- و اینک چهل سالگی: ای خضر پیخجسته، مدد کن به همتم … - ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- لینکهای هفته (۶۳۶) - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
- حکمتها (۸۵) - ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
عشق، فضا و زمانی است که با قلب اندازهگیری میشود …
مارسل پروست
عشق، فضا و زمانی است که با قلب اندازهگیری میشود …
مارسل پروست
۵ ماه تمام!!! باورم نمیشه!
پیش از شروع سه نکته:
با این توضیحات لینکهای هفته را مرور میکنیم:
مدیریت:
خدمات پس ار فروش مشاور خارجی (احسان اردستانی)
روی ابرها کار کنید! (دربارهی رایانش ابری و کاربردهایاش)، ۴ دلیل بهتعویق انداختن کارها (بسیار بسیار موافقام!)، ۷ نکته برای استفاده بهینه از گودر (امیر مهرانی)
گواهی های بین المللی مدیریت پروژه (یعنی مشمول ذمهاید اگر این پست آقای نادر خرمیراد را نخونید!!! اگر میخواهید PMP بگیرید یا هر مدرک دیگری، اول باید این پست را بخونید.)
مهدی عرب عامری این هفته دو تا پست بسیار خوب در مورد گزارشدهی و گزارشگیری در مدیریت پروژه نوشت: گزارش خوبش، خوبه و کسب اطلاعات در ۱۵ دقیقه، در حالت ایستاده
نیام یراقی در دو پست پست اولی مهدی را تکمیل کرد که پیشنهاد میکنم حتما هر سه تا پست را در کنار هم بخونید: مدیریت ارزش کسب شده و گزارش ریسک های پروژه
مدیران مادرزاد (آیدین کسایی روی خوب نکتهای دست گذاشته: اینکه چقدر ما تو ایران مدیران بالفطره داریم!!!)
بررسی وضعیت بازار میوه ایران (صادرات – واردات) (از استاد پرویز درگی؛ نکتهی بسیار بسیار جالب این نوشته برای من این بود که: “امروزه علوم مورد نیاز برای اداره کسبوکارها به سه دسته اساسی تقسیم میشوند: ۱- علوم فنی خاص هر حوزه مثلا مهندسی. ۲- علوم حوزهی تحلیل محیط مثل اقتصاد و جامعهشناسی. ۳- علوم حوزه رقابت مثل استراتژی و بازاریابی.”)
قانون، محدودیت نیست (نظرسنجی) (کنترل سطح دسترسی به اطلاعات که دارایی اصلی یک شرکت مشاوره یا نرمافزاری محسوب میشوند چگونه باید باشد؟) و کاری که زندگی است، کاری که باید برای زندگی باشد (از آقای مجید آواژ)
نمونه آرمانی (Ideal Type) چیست و چگونه ساخته میشود؟ (“چگونه نمونهی آرمانی بسازیم: تمایز، یکپارچهسازی، انتزاع و تعمیم.”) و در آینده ظرف ۳۰ ثانیه هر کسی میتواند مشهور شود (از وبلاگ مدیر رسانه؛ آقای رضا قربانی)
اگر یک تیم خوب می خواهید به این پنج سئوال پاسخ بدهید (از آقای محمد سالاری)
شستشوی سبز (Greenwash) (بحث جالبی است! از علی مرجائی)
چهار خصوصیت اصلی گروههای موفق (۱٫ داشتن هدف مشخص؛ ۲٫ درگیر بودن همهی اعضا؛ ۳٫ وفاداری به گروه؛ ۴٫ سادگی قوانین حاکم بر گروه)
مهارتهای مدیریتی مدیریت بحران – چالشی برای رهبری (“زمانی که با بحران مواجه میشوند رهبری بیشتر از آنکه چه کاری و چگونه انجام شود به معنای چگونه بودن است.” مقالهای بسیار مختصر دربارهی مدیریت ریسک.)
