باید صرف مهم‌ترین چیزها شود. بنابراین هر چیزی را که می‌شود مجانی تهیه کرد (و البته حداقلی از کیفیت‌ را هم دارد)، را برای راه‌اندازی کسب و کارتان در اولویت قرار دهید. طبیعتا برخی از این ابزارها و تجهیزات را هم می‌توان قرض گرفت یا با مبلغ اندکی اجاره کرد. ضمنا فراموش نکنید یکی دیگر از راه‌های تهیه‌ی ابزارها و تجهیزات، به‌اشتراک گذاشتن برخی از چیزها با دوستانی است که آن‌ها هم کسب و کار کوچکی دارند (معمولا خیلی‌ها از این روش برای اجاره‌ی دفتر کار استفاده می‌کنند؛ ولی می‌شود مثلا چند کسب و کار کوچک مستقر در یک ساختمان هم یک دستگاه چاپگر را مشترکا تهیه کنند یا این‌که چاپگر یکی از آن‌ها را بین همه به‌اشتراک بگذارند و در هزینه‌های نگهداری آن‌ شریک شوند.)

۳- حالا باید به‌سراغ تهیه‌ی آن چیزهایی برویم که باید آن‌ها را بخریم: خرید کردن از آن ویژگی‌های خوب ایرانی‌ها است که در آن حسابی تخصص دارند. بنابراین خودتان راه و رسم‌اش را حتما بلدید؛ فقط دو نکته:

اول ـ حتما می‌دانید که هر کالایی یک راسته در بازار شهر یا یک محل مشخص شهر دارد که در آن‌جا می‌توانید انواع و اقسام برندهای همان کالا را با قیمت‌های مختلف ببینید و از بین آن‌ها بهترین‌شان را که متناسب با بودجه و نیاز کسب و کارتان است، انتخاب کنید. بنابراین برای خرید لطفا همان اول کار به مرکز خرید سر کوچه‌تان مراجعه نکنید!

دوم ـ باز هم این نکته مهم است که قبل از خرید دقیقا مشخص کنید چه ابزار یا تجهیزاتی را لازم دارید و حداقل ویژگی‌ها و کارهایی که باید آن ابزار باید انجام بدهد چیست. مثلا فرض کنید من می‌خواهم یک لپ‌تاپ بخرم. این لپ‌تاپ باید چه پردازشگری (CPU) داشته باشد، حافظه‌اش (RAM) چقدر باشد، کارت گرافیکی‌اش چطور، آیا کارت شبکه لازم دارم یا نه و چیزهای دیگری شبیه این‌ها، همه ویژگی‌هایی هستند که قیمت لپ‌تاپ را از چند صد هزار تومان تا چند میلیون تومان تغییر می‌دهند. حواس‌تان باشد که اگر چه درست است که گرانی بی‌حکمت نیست؛ اما لزومی هم ندارد به‌سراغ گران‌ترین کالای موجود برویم. وقتی من قرار است حداکثر با یک لپ‌تاپ چند خط کد بنویسم یا یک گزارش چند صفحه‌ای در نرم‌افزار ورد بنویسم چرا سراغ لپ‌تاپی با حافظه و کارت گرافیکی بسیار بالا بروم و چند برابر هزینه کنم؟ این اشتباهی است که متأسفانه هزینه‌های بسیاری از کسب و کارهای کوچک را از همان اول به‌صورت غیرواقعی به‌شدت بالا می‌برد. بنابراین هر چیزی به‌اندازه‌اش خوب است.

دوست داشتم!
۳

مقاله‌ی هفته (۲۸): ۵ ویژگی ضروری یک ایده‌ کسب و کار برنده

نویسنده: استفن کی؛ مترجم: علی نعمتی شهاب

ایده‌ها شکل‌ها و اندازه‌های مختلفی دارند. اما تجربیات من و بسیاری از دانشجویان‌ام، به من آموخته‌اندکه ایده‌های برنده ـ یعنی ایده‌هایی که سودآورند، گرفتن حق امتیاز آن‌ها آسان است و تأمین مالی آن‌ها سخت نیست ـ ویژگی‌های مشترکی دارند. مثلا آن‌ها با روشن کردن سخت‌ترین موانع موجود در برابر تجاری‌سازی و عرضه‌ی یک محصول به بازار ـ قبل از این‌که کارآفرین مقدار قابل توجهی زمان، انرژی و پول را روی ایده‌اش سرمایه‌گذاری کند ـ مسیری شفاف و هموار را به‌سوی موفقیت ترسیم می‌کنند.

اگر ایده‌ی شما ۵ ویژگی زیر را نداشته باشد، احتمالا لازم است به این فکر کنید که چقدر می‌خواهید روی موفق شدن این ایده سرمایه‌گذاری کنید:

۱- یک بازار بزرگ و قابل اطمینان:

اگر محصول شما برای یک بازار به‌اندازه‌ی کافی بزرگ جذاب نباشد، احتمالا نمی‌توانید هزینه‌ی واقعی‌سازی آن ایده را بازگردانید. ساده‌تر بگویم: دارید وقت‌تان را تلف می‌کنید. نگران این نباشید که امروز تقاضای کافی برای تأمین هزینه‌های تولید، توزیع و بازاریابی ایده‌تان وجود ندارد. ماشین‌حساب‌تان را بردارید سعی کنید و با کمک اینترنت اندازه‌ی بازار را حدس بزنید. حدس می‌زنید چه کسی محصول شما را بخرد؟ کجا؟

سال‌ها پیش مقاله‌ای خواندم در مورد نیازی که به وجود فضای بیش‌تری روی برچسب‌های بطری‌های شربت‌های داروها وجود داشت. این فرصت خیلی سریع در ذهن من جرقه‌‌ی ایده‌ای را زد. هر کسی بالاخره حتی اگر دارو هم خریداری نکند، حتما بطری آب یا نوشابه می‌خرد. من از جستجو در اینترنت متوجه شدم که صنعت بسته‌بندی واقعا چقدر صنعت گسترده‌ای است و بازار هم به‌‌شکل غیرقابل انکاری بزرگ است. این یافته  باعث شد تا من یک برچسب چرخشی برای محصولات طراحی کنم که فضای بیش‌تری را روی بطری فراهم می‌کرد.

یک شاخص خوب بازار اصلی، وجود محصولات دیگری است که هدف آن‌ها حل همان مشکلی است که شما قصد دارید حل کنید. اگر ایده‌ی شما آن‌قدر انقلابی باشد که هیچ محصول موجود در بازاری به تنهایی با آن برابری نکند، شما با چالشی جدیدی مواجه هستید. اما این چالش هم بدان معنا نیست که ایده‌ی شما خوب نیست یا نباید دنبال‌اش کنید. تنها می‌شود این نتیجه را گرفت که اجرا کردن‌اش سخت‌تر است.

۲- فناوری تولید موجود:

من نمی‌توانم اهمیت این موضوع را دست‌کم بگیرم. بسیاری از کارآفرینان ارزیابی واقعیت‌های فرایند تولید را بسیار دیر آغاز می‌کنند. محصولاتی که نیازمند ایجاد تجهیزات تولیدی جدید هستند بسیار هزینه‌بر هستند. با پیمانکاران تولید (تولیدکننده‌ای که طی قراردادی، تولید محصولاتان را در کارخانه‌شان انجام می‌دهند. م.) تماس بگیرید تا ببینید ایده‌ی شما چگونه می‌تواند در عمل اجرا شود. این گروه از تولیدکنندگان را به‌راحتی می‌توان از طریق اینترنت یا اتاق‌های بازرگانی و اتحادیه‌های صنفی پیدا کرد. با آن‌ها تماس بگیرید. کلیاتی از ایده‌تان را به آن‌ها نشان دهید ـ ترجیحا در قالب یک نقشه‌ی CAD ـ و از آن‌ها بخواهید تا هزینه‌ی تولید صد تا دویست‌ هزار واحد از آن محصول را تخمین بزنند.

همیشه با هر کسی که با او کار می‌کنید یک توافق‌نامه‌ی محرمانگی و عدم افشای اطلاعات امضا کنید. در صورت امکان پیش از نشان دادن ایده‌تان به دیگران، درخواست ثبت حقوق انحصاری (پتنت) آن را ثبت کنید. این روش بسیار ارزان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید و از ایده‌تان برای نزدیک به یک سال ـ مدت زمان رسیدگی به درخواست ثبت پتنت ـ محافظت می‌کند.

۳– یک قیمت خرده‌فروشی قابل‌قبول:

تولید ایده‌تان چقدر هزینه می‌برد؟ برآوردی را از تولیدکننده‌ی طرف قراردادتان دریافت کنید. اگر محصول شما بسیار گران‌تر از محصولات مشابه و موجود باشد، لازم است کمی تأمل کنید. خرده‌فروشان هیچ تمایلی به سفارش محصولی که قیمت آن در یک بازه‌ی معقول قرار نگیرد، ندارند. قانون سرانگشتی در این‌جا این است که قیمت خرده‌فروشی محصول ۵ برابر هزینه‌های تولید آن است.

۴- منفعتی که در یک جمله قابل بیان باشد:

برای بسیاری از کارآفرینان درک این موضوع که در واقع در حال فروش منافع محصولات‌شان هستند و نه ایده‌های‌ آن محصولات، مشکل است. منافع همان چیزهایی هستند که مصرف‌کنندگان را به خرید محصولات ترغیب می‌کنند. به‌همین شکل شما منافع ایده‌های‌تان را به هر کسی که به‌نوعی با او همکاری می‌کنید ـ از جمله: سرمایه‌گذاران، توزیع‌کنندگان و خرده‌فروشان ـ نیز می‌فروشید. آیا منفعت ارائه شده توسط شما یکتا است؟ آیا قابل توجه است؟ مثلا تک‌جمله‌ای که من برای معرفی فناوری برچسب‌های چرخان خودم استفاده کردم این بود: “این نوع برچسب جدید، ۷۵ درصد فضای بیش‌تر به بسته‌بندی شما اضافه می‌کند.” این‌که نمی‌توانید چنین تعریف مختصر و مفیدی را ارائه کنید، نشانه‌ی این است که منفعت حاصل از ایده‌ی شما چندان هم بالا نیست یا احتمالا ایده‌ی شما اصلا منفعتی ندارد!

۵٫ یک رابط کاربری مناسب:

علاوه بر داشتن یک جمله‌ی معرفی، لازم است درک روش استفاده از محصول شما برای مشتریان آسان باشد. مثلا: زمانی که فناوری برچسب خودم را توسعه می‌دادم، تصویری از یک دست که در حال چرخاندن برچسب بود را روی نمونه‌ی اولیه (پروتوتایپ) محصولم گذاشته بودم تا نشان دهم چگونه باید از این نوع برچسب جدید استفاده کرد.

