لینک‌های هفته (۱۱)

ماه سومی که دارم لینک‌های هفته را جمع‌آوری می‌کنم به همین سرعت فرا رسید! برای خودم که این کار حسابی جالب و مفید بوده؛ چون این طوری مجبورم هر هفته کلی مطلب مفید بخوانم! این هم لینک‌های این هفته:

این هفته دو مطلب بسیار خوب در مورد رزومه‌نویسی از دو دوست بسیار عزیز داشتیم: رزومه نویسی- بایدها و نبایدها- ۱ از شهرام کریمی و نکاتی در مورد درخواست استخدام و مصاحبه از محمود سیفی.

حامد قدوسی این هفته چند پست اقتصادی بسیار جالب داشت: درس‌هایی کوچک از نهادسازی، رابطه معکوس بین بازده شرکت و بازده سهام و ترکیب تحصیلات زنان و مردان ایرانی.

علی آقای سرزعیم هم مثل همیشه مفاهیم پیچیده را به زبان ساده برای‌مان توضیح دادند: یک مسئله اقتصادی (معرفی شاخه‌ی تحلیل اقتصادی حقوق) و چگونه انقلاب شد؟ چگونه تداوم یافت؟ (تحلیل طبقاتی انقلاب اسلامی)

امیر مهرانی هم این هفته یک بار که بی‌خوابی به سرش زده بود و حسابی با پست کلاژهای ذهنی در بی خوابی نیمه شبنوستالژی‌مون را برانگیخت و پست کاروشی یا مرگ به سبک ژاپنی هم که در مورد افراطی کار کردن‌ ژاپنی‌ها در برابر علاقه‌ی زیاد (!) ما ایرانی‌ها به کار بود!

احمد شریفی این هفته مثل این‌که از توئیت کردن سرش خلوت شد (!) و دو تا پست مدیریتی هم نوشت: کجا سرمایه‌‌گذاری کنیم؟ و همه زندگی یک رئیس کارگاه

کاربران پیشرو (پست جالب احسان اردستانی در مورد چیزی که انقلاب مشارکت مشتریان در کسب و کارها نامیده می‌شود. احسان در مورد وابسته شدن بازاریابی و طراحی محصول به مشتریان نوشته؛ ولی این موضوع محدود به این نیست. مثلا پارسال مقاله‌ای از هاروارد بیزنس ریویو در گزیده‌ی مدیریت چاپ شده بود در مورد این‌که مشارکت دادن مشتریان در فرایند پاسخ‌گویی به سؤالات مشتریان در مورد یک پکیج نرم‌افزاری مالی و حساب‌داری معروف در آمریکا از طریق ایجاد یک فوروم توسط مدیریت شرکت، چقدر هزینه‌های خدمات پس از فروش آن شرکت را کاهش داده.)

مهرداد نایب هم این هفته فعال‌تر از قبل بود و دو تا پست داشت: ۵ نت بوک برتر سال ۲۰۱۰ (نت‌بوک خواستید بخرید این مطلب را حتما ببینید) و ده وب سایت برای یادگیری روزانه لغات انگلیسی (حتما ببینید.)

اسکرام چیست؟ (بسیار بسیار مفید از وبلاگ دنیای چابک)

چگونه باید مدیر پروژه شد (از مهدی عرب عامری که این هفته کلا جز همین یک پست نبود!؟)

دگردیسی آنی (از محمد جواد شکری در مورد این‌که در ایران چقدر راحت می‌شود ظرف چند دقیقه از یک متخصص مثلا فرایند به متخصص استراتژی تبدیل شد و بالعکس! فقط کافیه رزومه‌تان را دست‌کاری کنید!!!)

فروش اوراق قرضه امریکا با نرخ بهره منفی! و بزرگترین اشتباه دولت در طرح هدفمندی جلوگیری از افزایش قیمتهاست (از حجت قندی)

رویای بازار اوراق قرضه (از پویان مشایخ در مورد این‌که بنا بر ظاهر گفتار قائم مقام بانک مرکزی دارد بالاخره بازار ثانویه‌ی اوراق مشارکت راه می‌افتد و در نتیجه ایران بالاخره دارای اوراق قرضه می‌شود.)

کینز و مصرف زدگی (از علی دادپی)

روش تحقیق – ۱ و روش تحقیق – ۲ و روش تحقیق – ۳ (سلسله مطالب بسیار مهم و عالی نیام یراقی ـ اگر درست نوشته باشم ـ در مورد روش تحقیق. چیزی که همه‌ی ما دانش‌جویان تحصیلات تکمیلی ازش فراری هستیم؛ در حالی که از نان شب برامون واجب‌تره.)

من همین‌جا از این‌که آقای پرویز درگی به صورت مرتب وبلاگ‌نویسی می‌کنند، تشکر ویژه‌ای می‌کنم (امیدوارم این‌جا را ببینند و ای کاش بقیه‌ی اساتید محترم و پیران علم مدیریت در ایران هم این کار را بکنند.) این هفته هم از ایشان کلی نکته‌ی جالب یاد گرفتم: علل اصلی شکست بنگاههای اقتصادی (حواس‌تان باشد که مزیت رقابتی که برای خود در نظر می‌گیرید، از نظر مشتریان‌تان هم واقعا عامل تمایز شما از دیگران باشد!)، هوشمندی رقابتی و بازاریابی هوشمند راه‌حلی گره‌گشا در عصر آشفتگی کسب‌وکارها، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت چهارم)، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت پنجم) (بخشی از این پست: سالها پیش پدر مدیریت علمی جهان استاد بزرگ ، پیتر دراکر گفت کسب و کار دوچیز بیشتر نیست. الف) مارکتینگ: برای تأمین رضایت مشتریان امروز و ب) نوآوری: برای تأمین رضایت مشتریان فردا!)، بهره‌وری شما چقدر است؟ (خواندن این پست واجب عینی است!)

آنچه در همایش اپل رخ داد! و فناوری و گجت‌ها در مجلات فارسی قدیمی – قسمت دوم (از دکتر مجیدی در یک پزشک)

آگهی: به زودی در این مکان شرکتی تاسیس خواهد شد! (از علی آقای واحد در وبلاگ رادمان)

تصمیم‌گیری استراتژیک با اندازه‌گیری بهره‌وری (معرفی مدل جدیدی برای برنامه‌ریزی استراتژیک توسط آیدین کسایی)

از دکتر احمد سیف هم این هفته چند تا پست خواندم که با همان بیان بامزه‌ی ایشان به بررسی صحت برخی ادعاهای مسئولین دولت پرداخته‌ند: دلارهای نفتی بادکرده سال ۱۳۸۸! (با محاسبات آقای دکتر سیف مشخص شده که طبق آمار اعلامی دولت، قیمت نفت ایران در سال ۱۳۸۸ باید حدود ۲۱۰ دلار بوده باشد!) و بازهم درباره یارانه ها و حساب و کتاب غلط دولت (در مورد بودجه‌ی واقعی مورد نیاز برای هدف‌مندسازی یارانه‌ها و مقایسه‌ی آن با بودجه‌ی تخصیص یافته‌ توسط دولت)

گودر گزاره‌ها:

The More People Want Something, the Less They’ll Like It – Harvard Business Review (این یکی از جذاب‌ترین تحقیقاتی است که من به عمرم خوانده‌ام. کشف خانم پرفسور عظما خان استثنایی است: خیلی وقت‌ها ما چیزی را می‌خواهیم، چون نداریم‌اش؛ نه این‌که واقعا دوست‌اش داریم! به قول ایشان: «احساس “خواستن” و “دوست داشتن” برخلاف تصور عمومی از هم کاملا مستقل‌اند ولی در عین حال با هم رابطه دارند. در واقع هر چه بیش‌تر چیزی را بخواهیم، در عمل کم‌تر آن را دوست داریم. این از جنس اشتیاق و انزجار است.» این به‌خصوص در روابط عاشقانه بسیار معنادار است … اگر حوصله‌ی خواندن این متن را نداشتید، ترجمه‌ی کامل این مصاحبه در ماه‌نامه‌ی گزیده‌ی مدیریت شهریور ۸۹ چاپ شده است. ایده‌ی محوری متن البته همینی بود که من این‌جا نوشتم. در مورد این تحقیق چند تجربه‌ی شخصی هم دارم که خواهم نوشت.)

Debunking Four Myths About Employee Silence – Harvard Business Review (چرا کارمندان حرف‌شان را به مدیران نمی‌زنند؟ جواب خیلی ساده است: “چون فکر می کنند هیچ فایده‌ای ندارد!”)