چگونه میتوان در کار از خانه موفق عمل کرد؟
سود و مسوولیت اجتماعی درشرکتها (راستاش من ادعای این مقاله را درک نکردم. میگه اگر شرکتها را مجبور کنیم که مسئولیت اجتماعی را دنبال کنند عملا به نتیجهای نمیرسیم. ولی وقتی برای کسب سود تلاش میکنند، مسئولیت اجتماعی هم در کنارش انجام میشه.)
شبکههای اجتماعی چگونه کسبوکار را متحول کردهاند
فناوری اطلاعات:
ده پلاگین پرطرفدار وردپرس در سال ۲۰۱۰ و نت بوک یا تبلت ؟ کدام یک را بخرم (به درد ما دومینندارها که وردپرس دات کام استفاده میکنیم که نمیخوره!) (از مهرداد نایب)
«فایننشال تایمز» استیوجابز را انتخاب کرد: قهرمان تکنولوژی در نقش مرد سال (باراک اوباما استیو جابز را خلاصهی رویای آمریکاییها نامیده!!!)
۱۵ شرکتی که دنیای آی تی را متحول کردند … درست قبل از متلاشی شدنشان و مصاحبه با ویدا امانی ، مهندس ارشد کمپانی های Adobe و Apple و ۲۰ حقیقت جالب دربارۀ سه غول دنیای تکنولوژی (از وبلاگ مانی که این هفته کشفاش کردم!)
پیشبینی آیبیام از حوزه فناوری درسال۲۰۱۵
۱۲ عادت بد در استفاده از فناوری
پربازدیدترین سایتها در آخرین روزهای سال (پنجمی ایراناش شاهکاره …)
برترین سیستمهای عامل و تلفنهای هوشمند ۲۰۱۰
۹۵ درصد از اشتراکهای توییتر طی دو سال گذشته ایجاد شدند
۷۹ درصد کاربران برای کلمهی عبور از اطلاعات شخصی استفاده میکنند
شکستها و بدترینهای تکنولوژی در سال ۲۰۱۰ بربادرفتهها
تلفنهای همراه هوشمند برای کاربران خود بیش از حد باهوشند! (“۷۱ درصد از کاربران از تلفنهای همراه هوشمند خود تنها برای تماس گرفتن، ارسال “اس. ام. اس” و ورود به شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. به طوری که این کاربران تنها از ۱۰ درصد از عملکردهای تلفنهای همراه هوشمند خود بهره می گیرند!!!”)
برترین ابزارهای فناورانه سال ۲۰۱۰/ بهترین موبایلها و لپ تاپهای۲۰۱۰
اقتصاد:
در سخنرانی «گری بکر» برای کنفرانس مدیریت تهران ارائه شد: تحلیل اقتصاددان برجسته آمریکایی از آینده اقتصاد ایران (گری بکر نوبلیست اقتصاد. حتما بخوانید.)
اقتصاد در زندگی واقعی (۱): اقتصاد امروزی؛ روشها و کاربردها و اقتصاد در زندگی واقعی در جستوجوی خوشبختی (هر دو مطلب بینظیر! استثنایی! بهعنوان یک علاقهمند اقتصاد رفتاری و تئوری تصمیمگیری، توصیهی اکید دارم که با وجود طولانی بودن، حتما بخوانیدشان!)
حدف یارانهها: سفال و بتونه (این را حتما حتما بخوانید)، هدفمندسازی و تورم: بخش اول و هدفمندسازی و تورم: بخش یک و نیم
یارانه ها و یارانه بنزین خودرو بیشتر از یارانه نقدی آدم! و یارانه و رسانه ها و انتظارات از اصلاح یارانه ها (پویان مشایخ)
اثر اصلاح قیمتها بر تورم (محاسبهی میزان تغییر نرخ تورم بر اثر آزادسازی قیمتها)
با واریز یارانههای نقدی، حجم نقدینگی از مرز ۳۰۰ هزار میلیارد تومان فراتر رفت
اظهارنظر مدیران بانکی برای تدوین بسته سال آینده نرخ سود بانکی سال آینده افزایش یابد (پیشنهاد کردهاند نرخ بهرهی شناور بین ۱۸ تا ۲۰ درصد و رقابتی بین بانکها!)