اگر ایده‌ی شما آن‌قدر جدید یا پیچیده است که لازم است روش استفاده از آن به مصرف‌کنندگان آموخته شود، بگذارید خودشان متقاعد شوند که واقعا به آن نیاز دارند. هر چند این روش بسیار هزینه‌بر است. اغلب شرکت‌ها حاضر به سرمایه‌گذاری روی چنین ایده‌ی رادیکالی نیستند. طراحی یک استراتژی بازاریابی دهان به دهان به‌اندازه‌ی کافی سخت است؛ حالا فکر کنید توضیح ایده‌تان پیش از فروش آن محصول چقدر کار سختی می‌تواند باشد. بنابراین محصول‌تان را تا جایی که می‌توانید ملموس بسازید تا فوق‌العاده بیش‌تر بازارپذیر شود.

منبع

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۳۹)

پوزش بابت تأخیر! 🙁

خوب به‌دلیل اهمیت بسیار حیاتی آمار و اطلاعات در حوزه‌های مختلف، از هفته‌ی پیش بخش جدیدی با عنوان آمار و اطلاعات به بخش‌های پست لینک‌های هفته افزوده می‌شود و کلیه‌ی اخبار مربوط به آمار و اطلاعات در این بخش به‌صورت متمرکز ارائه می‌شوند. لطفا این بخش را جدی بگیرید!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کارمند کیست، کارکنان کیستند؟! (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) (عااااااااااااااالی!)

بیل کارکنان (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) (عااااااااااااااالی!)

موفقیت و آرامش (محسن صحراگرد؛ تجربه)

۱۰ نکته برای عبور از فراز و نشیب‌های زندگی

اقتصاد آنلاین – فکر می‌کنید شغل‌تان چقدر می‌ارزد؟

هشت راهکار موثر برای تقویت تمرکز و یادگیری

آیا “اعتماد به نفس” با ما زاده می‌شود؟

۷ راه برای آرام شدن پس از هر دعوا و مشاجره

دیوید بکام چگونه به نام تجاری تبدیل شد

سلامت نیوز: مبارزه با خستگی نیم‌روزی با تغذیه مناسب

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

رفتار سازمانی و استارت‌آپ‌ها (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااااااااااااااااالی!)

خبرآنلاین – آیا باید به گذشته وفادار ماند یا باید آن را فراموش کرد؟ / اصغر فرهادی از فیلم جدیدش می‌گوید و خبرآنلاین – جاناتان فرانزن چه داستانهایی را دوست دارد؟+ ۱۰ توصیه برای بهتر نوشتن (این دو مصاحبه را حتما بخوانید! برداشت‌های بیزینسی‌اش با خودتان. شاید بعدا توضیح دادم. :))

همنشینی با مدیران موفق (۱) (محسن احمدی)

پیام مدیریت (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) 

پنج تفکر استراتژیک برای صاحبان کسب‌وکارهای کوچک

کاریا، مدرسه کسب و کار های نوپا | گاه نگاشت های محسن ملایری

اشتباهات مدیران در رویارویی با مدیریت عملکرد

پنج شیوه کم هزینه برای پاداش‌دادن به کارمندان

گوگل چطور می‌چرخد (دنیای چابک)

دو بسته تجربه مفید برای شرکت‌های نرم‌افزاری (چیا چاره‌خواه؛ همفکری)

سفرهای کاری (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

ایسنا – فهرست کالاهای معاف از مالیات بر ارزش افزوده

نکات مدیریتی روش‌های متفاوت رهبری تیم‌ها و موارد استفاده آنها

پیشرفت سریع با کمک تکنولوژی

تویوتا گران‌ترین برند خودروی دنیا

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

یازده نکته برای انتخاب یک سیستم یکپارچه (محسن احمدی)

اهدای جوایز وبی سال ۲۰۱۳ | آی کلاب

تکرار روزهای طلایی یاهو

ایتنا – یوتیوب ۸ ساله شد

ایتنا – با میلیاردر جدید دنیای آی.تی آشنا شوید: دیوید کارپ/ تامبلر

مرکز اعلانیه‌ها به مرورگر کروم اضافه می‌شود – زومیت

کاهش میزان رضایت از نرم‌افزارهای مایکروسافت

بازنشستگی گوگل چک آوت نزدیک است

گوگل کیف پول خود را با جی‌میل یکپارچه کرد – ایستنا

رسانه‌های اجتماعی:

بیشترین زمان کاربران صرف چه سایت‌هایی می‌شود؟ (رسانه‌های اجتماعی)

صنعت فاوا در ایران:

با حضور مسوولان ارشد ایران انجام شد: رونمایی از سند تجارت الکترونیک و سند حاکمیت الکترونیکی آماده شده است

فهرست کامل برگزیدگان جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات  و بررسی هفت هزار خدمت الکترونیکی در جشنواره فاوا

جزییات کیف پول الکترونیکی بانک مرکزی

بین مرکز ملی و پژوهشگاه فضای مجازی دیوار می‌کشند (روش‌های پیش‌رفته‌ی مدیریت در قرن بیست و یکم)

وزارت ارتباطات ملزم به کاهش قیمت پهنای باند دیتاسنترهای داخلی شد – ایستنا

وزارت ارتباطات به دنبال تقویت مرزهای الکترونیک

پرداخت الکترونیکی مالیات ممکن شد

کشور در زمینه سواد دیجیتالی در وضعیت مطلوبی قرار دارد – ( Tala.ir ) سایت طلا

دولت تشکیل پاویون صنعت ICT را ابلاغ کرد

استانداردهای شبکه اختصاصی دولت رونمایی شد

اقتصاد:

مدل‌سازی‌های ناتمام در اقتصاد ایران (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ) (عااااااااااالی!)

اقتصاد پرسرعت چین و اقتصاد کند ایران (حجت قندی؛ اقتصادانه) (عااااااااااالی!)

چرا رأی می‌دهند/ رأی نمی‌دهند؟ (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)

اقتصاد آنلاین – ۱۴ انتظار فعالان اقتصادی از رئیس‌جمهور آینده

معرفی کتابی از ارناندو دسوتو «راه دیگر» بهبود محیط کسب‌وکار

تجربه آلمان در توسعه اقتصادی

اقتصاد آنلاین – چرا بنگاه‌های صنعتی در ایران رشد نمی‌کنند؟

طرح مجلس برای احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی

تقدیم لایحه شرح وظایف وزارت «کار» و «راه» به مجلس (نکات جالبی داره این لایحه …)

افزایش سهم ثروت نامشهود با برنامه راهبردی صنعت

اقتصاد آنلاین – انتشار اوراق‌جدید با نام اوراق خزانه‌ اسلامی

با مصوبه کمیسیون تلفیق در مجلس مطرح شد: تثبیت یارانه نقدی در سال ۹۲

در تحلیلی از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس ارائه شد: سناریوهای تعیین تکلیف طرح‌های نیمه‌تمام

کانون بانک‌های خصوصی در نامه‌ای به محمود بهمنی هشدار داد کاهش قدرت رقابت در بازار پول و معاون نظارت بانک مرکزی تشریح کرد: چشم‌انداز ساماندهی موسسات غیربانکی

درخواست «تغییر سود بانکی» با هدف «تعدیل اجاره‌‌بها» به بانک مرکزی رفت: تدبیر پولی به نفع اجاره‌نشین‌ها

آمار و اطلاعات:

کسب و کار:

خبرآنلاین – ۹۰% برندهای دنیا در کدام کشور ساخته می‌شود؟

آخرین آمار مصرف در ایران اعلام شد: گردش مالی ۴/۱ میلیارد دلاری لوازم آرایشی و بهداشتی

فاوا در ایران و جهان:

تراکنش‌های در شاپرک ۹۶ درصد موفق بوده است و ایتنا – مدیریت بیش از پنج میلیارد تراکنش بانکی در سال۹۱

رشد ۱۰۹ درصدی خرید‌های اینترنتی در ایران و ۹۸درصد ایرانی‌ها پول خرید اینترنتی را حضوری می‌دهند

پوشش تلفن همراه در جاده های کشور به ۱۰۰ درصد می‌رسد

پیش‌بینی IDC برای سال ۲۰۱۳ کاهش سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت فناوری اطلاعات

خبرآنلاین – یک چهارم کل نوت‌بوک‌ها در سال ۲۰۱۶ صفحه لمسی خواهند بود

۵۲ هزار قانون کشور در ۹۰ سال اخیر روی اینترنت رفت

رشد ۲/۲ درصدی ارزش بازار جهانی نرم‌افزارهای ERP

درحال حاضر ۱۷۲ به ۱۰۰ میلیون مشترک LTE ارایه می‌دهند – ایستنا

خبرآنلاین – ۴۸ و ۵۰ میلیارد اپلیکیشن؛ اپل و گوگل چگونه تعداد دانلود های خود را می شمارند؟

ایتنا – فروش رایانه‌های شخصی ۷٫۵ درصد افزایش یافت

بازار نرم‌افزارهای مدیریت عملیات آی‌تی به مرز ۱۸ میلیارد دلار رسید – ایستنا

ایتنا – گوگل ماهی ۱۰۰ میلیارد کلیدواژه را بررسی می‌کند

ایتنا – بودجه ۱۵۳ میلیون دلاری سامسونگ برای کشف استعداد

درآمد ۴۰ میلیارد دلاری ویتنام از صادرات کالاهای الکترونیکی – ایستنا

اقتصاد:

در یک گزارش پژوهشی بررسی شد چشم‌انداز نفت در ۲۰ سال آینده

اقتصاد آنلاین – صندوق توسعه ۵۰ میلیارد دلاری شد

اقتصاد آنلاین – ۸۰ درصد بودجه ۹۲ در جیب شرکت‌های دولتی‌

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی عبده‌ تبریزی از بازارملک در سال۹۲

اقتصاد آنلاین – ترانزیت الکترونیکی کالا در ۲۵ پایانه گمرک

بانک توسعه صادرات ۲۶ هزار میلیارد تسهیلات داد

سازمان ملل پیش‌بینی خود نسبت به رشد اقتصادی جهان را کاهش داد – ( Tala.ir ) سایت طلا

خبرآنلاین – ۱۰ شرکت برتر نفت جهان چه برتری‌هایی دارند؟ / عملکرد شرکت نفت ایران مستلزم بازسازی اساسی فکری و سازمانی

اقتصاد آنلاین – اجباری‌شدن استاندارد ۲۹۹قلم کالا از تیر ۹۲

تولید برق ایران بیش از ۲٫۵ درصد افزایش یافت و عبور صادرات برق از ۱۲ میلیارد کیلووات ساعت

دوست داشتم!
۰

درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک (۱۴): چه ابزارها و تجهیزاتی تهیه کنم؟

احتمالا دیده‌اید که وقتی قرار است یک فروشگاه جدید در جایی افتتاح شود یا مغازه‌ای تغییر کاربری بدهد، مدتی شیشه‌های آن با روزنامه و کاغذ و … گرفته می‌شود تا آن داخل، اتفاقاتی بیافتد. خیلی وقت‌ها این تغییرات صرفا شامل کمی رنگ‌آمیزی و تعمیرات داخلی است؛ اما در مورد بعضی از کسب و کارها دامنه‌ی تغییرات بسیار گسترده‌تر است و ممکن است چند ماهی طول بکشد. مثلا ممکن است یک تغییر دکوراسیون اساسی در داخل مغازه انجام شود یا ویترین‌های جدیدی بسته به نوع فروشگاه در آن‌جا نصب شوند. خیلی وقت‌ها ممکن است حتی در یک فروشگاه با کاربری ثابت هم به‌دلایل مختلف ـ مثلا زیباتر شدن مغازه برای جذب مشتریان بیش‌تر ـ هم تغییراتی اتفاق بیافتد. هر کدام از این حالت‌ها که باشد، برای ایجاد این تغییرات هم به فکر نیاز داریم و هم به تجهیزات و ابزار.