Hold the Vegetables: How ‘Now vs. Later’ Affects Customer Choice (یک تحقیق بسیار جالب: “آدم‌ها چطور بین باید و خواسته در خرید تفاوت قائل می‌شوند؟” خانم کاترین میلکمن و هم‌کاران‌شان از بررسی روی یک فروشگاه خوار و بار آن‌لاین به این نتیجه رسیده‌‌اند که: وقتی تحویل یک سفارش بلافاصله نیست و مثلا برای هفته‌ی آینده برنامه‌ریزی می‌شود، آدم‌ها به “بایدها” توجه می‌کنند و وقتی که گزینه‌ی پیش روی آدم‌ها همین الان است به “خواسته‌ها‍” مثال جالب این‌که سازمان‌های حمایت‌کننده از مصرف‌کنندگان رستوران‌ها را مجبور می‌کنند که در منوی‌شان غذای سالم بگذارند ولی همین آدم‌ها وقتی می‌روند تا ناهار بخورند فست فود سفارش می‌دهند! بنابراین به‌تر است وقتی می‌خواهید آدم‌ها عقلانی تصمیم بگیرند گزینه‌ی بلند مدت را بهشان بدهید و وقتی خواستید احساسی و غریزی رفتار کنند، گزینه‌ی کوتاه مدت را!)

Can Management Consulting be Outsourced? (مشاوره‌ی مدیریت هم دارد برای کاهش هزینه‌ها به کشورهای در حال توسعه برون‌سپاری می‌شود. آیا ما توان و ظرفیت استفاده از این فرصت را داریم!؟)

What Not to Spend Your Time On – Robert C. Pozen and Justin Fox – The Conversation – Harvard Business Review (این عالیه! می‌گه سؤال درست این نیست که من تو چه کاری به‌ترین هستم؛ بلکه این سؤال هست که من چه کاری را باید انجام بدم و چه کاری را به بقیه بسپرم؛ حتی اگر از آن‌ها در آن کار به‌ترم!)

Interviewing, Asking for a Raise and HR Calling: Scary Work Issues (دو سال پیش وقتی به شکل ناگهانی از واحد منابع انسانی به آدم‌ها زنگ می‌زدند خوش‌‌حال می‌شدند که خبر خوبیه؛ الان نگران می‌شن که اون خبر بده نباشه!)

New Risk Mgmt Equation (معادله‌ی جدید ریسک به روایت بنیاد APQC)

گفتگوی رو‌‌در‌‌رو با فلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین (عالی عالی عالی. حتما بخوانید که یک دوره مبانی بازاریابی را در چند خط محدود توضیح داده.)

اسامی ۱۲ رشته علوم انسانی که توسعه آنها منوط به بازنگری شد (باز هیاهوی مدیریت اسلامی … یادمه کتاب مدیریت اسلامی دکتر جاسبی دانشگاه آزاد را یک دفعه ورق زدم ببینم این‌که می‌گن یعنی چه؟ حالم بد شد این‌قدر که مزخرف توش بود! در همین راستا بالاخره تکلیف اقتصاد چه می شود؟! از صادق الحسینی را هم بخوانید.)

معرفی استاندارد بین‌المللی تحلیلگری مالی و سرمایه‌گذاری (این مدرک CFA حسابی این روزها داره توی ایران مد می‌شه. حتما بخوانید که ببینید یعنی چی؟)

نوبل اقتصاد به‌خاطر مطالعه بازار کار بگرد و استخدام کن (معرفی برندگان نوبل اقتصاد و کارهای آن‌ها که به دلیل‌شان نوبل گرفتند)

فکر مرگ قریب الوقوع زندگیم را دگرگون کرد/ بچه‌ای باهوش و بسیار تنبل بودم! (سخنرانی خواندنی استفن هاوکینگ؛ بزرگ‌ترین دانش‌مند زنده‌‌ی جهان که از این بین این جمله‌اش خیلی به دلم نشست: “بسیار زیباست وقتی بفهمی که درد ماندن در دنیا با ارزش است. من نابغه ام چون ترس از مرگ همواره همراه من است.”)

گفت‌وگو با گری بکر: امیدوارم روزی مدل‌ها همه انتخاب‌های انسانی را تبیین کنند (مصاحبه‌‌ای بسیار جذاب با گری بکر؛ برنده‌ی نوبل اقتصاد برای پدید آوردن شاخه‌ی اقتصاد جرم. نکات بسیار جالبی داره: ۱٫ مطلوبیت من در زندگی از آن‌چه اجتماع می‌پسندد، مستقل نیست. اگر من از کاری لذت می‌برم که دیگران نمی‌پسندند، مطلوبیت من کاهش پیدا می‌کنه. ۲٫ هزینه‌ی بچه در دنیای امروز، فقط هزینه‌‌های مستقیم‌اش نیست. هزینه‌ی فرصت کار برای مادر هم هست.)

اقتصاد برای همه – درس اول پرسش‌های اساسی اقتصاد (درس اول اقتصاد چیست؟ کم‌‌یابی منابع!)

داستان بازار مالیات بر خیابان: راه حلی برای ترافیک (بررسی کیس جالبی از مالیات‌گیری برای سامان‌دهی ترافیک در شهر سنگاپور)

نوآوری یا ابداع؟ مساله‌این است (نوآوریِ صرف مهم نیست؛ باید توان تجاری‌سازی و فروش ابداع‌تان را داشته باشید. این مطلب چند مثال جالب دارد در مورد این‌که برخی کالاها به اسم مخترع‌شان معروف نشدند و امروزه اسم کسی با آن‌ها همراه است که اول از همه به فکر فروش‌شان افتاده است.)

شوخی با اقتصاد چرا نقش زنان در تکنولوژی کمرنگ است؟ (خیلی ساده: یا خوش‌شان نمی‌آید یا این‌که فکر می‌کنند که اگر بیزنس راه انداختن در حوزه‌ی تکنولوژی برای خانم‌ها شدنی بود، خیلی‌ها تا الان وارد این کار شده بودند! امیر مهرانی عزیز چند وقت پیش پستی در همین زمینه‌ داشت که حتما آن را و به‌خصوص کامنت‌های‌اش را بخوانید. به نظرم حتی اگر این لینک و مطلب امیر را نخواندید، بر شما واجب عینی است کامنت دوست نادیده‌ای ب اسم احسان پ. را پای مطلب امیر بخوانید!)

آیا به راستی متخصصان فنی مدیران موفقی هم هستند؟ (مدیران مدیریت‌نخوانده‌، MBA را هم که برداشتند. این مطلب را لااقل بخوانید!)

اگر می‌خواهید مدیر باشید رفتاری منشی مآبانه نداشته باشید (خانم‌های عزیز فعال در رده‌های کارشناسی و مدیریتی؛ مخاطب این مقاله شمایید! بخوانیدش حتما!)

نحوه برخورد با اشتباهات زیردستان (موفقیت بیش‌تر لزوما همراه با شکست‌های بیش‌تر است. شما به‌عنوان مدیر باید از این اصل آگاه باشید و بدانید چطور با اشتباهات زیردستان‌تان کنار بیایید)

مهارت‌های مدیریتی مدیریت قاطع یا پر نفوذ

صندوق بین‌المللی پول گزارش داد: روایت خارجی از رشد اقتصاد ایران

ثروتمندترین مردان دیجیتالی جهان (به روایت فوربس؛ از بیل گیتس تا استیو جابز)

رشد درآمد جهانی IT تا ‌۲٫۵ تریلیون دلار (پیش‌بینی گارتنر در مورد درآمدهای صنعت آی‌تی در سال ۲۰۱۱)

بلوغ هزار و ۸۰۰ تکنولوژی جدید/ لیست پرتقاضاترین تکنولوژی های روز (به روایت گارتنر. قبلا دکتر مجیدی عزیز هم در این زمینه نوشته بودند که از این‌جا بخوانیدش.)

پایان عصر کالاهای ارزان چینی؟ (چین انگار دارد مجبور می‌شود قیمت یوآن را بالا ببرد.)

سهم ۱ درصدی گوگل از ترافیک اینترنت در جهان!!!

مطالعه کتابهای با حروف ساده بازده یادگیری را افزایش می دهد

۹ درصد کاربران دوستان آنلاین را ملاقات نکرده‌اند (دوستان گودری رو می‌گه!)

ثبت طولانی‌ترین دامنه دات‌آی‌آر با ۶۳ حرف

مهاجرت ایران به نسخه ۶ آدرسهای عددی اینترنتی/ تشریح ویژگیهای نسخه ۶

چرا بعضی‌ها جذاب‌تر هستند؟ (دلیل فیزیولژیک داره!)

ایمن ترین و خطرناک ترین دامنه های اینترنتی دنیا (دات کام خطرناکه حسن!)

آدرس اینترنتی برای اندامهای بدن / با موبایل وارد سایت قلبتان شوید! (طراحی فناوری Body Area Network برای بدن انسان. با این حساب آدرس IP جزایر لانگرهانس بدن من چی بید؟)

آلودگی یک ساعت مکالمه با موبایل برابر آلودگی پرواز لندن به نیویورک!

