ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
من همیشه از واقعیت خوشم میآمد و مربیانم هیچگاه به من دروغ نگفتند. اگر افتضاح بودم، افتضاح بودم؛ ولی گاهی باید به من یادآوری میشد. وقتی جوان هستید، باید گاهی واقعیت را بدانید زیرا وقتی در یک حباب قرار گرفتهاید، فکر میکنید هر باوری که دارید درست است. و گاهی میرسد که مردم میگویند: “بیخیال! چه اتفاقی برای تو افتاده؟”
یک بار بیلسا به من گفت: “افتضاح بودی” و من شوکه شده بودم. او دلایلش را توضیح داد و به من نشان داد که چرا چنین چیزی به من گفته است. گفت اگر اینطور باشی دیگر نمیتوانی برای من بازی کنی و همینطور برای تیم ملی. برایم سخت بود. با گریه بهسمت خانه رانندگی کردم ولی پس از آن متوجه شدم که او راست میگفت. من اقتضاح بودم، بله افتضاح بودم. پس از آن پیشرفت کردم!” (مائوریتسیو پوچتینو؛ اینجا)
پوچتینو را شخصا با آن گاف پنالتی دادنش به انگلیس در جام جهانی ۲۰۰۲ که باعث حذف تیم دوستداشتنی آرژانتینِ “باتی گل” شد بهیاد میآورم! 🙂 پوچتینو حالا مربی تاتنهام در لیگ برتر انگلستان است. او در حرفهایش به نکتهی بسیار مهمی در مورد موفقیت حرفهای اشاره کرده است؛ نکتهای که کمتر کسی به آن توجه میکند و کمتر جایی در مورد آن سخن گفته میشود: ما انسانها همیشه دنیا را از زاویهی دید خودمان تماشا میکنیم و همیشه هم سر جای درستی برای تماشای خودمان و دنیایمان ننشستهایم! در نتیجه نیاز به بودن افرادی قابل اعتماد، با شخصیت قوی و توانمندی بالا در کنارمان داریم که در زمان مناسب به ما تلنگر بزنند تا متوجه شویم داریم مسیر را اشتباهی میرویم یا اینکه در مسیر در جای نامناسبی متوقف شدهایم و حتی مقصدمان آنی نیست که باید باشد. این افراد میتوانند اعضای خانواده، دوست و آشنا، همکار و مدیر و … باشند. انتخاب کردن این افراد نیاز به بررسی بسیار زیادی دارد؛ چرا که در صورت اشتباه کردن میتواند خودش یک عامل جدی در انحراف ما از مسیر درست زندگی باشد. توجه کنید که رابطهی دوستانه نباید عامل اصلی در انتخاب این فرد “تلنگرزن” باشد. این فرد باید بتواند از زاویهی دید متفاوتی نسبت به شما دنیا را ببیند، وابستگی احساسی به شما باعث نشود تا او واقعیتها را بیتعارف به شما بگوید و دانش و اطلاعات و تجربهی کافی را برای اظهارنظر داشته باشد.
امروزه در دنیای کار حرفهای یکی از الگوهای اصلی موفقیت کاری همین الگوی داشتن چنین فردی در زندگی است. در ادبیات علمی از این فرد به “مربی” یا “منتور” یاد میشود. مربی یا منتور فردی است که قبل از شما مسیر مشخصی را در زندگی طی کرده است (این مسیر میتواند مسیر شغلی خاص، مسیر رسیدن به هدفی مشخص یا … باشد.) منتور با دانش و تجربه و بینش خود به شما در یافتن مسیر، نقاط انحرافی و درههای هولناک آن و گذر از موانع سر راه کمک میکند. شاید جایی لازم باشد دست شما را بگیرد و شما را همراهی کند و شاید هم زمانی برسد که شما را در طول طی مسیرتان تماشا کند و به شما بازخورد بدهد.
شاید بهترین مثال مربی همین میدان فوتبال باشد. مربی به بازیکنان یاد میدهد که اصول درست تکنیکی و تاکتیکی فوتبال چیست، آنها در میدان عمل چکونه باید بازی کنند و چطور با همتیمیهایشان در تعامل باشند. اما زمانی که بازیکنان وارد میدان شدند دیگر هر فردی خودش تصمیم میگیرد که چطور بازی کند!