کسب و کار کوچک ما لزوما که فروشگاه فیزیکی ندارد؛ اما هر کسب و کاری که داشته باشیم، لازم است گروهی از ابزارها و تجهیزات را برای کارمان تهیه کنیم و سپس آن‌ها را جوری در کنار هم قرار دهیم که به بهترین شکل ممکن از آن‌ها استفاده شود. توجه کنید که در این‌جا منظورم از ابزارها و تجهیزات لزوما سخت‌افزاری نیست: در بعضی از کسب و کارها نرم‌افزارهای مورد استفاده اهمیت‌شان بسیار بیش‌تر از سخت‌افزارها است.

بگذارید از یک زاویه‌ی دید دیگر هم به ماجرا نگاه کنیم تا ملموس‌تر شود: منظورم از ابزارها تجهیزات، هر چیزی است که برای‌اش پول می‌دهیم تا از آن در کسب و کارمان استفاده کنیم و ماندگار هم هست. یعنی مثل مواد اولیه نیستند که با مصرف کردن‌شان در همان زمان از بین بروند و می‌شود روی استفاده از آن‌ها برای مدت‌ها (و شاید سال‌ها) حساب کرد. به بیان بهتر، ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”‌های ما هستند که با “سرمایه‌گذاری” آن‌ها را تهیه می‌کنیم.

خوب از کجا بفهمیم که به چه چیزهایی نیاز داریم؟ این سؤال یک جواب میان‌بر دارد و یک جواب روش‌مند. این‌جا هر دو را مرور می‌کنیم:

الف ـ پاسخ میان‌بر: از یک نگاه کل‌نگر، ابزارها و تجهیزات مورد نیاز ما به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • تجهیزات و ابزارهایی که مستقیما در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت ما استفاده می‌شوند: مثلا در یک کافی‌شاپ، دستگاه قهوه‌ساز جزو این دسته است. در یک دفتر خدمات اینترنتی، رایانه‌ها و تجهیزات شبکه از این نوع هستند. در یک آموزشگاه آشپزی، اجاق گاز و فر و لوازم آشپزی از این نوع هستند. در یک کسب و کار اینترنتی، وب‌سایت (بله! وب‌سایت!) شما این‌گونه است.
  • تجهیزات و ابزارهایی که در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت کاربرد غیرمستقیم دارند: مثلا در همان کافی‌شاپ، میز و صندلی و لیوان و بشقاب و قاشق و چنگال از این دسته‌اند. در دفتر خدمات اینترنتی، هم به‌همین شکل میز و صندلی‌‌ جزو واجبات ارائه‌ی خدمت هستند. در آموزشگاه آشپزی هم احتمالا میز چنین کارکردی دارد. البته فراموش نکنید که پیشخوان و دخل هم از این نوع هستند!
  • تجهیزات و ابزارهایی که در خود فرایند فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت استفاده نمی‌شوند؛ اما لازم‌اند: این یکی شاید خیلی ملموس نباشد؛ اما لازم است به آن‌ها هم فکر کنیم. برای کسب و کارهای رسمی‌تر و اداری‌تر معمولا مبلمان اداری، لوازم پذیرایی و … از این نوع‌اند. اما مثال‌های دیگری هم هست: مثلا اگر کسب و کار ما شرکتی است که در آن جلسات مختلفی برگزار می‌شود؛ احتمالا میز کنفرانس و ویدئو پروژکتور یا یک تلویزیون برای نمایش اسلایدها از این نوع‌اند. یا در یک کسب و کار هنری از نوع سینمایی و تبلیغاتی، آرشیو کتاب و مجله و فیلم از این نوع‌اند تا بشود هر از گاهی با مرور آن‌ها الهامات جدیدی گرفت. و همین‌طور مثال‌هایی دیگر.

ب ـ پاسخ روش‌مند: در هر حال برای این‌که کشف کنید به چه چیزهایی نیاز داریم، لازم است کارهای زیر را انجام دهیم: روش‌های انجام کارها را در کسب و کارتان بررسی کنید. ببینید به‌ازای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز هست. همان سه نوع تجهیزاتی که در بالا گفتیم می‌تواند در این تحلیل به شما کمک کند. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیت‌های مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. برای کشف این ابزارها و تجهیزات هم لازم نیست خودتان خیلی فکر کنید: خیلی وقت‌ها کافی است به کسب و کار مشابه یا رقیب‌تان سری بزنید!

پایان درس چهاردهم. در درس بعدی در ادامه‌ی این پست، در مورد روش تهیه‌ی ابزارها و تجهیزات مورد نیاز صحبت خواهیم کرد.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۳۷)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

رئیس بدقلق – مدیر بی‌عمل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااااالی!)

ایده‌ای برای گشایش گره مدیریت عملکرد (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) (عاااااااالی!)

سه عنصر یک ارتباط خوب (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

خودتان را فریاد بزنید (احسان طریقت)

برآیند مثبت رفتار (محسن صحراگرد؛ تجربه)

پیکاسو سخن می‌گوید: موفقیت (امیر مهرانی؛ The Coach)

چگونه پیش‌داوری بر درک ما از دنیای اطراف تاثیر می‌گذارد

چطور زمان‌های تنهایی را سودبخش‌تر کنیم؟ – زومیت

در ورزش جسمانی مغز نیز تقویت می‌شود

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

یک حرفه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااالی! نگاهی متفاوت به حرفه‌ی مشاوره‌ی مدیریت. به‌شدت توصیه می‌کنم بخوانید!)

 خانه پدری (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

چرا اختلاف جنسیتی در بازارهای نوظهور، به نفع زنان است؟

مهارت‌های مدیریتی: آیا مدیری استراتژیک هستید؟

جام حذفی؛ همچنان بی‌‌نام‌ونشان (امیر علی‌زاده؛ فریادنامه) (باز هم یک یادداشت عالی از امیر عزیز در مورد بازاریابی ورزشی)

برای رشد… (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

ارزش یک تصویر برابر با هزار واژه است، مگر اینکه وجود نداشته باشد. (میلاد اسلامی‌زاد؛ ۵۲ هفته با UX)

چگونه فروشگاه‌ها احساسات ما را دستکاری می‌کنند تا پول بیشتری خرج کنیم (احمد شریف‌پور؛ یک پزشک)

به حرف مشتریان گوش نکنید (رفتار آن‌ها را ارزیابی کنید) (محمد سالاری)

کارمندان واقعا چه می‌خواهند؟

چطور اعتماد مشتریان را به دست آورید

چگونه از‌ایده‌های خوب حفاظت کنیم؟

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

راهکارهایی برای مدیران «آی‌تی»: شرکت شما به کدام توانمندی‌های دیجیتالی نیاز دارد؟

بیگ‏دیتا : تعریف، مزایا، معایب و فرصت‏ها (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

۱۰ سایت محبوب سال ۲۰۱۳

مایکروسافت درصدد خرید اکوسیستم کتاب‌های الکترونیکی نوک با پرداخت ۱ میلیارد دلار – نارنجی

آیا یاهو از همکاری در زمینه‌ی جستجوی اینترنتی با مایکروسافت روی‌گردان شده؟ – زومیت

چرا پُر بودن رم کامپیوتر خوب است؟ – نارنجی

فناوری همراه:

وایبر وارد رقابت با اسکایپ شد؛ نسخه تحت ویندوز و مک وایبر رسما منتشر گردید – زومیت

از خودروسازی تا تولید اپ؛ آئودی و کاهش مصرف باتری (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (ایده را داشته باشید!)

اشکال آیپد از نظر بیل گیتس

اقتصاد آنلاین – رشد ۱۴۲ درصدی فروش جهانی تبلت

آمریکایی‌ها با پیامک خداحافظی می‌کنند

رسانه‌های اجتماعی:

پائول میلر و درس هایی که از بی اینترنتی گرفت | OnEver

نتیجه یک پژوهش تازه: توئیتر فاصله‌ها را کم‌رنگ می‌کند

صنعت فاوا در ایران:

سازمان IT رگولاتور IT شد

برنامه‌ریزی ده ساله از سوی وزیر ارتباطات و اقتصاد آنلاین – راه‌اندازی بخش‌های جدید در وزارت ICT

پیشنهاد ارایه خدمات صوتی توسط ISPها و مدیرعامل مخابرات ایران: هیچ تعهدی به Pap ها نداریم!