کریس رونالدو به عنوان پردرآمدترین فوتبالیست دنیا معرفی شد ۱۰ فوتبالیست پردرآمد دنیا (یحیی توره دومه، لیونل مسیِ عزیزِ دل چهارم! منچستر سیتیه داریم!؟)

مدلهای ایتالیایی و انگلیسی برای خصوصی سازی فوتبال ایران (از مازیار ناظمی)

توقف فروش نوار واکمن سونی در ژاپن

شانس زنده ماندن زنان پس از جراحت بیشتر از مردان است

هر انسان ۶۰ درخت در دنیا دارد/ درخت انجیر سوپرمارکت حیوانات است! (مصاحبه با یک عاشق طبیعت! حتما بخوانیدش.)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

چگونه مثل استیو جابز فکر کنیم؟

استیو جابز این روزها کاریزماتیک‌ترین شخصیت دنیای فناوری است. جابز موتور اصلی حرکت اپل است؛ شرکتی با محصولات بسیار جذاب و دوست‌داشتنی و البته ارزش‌مندترین شرکت فناوری جهان. اهمیت جابز تا آن حد بالا رفته که توماس فریدمن ـ ستون‌نویس معروف روزنامه‌ی نیویورک تایمز و نویسنده‌ی کتاب جهان مسطح است ـ معتقد است آمریکا برای این‌که بتواند به شکل شگفت‌آورتری از رکود خارج شود، داشتن جابزهای بیش‌تر است! چه چیزی جابز را از دیگران متمایز می‌کند؟

کارمینه گالو برای فهمیدن پاسخ این سؤال با یک دو جین از کارکنان سابق اپل، تحلیل‌گران و متخصصان مصاحبه کرد. نتیجه؟ استیو جابز هم یک آدم معمولی است؛ فقط بلد است چطور “متفاوت فکر کند!” گالو به‌زودی یافته‌های‌اش را در کتابی با عنوان “رازهای نوآوری استیو جابز” منتشر خواهد کرد. اما او در مطلبی که اخیرا در فوربس چاپ شده، به این موضوع پرداخته که جابز چطور متفاوت فکر می‌کند؟ با هم تکنیک‌های خلاقیت جابز را مرور می‌کنیم:

  1. شاید شنیده باشید نام شرکت اپل از یک منطقه در نزدیکی محل زندگی اسیتو جابز و استیو وزنیاک گرفته شده؛ اما آیا می‌دانید که اپل در عین حال یک نماد است؟ اپل نماد یک درخت است؛ به ساختار یک درخت دقت کنید (مفهوم ریاضی درخت را یادتان هست که؟): درخت به سادگی از یک تنه و چند شاخه تشکیل شده؛ یک موجودیت ساده و قابل فهم که میوه‌اش دست‌یافتنی است!!! جابز معتقد است یک رایانه (و در حالت کلی یک محصول) باید این دو ویژگی را داشته باشد: ساده و قابل فهم و در عین حال قابل دست‌یابی!
  2. متفاوت فکر کردن جابز در قرار دادن دایمی خودش در معرض تجربیات مختلف در زندگی بشری نهفته است. جابز تجربیات منحصر به فردی در زندگی داشته: از یاد گرفتن خطاطی در دوران دانشگاه تا تجربه‌ی ریاضت‌کشی عرفان شرقی در هندوستان! و همین دقیقا راز ایده‌پردازی‌های فوق‌العاده‌ی استیو جابز است. یک مثال بانمک‌اش این‌که خطاط بودن جابز باعث شد وقتی در ۱۹۸۴ اولین مکینتاش را ارایه کرد، مکینتاش اولین رایانه‌ی شخصی بود که فونت‌های زیبایی داشت. یا وقتی او می‌خواست فروشگاه‌های اپل را راه بیاندازد به جای این‌که مدیر فروشی را از صنعت آی‌تی انتخاب کند، یکی از مدیران سابق خرده‌فروشی Target را انتخاب کرد! او و آن مدیر ـ رون جانسون ـ تصمیم گرفتند تا برای به‌ترین بودن، به الگو گرفتن از شرکت‌های فناوری اکتفا نکنند. برای همین به جای طرح این سؤال که: “به‌ترین مدل خدمات مشتری در صنعت آی‌تی چیست؟” یک سؤال کلی‌تر مطرح کردند: “به‌ترین مدل خدمات مشتری چیست؟” و جواب‌شان را هم در “هتل‌های چهار فصل” پیدا کردند. برای همین است که شما در فروشگاه‌های اپل، به جای صندوق‌دار، دربان می‌بینید!
  3. جابز همیشه یک سنت‌شکن بوده؛ توضیح بیش‌تری لازم است؟
  4. جابز ادراک متفاوتی نسبت به دیگران دارد و همین چیزی است که او را نوآور می‌کند نه مقلد. مثلا دو جین آدم ابداع زیراکس را در زمینه‌ی رابط کاربری گرافیکی در سال ۱۹۷۹ دیدند؛ اما تنها جابز بود که به فکر رسید می‌شود این رابط کاربری را در یک رایانه به کار برد و خوب همین ایده شد، مبنای ساختن سیستم عامل مک برای اولین مکینتاش در سال ۱۹۸۴!
  5. اما جالب‌ترین اصل فکر کردن استیو جابز: در یکی از بزرگ‌ترین تحقیقات انجام شده در زمینه‌ی نوآوری و خلاقیت، محققان هاروارد با بیش از ۳۰۰۰ مدیر در طول ۶ سال مصاحبه کردند. یافته‌ی آن‌ها این بود که اصل شماره‌ی یک خلاقیت “ارتباط ایجاد کردن” است: توانایی ایجاد ارتباط موفق میان پرسش‌ها، مسائل و ایده‌های ظاهرا نامرتبط از حوزه‌های مختلف. نتیجه‌ی این تحقیق گسترده‌ی هاروارد چیزی بود که استیو جابز ۱۵ سال به پیش به یک گزارش‌گر گفته بود: “خلاقیت تنها یعنی وصل کردن چیزها به هم‌دیگر.”

استیو جابز شدن انگار خیلی هم سخت نیست ها؛ البته به شرط داشتن همت مضاعف! 😉

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۱۰)

اول از همه یک توضیح ‌این‌که خیلی از لینک‌های این هفته مال هفته‌های قبل هستند ولی من این هفته فرصت کرده‌ام بخوانم‌شان. با این توضیح لینک‌های این هفته را مرور می‌کنیم:

احسان اردستانی این هفته هم نوشت: ابزارهای تحلیل محیطی (در پروژه‌های استراتژی) و پیشنهادی برای وبلاگ های فاخر (در این‌ پست پیشنهاد کرده من و چندنفر دیگه آرشیو وبلاگ‌مون را به صورت فایل PDF روی جایی مثل رپیدشیر بگذاریم. در این مورد نکته‌ای وجود داره که فردا می‌نویسم.)

امیر مهرانی این هفته کلا پست‌هایی نوشت که حسابی آن چیزی که بهش علاقه داره یعنی سوشال مدیا را روی وبلاگ‌اش فعال کرد! در واقع امیر یک بحثی را مطرح کرد و دیگران هم کلی نظر دادند که ببینید و بخوانید نظرات‌شان را: مذاکره در آسانسور و بحث و گفتگو: چرا در کار تیمی موفق نمی شویم؟

محقق جوان در دو قاره و نامه‌نگاری (از حامد قدوسی)

مهدی عرب عامری این هفته هم سه تا پست عالی نوشته: کیفیت نه کم نه زیاد، به اندازه، اقدامات پیش از جلسه – قسمت سه و مدیریت ریسک آری یا مدیریت ریسک خیر.

لحظه فهم حقیقت (در مورد سؤالات مطرح در مورد وضعیتِ بعد از آزادسازی قیمت‌‌ها) و بچه ها چه جوری لغت یاد می گیرن؟ (روشی جالب برای یادگیری زبان!) (از حجت قندی)

سومین کنفرانس اقتصاد ایران برگزار شد (از علی دادپی)

PayPal چیست؟ (از وبلاگ کسب و کار اینترنتی؛ مایا)

ادبیات عوام و خواص (از نوید غفارزادگان در تحلیل بصیرت خواص!)

چند پست فوق‌العاده‌ی آقای پرویز درگی را این هفته خواندم که مطالعه‌ی همه‌شان را توصیه می‌کنم: اناگرام در عمل: ویژگیها و پاشنه آشیل شخصیت‌های نوازش طلب، اصل تجربه (رونوشت به برادران و خواهرانی که خیال می‌کنند نمره‌ی ۲۰ درس استراتژی به معنی استراتژیست شدنه!)، توصیه‌هایی برای تسلط بیشتر در حرفه فروش (خوب فروش خود آدم در بازار کار هم هست دیگه! پس لازمه بلد باشیم)،  راه‌های به دست‌آوردن آرامش (هر لینکی رو نخوندید این یکی را حتما بخونید!)، ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت اول) و ارزش‌های مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت دوم) (هر دو نکات بسیار مهمی را دارند. نتونستم هیچ بخشی‌اش را انتخاب کنم) و روش L.O.C.A.T.E در ارتباطات موثر با مشتریان (مدل لوکیت، مدل مهمی در روابط انسانیه و خوبه که بلد باشیم و ازش استفاده کنیم.)