طبیعتا پیدا کردن چنین آدمی بسیار کار دشواری است؛ اما اگر بهدنبال دستیابی به اهداف بزرگ و رؤیاهایی درخشان در زندگیتان هستید، شاید انتخاب دیگری جز شاگردی یک مربی بزرگ را نداشته باشید. فراموش نکنید که بزرگی مربی به سن و سال و هوش و حتی تجربهی او نیست. بزرگترین مربیان دنیا آنهایی هستند که میدانند چگونه میتوان راهِ رفتن تا رسیدن را پیدا کرد و آن را تا آخر طی کرد.
“آرین در چند ماه قبل، روزهای دشواری را سپری کرد؛ اما اکنون سه جام بهدست آورده است. این نشان میدهد که در فوتبال چقدر همه چیز میتواند زود تغییر کند. همیشه یک فرصت دوباره دارید تا اوضاع را عوض کنید؛ برای قهرمانیها بجنگید و برای جایگاهتان در تیم. به بیان دیگر، تنها باید از فوتبال لذت برد. فکر میکنم آرین این را نشان داد. او یک الگوی بزرگ برای همه است؛ برای اینکه به تلاشتان ادامه بدهید؛ حتی اگر گاهی اوقات شرایط به سود شما نیست. تنها تلاش کنید و بدانید که با سختکوشی، همه چیز در فوتبال خیلی زود عوض میشود.” (رابین فنپرسی در مورد آرین روبن؛ بعد از فتح سه گانهی بایرن؛ اینجا)
زندگی، انتظارِ همیشگیِ یک فرصتِ دوباره است! 🙂 برای آمدنش آماده هستیم؟ فراموش نکنید که این انتظار کشیدن، بهمعنی کنار گذاشتن زندگی نیست. ادامه دادن و جلو رفتن و لذت بردن از مسیر و هوشیاری، ما را برای قاپیدن بهموقع و درست فرصتِ بزرگ بعدی آماده میکند.
“نمیخواهیم نتیجه را به سرنوشت واگذار کنیم. ما میخواهیم نتیجه بگیریم. باید با سر بالا به زمین برویم و تلاش کنیم تا به پیروزی برسیم؛ نه اینکه منتظر باشیم که آنها پشت محوطه جریمهی ما جمع شوند و منتظر گل زدن باشیم. اگر نتوانیم با ترس، خطر و ریسک کنار بیاییم، به این معناست که آنگاه با موفقیت کنار نیامدهایم. اگر بازیکنان اینطور فکر نکنند، آنگاه به تیم رم تعلق ندارند. اگر آنها برای دیداری که ۸ ماه منتظرش بودند، عصبی باشند، به رم تعلق ندارند. آنها باید بخواهند در این دیدار بازی کنند. اگر نتوانند، از ما نیستند.” (لوچیانو اسپالتی؛ اینجا)
لوچیانو اسپالتی که بعد از چندین سال ماجراجویی در روسیه حالا تازهنفس به تیم محبوبش رم بازگشته، این هشدارها را پیش از بازی با پورتو در مرحلهی ورودی لیگ قهرمانان به بازیکنانش داد؛ هر چند شاگردانش حرفش را گوش نکردند و باختند و حذف شدند!
آن تکجملهی درخشان استاد که پررنگ کردهام را ببینید. اسپالتی از اهمیت داشتن ذهنِ آمادهی نبرد و رقابت سخن گفته است: “هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد!” پیشنیاز موفقیت این است که در اعماق درونت بتوانی با ترسها و خطرهای موجود در مسیر سخت و دشوار موفقیت مواجه شوی و آنها را بپذیری. ذهنی که بتواند در خیال بر ترسِ پریدن غلبه کند؛ آنگاه میتواند در دنیای واقعی هم در مواجهه با خطرهای ناشی از پرواز، راهکارهای مؤثری را بیابد. متأسفانه هیچ میانبر بیرونی بهسوی موفقیت وجود ندارد.