تماس تصویری رایتل رسما قطع شد و مدیرعامل رایتل: تماس تصویری قطع نشده است

تهیه دستورالعمل پیشگیری از قطع ارتباطات در زمان انتخابات

بزرگترین مزایده الکترونیکی کشور برگزار می‌شود

۸۶ پروژه تحقیقاتی ارتباطی کشور متوقف شد! – ایستنا

معاون فناوری و امور بین‌الملل وزارت ارتباطات خبر داد: بیش از ۷۰ کشور بازار هدف ایران

پژوهشگران ایرانی گوشی تلفن ثابت آندرویدی ساختند

شرکت مشترک توسط اپراتور فیبرنوری با ارایه‌دهندگان محتوا تاسیس می‌شود

تفاهم‌نامه سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران با انجمن تشکل‌هایICT عرب

«فاوا» از تسهیلات شرکت های دانش بنیان بی‌نصیب مانده است

اقتصاد:

رفتار شخصی در مواجهه با نرخ ارز نامعلوم (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

در اولین نظرسنجی تخصصی «دنیای اقتصاد» مطرح شد: توصیه‌های ارزی ۳۳ اقتصاددان

املاکی در اینجا و آنجا (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط)

اقتصاد تولید گندم (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)

غلامرضا سلامی؛ رییس انجمن حسابداران خبره ایران: ضعف حسابرس از عوامل فساد ۳ هزارمیلیاردی بود

آمار بانک مرکزی نشان می‌دهد: رکوردشکنی تزریق نقدینگی در سال ۹۱

اقتصاد آنلاین – وزیر اقتصاد در کجا سرمایه‌گذاری می‌کند؟

 رییس اتاق ایران به «دنیای‌اقتصاد» اعلام کرد طرح جدید بخش خصوصی برای هدفمندی

از سوی وزیر صنعت، معدن و تجارت صورت گرفت: اعلام سیاست جدید ارزی دولت

خبرآنلاین – آفتاب توسعه از کدام کشورها طلوع می‌کند/جایگاه ایران کجاست؟

اقتصاد آنلاین – بازارمسکن بعد از انتخابات رونق‌ می‌گیرد؟ و اقتصاد آنلاین – “مسکن” مقام اول نرخ تورم در ایران

روزنامه دنیای اقتصاد – نرخ سود بانکی در سال جدید چقدر باید باشد؟ و اقتصاد آنلاین – تغییر نرخ سود بانکی در دستورکار نیست

خبرآنلاین – راغفر: آمار کارشناسان مستقل می‌گوید میزان بیکاری ۲۰ درصد است و اقتصاد آنلاین – رشد ۲۷ درصدی سپرده‌های بانکی و اقتصاد آنلاین – رتبه ۲۱ نرخ بیکاری ایران در جهان و خبرآنلاین – بانک مرکزی نرخ تورم فروردین را اعلام کرد

اولویت‌های صادراتی ایران کدامند؟ و عراق شریک اول تجاری ایران شد و اقتصاد آنلاین – صادراتی‌ترین استان‌های ایران کدامند؟

دوست داشتم!
۰

درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک (۱۳): فرایندها یا روش‌های انجام کارها

فرض کنید من کتاب الکترونیکی نوشته‌ام که می‌خواهم کتابم را بفروشم. وقتی کتابم آماده شد، با این سؤال مواجه می‌شوم که چطور باید کتابم را به‌فروش برسانم؟ فروش دو مرحله دارد: بازاریابی (که در واقع تبلیغات فقط بخشی از آن است) و فروش. در بازاریابی من باید ببینم کتابم به‌درد چه کسانی می‌خورد و بعد کتابم را به آن‌ها معرفی کنم و بگویم چرا به‌دردشان می‌خورد. فروش هم که به‌معنی رساندن کتابم به‌دست خریداران‌اش در قبال دریافت پول از آن‌هاست. سؤال این است که چطور می‌توانم این کار را انجام بدهم؟ چند راه به ذهن من می‌رسد: الف ـ می‌توانم کتابم را از طریق سایت شخصی یا وبلاگم معرفی کنم و همان‌جا هم بفروشم. ب ـ می‌توانم کتابم را در یک سایت واسط (مثلا یک سایت آمازون ایرانی!) بفروشم. ج ـ شاید هم بشود با ایمیل زدن، کتابم را به مخاطبان‌اش معرفی کنم و به‌فروش برسانم. و البته بدیهی است که می‌توانم ترکیبی از این‌ها را هم امتحان کنم. درخواست‌های خریداران را هم می‌توانم از همین روش‌ها دریافت کنم. در مرحله‌ی بعد پول از مشتری دریافت می‌شود و او سپس می‌تواند کتاب را از سایت دانلود کند یا آن را از طریق ایمیل دریافت کند.

اگر دقت کنید چیزی میان همه‌ی مثال‌های فوق مشترک است: همه‌ی این مثال‌ها در مورد روش انجام یک کار هستند. در واقع زندگی روزمره‌ی هر کسب و کاری ـ چه بزرگ باشد و چه کوچک ـ شامل مجموعه‌ای است از کارهای لازم‌الاجرا و بدیهی است که هر کاری را هم به روش‌های مختلفی می‌توان انجام داد. بنابراین در مرحله‌ی طراحی و راه‌اندازی کسب و کار و سپس در زمان اداره‌ی کسب و کار، باید همواره به دو سؤال کلیدی پاسخ داد: ۱- چه کارهایی باید انجام شوند تا محصول و خدمت نهایی در اختیار مشتری قرار بگیرد؟ ۲- هر یک از این کارها باید به چه شکلی انجام شوند؟

برای پاسخ دادن به سؤالات فوق می‌توانیم دو مسیر را به‌صورت جداگانه یا هم‌زمان طی کنیم: اول: با بررسی مدل و ماهیت کسب و کارمان. مثلا: در فروش اینترنتی، من لازم نیست فکری به حال فروش رو در رو به مشتری بکنم؛ چون ارتباطم با مشتری از نوع مجازی است. ولی باید از روش‌های فروش قابل اجرا در دنیای مجازی مطلع باشم و روش‌های مناسبی را انتخاب کنم. در مقابل، وقتی یک مغازه‌ی کتاب‌فروشی دارم، باید از تکنیک‌های فروش حضوری استفاده کنم. دوم: با بررسی روش‌های کاری دیگران. به‌احتمال زیاد می‌شود کسب و کاری مشابه با کسب و کار خودمان پیدا کرد و دید که آن‌ها از چه روش‌هایی برای انجام کارها استفاده می‌کنند. مثلا می‌توانیم به‌عنوان مشتری به آن کسب و کار مراجعه کنیم و روش‌های کاری‌شان را به‌دقت زیر نظر بگیریم یا از روش‌های کسب و کار یکی از دوستان‌مان الگوبرداری کنیم. دو نکته در این‌جا مهم‌اند: الف ـ لازم نیست کسب و کار مورد نظر، دقیقا شبیه کسب و کار ما باشد، اما باید از نظر منطق کسب و کار مشابهت داشته باشد. مثلا: من برای فروش اینترنتی کتابم، می‌‌توانم از روش‌های کاری فروشگاه اینترنتی گل و گیاه دوستم الگوبرداری کنم. ب ـ الگوبرداری به‌معنای کپی‌برداری نیست! منظورم از الگوبرداری، این است که کلیات کارها و روش‌های کاری چند کسب و کار مشابه را بررسی کنیم و آن‌هایی را که با ماهیت کسب و کار ما هم‌خوانی بیش‌تری دارند را انتخاب و اجرا کنیم.

خروجی دو گام بالا، فهرستی از کارهای لازم‌الاجرا و روش‌های کاری ما در کسب و کارمان است. مثلا برای کسب و کار ‌فروش اینترنتی کتاب من، این فهرست به شکل زیر است:

۱- بازاریابی کتاب: من کتابم را در وبلاگ خودم معرفی می‌کنم و به چند سایت پربیننده هم آگهی می‌دهم.

۲- فروش کتاب: من کتابم را در یک فروشگاه اینترنتی کتاب قرار می‌دهم و از طریق درگاه اینترنتی آن‌ها، پول به حساب من واریز می‌شود.

۳- کاربر کتاب پس از پرداخت وجه، کتاب را مستقیم از سایت فروشگاه اینترنتی دانلود می‌‌کند.

فراموش نکنید که این یک فهرست اولیه است. یعنی در عمل من باید کارهای دیگری را هم انجام دهم. مثلا: تدوین ویرایش‌های بعدی کتابم یا نوشتن و ترجمه‌ی کتاب‌های جدید. نتیجه این‌که این فهرست اولیه را به‌صورت پویا باید بازنگری و اصلاح شود. بنابراین هر از گاهی براساس آن‌چه در عمل دارید انجام می‌دهید و با مطالعه‌ی کارهای دیگران این فهرست را اصلاح کنید و بهبود بدهید.

بد نیست بدانید مفهومی که در این درس در مورد آن صحبت کردیم در ادبیات علم مدیریت با نام “فراینده کسب و کار” شناخته می‌شود. فرایند را به‌‌صورت زیر تعریف کرده‌اند:

“مجموعه‌ای از مراحل، فعالیت‌ها و وظایف هدفمند و به هم مرتبط که با استفاده از زیرساخت‌ها و روش‌های خاص و ضمن مصرف منابع تعریف شده یک یا چند ورودی را به یک چند خروجی هدفمند تبدیل می‌کند.”

فرایند مفهومی گسترده‌تر از گردش کاری دارد. در گردش کاری تنها انجام یک یا چند وظیفه از شرح وظایف واحد سازمانی مورد نظر است و به تولید خروجی مشخص برای مشتری سازمان توجه نمی‌شود؛ در حالی که در فرایند هدف، تولید یک یا چند خروجی دارای ارزش برای مشتری (درون / برون سازمانی) است. می‌توان گفت که هر فرایند ممکن است از یک یا چند گردش کاری تشکیل شود (و این در صورتی است که گردش کاری مورد نظر یک یا چند خروجی را برای مشتری سازمان تولید کند.) و همین‌جا یک نکته‌ی کلیدی مشخص می‌شود که باید به آن توجه کنیم: در شناسایی و طراحی فرایندهای کسب و کار، تنها نباید روی روش‌های کاری‌مان با مشتریان تمرکز کنیم. بنابراین هر کاری که باید در کسب و کار ما انجام پذیرد ـ حتی اگر نتیجه‌اش مربوط به داخل سازمان باشد ـ را باید در فهرست فرایندهای‌مان در نظر بگیریم.

پایان درس سیزدهم. هفته‌ی آینده در مورد بحث مهمی در کسب و کارهای اینترنتی صحبت می‌کنیم: مدیریت تکنولوژی.

دوست داشتم!
۸

لینک‌های هفته (۱۳۶)

خب با چند ساعت تأخیر لینک‌های هفته‌ی شماره‌ی ۱۳۶ تقدیم به دوستان عزیز. به‌عبارتی رسیدیم به مرز حدود ۳۴ ماه!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

یک زندگی امیدوار (شدیدا توصیه می‌کنم بخوانید!)

برنده بازی می‌کنیم یا بازنده؟ (امیر مهرانی؛ The Coach)

پول بیشتر با خوشبختی بیشتر همراهی دارد، فرقی نمی‌کند کجا زندگی کنید! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مهارت‌های مدیریتی: مدیریت مؤثر تعارض

برای مصاحبۀ استخدام‌تان خاطره آماده کنید (محمد سالاری)

۶ ترفند برای دست‌یابی به شغل رویایی! – زومیت

آیا می‌دانید مغز انسان چه مقدار فضای ذخیره‌سازی دارد؟ (فارنت)

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

روزنامه دنیای اقتصاد – «مدیریت و اقتصاد» در دانشگاه شریف، چرا؟ (به‌قلم دکتر مشایخی)

آموزش‌های بی‌حاصل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااالی!)