چند نکته‌ی جالب در بازاریابی پروژه‌های مشاوره و نرم‌افزاری را از این دو پست آقای مجید آواژ در روزنوشت‌های بهساد یاد بگیرید: فرهنگ سازمانی (قسمت اول) و فرهنگ سازمانی (قسمت دوم)

دو پست وبلاگ دنیای چابک که این هفته خوندم: Lean در خدمت Agile و آیا Agile یک مذهب است ؟ حی الی الجایل؟

و بالاخره به صورت اتفاقی کشف کردم که دکتر مهدی عسلی دوباره و این بار روی دامنه‌ی شخصی وبلاگ‌نویسی را آغاز کرده‌اند. فعلا این مطلب ایشان را علی الحساب داشته باشید: پنجاه سالگی اوپک – مروری بر دستاوردها و چالشها

گودر گزاره‌ها:

کاوش در رفتار انسان‌ها در ام‌آی‌تی چگونه می توان درک بهتری از نحوه رفتار آدمیان داشت؟ (وقتی سازمان زمینه‌ی ارتباطات اجتماعی افراد را فراهم می‌آورد، بهره‌وری سازمان هم بالاتر است!)

لزوم آموزش منافع بلندمدت رعایت اخلاقیات به دانشجویان مدیریت سوگندها کافی نیستند (در نقد سوگندنامه‌ی مدرسه‌ی مدیریت هاروارد؛ به‌ویژه با این نکته‌ی جالب: “هدف از دروس مدیریتی اندیشیدن به مسائل دراز مدت، بررسی اثرات تصمیمات مقامات بالا و داشتن نگاهی به آینده در رابطه با نتایج هر تصمیم است. بسیاری از دانشجویان MBA به این موضوع آگاه نیستند.”)

فوربس معرفی کرد: قدرتمندترین زنان عرصه تکنولوژی در جهان (جالب و خواندنی)

نگاه منبع بیکران سود و زیان بازار (از لودویگ فون میزس؛ نکته‌ی جالب‌اش: در نقد اقتصاد بازار گفته می‌شود که سود یکی با ضرر دیگری همراه است. اما در واقعیت این تعارض وجود ندارد و سود، پاداش پیش‌بینی درست‌تر در رقابت با دیگران است!)

زاویه اقتصاددان‌ها به سراغ شبکه اعصاب می‌روند (نکته‌ی جالب این مقاله: “اگر از این شواهد یک واقعیت بتوان بیرون کشید، آن این است که آدم‌ها در تصمیم‌گیری‌هایشان کاملا سازگار یا عقلایی نیستند. پیتر بوسارتس، استاد اقتصاد موسسه تکنولوژی کالیفرنیا، به این نتیجه رسیده است که مغز انسان ریسک و پاداش را جداگانه ارزیابی می‌کند، در حالی که اقتصاددانان اغلب فکر می‌کنند که مطلوبیت انتظاری گزینه‌های تصمیم، از محاسبه‌ای یکپارچه به دست می‌آید.)

تورم همه چیز را نمی‌گوید چگونه کیفیت زندگی را اندازه بگیریم (تورم را باید با ضریب افزایش قیمت به علت کیفیت اصلاح کرد!)

۱۰ علت اصلی خستگی و راه حل مبارزه با آن

سرعت ذهن چقدر است؟‬ (“واکنش بدن ما در برابر احساس اشیای گوناگون در همه جا نیز به یک سرعت نخواهد بود. مثلاً ما دربرابر صدا واکنش سریعتری داریم تا در برابر نور. در برابر نور شدید واکنشمان سریعتر است تا در برابر نور ملایم. همینطور نور قرمز از نور سفید، واکنش تندتری در ما ایجاد میکند.از چیزهای خوش و دلپزیر به ما واکنش کندتری دست میدهد تا از چیزهای بد و ناگوار”)

شادی ۷۵ هزار دلار می‌ارزد!

دو زبانه بودن برای مغز سودمند است؟ (رونوشت به دوستان خارجی!)

چهار کاری که یک شرکت خدماتی باید به خوبی انجام دهد (مهم‌ترین‌اش این: “برای طراحی یک سیستم مدیریت کارکنان خوب کار را با پرسیدن این دو سوال از خودتان آغاز کنید. اول اینکه: چه چیزی کارکنان‌ را قادر به انجام دادن کارهایشان به صورت عالی می‌کند؟ و سپس: چه چیزی انگیزه لازم برای عالی انجام دادن کارها را به کارکنان‌ می‌دهد؟ پاسخ‌های دقیق این سوالات به برنامه‌ها و سیاست‌های سازمان در موارد مختلف می‌انجامد.
اگر سازمان شما برای شاد کردن مشتریان به فداکاری کارکنانتان نیازمند است، بدانید که طراحی خدماتتان ایراد دارد. فداکاری کارکنان به ندرت یک منبع پایان‌ناپذیر است. بهتر است به جایش سیستمی را طراحی کنید که در آن یک کارمند متوسط هم بتواند مشتری را در حد نهایت خشنود کند.” چقدر هم ما رعایت می‌کنیم!)

فضای کسب و کار کشور ۲۹ پله سقوط کرد (به سلامتی)

باقی ماندن در سازمان پس از تغییر مدیر عامل

«جنگ ارزی» چیست و چرا مغلوبه شده؟ (جالب و مفید)

گوگل را بهتر بشناسیم

جدیدترین گزارش از بازار جهانی رایانه‌های شخصی منتشر شد (HP، ایسر و دل بزرگ‌ترین فروشندگان رایانه در سطح جهان)

۱۰ فناوری برتر سال ۲۰۱۰

مدیران گوگل و فیس بوک در میان برترینها تکنولوژی

امواج مغز، زبان سری ذهن!

ایمیل؛ محبوب‌ترین برنامه ابری کاربران (البته در اروپا؛ در آمریکا برنامه‌های آفیس محبوب‌ترند.)

نکاتی کلی در مورد انتخاب موضوع پایان‌نامه (مهم و مفید برای بچه‌های ارشد)

حداکثر استفاده از باتری دوربین دیجیتال (مهم و مفید)

ماجرای پدری که “آی- فن” خود را به فضا فرستاد! (بانمک؛ حتما عکس‌هاش را ببینید!)

Why miners are still wearing sunglasses (تقاضا برای عینک‌های آفتابی شرکتی که به معدن‌چیان عینک هدیه کرده؛ ۱۰۰۰ درصد در طی فقط دو روز افزایش یافته!!!)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

گیک اند پوک ـ نابغه‌ی کمیک‌های آی‌تی

طنز و کاریکاتور، خیلی وقت‌ها به‌ترین زبان برای بیان موضوعاتی هستند که اگر جدی گفته شوند؛ نه تنها تأثیری ندارند، بلکه ممکن است جنجال و دعوا و دل‌خوری پیش بیاید. طنز چون اساس‌اش بر تلنگر زدن بر آدم‌ها در عین جدی نبودن است، به‌ترین سلاح برای مبارزه با کژی‌ها و زشتی‌ها در هر حوزه‌ای زندگی بشر است.

مدت‌ها است قصد دارم که به بهانه‌ای وبلاگ Geek and Poke را معرفی کنم. گیک اند پوک، کاریکاتوریستی است که کاملا بر روی صنعت آی‌تی و حاشیه‌های‌اش ـ به‌ویژه آن‌چه در پروژه‌‌های برنامه‌نویسی و مشاوره می‌گذرد ـ متمرکز است. هر کاریکاتور جدید گیک اند پوک به باور من، کشف جدیدی در زمینه‌ی اشکالات کارهایی است که ما فعالان صنعت آی‌تی انجام می‌دهیم و بسیاری‌شان را هم خودمان می‌دانیم و به روی مبارک نمی‌آوریم! شاید این طوری با افشای این اشکالات، ما دیگر مجبور شویم که آن‌ها را برطرف کنیم.

نکته‌ی جالب در مورد کارهای گیک اند پوک، شباهت عجیب آن‌ها به فضای کاری ما ایرانی‌ها است، و این‌که این اشکالات در فضای کاری حرفه‌ای و بسیار پیش‌رفته‌تر غرب نسبت به ایران وجود دارند؛ آدم را امیدوار می‌کند که خیلی هم در این حوزه‌ها عقب نیستیم (خودتحویل‌گیری از نوع ایرانی) و شاید اگر بخواهیم، بتوانیم در حوزه‌هایی خاص در کار توسعه‌ی سیستم و مشاوره محصولات قابل قبولی در سطح جهانی نیز عرضه کنیم (حالا اگر آخرش معلوم نشود که خود این کاریکاتوریست ایرانی است!) چیز دیگری هم در کارهای این کاریکاتوریست برای من جالب است و آن، تسلط او به واژه‌های کلیدی و اصطلاحات دنیای فناوری اطلاعات است.