و سایر مطالب اقتصادی:
اقتصاد در یک درس مالیات، مانعی در برابر تولید
پرداخت هزینه پارک کردن بهتر است یا عدمپرداخت آن؟ (از محمد رضا فرهادیپور دربارهی هزینههای اقتصادی نظم شهری!)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
۴۰ کار مفید که در کمتر از ۱۰ دقیقه میتوانید انجام دهید (احسان نصیری؛ دیگر وبلاگ کشف شدهی این هفته)
چرا باید انرژی بیشتری برای کار خود صرف کنم؟ چگونه؟
یک دقیقه خنده معادل ۱۰ دقیقه ورزش
ثروت، فقر، ترحم (برخلاف تصور موجود، آدمهای فقیر دست و دلبازتر ازپولداران هستند.)
میزان خستگی بر آهنگ و طنین صدای انسان تاثیرگذار است
زندگی اجتماعی به بزرگی فضای بادامه مغز بستگی دارد
کشف دروغیاب ذهنی در مغز انسان!
پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
قبلا اینجا به این موضوع پرداختهام که مهمترین وظیفهی یک مشاور حل مسئله است. شاید بشود یک گام هم پیشتر گذاشت و به قول پوپر گفت: “زندگی سراسر حل مسئله است!” خوب این حل مسئله چطوری باید انجام بشود؟ این یکی از دل مشغولیهای اساسی من هست که قبلا در مورد آن نوشتهام و در آینده هم حتما خواهم نوشت. این اواخر مطلب جالبی خواندم دربارهی اینکه چطور به روش شرلوک هلمز مسئله را حل کنیم؟ قبل از من البته امیر مهرانی اینجا در این مورد از زاویهی دید دیگری نوشته که پیشنهاد میکنم حتما آن را هم بخوانید.
خوب این هم ویژگیهای تفکر هلمزی:
یک نکتهی دیگر: کارآگاهان خوب الگوهایی را هم برای آدمهایی که از راز مورد نظر کارآگاهان باخبرند و هم برای کارِ کارآگاهی خوب توسعه میدهند. بنابراین سعی کنید برای حل مسئله الگوهایی را طراحی و استفاده کنید.
هیچ کاری مثل تعهد ایجاد کردن، برای اینکه آدم مجبور شود آن کاری را که باید بکند انجام دهد، نتیجهبخش نیست. حقیقت این است که تنبلی، دستاندازهای زندگی و البته بیحوصلگی باعث شده بود که مدتها مطالبی را که میدانستم باید بخوانم را نخوانم. هر چند شرایط زندگیام این روزها بدتر شده که بهتر نشده؛ اما خوب حداقل فایدهی مجموعه پستهای لینکهای هفته برای من این بوده که مجبورم کرده به صورت مستمردر طول هفته بخوانم و بخوانم و بخوانم. همین نتیجهی نسبتا خوب، باعث شده تا مدتی در ذهنم به این فکر کنم که چند تا کار دیگر هم باید انجام بدهم که نمیدهم و شاید بهوسیلهی اینجا بشود تعهد انجام آنها را هم در خودم ایجاد کنم. بنابراین از هفتهی آینده، علاوه بر انتشار هفتگی پست لینکهای هفته در پنجشنبه شبها، سه پست ثابت هفتگی دیگر هم خواهیم داشت:
طبیعی است که پستهای ثابت شبانهی (!) فوق باعث نمیشود که رویهی قبلی گزارهها تغییر کند. اینجا همان جای قبلی است با اندکی افزودنیهای امیدوارم خوشمزهتر!