راهبرد جالب یک شرکت تولیدکننده بازی برای مبارزه با دانلود غیرقانونی محصولاتش: آینه چون نقش تو بنمود راست … (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فروختنی نیست، حتی در ازای ۱۰۰ میلیون دلار ! ۴ رئیسی که در مقابل وسوسه فروختن شرکت نوپای خود مقاومت کردند (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ویژگی یک طرح بازاریابی خوب در شرایط سخت اقتصادی

۱۰ سؤال که باید قبل از مشخص کردن بازار هدف خود، بپرسید

کسی هست که بداند گوگل دقیقا چرا موتورولا را خرید؟ (نارنجی) و ناکامی گوگل در دریافت غرامت میلیاردی از مایکروسافت

برگزاری اولین جایزه مشاوره مدیریت ایران

رمز موفقیت: خلاقیت استیو جابز یا واقع‌بینی ووزنیاک

ریسک نیروی کار اضافی برای کسب وکارهای کوچک

۷ قانون برای مدیریت افراد خلاق اما پردردسر

فرآیند استاندارد ثبت اختراع

اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد: افزایش معافیت مالیاتی بنگاه‌های مناطق محروم

MediaNews.ir | تولید برنامه‌های تلویزیونی کسب و کار جدید شرکت آمازون

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

۱۰ فناوری تأثیرگذار سال ۲۰۱۳ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

IBM کوچک‌ترین فیلم دنیا را ساخت، فیلمی که هنرپیشه‌هایش اتم‌ها هستند: فیلم «پسرک و اتمش» را حتما ببینید! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

در پی جایگزینی برای GPS (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

کره‌شمالی دو میلیون کاربر ۳G دارد!

مشخص شدن پروتکل نسل جدید اینترنت

خبرآنلاین – اگر “گوگل فایبر” جهانی شود دنیا چگونه خواهد شد؟

به بهانه ۱۰ سالگی آی‌تونز؛ آمار و ارقامی از محبوب میلیارد دلاری!

مرورگر مایکروسافت در محیط‌های شغلی اول است

رشد قابل ملاحظه درخواست دولت‌های جهان برای حذف اطلاعات از روی گوگل

سیستم‌عامل اینترنتی مایکروسافت رکورد شکست

قابلیت‌های آفلاین گوگل درایو افزایش یافت

پنجاه و ششمین زن قدرتمند دنیا ۱۰۰ هزار تبلت هدیه می‌دهد

اقتصاد آنلاین – اپل از گوگل سبقت گرفت

فناوری همراه:

گوشی‌های هوشمند محبوب‌ترین دستگاه الکترونیکی جهان هستند – ایستنا

نگرانیهای امنیتی مانع رشد بانکداری با تلفن همراه است – ایستنا

خبرآنلاین – علاقه خاص کرزانیچ، مدیر جدید اینتل، به کسب و کار تراشه‌های موبایل

چک کردن و کارکردن با موبایل ویروسی است! – ایستنا

شیشه گوگل گلاس شکسته شد! (مصطفی لامعی؛ iCulb)

اطلاعات جدید از ایکس فون گوگل (نارنجی)

پیش‌بینی مدیرعامل بلک بری: مرگ تبلت ها تا ۵ سال آینده (نارنجی)

رسانه‌های اجتماعی:

سنجش شادمانی مردم دنیا با استفاده از توییتر (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

آغاز دوران فناوری‌های شخصی، واقعیت افزوده در قامت هشتمین رسانه جمعی تأثیرگذار (احمد شریف‌پور؛ یک پزشک)

#هشتگ در رسانه‌های اجتماعی؛ محتوا را جهانی کنید! (رسانه‌های اجتماعی)

مرده‌ها در شبکه فیس‌بوک زنده ‌می‌مانند

امسال بازار نرم‌افزارهای همراه به ۲۵ میلیارد دلار می‌رسد

هر لایک ۱۷۴ دلار ارزش دارد

صنعت فاوا در ایران:

روزنامه دنیای اقتصاد – امضای دیجیتال (توکن) چیست؟ 

تغییر مداوم اولویت‌های توسعه آی تی در ایران: در مسیر، بدون هدف و پیش‌نویس جامع دولت الکترونیکی پایان تیر ماه آماده است و وزیر ارتباطات: ایران توانایی پیشرفت و درآمدزایی در زمینه ICT را دارد! – ایستنا و برنامه وزارت ارتباطات برای ایجاد پژوهشگاه‌های ICT (تیتر خبرها در کنار هم بدون شرح!)

طرح‌های پژوهشکده IT پژوهشگاه فضای مجازی تدوین شد – ایستنا

وزیر ارتباطات: تعرفه تلفن همراه هیچگونه افزایش قیمتی نخواهد داشت/منتظریم شبکه ملی اطلاعات تکلمیل شود تا تعرفه های تلفن همراه یک سوم شود – ایستنا و رضوانی: اپراتورها باید تعرفه های جدید را از اول خرداد اعمال کنند – ایستنا (باز هم بدون شرح!)

ایتنا – اجرای طرح «هر خانوار ایرانی یک خط اینترنت پرسرعت» و اپراتورچهارم: مکلف به جذب ۸ میلیون مشترک فیبر نوری در ۸ سال هستیم – ایستنا و وزارت ارتباطات: ضریب نفوذ اینترنت از ۲۰ درصد گذشت اما هدف ما رسیدن به ضریب نفوذ ۵۰درصدی است (و باز هم بدون شرح)

اتصال تمام دستگاه‌ها به شبکه ملی‌ تا پایان دولت! و دستورالعمل جدید اشتراک‌گذاری اطلاعات دردستگاه‌های دولتی

تولید ۷۸۰۰ محتوای الکترونیکی در شبکه ملی یادگیری

سهم بازار بازیهای رایانه ای داخلی تنها ۱۰ درصد است – ایستنا

یک میلیون مدرک گمشده در صندوق‌های پست

 ترک‌سل شکایت‌خود از ایرانسل‌ را پس‌ می‌گیرد

کارمزد خدمات بانکداری الکترونیکی افزایش نمی‌یابد

اقتصاد:

آیا تورم باعث تروریسم می‌شود؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) 

فلسفه تأسیس نهادها (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)

خبرآنلاین – بهمنی: تغییر نرخ سود بانکی در دستور کار است و سیاست‌های پولی و مالی کشور تغییر نمی‌کند و خبرآنلاین – بازگشت ارز مرجع

اقتصاد آنلاین – مسوول اجرای مصوبات شورای رقابت کیست؟

اقتصاد آنلاین – رتبه ۱۳ کسب‌وکار ایران درمیان ۱۵ کشور خاورمیانه

اقتصاد آنلاین – حداقل دستمزد؛ تنها یک سوم از مخارج خانوار

اقتصاد آنلاین – سود صنایع بورسی در مرز ۳۴۰ هزار میلیارد ریال

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی اکونومیست از افزایش صادرات ایران و رشد ۲۰ درصدی صادرات غیر نفتی در سال ۹۱

اتصال ۵۰ موسسه به سامانه اعتبارسنجی

سبقت دولت از شرکت‌های دولتی در بدهی به بانک‌ها

از ابتدای سال آینده اجرایی می‌شود: تغییر روش صدور دسته چک و سامانه نظارت الکترونیکی بانک‌ها در راه است/ تنظیم بازار سکه و طلا – ( Tala.ir ) سایت طلا

اقتصاد آنلاین – جزئیات اکتشافات طلایی گاز در قلب ایران

دوست داشتم!
۰

آیا مشاوران مدیریت در ایران زنبورهای بی‌عسل هستند؟

مدت‌هاست به‌دلیل دغدغه‌های شخصی خودم و البته شغل‌م به‌عنوان یک مشاور مدیریت اوضاع صنعت مشاوره‌ی ایران را از نزدیک رصد می‌کنم. در این پی‌گیری‌ها، نکات زیادی دستگیرم شده و منتظر فرصت مناسبی بوده‌ام تا در موردشان بنویسم. هفته‌ی گذشته مطلبی از آقای آواژ در نقد مشاوران مدیریت خواندم. مطلبی که بعد بار اولِ خواندن آن، باورم نشد به‌قلم آقای آواژ بوده است. مطلب دوم اما من را مجاب کرد که در نقد دیدگاه‌های ایشان نسبت به مشاوران مدیریت در ایران چند نکته‌ای را یادآوری کنم.

ابتدا لازم است به سه نکته توجه کنیم:

۱- یکی از اصول نقد این است که ناقد، اشراف بسیار زیاد و فراگیری به موضوع نقد داشته باشد. در واقع به‌تر است ما افراد هم‌تخصص خودمان را نقد کنیم؛ نه فعالان حوزه‌ای را که احتمالا با بخش کوچکی از آن در ارتباط بوده‌ایم یا در آن تجربه‌ی کاری داشته‌ایم. من برای آواژ احترام بسیار زیادی قائلم؛ اما اکتفا به تجربیات قطعا محدود خود برای قضاوت در مورد وضعیت یک صنعت به‌نظر من کار درستی نیست. من هم شخصا نقدهای بسیاری به شرکت‌های نرم‌افزاری ایرانی دارم. به‌عنوان یک تحلیل‌گر کسب و کار و یک فعال حوزه‌ی معماری سازمانی و طرح جامع کسب و کار، تجربیات بسیار زیادی را در مورد نرم‌افزارهای سازمانی ایران به‌دست آورده‌ام. اما هیچ وقت خودم را در جایگاه نقد این دوستان قرار نمی‌دهم؛ چون واقعا بسیاری از این مشکلات ناشی از محدودیت‌هایی هستند که مدیران و کارشناسان شرکت‌های نرم‌افزاری روی آن‌ها کنترلی ندارند. 

۲- ادبیات نقد به‌نظرم بر محتوای نقد اولویت دارد. این‌که یک نقد درست را در چه قالبی بریزی و به دنیا عرضه کنی، می‌تواند باعث شود تا منطقی‌ترین نقد، تبدیل به یک دعوای اساسی شود. چرا که طرف مقابل را در جایگاه دفاع می‌نشاند و نه در جایگاه گفتگو. متأسفانه مطلب آقای آواژ، ادبیات کاملا غیردوستانه و عصبی داشت که برای من کاملا غیرمنتظره بود.

۳- فرق است بین مشاور و مشاور حرفه‌ای. این دو اصطلاح هر کدام بار معنایی خاصی دارند. وقتی از مشاور مدیریت حرف می‌زنیم، هر کسی می‌تواند مدعی این باشد که مشاور است. اما مشاوران حرفه‌ای دارای ویژگی‌هایی هستند که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهم کرد.