بهانه‌ی معرفی گیک اند پوک، کاریکاتور امروزش بود و به‌ویژه، نتیجه‌گیری اخلاقی‌اش. ببینید و از آن جمله‌‌ی آخرش لذت ببرید که وصف حال نه فقط ما آی‌تی کاران که کل کشور ما است: The Fools With The Tools Make The Rules!

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۹)

این هفته لینک‌های هفته بسیار پر و پیمان است. تشکر ویژه دارم از همه‌ی تخصصی‌نویس‌های وب که حسابی این هفته ما را محظوظ فرمودند. با این مقدمه لینک‌های این هفته را مرور می‌کنیم:

ـ احسان اردستانی عزیز بعد از مدت‌ها، دوباره به صورت منظم دارد می‌نویسد و نتیجه‌اش هم چهار پست عالی این هفته‌اش؛ یعنی: بهت (خاطره‌ای بامزه از کنفرانس مدیریت استراتژیک امسال)، آیا گوگل فقط رقیب شرکت های اینترنتی و نرم افزاری است؟ (یک تحلیل عالی در مورد گسترش فضای رقابت گوگل که اگر در قالب مدل ۵ نیرویی پورتر تحلیل شود، خیلی حرف برای گفتن دارد)، کارمندی (در مورد شرکت محل کارش) و یک تعریف جامع و مانع از استراتژی (که بر شما واجب است این تعریف یک خطی را بخوانید!)

ـ امیر مهرانی هم این هفته دو تا نوشته‌ی عالی داشت: ابزار غیرکامپیوتری که کارایی شما را افزایش می‌دهد (این مطلب امیر عزیز از آن نوشته‌هایی است که حسابی جاشان در فضای وب خالیه. باید ـ بارها و هر از چند گاهی برای بالا بردن بهره‌وری کارمان بخوانیم‌اش!) و بحث و گفتگو: تعریف شما از محیط کار مناسب چیست؟ (به‌عنوان مکمل معیارهای سنجش کیفیت زندگی کاری خودم توصیه می‌کنم بخوانیدش)

ـ مهدی عرب عامری این روزها به‌درستی روی یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف مشاوره در ایران، یعنی مدیریت پروژه دست گذاشته و در مورد آن می‌نویسد. پیشنهاد می‌کنم حتما نوشته‌های ایشان را دنبال کنید. من که کلی نکته‌ی جدید از این نوشته‌ها یاد گرفتم: اقدامات پیش از جلسه – قسمت یک و اقدامات پیش از جلسه – قسمت دو و چه کسی ابتدا برنامه ارائه می دهد و پست مهمان: نیازهای اجتناب ناپذیر مدیریت ارتباطات در پروژه (نوشته‌ی آخری در وبلاگ امیر مهرانی به‌عنوان پست مهمان منتشر شده است.)

ـ طرح یا پروژه؟ (آقای خرمی‌راد نکته‌ی مهمی را در مورد تفاوت تعریف طرح با پروژه عنوان کردند؛ چیزی که در ایران یک اشتباه عمومی است. حتما بخوانید.)

ـ بروکسل نامه ۱- حمل و نقل (علی سرزعیم عزیز که اخیرا به بروکسل نقل مکان کرده، از این به بعد به جای میلان‌نامه، بروکسل‌نامه را می‌نویسد. این “شهر‌”نامه‌های آقای سرزعیم از این جهت مهم‌ و خواندنی‌اند که همیشه با یک تحلیل اقتصادی، جامعه‌شناختی یا روان‌شناسی هم‌راه هستند. من که از میلان‌نامه‌ها کلی چیز یاد گرفتم.) و غرب را نمی شناسیم (از دکتر علی سرزعیم.)

ـ پویایی اقتصاد و موقعیت اقلیت‌ها و سهام‌داران خرد و فرآیند خصوصی‌سازی (از دکتر حامد قدوسی عزیز)

ـ iReader، افزونه‌ای که مطالعه آنلاین شما را متحول می‌کند و پیشنهادات گوگلی و ۱۰ استفاده‌های غیرمنتظره آنها! (از آقای دکتر مجیدی. این‌ها قدیمی‌اند؛ ولی من این هفته خوندم‌شان!)

ـ نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۰ (معرفی برندگان نوبل اقتصاد امسال توسط صادق الحسینی) و در دنیای اقتصاد چه گذشت؟ (روایت صادق از اتفاقات پشت‌پرده‌ی عجیب و غریب یک سال اخیر روزنامه‌ی دنیای اقتصاد)

کار این دو هفته (تعریف فیدبک نامتقارن از دکتر نوید غفارزادگان دوست‌داشتنی)

ـ آیا دلار دو نرخی می شود؟ (از دکتر علی دادپی)

چگونه بفهمیم که یک کار واقعا علمی است؟ و آیا آی کیو ایرانیان روبه نزول است؟ و هزینه فایده طرح انتقال آب به سمنان (از دکتر حجت قندی)

مجادلات ارزی و عاقبت دخالت در بازار (از دکتر پویان مشایخ در مورد دعوای ارزی آمریکا و چین)

گودر گزاره‌ها:

تاثیر فرهنگ بر ساختار مغز

رشد سریع ارتباطات ویدئویی روی اینترنت (گزارشی جالب در مورد رشد فناوری مکالمه‌ی ویدئویی در اینترنت)

چرا بعضی‌ها به ویکی پدیا کمک می‌کنند؟ (چرا؟ چون دوست دارند دیده بشوند؛ درست مثل وبلاگ‌نویسی!)

هند سیستم عامل رایانه می‌سازد (طبق معمول ما حرف‌اش را می زنیم؛ بقیه عمل می‌کنند!)

نمایش روزانه‌ تورم در گوگل (گوگل دارد شاخص تورم آن‌لاین درست می‌کند! واقعا باید نگران گسترش کار گوگل باشیم یا نه!؟)

مغرور‌های ناخوشایند، نادان‌های دوست داشتنی و ایجاد شبکه‌های اجتماعی (از زاویه‌ی دید یک مدیر چگونه باید دوست‌داشتنی بودن یا نبودن و تخصص آدم‌ها را در سازمان مدیریت کنید؟)

علم اقتصاد و قرارداد ازدواج (یک نوع عقد یا به‌عبارت درست‌تر قرارداد ازدواج جدید در این نوشته مطرح شده و در مورد دوام آن بحث شده. من که خیلی با این نوعِ جدید موافق نیستم؛ اما تحلیل نویسنده این‌قدر جالب است که به یک بار خواندن مقاله‌اش بیارزد.)

مهارت‌های مدیریتی استفاده بجا از قدرت در تصمیم‌سازی (جان بالدونی نویسنده‌ی این متن، یکی از نویسندگان بلاگ‌های هاروارد است که قبلا برای نشریه‌ی داخلی شرکت‌مان چند تا از نوشته‌های‌اش را ترجمه کردم. انصافا مثل همیشه خوب نوشته!)

Women’s Salaries Rising Faster Than Men’s (در سطح دستمزد ۶ رقمی یعنی بالای ۱۰۰ هزار دلار در سال؛ نرخ رشد دستمزدهای زنان در آمریکا ۳٫۵ برابر نرخ رشد دستمزدهای مردان شده!)

?Does Size Matter for Ideas (بزرگی ایده مهم نیست: این‌که بدانید کجا، کی و چرا باید از این ایده استفاده کنید مهم است. همین!)

What a Physicist Taught Me About Leading Change (از جان کاتر؛ نویسنده‌ی معروف کتاب هشت خوان تحول. این ایده را قبل‌تر هم جان کاتر داده بود که این‌جا روش تأکید کرده: برای ایجاد تغییرات بزرگ، تیم درگیر پروژه‌ی تغییر را بزرگ‌تر کنید. هر چه بزرگ‌تر، به‌تر!)

گزارش و پیش‌بینی اینفورما از بازار تلفن همراه ایران

جست‌وجوهای اینترنتی آینده را پیش‌بینی می‌کنند (کاربرد اطلاعات جستجوها در گوگل و یاهو برای پیش‌بینی موفقیت محصولات جدید)

صعود نرخ بدهی های بازار جهانیIT به ۵۰۰ میلیارد دلار

در یک نظرسنجی رسمی: استیوجابز محبوبترین فرد بین نوجوانان (جالب است که به خاطر کارآفرین بودن‌اش محبوب شده؛ نه آی‌فون و آی‌پد و مکینتاش!)

دوره های رایگان مدیریت کیفیت (از نظر عنوان که دوره‌های خوبی است. خواستید ببینید کدام‌اش به درد شما می‌خوره.)