شاید مهمترین دغدغهی هر جوان محصلی، شغلی باشد که بعد از فارغالتحصیلی دنبال خواهد کرد. آیا برای یک سازمان بزرگ و پیشرو کار خواهد کرد؟ آیا وارد کسب و کار خانوادگیاش خواهد شد؟ آیا در حوزهی تخصص خودش فعالیت خواهد کرد یا درسی که خوانده به دردش نخواهد خورد؟ و شاید هم آیا کسب و کار خودش را راه خواهد انداخت؟ اما این تمام ماجرا نیست. افراد شاغل هم در هر نقطه از مسیر شغلی خودشان، با همین سؤالات روبرو هستند؛ اینکه میخواهند در سازمان فعلی کارشان را ادامه بدهند یا خیر مهمترین سؤال برای آنها است.
در دنیای امروز فرد پیش از تصمیمگیری برای انتخاب شغل، دو مسیر متفاوت شغلی را پیش روی خود خواهد دید: کار کردن برای دیگری و کار کردن برای خود (راه انداختن استارت ـ آپ.) این تصمیم، اولین و مهمترین گام در فرایند جستجوی شغل ودر نتیجه مهمترین سؤال در میان سؤالات مذکور است.
اغلب ما احتمالا ترجیح میدهیم برای خودمان کار کنیم تا هم کنترل کارمان را کامل در دست داشته باشیم و هم حاصل دسترنج (!) ما به جیب دیگری نرود. خیلی از ما رؤیای روزی را داریم که توانسته باشیم گوگلی، فیسبوکی، مایکروسافتی، اپلی و … تأسیس کرده باشیم؛ اما خوب باز هم اغلب ما معتقدیم که: “هنوز زماناش نرسیده! بگذار به وقتاش.” اما آیا به این فکر کردهایم که آن روز موعود کی فرا خواهد رسید؟ تصمیم با خود ماست.
خوب حالا اگر خواستیم تصمیم بگیریم که برای دیگری کار کنیم یا خودمان آستینها را بالا بزنیم، به چه معیارهای تصمیمگیری باید توجه کنیم؟ مروری میکنیم بر این معیارها:
شادی معمولا یک محصول جانبی است؛ چیزی که احتمالا وابسته به سرشت چیزها است و بنابراین میتواند درون هر آن چیزی که من میشناسم، پنهان باشد. با این حال شادی چیزی نیست که بتوان آن را از زندگی طلب کرد؛ و در نتیجه اگر شما شاد نیستید، بهتر است نگرانی را در اینباره کنار بگذارید و به جایاش ببینید چه گنجی را میتوانید از درون این زندگی ناشادِ مایهی افتخارتان به دست آورید.
رابرتسون دیویس
اغلب اوقات تکرار زیاد هر چیزی باعث از بین رفتن تأثیر آن در عمل میشود. کلیشهها مثال بسیار روشنی از این موضوع هستند. رزومه نوشتن هم از این امر مستثنا نیست و بهتر است برخی واژهها را که همه در رزومههایشان از آنها استفاده میکنند را از رزومهمان حذف کنیم. چرا؟ برای اینکه خودمان را در انجام کار متفاوت از دیگران نشان دهیم و نه خودمان را! حواسمان باشد برای کارفرمای احتمالی اینکه چه کاری میتوانیم انجام دهیم مهم است؛ نه اینکه چه کسی هستیم!