اما برویم سراغ نقد محتوایی نوشته‌ی آقای آواژ. من مطلب ایشان را این‌طور خلاصه می‌کنم: تمام مشاوران مدیریت ایرانی دزد و بی‌سواد هستند و تنها هدف‌شان، کلاه گذاشتن بر سر کارفرماهای بی‌نواست! (محض خالی نبودن عریضه، در آخر متن عده‌ی قلیلی را در این بین مستنثی کرده‌اند که البته مشکل آن‌ها هم این است که راه‌حل‌های کاربردی ندارند!) این برداشت را با من با دوستان دیگری هم مطرح کرده‌ام تا ببینم نکند اشتباه کرده باشم و آن دوستان هم با من موافق بودند.

بسیار خوب. برای این‌که بتوانیم دقیق‌تر صحبت کنیم و از کیلویی صحبت کردن (که یکی از ویژگی‌های مشاوران مدیریت نه در ایران که در همه جای دنیاست!) رهایی یابیم، باید یک چارچوب از ویژگی‌های مشاوران مدیریت بالغ و درست‌کار سطح بین‌المللی داشته باشیم تا ببینیم مشاوران مدیریت ایرانی در کجا مشکل دارند. این چارچوب را در شکل زیر می‌بینید:

این چارچوب، مدل شایستگی مشاوران حرفه‌ای انجمن بین‌المللی مشاوران مدیریت است که براساس آن گواهی‌نامه‌ی CMC برای مشاوران ذی‌صلاح صادر می‌شود. بنابراین برای این‌که ببینیم مشاوران مدیریت ایرانی در کجا مشکل دارند، این چارچوب، متر و معیار مناسبی است.

بیایید از بخش بالایی شروع کنیم و به‌ترتیب جلو برویم:

۱- دانش فنی: با وجود فاصله‌ی بسیار زیادی علمی و دانشگاهی ما با دنیا در حوزه‌ی مدیریت، نمی‌توان گفت که خیلی از مباحث روز دنیا عقبیم. ممکن است در اجرا ضعف‌های بسیاری داشته باشیم (که این تازه فقط مشکل ما نیست و حتی در خود آمریکا هم اجرایی نشدن تئوری‌ها یکی از نقدهای جدی به دانشکده‌های مدیریت در پی بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود!)، اما در تئوری اوضاع‌مان خیلی بد نیست. اغلب کتاب‌های روز دنیا با فاصله‌ی چند ماهه به ایران می‌رسند و با فاصله‌ی شش ماه تا یک سال در ایران ترجمه می‌شوند. مقالات نشریات برجسته‌ای مثل HBR، مک‌کنزی کوآرترلی و … هم اغلب با فاصله‌‌ای چند ماهه‌ در ایران ترجمه و منتشر می‌شوند. وبلاگ‌نویسان و نویسندگان دنیای مجازی هم که جای خودشان را دارند. در دوره‌های تحصیلات تکمیلی مدیریت و به‌ویژه دوره‌های MBA هم تقریبا دیگر می‌شود گفت از تکست‌بوک‌های روز دنیا به‌عنوان مرجع درس استفاده می‌شود. در شرکت‌های مشاوره‌ی بزرگ کشور (که من به‌عنوان کارشناس و مشاور و ناظر و حتی رقیب! با بسیاری از آن‌ها در تعامل بوده‌ام) هم حداقل برای انجام پروژه‌ها و به‌روزرسانی فهرست خدمات، شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا در حد امکان به مطالعه و تحقیق بپردازند (که البته کافی نیست و ضعف‌های زیادی دارد؛ اما این‌گونه هم نیست که بگوییم هیچ کاری انجام نمی‌شود.) حالا این‌جا فقط یک مشکل داریم و آن هم این‌که آقای آواژ قبلا گفته بودند که به‌نظر ایشان تئوری‌های مدیریتی جهانی در ایران قابل اجرا شدن نیستند! به این بحث هم چون بارها توسط دوستان دیگری مطرح شده است، بعدها در پست دیگری پاسخ خواهم داد. تجربه‌ی من نشان می‌دهد که مشکل از کم‌بود دانش فنی نیست و اتفاقا برعکس، خیلی وقت‌ها از زیاد بودن دانش فنی است!

۲- شایستگی مشاوره: این بخش از چارچوب به ارائه‌ی مهارت‌هایی می‌پردازد که یک مشاور برای دستیابی به راه‌حل‌های خاص نیاز مشتری خود باید داشته باشد. در واقع منظور از این بخش، همان هنر کشف و حل مسئله است که هفته‌ی گذشته در مورد آن نوشتم و شخصا تصور می‌کنم که مهم‌ترین حلقه‌ی مفقوده‌ی صنعت مشاوره‌ی مدیریت در ایران در این‌جا نهفته است. چرا؟ در همان پست مربوط به هنر کشف و حل مسئله، بخشی از دلایل را نوشتم. این‌جا می‌خواهم به نکته‌ی دیگری اشاره کنم. اول بگذارید دو خاطره‌ را تعریف کنم:

الف ـ دو سال پیش در شهریور ماه، کلاس آموزشی فرایندها و ابزارهای مدیریت از طرف انجمن بین‌المللی مشاوران مدیریت و با حضور یک مدرس خارجی (که معاون انجمن مذکور و مدیر علمی آن بود) در ایران برگزار شد (که گزارش‌اش را این‌جا نوشته بودم.) حاضران کلاس هم اغلب مشاوران جوان و میان‌سال بودند. نکته‌ی مهم و جالب ماجرا این بود که استاد بعد از جلسه‌ی صبح روز اول براساس سؤال‌های حاضران در کلاس و گفتگوهایی که انجام شد، در ابتدای جلسه‌ی بعد از ظهر به ما گفت که شما تقریبا ماهیت و فرایند مشاوره را کامل بلدید و به‌همین دلیل من سرفصل‌های دوره را تغییر می‌دهم و مباحث پیش‌رفته‌تری را برای‌تان می‌گویم.

ب ـ  دقیقن یکشنبه‌ی هفته‌ی پیش در جلسه‌ای ناظر مذاکرات یک تیم مشاور از یک شرکت برجسته‌ی خارجی با یک کارفرمای بسیار بزرگ در مورد یک پروژه‌ی معماری سازمانی بودم. در بخشی از این مذاکرات، تیم مشاور خارجی متدولوژی و چارچوب کاری خودش را تشریح کرد. در صحبت‌های مطرح شده، هیچ چیزی بیش‌تر از آن‌چه ما در ایران انجام می‌دهیم و چیزهایی که بلدیم، وجود نداشت.

خوب پس مشکل کجاست که مشاوران ایرانی نمی‌توانند راه‌حل مناسب و اثربخشی تولید کنند؟ تجربه‌ی من نشان داده این‌ها:

اول ـ تجربه‌ی انباشته‌ی کم کار مشاوره در کشور: سابقه‌ی قدیمی‌ترین شرکت‌های مشاوره‌ی مدیریت ایران به سی سال هم نمی‌رسد. این در حالی است که مثلا شرکت معظم آرتور دلیتل در سال ۱۸۸۶ تأسیس شده است! بنابراین هنوز چارچوب و محدوده‌ی کاری و انتظارات متقابل کارفرما و مشاور در ایران با توجه به ویژگی‌های بومی اجتماعی و اقتصادی کشور، هنوز تا کامل و استاندارد شدن راه درازی در پیش دارد.

دوم ـ عمق و گستره‌ و بلوغ متدولوژی‌ها و چارچوب‌ها: در کارهایی که از شرکت‌های مشاوره‌ی خارجی در ایران دیده‌ام، چیزی که همیشه شگفت‌انگیزم کرده، عمق و گستره‌ی استانداردسازی متدولوژی‌ها و چارچوب‌های آن‌ها بوده است: این‌که برای کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین فعالیت‌های (Taskهای) یک پروژه‌ی مشاوره هم روش کاری و ابزار و تمپلیت استاندارد وجود دارد. اگر آن‌ها در سطح ۵ از یک مدل ۵ سطحی بلوغ باشند، ما به‌زحمت هنوز سطح اول را رد کرده‌ایم!

سوم ـ تخصصی بودن مشاوره‌ها: در تمامی شرکت‌های مشاوره‌ی برجسته‌ی بین‌المللی، حوزه‌های مشاوره واقعا تخصصی است و یک مشاور، در خارج از حوزه‌ی تخصص خودش (مثلا سلامت، انرژی، نفت و گاز، و …) به‌هیچ عنوان کار مشاوره انجام نمی‌دهد. علت اصلی ماجرا، جهانی بودن عملیات شرکت‌های مشاوره و متنوع و متعدد بودن مشتریان آن‌هاست. اما در ایران به‌عنوان مثال ما چند شرکت جدی فعال در صنعت گاز (در حد شرکت ملی گاز ایران) داریم که یک نفر برای‌اش بصرفد انرژی و کارراهه‌ی حرفه‌ی خود را روی آن صنعت خاص متمرکز کند؟ حتی در صنایعی که تعداد شرکت‌ها زیادتر است و رقابت بیش‌تر (مثلا در صنایع غذایی)، واقعا چقدر پروژه برای مشاوران بیرونی تعریف می‌شود؟ اغلب این شرکت‌ها ترجیح می‌دهند برای حفظ اسرار سازمانی از خدمات مشاوره‌‌ی بیرونی استفاده نکنند.

چهارم ـ تمایل بسیار به ارزان خریدن خدمات مشاوره‌ در ایران: بسیاری از شرکت‌های بزرگ و کوچک ایرانی، مشاوره عملا یک محصول لوکس و زینتی محسوب می‌شود و چه به‌تر که بشود این محصول را به ارزان‌ترین شکل ممکن خرید! همین می‌شود که مشاوران مدیریت حرفه‌ای، هر روز کار کم‌تری دارند و مشاوران مدیریت بنجل‌فروش و شومن هر روز کار بیش‌تری! 

پنجم ـ عدم توانایی سازمان‌ها در انتخاب و استفاده از مشاوران حرفه‌ای: این هم یکی از مشکلات اساسی صنعت مشاوره در ایران است. مشتریانی که نمی‌دانند از مشاور باید چه بخواهند و چه نخواهند، مشتریانی که نمی‌دانند مشاور قرار نیست معجزه کند و داروی شفابخش بیماری‌های لاعلاج را تجویز کند، مشتریانی که واقعا فرق مشاور حرفه‌ای  غیرحرفه‌ای را درک نمی‌کنند (و بدتر این‌که مشاوران غیرحرفه‌ای را با قیمت بالاتر از مشاوران حرفه‌ای به‌کار می‌گیرند) و خیلی چیزهای دیگر خود از معضلات اساسی صنعت مشاوره در ایران هستند.