ارزهای جنگ ‌آفرین (از دکتر محمود صدری)

اینترنت در سال ۲۰۲۵ چگونه است

خط سیر: نیکون، قدرت و توانایی بی‌پایان تصورات انسان (“هدف اساسی شرکت نیکون کمک به مردم در دستیابی به رویاهایشان است.”)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

برگی از یک نوشته (۱): مشاوره‌ی مدیریت یعنی چه؟

مشاوره‌ی مدیریت از آن حوزه‌های کاری است که به دلیل اسم بسیار جذاب و با پرستیژش در ایران حسابی طرف‌دار پیدا کرده است و دارد روز به روز بر تعداد فعالان‌اش افزوده می‌شود؛ بدون این‌که کسی بداند ترمِ مشاوره‌ی مدیریت دقیقا در سطح بین‌المللی برای چه کارهایی به کار می‌رود. چند وقت پیش که بنابر یک توفیق اجباری (!) کتاب فرهنگ جیبی استراتژی نوشته‌ی تیم هیندل و با ترجمه‌ی استاد بسیار بسیار عزیز و نازنین‌ام دکتر سهراب خلیلی شورینی مطالعه می‌کردم، دیدم که هیندل به خوبی این‌که مشاوره‌ی مدیریت چیست را تشریح کرده است. بد ندیدم که این بخش را از کتاب هیندل این‌جا بیاورم تا شاید از این به بعد در به کار بردن اصطلاح مشاوره‌ی مدیریت و عنوان مشاور مدیریت برای خودمان کمی احتیاط کنیم. این هم برگی از این نوشته:

“رسم بر این بوده است که شرکت‌هایی که ایده‌های قابل توجه استراتژیک نداشته‌اند از افراد خارج از شرکت کمک می‌گرفته‌اند. این افراد خارج از شرکت معمولا از رده‌های مختلف مشاوران مدیریت‌اند. در واقع بخش عظیمی از این کسب و کار که امروز صنعت بزرگی شده است در دوران رشد شتابان برنامه‌ریزی استراتژیک در دهه ۱۹۶۰ ساخته شد. زمانی مجله بیزینیس ویک نوشت که برنامه‌ریزی استراتژیک “یک مینی صنعت از مغزهای متفکر مشاور تشکیل داد”‍ با این باور که “هر شرکتی می‌تواند یک استراتژی انتخاب کند که به راحتی آن را به قله‌های موفقیت برساند. تنها به این شرط که درست فکر کند.”

چند شرکت مشاور مشهور استراتژی در بوستون بودند، جایی که می‌توانستند ارتباط نزدیکی با هاروارد داشته باشند. هاروارد دانشگاهی است که منبع بسیاری از هوشمندانه‌ترین (واقبل فروش‌ترین) ایده‌ها درباره استراتژی شرکت‌ها بوده و هم‌چنان هست. مشاوران به‌عنوان واسطه، ایده‌هایی را که از دانشگاه‌ها بیرون می‌آمد برای شرکت‌ها تفسیر می‌کردند و شرح و بسط می‌داند. آن‌ها البته ایده‌های خودشان را هم ترویج می‌کردند. مثلا در دهه ۱۹۶۰، مک‌کینزی و تعدادی شرکت‌های دیگر مفهوم مدیریت ماترسی را در مجامع صنعتی ترویج و تبلیغ کردند.

حرفه مشاوره مدیریت بسیار موفق بوده به طوری که کم‌تر کسب و کاری خارج از تکنولوژی پیشرفته توانسته چنین رشدی داشته باشد. در حرفه مشاوره مدیریت رشد سالیانه ۲۰ تا ۳۰ درصد غیرمعمولی نبوده است. با این وجود مشاوره مدیریت یک صنعت نوپا نیست. در سال‌های نخستین، کسب و کار بر پایه تکنولوژی نبود که چنین رشدی را بتوان از آن انتظار داشت. شر‌کت‌هایی چون آرتور. دی. لیتل می‌توانند سابقه خود را به قرن نوزدهم برسانند. مک‌کنزی و بوز آلن همیلتون کار مشاوره‌ای را از سال‌های نخستین قرن بیستم آغاز کردند. بنابراین چه چیز باعث رونق بی‌سابقه آن‌ها در دهه یاد شده گردید؟

نخست باید به خاطر داشت که اصطلاح “مشاوره مدیریت” چندین رشته را شامل می‌شود. اگر چه برخی از شرکت‌ها به سرعت رشد کرده‌اند، لیکن بقیه رشدی در حد یک کسب و کار رشد یافته را تجربه کرده‌اند. این کسب و کار را می‌توان با اغماض به پنج رشته زیر تقسیم‌بندی کرد:

  1. تدوین استراتژی
  2. ساختار سازمانی (شامل مالی، منابع انسانی و بازاریابی)
  3. مدیریت بخش عمومی
  4. تکنولوژی اطلاعات
  5. توسعه محصول (Product Development)

در ۱۹۸۰ سه بخش عمده کسب و کار مشاوره (سه مورد اول ذکر شده در بالا)، ۸۰ درصد درآمد این کسب و کار را تشکیل می‌داد؛ در ۱۹۹۰ این مبلغ به ۶۰ درصد کاهش یافت و امروز احتمالا به پایین‌تر از ۵۰ درصد رسیده است.

در دهه ۱۹۹۰، حوزه بسیار داغ به تکنولوژی اطلاعات (IT) تعلق داشت. تقریبا این عامل یک تنه کسب و کار را به اوج غیر قابل باوری رساند. در بعضی سال‌ها درآمد انگلستان از مشاوره IT، ۵۰ درصد افزایش یافت؛ در حالی که درآمد سایر رشته‌های مشاوره به ندرت از یک رقمی تجاوز کرد. بین مشاوره استراتژی و مشاوره ITدر شرکت‌ها معمولا ارتباطی وجود ندارد. مطالعه‌ای در سال ۲۰۰۱ نشان داد که بیش از سه چهارم نمونه مؤسسات بزرگ جهانی از مشاوران سنتی استراتژی خود برای مسایل مربوط به IT استفاده نکرده بودند.

از راه رسیدن اینترنت و ترس پایان قرن از ویروس هزاره، برنامه‌ریزی کامپیوترها به نحوی که فقط دو رقم آخر هر سال را می‌توانستند بخوانند، موجب رونق مشاوره IT گردید. ویروس هزاره به این معنا بود که کامپیوترها سال ۲۰۰۰ را ممکن بود با سال ۱۹۰۰ اشتباه کنند. در نتیجه بازنشسته‌ای که قرار بود مستمری‌اش از سال ۲۰۰۰ شروع شود مطابق کامپیوتر باید صد سال دیگر صبر می‌کرد. در عمل اما مستمری‌بگیران این همه در انتظار نماندند. یا این ویروس وهمی بیش نبود یا مشاوران در از بین بردن آن کارشان را به خوبی انجام دادند.

این شرایط بازار، متخصصان IT را فراتر از همه مشاوران قرار داد. شرکت مشاور اندرسون که در سال ۲۰۰۱ نام‌اش را به Accenture تغییر داد، با درآمدی حدود ده میلیون دلار در سال به بزرگ‌ترین شرکت مشاور مدیریت جهان تبدیل شد. این شرکت دست کم ۵۰ درصد درآمدش از مشاوره سیستم‌های اطلاعات است و بسی کم‌تر از ۵۰ درصد آن مربوط به مشاوره خالص استراتژی است، اگر چه خط فاصل میان این دو روز به روز نامشخص‌تر می شود. امروز به ندرت کار استراتژی‌ای وجود دارد که ارتباطی با IT نداشته باشد.

مشهورترین مشاوران استراتژیک، مثل مک‌کینزی و گروه مشاوران بوستون، از رونق سابق افتاده‌اند. لیکن حتی آن‌ها هم نتوانسته‌اند کسب و کار IT را کاملا نادیده بگیرند، اگر چه به روشنی اعلام کرده‌اند که این حوزه را حوزه پررونق و پردوامی برای کار مشاوره نمی‌دانند.”

فرهنگ جیبی استراتژی؛ تیم هندل؛ ترجمه: دکتر سهراب خلیلی شورینی؛ انتشارات اندیشه‌های گوهربار؛ چاپ اول؛ تهران: ۱۳۸۶؛ صص ۲۴-۲۱

پ.ن.۱٫ این متن کمی طولانی اما بسیار جالب و مهم بود.

پ.ن.۲٫ خوب این روزها انتخاب و نوشتن بریده‌هایی از کتاب‌های رمان و داستان و شعر در وبلاگ‌های مختلفی در سطح اینترنت و البته گودر، به خوبی جا افتاده و طرف‌داران کمی هم ندارد. با این حال من ندیدم کسی به این فکر باشد که می‌شود این کار را در مورد کتاب‌های مدیریت و آی‌تی هم انجام داد. عمیقا معتقدم که بریده‌ای از یک متنِ عالی، گاهی آن‌قدر ارزش‌مند است که می‌تواند جای خواندن یک کتاب حجیم را بگیرد. بنابراین از این پس هر از چند گاهی به سراغ برگی از یک نوشته در حوزه‌های مورد علاقه‌ی خودم در زمینه‌های مختلفِ مشاوره‌ی مدیریت، علم مدیریت و مدیریت آی‌تی خواهم رفت.

پ.ن.۳٫ کتابی که برگی از آن را این‌جا خواندید، کتاب بسیار جذاب و پرمحتوایی است که مطالعه‌اش را به تمام علاقه‌مندان مباحث مدیریت استراتژیک توصیه می‌کنم.