مسائل بسیار زیاد دیگری هم وجود دارند که برای اختصار از آن‌ها می‌گذرم. در هر حال، با تعطیل کردن صنعت مشاوره در ایران اوضاع به‌تر نخواهد شد. به‌تر است به‌جای زیر سؤال بردن فعالان این صنعت، به تجربه کسب کردن و آزمون و خطاهای سازمان‌ها و مشاوران مدیریت امیدوار باشیم و هم‌زمان، برای به‌تر شدن و حرفه‌ای شدن فضا تلاش کنیم. بیش‌تر بنویسیم، به‌تر بخوانیم و حرفه‌ای‌تر صحبت کنیم. هدف اصلی من از ترجمه‌ی کتاب “مشاوره‌ی مدیریت” چیزی جز این نبود!

۳- رفتار حرفه‌ای: در این‌باره سخن‌های بسیاری گفته‌اند و گفته‌ایم و شنیدیم و خوانده‌ایم. نمی‌خواهم وارد این‌ مباحث شوم که سر دراز دارد. نکته‌ای که آقای آواژ به‌نظرم قصد تأکید روی آن داشته‌اند همین است. این‌:که افراد بی‌صلاحیت وارد این حرفه می‌شوند (جایی برای تشریح پیشنهادمان برای انجام پروژه‌ی استراتژی رفته بودیم، طرف از من پرسید دیروز یک آقای پزشک این‌جا بود. فرق کار شما با استراتژی که ایشان می‌نویسد چیست؟)، این‌که ساده‌ترین اصول اخلاق حرفه‌ای رعایت نمی‌شود (برای گرفتن یک پروژه، رقیب دولتی ما از رانت دولتی بودن‌اش استفاده کرد و کارفرمای محترم ما را که از نظر امتیاز فنی و قیمت در مناقصه اول شده بودیم کلا از مناقصه حذف کرد!)، این‌که آدم‌ها در همه‌ی حوزه‌های فنی ادعای متخصص بودن دارند (فردی می‌شناسم که مدعی است مشاوره‌ی استراتژی، منابع انسانی، طراحی ساختار سازمانی، بهبود فرایندها، مالی و … و از آن مهم‌تر مشاوره‌های مهندسی صنایع مثلا بالانس خط و طراحی لی‌اوت را به‌تر از همه‌ی ایرانی‌ها بلد است!) و خیلی دردهای ناگفتنی دیگر و این‌که نهادهای متولی مشاوره‌ی مدیریت در کشور (به‌ویژه سازمان مدیریت صنعتی و انجمن مشاوران مدیریت ایران) در زمینه‌ی کنترل و رگولاتوری بازار تلاش چندانی انجام نمی‌دهند، خود حدیث بسیار مفصلی است که شاید بعدها به آن‌ها هم پرداختم.

پ.ن. این نوشته را نه در دفاع از مشاوران مدیریت در ایران که برای یادآوری لزوم حفظ حرمت بزرگ‌ترهایی نوشتم که همیشه به شاگردی‌شان افتخار کرده‌ام (به‌ویژه آقای مهندس مؤمنی مدیرعامل شرکت حاسب سیستم که شخص آقای آواژ هم به‌گمانم ایشان را به‌خوبی می‌شناسند.) با وجود این‌که در حسن نیت آقای آواژ تردیدی ندارم؛ اما فکر می‌کنم این نوشته در حداقل‌ترین حالت‌اش، ناخواسته موجب زیر سؤال رفتن مشاوران قدیمی و برجسته‌ای می‌شود که با وجود تمامی محدودیت‌ها و مشکلات و کج‌فهمی‌ها برای جا افتادن لزوم وجود صنعت مشاوره‌ی مدیریت در ایران، خون‌ِ دل‌ها خورده‌اند. صنعت مشاوره‌ی مدیریت در ایران هنوز در آغاز راه است. بیایید در کنار هم برای جلو رفتن و رشد و توسعه‌ی واقعی این صنعت تلاش کنیم.

دوست داشتم!
۷

لینک‌های هفته (۱۳۴)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

نوستالژیک دوراندیش (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

به خودمان نگاه کنیم (امیر مهرانی؛ The Coach)

جامعه خود را بهتر بشناسیم (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

همین شغل یا اخراج (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

برای معرفی خود از این واژگان استفاده نکنید (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

چطور درست پول خرج کنیم؟ (احسان طریقت)

توهم نبوغ (بهرام شاکرین؛ ابدیت)

قوانین یا منافع (محسن صحراگرد؛ تجربه)

۳ قانون طلایی برای موفقیت

چگونه از افسردگی در محل کار پیش‌گیری کنیم؟

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

سوزن و جوال‏دوز (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک) (درباره‌ی نقدهای آقای آواژ بر مشاوران مدیریت ایرانی. نقد من را هم بر نقدهای آقای آواژ فردا در گزاره‌ها بخوانید.)  

حتی دمکراسی هم به بازاریابی احتیاج دارد! (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (عااااااااالی!) 

گای کاواساکی: درس هایی که از استیو جابز آموختم – نارنجی

نیازیابی، گام اول در طراحی محصول (اسما کروبی؛ یوایکس تارگت)

چرا بهترین استراتژی‌های نوآوری در هنر کمتر کردن حجم کار نهفته‌اند؟ (عااااااااااااااالی!)

چه نوع استراتژی را چه موقع به کار ببریم؟

تفاوت پپ و مورینیو (دلتنگی‌های آخر هفته؛ سینا انصاری)

غم نمی خواد ما رو تنها بذاره (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (درباره‌ی صفر شدن ظرفیت دانشکده‌ی مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف) 

برخی موضوعات تأسف‌برانگیز مدیریتی (دکتر بابک علوی)

یکی از بزرگترین اشتباهات بازاریابان! (مهدی عبدی؛ هدهدان)

چرا دوران سلطنت برندها رو به پایان است؟ (حامد اویسی؛ تک‌نوشت)

نکاتی که شرکت شما می‌تواند از یک ایده خوب بیاموزد

رویکردی جدید به تحولات سازمانی

کسب‌وکارهای کوچک چه کنید تا رشد کسب‌وکارتان متوقف نشود

شش مهارت در زمینه رسانه‌های جمعی که هر مدیری باید بداند

روزنامه بهار ـ ۷ دلیلی که باعث می‌شود هنوز هم «کلاه‌قرمزی» ‌ببینیم (عالی!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

لشگر گیک‏های آقای شهردار (بخش دوم) (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

چرا نمی‌توانیم مهندسین خانم پیدا کنیم؟ (وبلاگینا)

خبرآنلاین – ۲۲ درصد از در آمد سال ۲۰۱۲ ناشران، از کتاب‌های الکترونیکی بوده است

بزرگترین آرشیو نرم‌افزار دنیا (مصطفی لامعی؛ iClub)

شادترین شرکت‌های دنیای فناوری – نارنجی

در ۲۰ سال گذشته فناوری تا چه اندازه اطراف ما را خلوت کرده است؟ (فارنت)

چرا بعضی از وبلاگ نویس ها با نوشتن مشکل دارند؟!

آیا نرم‌افزارهای شرکت‌ها به‌روزرسانی می‌شوند؟

برخی زبان‌های برنامه نویسی ناامن هستند

ائتلاف غول‌های فناوری برای تحقق اقتصاد دانش محور

پنجم اردیبهشت روز جهانی زنان و فناوری Ict شد

اینفوگرافیک: آینده‌ی ذخیره‌سازی‌های ابری چگونه خواهد بود؟ – زومیت

دکمه استارت دوست داشتنی به ویندوز بازمی گردد

جست‌وجوگر مایکروسافت پنج برابر از گوگل ناامن‌تر است

فناوری همراه:

خبرآنلاین – آیا می دانید در ابتدا سیستم عامل آندروید برای چه دستگاهی ساخته شده بود؟

وقتی اپ‌های رایگان اندروید، بد می‌شوند (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

غیرفعال شدن احتمالی «گوگل گلس‌»هایی آزمایشی که بدون توافق با گوگل به فروش برسند+ آنباکس+خصوصیات سخت‌افزاری (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

Idc اعلام کرد: ۸۰درصد مردم ۱۵دقیقه بعد از بیدار شدن سراغ گوشی هوشمند خود می‌روند

انتشار سیستم‌عامل موبایل فایرفاکس از تابستان امسال

دسترسی بیش از حد برنامه‌های همراه به اطلاعات کاربران

افزایش ۱۶۳درصدی بدافزارهای موبایل در سال ۲۰۱۲ – زومیت

رسانه‌های اجتماعی:

وقتی درباره‌ی “اجتماعی” صحبت می‌کنیم درباره چه حرف می‌زنیم (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

تازه‌ترین فهرست ۱۰۰ شخصیت تأثیرگذار جهان از سوی «تایم» اعلام شد (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

شبکه‌های اجتماعی و آینده نژاد بشر: سناریوی محو تکاملی در مقابل سناریوی گایا (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

درنگ کنید؛ رسانه‌های اجتماعی رایگان نیستند؟ (رسانه‌های اجتماعی)

ما: کاربران شبکه‌های اجتماعی یا کارگران آن‌ها؟! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

سرویس موسیقی توییتر راه اندازی شد (وبلاگینا)

واتس‌اپ از توییتر و فیس‌بوک جلو زد: ۲۰۰ میلیون کاربر و ۲۰ میلیارد پیام

آیا کارآگاهان شبکه‌های اجتماعی با استفاده از عکس‌ها و ویدئوها، عامل بمب‌گذاری ماراتون بوستون را شناسایی می‌کنند؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

صنعت فاوا در ایران:

آخرین وضعیت اعطای تسهیلات به ۵۰۰ سایت برتر ایرانی

بازتاب امروز – رفتار کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی/پربیننده‌ترین صفحه ایرانی فیسبوک چیست؟

رشد ۸۰ درصدی جرائم رایانه‌ای در سال ۹۱

معاون نظارت رگولاتوری از شناسایی ۵۷۷ تخلف در حوزه Ict طی سال ۹۱ خبرداد

اقتصاد:

کاهش قابل توجه فقر شدید در جهان در سه دهه گذشته (حجت قندی‌؛ اقتصادانه)

مهاجرت از شهر به روستا (کافه اقتصاد)

تحلیل دکتر طبیبیان درباره‌ی فراز و فرود علاقه‌مندی مهندسان به علوم انسانی

خبرآنلاین – افق بلندمدت و کوتاه مدت اقتصاد ایران چیست؟ (گزارش سخنرانی محسن رنانی)

گزارش آژانس بین‌المللی انرژی چشم‌انداز جهانی انرژی سال ۲۰۳۵

دکتر مسعود نیلی در«سیما» آمار سال‌های ۸۵ تا ۹۰ را بررسی کرد: اشتغال؛ سالانه فقط ۱۴‌ هزار و اقتصاد آنلاین – دانلود پاورپوینت دکتر نیلی در برنامه پایش و خبرآنلاین – جذب ۱۰درصدی جمعیت واجد شرایط به بازار کار/میانگین سالانه اشتغال پایدار:سالانه ۱۰۱ هزارشغل

درگفت‌و‌گوی «شرق» با رییس هیات مدیره گروه توسعه اقتصادی «تدبیر» مطرح شد : قراردادهای نفتی و فعالیت اقتصادی ستاد اجرایی فرمان امام‌(ره)

یک عضو شورای پول و اعتبار خبر داد تداوم تثبیت نرخ سود سپرده‌ها

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرد اقتصاد ایران سال ۲۰۱۴ از رکود خارج می‌شود

خبرآنلاین – معرفی ارزشمندترین تیم‌های فوتبال جهان / صدرنشینی رئال

IMF پیش‌بینی خود از رشد جهانی را کاهش داد دو خطر در کمین اقتصاد جهان

در برنامه راهبردی برای سال ۹۴ پیش‌بینی شد: شاخص‌های هدف در بخش صنعت، معدن و تجارت

گزارش بانک مرکزی از بهبود ضریب جینی؛ کارشناسان: ثروتمندان، ‌ثروتمندتر شده‌اند

خبرآنلاین – در سال گذشته اتفاق افتاد/ افزایش ۵۶ درصدی اجاره‌نشینی

دوست داشتم!
۳

از مسئله‌ی واقعی تا مسئله‌ی قراردادی!

قبلا بارها در این مورد صحبت کرده‌ایم که کار اصلی یک مشاور مدیریت، حل مسائل سازمان‌ها است. یک مشاور مدیریت، بیش از هر چیز متخصص روش‌ها و ابزارهای حل مسئله است و به سازمان کمک می‌کند تا خودش مسائل‌اش را به‌درستی تحلیل و حل کند. اما بیایید یک قدم برگردیم عقب. چه مسئله‌ای؟ این سؤال خودش بزرگ‌ترین مسئله‌ی پیش روی یک مشاور مدیریت است! بیایید نگاهی بندازیم به چند تجربه‌ از دنیای واقعی:

ـ در سازمانی ما مشغول کار روی به‌بود فرایندها بودیم که مدیریت ارشد سازمان از ما خواست به‌دنبال ریشه‌ی یکی از مشکلات اصلی سازمان هم باشیم. مشکل تناقض اطلاعاتی بود که توسط واحدهای مختلف سازمان در اختیار مدیریت ارشد قرار می‌گرفت. با بررسی عمیق ماجرا، مشخص شد که مشکل نه از فرایندها است و نه از سیستم‌های اطلاعاتی سازمان. مشکل این‌جا بود که تعریف واحدهای مختلف از یک سرفصل اطلاعاتی مشخص یکسان نبود (مثلا فرض کنید یکی وزن را با واحد کیلوگرم می‌سنجید و دیگری با واحد پوند.) طبیعتا راه‌حل ماجرا تدوین یک نظام اطلاعاتی یکپارچه برای کل سازمان بود.

ـ در سازمانی مشغول تدوین استراتژی شدم. کمی که جلوتر رفتم، متوجه شدم مشکلی که مدیریت به‌دنبال حل کردن آن است، تعیین اهداف و فعالیت‌های آینده‌ی سازمان نیست. دغدغه‌ی اصلی ایشان این بود که با توجه به دستیابی به سطح سود مورد نظرش از کسب و کارش در طول چند سال گذشته و مشکلات بازار و محیط کسب و کار، آیا وقت‌اش نرسیده شرکت را تعطیل کند و به کسب و کار دیگری بپردازد؟ وقتی این مسئله را فهمیدم، کار تدوین استراتژی را با آقای مدیرعامل کنار گذاشتیم. یک مدل تحلیلی از متغیرهای شرایط کسب و کار و شرایط شخصی آقای مدیرعامل تهیه کردم و با یک تحلیل ساده‌ی مبتنی بر سیستم داینامیک، به این جواب رسیدیم که ایشان کسب و کارش را تعطیل نکند!

ـ در سازمانی برای تدوین طرح جامع IT قرارداد بستیم. یکی دو ماهی که از پروژه گذشت، متوجه شدیم مدیران سازمان از ما رضایت ندارند و با آن‌ها قرار گذاشتیم در یک جلسه‌ی مشترک، مسائل را با هم شفاف کنیم. وقتی وارد جلسه شدیم، مدیران سازمان شروع به طرح سؤال‌هایی کردند که اصلا بنابر ماهیت پروژه ما برای آن‌ها جوابی نداشتیم. قرار بر این شد که این سؤالات را بررسی کنیم و بعد پاسخ دهیم. در جلسه‌ی بعدی، پاسخ سؤالات را به مدیران سازمان دادیم و آن‌ها هم به ما گفتند از نظر ما پروژه کاملا موفق بوده است! در حالی که ما جواب سؤالات اصلی را که باید براساس قرارداد به سازمان می‌دادیم، هنوز نداده بودیم.

******

مثال‌های بالا همه واقعی هستند. بلااستثنا در تمامی پروژه‌های مختلف مشاوره‌ای که در این سال‌ها درگیرش بوده‌ام، در طول پروژه کارفرما و ما به‌عنوان مشاور به سؤالات جدیدی برخورد کرده‌ایم که پاسخ دادن به آن‌ها اگر نه بیش‌تر که به‌اندازه‌ی سؤالاتی که طبق قرارداد پروژه باید به آن‌ها پاسخ می‌دادیم مهم بوده‌اند. طبیعتا پاسخ به این سؤالات اغلب به تغییر دامنه (Scope) پروژه می‌انجامید و در نتیجه تغییر هزینه‌های پروژه و ماجرا برای طرفین سخت می‌شد. اما به‌هر حال حداقل دستاورد این ماجرا برای کارفرما این بود که می‌فهمید مسئله‌ی اصلی کجاست و اغلب هم RFP مناقصه‌ی جداگانه‌ای را برای حل آن مسئله از ما دریافت می‌کرد.

من در طول این سال‌ها به ریشه‌های این ماجرا بسیار فکر کرده‌ام. به‌تجربه متوجه شده‌ام که چند عامل سبب می‌شوند تا وضعیت به این شکل درآید:

۱٫ متأسفانه آن‌قدرها که به حل مسئله اهمیت می‌دهیم، به کشف مسئله اهمیت نمی‌دهیم. اغلب مسائل سازمانی که باید حل شوند، به‌دلیل بخش‌نامه‌ی سازمان بالادستی، چشم و هم‌چشمی با سازمان رقیب، این‌که دیگری همین کار را کرد و موفق شد و دلایل این چنینی تعریف می‌شوند و نه براساس دردهای واقعی سازمان. حالا ریشه‌های غیراخلاقی ماجرا بماند که درد در این زمینه بسیار است. در هر حال “کشف درست مسائل و مسائل درست” که خودش نیازمند آشنایی با مفاهیم و ابزارهای بسیاری از تفکر سیستمی تا تفکر طراحی و از یک نمودار استخوان ماهی ساده تا نمودارهای پیچیده‌ی تحلیل داینامیکی سیستم است، خودش هنری است که البته خوش‌بختانه تا حدود زیادی اکتسابی است.

۲٫ همانند بیماری‌های انسان‌ها، بسیاری از بیماری‌های سازمان‌ها نیز دارای نشانه‌های مشابهی هستند. خیلی وقت‌ها این نشانه‌های مشابه باعث تشخیص نادرست مسائل می‌شوند و مسئله‌ی اشتباهی برای حل کردن انتخاب می‌شود.

۳٫ بیان درست مسائل هم خودش مشکل دیگری است. گاه مسئله درست تشخیص داده می‌شود؛ اما درست فرموله نمی‌شود و در نتیجه در حل مسئله روی ابعادی تأکید می‌شود که شاید خیلی هم ریشه‌ی آن درد سازمان نباشند.

برای حل این مشکل هیچ دارویی وجود ندارد؛ جز آشنا شدن با روش‌های کشف مسئله و تجربه و تجربه و باز هم تجربه. در مورد روش‌های کشف مسئله، این اواخر مقاله‌ی بسیار فوق‌العاده‌ای از مدیرعامل اینوسنتیو مطالعه کردم که در آن متدولوژی کشف مسئله‌ی اینوسنتیو را به‌صورت مفصل تشریح کرده بود. این مقاله را در پست مقاله‌ی هفته روز یکشنبه‌ی هفته‌ی آینده (اول اردیبهشت) با هم مرور خواهیم کرد.

اما درس مهم ماجرا برای من این بود که در هر جایگاهی که به حل یک مسئله مشغول‌ام ـ چه مشاور یک شرکت بسیار معظم باشم و چه مشاور یک استارت‌آپ کوچک، چه به حل مسئله‌ی شغلی یکی از دوستان‌م کمک بکنم و چه گرفتار حل یک مسئله‌ی شخصی باشم ـ هر کجا که متوجه شدم سؤال اصلی چیز دیگری است، شجاعت پذیرفتن و بیان این حقیقت را داشته باشم؛ حتا اگر به حذف من از فرایند حل مسئله منجر شود!

این اصل را نباید در دنیای کسب و کار هم فراموش کرد. گفته‌اند و شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که هر کسب و کاری، در واقع مسئله‌ای از مسائل مشتریان خودش را به روشی مناسب حل می‌کند تا آن‌ها ترغیب شوند و بابت این روش حل مسئله پول بدهند! از این دیدگاه هر محصول و خدمت، چیزی جز یک روش حل مسئله نیست. بنابراین برای موفقیت در دنیای کسب و کار هم لازم است مسئله‌ی واقعی و درست مشتریان را کشف کنیم.

رعایت همین اصل ساده یک دستاورد بسیار مهم دارد که ارزش‌اش قابل سنجیدن نیست: اعتمادسازی. طرف مقابل وقتی که ببیند شما به‌دنبال حل دردِ واقعی او هستید و نه به‌دنبال دردتراشی (!) و از آن بدتر دردسازی (!)، اعتمادی به شما خواهد کرد که ثمره‌اش را بعدها به‌خوبی خواهید دید!

****** 

کارل پوپر فیلسوف شهیر فلسفه‌ی علم و مردِ بزرگِ هم‌روزگار ما، کتابی دارد به‌نام “زندگی سراسر حل مسئله است.” این روزها به این فکر می‌کنم که با تغییر یک کلمه از نام این کتاب استاد، یکی از مهم‌ترین اصول زندگیِ در دنیای پیچیده‌ی امروز به‌دست می‌آید: زندگی سراسر کشف مسئله است! و البته آن هم مسائل درست و واقعی. شخصا فکر می‌کنم هیجان زندگی، این‌گونه بسیار بیش‌تر است!

برای‌تان در پروژه‌ی کشف هر روز‌ه‌ی زندگی آرزوی موفقیت دارم.

دوست داشتم!
۷
خروج از نسخه موبایل