دوست داشتم!
۱۰

۶ شغل در حال ناپدید شدن!

شبکه‌ی خبری CNBC گزارشی منتشر کرده در مورد ۶ شغلی که در ایالات متحده در حال از بین رفتن هستند. این شغل‌های در حال خداحافظی در نگاه اول بسیار عجیب‌اند؛ اما دلایل‌ از بین رفتن‌شان این‌قدر جالب است که بد نیست با هم مرورشان کنیم:

پ.ن. آقای واحد در وبلاگ رایمند مطلبی در مورد همین پست نوشته‌اند که پیشنهاد می‌کنم آن را هم از این‌جا بخوانید.

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۸)

این هم لینک‌های این هفته:

نکاتی که باید در هنگام ایجاد تغییر در سازمان بدانیم – قسمت دو، مواد لازم برای تهیه طرح مدیریت پروژه توسط یک تازه وارد و طرح مدیریت پروژه، از تهیه تا اجرا (مهدی عرب عامری دقیقا روی نکاتی دست گذاشته که جزو مهم‌ترین نقاط ضعف کارهای مشاوره و نرم‌افزار در ایران محسوب می‌شوند. من شخصا از هر نوشته‌ی ایشان کلی نکته‌ی جدید یاد می‌گیرم.)

Cloud Computing و آینده ی پیش رو، حرکت وبلاگ نویسی جهانی با موضوع آب آشامیدنی (این را حتما بخوانید؛ من هم برای شرکت در این برنامه ثبت‌نام کرده‌ام) و آیفون چگونه محبوب شد ؟ (هر سه از مهرداد نایب عزیز)

کارایی پویا و خانه‌ای که می‌سوزد (از حامد قدوسی)

جامعه و مسئولیت در قبال شهروندان (از روزبه یوسفی؛ نکته‌ی جالب‌اش: ما همیشه از عالم و آدم طلب‌کاریم که برای ما کاری نکردند. ولی مسئله اساسی این‌جا است که می‌دانستند / ما ازشان خواستیم و نکردند؟)

تشخیص فریب های سیاسی ۲ و کتاب های من- تحلیل اقتصادی سیاست (از علی سرزعیم؛ کتاب جدید ایشان کتاب بسیار جالبی برای علاقه‌مندان مباحث اقتصاد سیاسی است. من این کتاب را دیده‌ام و بخش‌هایی‌اش را هم قبل از چاپ خوانده‌ام.)

شبکه‌های اجتماعی و قضاوت مشتریان و ویدئو:‌ فالوده شیرازی و ایجاد تفاوت (از امیر مهرانی. امیر دومین ویدئوکست‌اش را هم تولید کرد. به نظرم حرفه‌ای‌تر از اولی شده. فارغ از هر بحثی در مورد محتوا و کیفیت کار، همین که یک نفر در وبلاگ‌ستان فارسی کار ویدئوکست درست کردن؛ آن هم با موضوع Mentoring و Coaching را جدی گرفته واقعا جای تقدیر و تشکر دارد. موفق باشی امیر جان!)

بیان عملکرد در مصاحبه (خوش‌حالم که شهرام هم دوباره نوشتن را در یک صنایعی از سر گرفت!)

مجموعه پست‌های پویان مشایخ در ستایش ورشکستگی به‌عنوان یک مکانیسم اصلاحی بازار آزاد؛ از جمله: ورشکستگی در آمریکا و Exit strategy

استراتژی و امید (امیدبخشی یک استاد آلمانی به ما ایرانی‌ها در مورد موانع پیشِ رو )

کنفرانس مدیریت استراتژیک (روایت احسان اردستانی از کنفرانس ام‌سال. می‌خواستم برم خوب شد نرفتم!)

گودر گزاره‌ها:

اهداف بلندپروازانه مانع یا راهگشا؟ (ره‌بری جومونگ به زبان علمی!!!)

انتخاب‌های ما روی شادی‌مان تاثیر بلندمدت دارد

نیروی مخرب موفقیت طلبی (شدیدا توصیه می‌کنم این مطلب را بخوانید. نکات بسیار جالبی در مورد انگیزه‌های رفتارهای اجتماعی انسان و اثرات مخرب آن‌ها بر عمل‌کرد آدمی دارد.)

گوگل جذاب‌ترین کارفرمای جهان شناخته شد (شرکته دارند!؟)

رابطه کارآیی و انتخاب‌های دشوار انسان (نویسنده کارآیی و اخلاق را دو قطب متضاد در تصمیم‌گیری توصیف کرده. اما به نظر من کارایی و اخلاق دو موضوع متفاوت نیستند؛ بلکه دو معیارند که باید در تصمیم‌گیری به آن‌ها توجه کرد. تصمیم بهینه لزوما یکی از این دو را قربانی نمی‌کند.)

مشکلات ناشی از بزرگنمایی افراد در مورد توانایی‌های خود بهترین نیروی کار لزوما پرمدعاترین نیست (این مقاله بسیار جذاب و خواندنی است. چه مدیر هستید و چه کارشناس، توصیه می‌کنم بخوانیدش. موضوع مقاله این است که چرا آدم‌ها خودشان را بزرگ‌نمایی می‌کنند.)

دومین دوره کارگاه بین المللی مشاوره مدیریت – آذر ۱۳۸۹ (در این مورد در هفته‌ی آتی خواهم نوشت.)

اوضاع اشتغال در آمار بیکاری (یک تحلیل جالب در مورد آمار بی‌کاری در ایران!)

مهارت‌های مدیریتی ضرورت ادامه تحصیل برای صاحبان کسب‌وکار و کارمندانشان (ما در مملکت‌مان تازه به این کشف رسیدیم که MBA چه چیز مزخرفی است؛ بعد این آمریکایی‌های جاهل درباره‌ی علت‌های مفید بودن MBA مقاله می‌نویسند! مملکته دارند!؟)

خط سیر «بی. ان. پی پاریباس» بانکی برای تغییر جهان (بزرگ‌ترین شرکت جهان با ۱۱ میلیارد سود سالانه، ۹۰۰۰ مدیر روابط عمومی و دو تریلیارد دلار درآمد!)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
دوست داشتم!
۰

تغییر نقش IT در سازمان‌ها ـ نتایج پیمایش مک‌کنزی

شرکت مک‌کنزی معروف‌ترین و معتبرترین شرکت مشاوره‌ی مدیریت و آی‌تی جهان است و برای من در کنار اکسنچر، دیلویت، آرتور دولیتل، بین و رولندبرگر یکی از شرکت‌های مشاوره‌ای است که‌ آرزو دارم روزی در آن‌ها کار کنم! (اعتماد به نفس را حال کنید! :)) این شرکت مک‌کنزی هر ماه پیمایش‌های مختلفی در سطح جهانی انجام می‌دهد و نتایج‌اش را در سایت مجله‌ی بسیار معروف‌اش مک‌کنزی کوارترلی منتشر می‌کند (این سایت یک خبرنامه‌ی عالی دارد که به نظر من عضویت در آن برای همه‌ی مشاورین مدیریت و آی‌تی و همه‌ی کسانی که به نوعی با این دو حوزه درگیرند الزامی است. این خبرنامه معمولا شامل مقالات، نتایج پیمایش‌ها و دیگر مطالبی است که در سایت مک‌‌کنزی کوارترلی منتشر می‌شود، است.)

این پست ادامه‌ی پست قبل است. حالا ربط‌ مک‌کنزی با پست قبل چیست؟ در پست قبلی دیدیم که پیش‌بینی خانم سوزان کرام در مورد نقش آینده‌ی آی‌تی در کسب و کارها چیست. اما قبل‌تر (یعنی در اکتبر سال ۲۰۰۹) مک‌کنزی در یکی از پیمایش‌های‌اش نتایج آماری جالبی به دست آورده بود که به نوعی مؤید همان تغییراتی است که به عقیده‌ی خانم کرام در حال پدیدار شدن در صنعت آی‌تی هستند. با این‌که حدود ۹ ماه از انجام این پیمایش می‌گذرد، اما هم‌چنان یافته‌های آن جذاب و خواندنی است؛ به‌ویژه این‌که این نتایج با داده‌های آماری نیز هم‌راه هستند. این پیمایش را می‌توانید در قالب فایل PDF از این‌جا دریافت کنید.

من قبل‌تر هم در پستی به تحلیل اوضاع صنعت آی‌تی را در سال ۲۰۱۰ را از دیدگاه مؤسسه‌ی معظم گارتنر پرداخته بودم. بد نیست که به آن پست هم نگاهی بیاندازید.

پ.ن. از همه‌ی خوانندگان محترم این وبلاگ متشکرم که این‌جا را دنبال می‌کنند. با توجه به این‌که این وبلاگ احتمالا به زودی به دامنه‌ی شخصی اسباب‌کشی خواهد کرد، از دوستانی که در گودر، گزاره‌ها را دنبال می‌کنند خواهش می‌کنم که این وبلاگ را از فید اصلی آن روی فیدبرنر در آدرس زیر دنبال کنند تا با عوض شدن آدرس، نوشته‌های من را از دست ندهند:

http://feeds2.feedburner.com/gozareha

باز هم متشکرم.

دوست داشتم!
۱

تعهد IT برای آینده: کمک به کسب و کارها برای کمک به خودشان

سوزان کرام یکی از جدی‌ترین نویسنده‌گان و متفکران دنیای مدیریت IT است که وبلاگ معروف او روی سایت مجله‌ی هاروارد بیزینس یکی ریویو یکی از مفیدترین و جدی‌ترین پیشنهادات ممکن برای علاقه‌مندان به موضوعات مربوط به کاربردهای IT در حوزه‌ی کسب و کار است.

هفته‌ی پیش سایت مجله‌ی هاروارد بیزینس ریویو با خانم کرام مصاحبه‌‌ی ویدئویی مفصلی داشت در مورد آینده‌ی صنعت IT و به عبارت به‌تر، نقش IT در دنیای آینده‌ در حوزه‌ی کسب و کار. این مصاحبه را می‌توانید هم‌راه با اسلایدهای‌اش در این‌جا به صورت آن‌لاین ببینید.

با توجه به سرعت بسیار بالای (!) اینترنت در ایران، دیدن این مصاحبه‌ی حدودا یک ساعته به صورت آن‌لاین مشکل است. بنابراین دو تا کار کردم تا بشود از این مصاحبه‌ی بسیار عالی بهره برد. یکی این‌که با یک روش محیرالعقول (!) فیلم مصاحبه را دانلود کردم (باور کنید الان خودم هم یاد نمی‌آید چی کار کردم!) فایل مصاحبه را این‌جا آپلود کردم تا اگر کسی تمایل داشت مصاحبه را بتواند به صورت آف‌لاین و کامل مشاهده کند (حجم فایل حدود ۸۰ مگابایت است.)

دومین کار هم ترجمه‌ی سرفصل‌های خلاصه‌ی این مصاحبه در قالب همین پست بود (متن انگلیسی‌ این خلاصه را می‌توانید از این‌جا به صورت فایل PDF دانلود کنید.) با این مقدمه می‌رویم سراغ تعهد IT برای آینده از دیدگاه خانم سوزان کرام؛ یعنی کمک به کسب و کارها برای کمک به خودشان:

  • هر چقدر دنیای کسب و کار تغییرات شگرفی به خود دیده است، اما شیوه‌ی استفاده از IT در سازمان‌ها به همان روش ۳۰ سال پیش است. بنابراین IT باید منابع خودش را برای تمرکز بر چیزهایی که امروز برای آن دارای اهمیت هستند ـ یعنی دسترسی (Access)، کاربردها (Applications)، امنیت (Security) و نوآوری (Innovation) ـ آزاد سازد. در حقیقت در آینده IT باید به سمتی برود که کارهای امروز خود را به خود واحدهای سازمانی و افراد واگذار کند و این تفکر را در سازمان نهادینه سازد: IT  یک سازمان نیست؛ یک دارایی است!
  • هدف از کاربرد IT در کسب و کار به صورت تاریخی فراهم کردن زیرساخت تکنولوژیک مورد نیاز سازمان برای ره‌بری در بازار بوده است (چیزی که حدود ۷۰ درصد حجم فعالیت‌های امروزی IT را در بر می‌گیرد)؛ چیزی که در عمل نیازهای امروز سازمان به IT برای افزایش بهره‌وری کارکنان، مشارکت در دستیابی به اهداف سازمانی و به‌کار گرفتن تکنولوژی‌های جدید برای اتصال دستگاه‌ها، منابع داده و انسان‌ها را تأمین نمی‌کند.
  • در عمل مدیران کسب و کاری هم نتوانسته‌اند IT را برای دستیابی به این اهداف پاسخ‌گو نگاه دارند و هم خودشان در برابر یاد گرفتن کسب و به‌کارگیری تکنولوژی جدید مقاومت کرده‌اند!
  • برای این‌که IT دوباره با کسب و کار مرتبط شود باید چند کار انجام شود:
    • تمرکز بر چیزهایی که مهم است (افراد از چه نرم‌افزارهایی استفاده می‌کنند؟ آیا سطوح دسترسی درست تعریف شده؟ آیا کنترل نسخه‌ها درست انجام می‌شود؟ و …)
    • مدیریت IT به‌عنوان دارایی (IT صرفا یک واحد سازمانی نیست؛ بلکه دارایی است که می‌تواند برای سازمان قابلیت ایجاد کند.)
    • واگذاری کارها به خود افراد (اجازه بدهید افراد تجهیزات‌شان را خودشان تأمین و پشتیبانی کنند؛ اما یک پلت‌فرم زیرساختی را هم طراحی کنید که از طریق چیزی شبیه یک دسک‌تاپ مجازی بتواند این هدف را تأمین کند.)
  • خوب این تغییر نقش IT در سازمان یعنی چه؟ این یعنی چه را در شکل زیر در قالب تفاوت وضعیت نرمال قدیم و وضعیت نرمال جدید مشاهده می‌کنید:

  • باز هم یک سؤل دیگر: سازمان‌های هوش‌مند در زمینه‌ی IT چه ویژگی‌هایی دارند؟ به عقیده‌ی خانم کرام در یک محیط هوش‌مند نسبت به IT، سه نقش حیاتی برای IT وجود دارد:
    • قابل اعتماد بودن IT از طریق: تدوین استراتژی‌ها و سیاست‌های تکنولوژی اثربخش، پایش عملکردها، توسعه و نوآوری (R&D)، معماری سازمانی، هماهنگی با الزامات قانونی، مدیریت ریسک و تأمین امنیت داده‌ها.
    • فراهم کردن صرفه‌ی مقیاس: IT باید دسترسی سازمان را به سرویس‌های تجاری ارزان قیمت و به صرفه (مانند: ای‌میل، شبکه‌ها، آرشیوهای فنی و مستندات و تله‌کنفرانس‌ها) فراهم کند.
    • فراهم کردن خود ـ سرویس‌دهی: IT باید خود ـ سرویس‌دهی را در سطح سازمان با مربی‌گری (Coaching ـ سلام امیر!)، تأمین جعبه‌ابزارها (Toolkits)، واسطه‌گری در تجارت منابع داخلی بین واحدها (brokering resources) و مدیریت روابط بین واحدهای سازمانی فراهم کند.
  • خوب حالا چه بکنیم که به نقطه‌ی مطلوب برسیم؟ این کار دو بخش دارد: بخشی برعهده‌ی واحد IT است و بخشی برعهده‌ی ره‌بران کسب و کار.
    • واحد IT باید سه کار انجام دهد: تهیه‌ی یک Business Case برای وضعیت جدید (برای مشخص کردن این‌که IT باید انجام چه کاری را متوقف کند و سایرین انجام چه کارهایی را شروع کنند)، افزایش میزان هوش‌مندی نسبت به IT در سازمان (ارزیابی سطح بلوغ IT در سازمان ـ براساس به‌عنوان مثال مدل مؤسسه‌ی گارتنر ـ و میزان آمادگی برای تغییر) و سرانجام توقف کارهایی که دیگران می‌توانند برای خودشان انجام دهند (واحدهای کسب و کاری باید دارای مهارت‌های زیر باشند که باید واحد IT به آن‌ها بیاموزد: تعریف نیازمندی‌ها ـ Requirements ـ، مدل‌سازی و تحلیل فرایندهای کسب و کار، تست، مستندسازی و آموزش، مدیریت تغییر، مدیریت پروژه و استخراج داده‌ها برای گزارش‌دهی و تحلیل.)
    • هم‌زمان ره‌بران کسب و کار هم باید سه کار انجام دهند: سطح انتظارات خود را بالا ببرند (در واقع از تلاش‌های واحد IT برای ایجاد قابلیت خود ـ سرویس‌دهی در واحدشان حمایت کنند)، افراد را پاسخ‌گو نگاه دارند (با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک و مبتنی بر داده‌های واقعی) و این اطمینان را ایجاد کنند که افرادی که از این به بعد استخدام می‌شوند، تکنولوژی را بفهمند!
  • در وضعیت جدید واحدهای کسب و کاری در مورد وضعیت IT خودشان نیز همانند عمل‌کرد مالی و منابع انسانی‌شان پاسخ‌گو خواهند بود. بر این اساس در سال ۲۰۱۲ تعداد افراد IT ـ کار سازمان در واحد IT کم‌تر از سایر واحدها خواهد بود!

نکات بسیار جالبی در این مصاحبه مطرح شد که حسابی باید روی آن‌ها فکر کرد. خانم کرام قبلا هم یک پست در وبلاگ‌شان در مورد آینده‌ی IT در سازمان‌ها نوشته‌اند که ظرف همین هفته یا هفته‌ی آینده آن را هم ترجمه خواهم کرد.

دوست داشتم!
۲
خروج از نسخه موبایل