بنابراین لطفا ۱۰ واژهی زیر را که طبق تحلیلهای LinkedIn در رزومههای امسال بسیار تکرار شدهاند، از رزومهتان حذف کنید:
“یک بار برایان موینیهان مدیرعامل بانک آمریکا در یک گردهمایی عمومی شرکت گفت که عاشقِ بردن است. چه کسی دوست دارد برای سازمانی کار کند که حتا نمیخواهد امتحان کند که چگونه خود را از دیگر سازمانها متفاوت کند و بهواقع خود را یکتا سازد!؟”
از خلال گفتگو با یک کارمند بانک آمریکا
پ.ن. قبلتر نوشتهای داشتم با عنوان معیارهای سنجش کیفیت زندگی کاری که در آن مدلی را برای تصمیمگیری در مورد محل کار معرفی کرده بودم. در تکمیل آن پست، این مجموعه پستها به چنین نقل قولهایی میپردازد تا ببینیم یک سازمان ایدهآل برای کار کردن چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اندوه دیواری است میان دو باغ باشکوه …
جبران خلیل جبران
پیش از شروع سه نکته:
با این توضیحات لینکهای هفته را مرور میکنیم:
مدیریت:
احسان اردستانی این هفته پستی نوشت تحت عنوان آداب ایمیل دربارهی چگونه ایمیل زدن در محل کار. این پست منجر به پست آیا “عصر ایمیل” به آخر خط رسیده است؟ آیدین کسایی و پست چگونه یک Email را طوری بازنگری کنیم که دیگران آن را بخوانند در گزارهها شد.
همچنین روایت احسان را از کنفرانس مدیریت امسال در کنفرانس مدیریت و پست های کنفرانس (۱) – سرچ در اینترنت بخوانید.
آقای زاکربرگ ۲۶ ساله (ایرانیاش را میتوانیم داشته باشیم!؟) و کار مورد علاقه بعد از ۳۰ سال (امیر مهرانی)
مدیریت پروژه با طعم هدفمندی یارانه ها (پیشنهاداتی برای کاهش هزینههای پروژهها) و فعالیتهای پس از جلسه (مهدی عرب عامری)
جوجه ی برتراند راسل (در تحقیق فقط حواستان به متغیرهای اصلی نباشد. گاهی اوقات متغیرهای فرعی و تعدیلکننده مهمترند!) (نیام یراقی)
ارتقای تصادفی یا هردنبیلی*؟ و تصمیماتی که احساسی نبود (آیدین کسایی)
چگونه در شرایط بحرانی تصمیم بگیریم؟ (وبلاگ همینا)
حضور زنان در سمتهای مدیریتی (” تحقیقات داخلی در شرکت HP نشان داد که زنان تنها زمانی که فکر میکنند ۱۰۰ درصد معیارهای لازم را دارند، درخواست شغل میدهند؛ در حالی که مردان اگر احساس کنند ۶۰ درصد شرایط لازم را دارند، تقاضای کار میدهند.”)
به بهانه حذف دوباره دایی از فوتبال ایران (علی دایی که برگشت؛ اما یک جملهی شاهکار داشت مازیار ناظمی عزیز در این متن: “من روزگاری دایی را یک نخبه می دانستم و دلم می خواست با افق فکری بلندش حداقل نیم قرن ! جلوتر از این فوتبال ایرانی حرکت کند و نقشی تعیین کننده برای توسعه این فوتبال داشته باشد ولی افسوس که او هم مثل من و تو ، فقط خودش را دید.“)
مورد کاوی نرمافزار کد باز: راه نجات یا خودکشی؟ (“در همه صنایع، سازمانهایی هستند که رویکردشان به مشتریانشان بیشتر از همه به تعریفشان از موفقیت برمیگردد.
برای مثال، صنعت تلفن همراه را در نظر بگیرید. برای Apple موفقیت در قدم اول توانایی تعریف کردن یک تلفن عالی است و آیفون یک قطعه زیبا از تکنولوژی است که با قیمت زیادی در دسترس عموم است. ولی این سازمان در سال ۲۰۰۷ تنها ۴ میلیون از این گوشیها را فروخت. در حالی که نوکیا در سال ۴۰۰ میلیون تلفن میفروشد. چرا که تعریف نوکیا از موفقیت بزرگترین تولیدکننده تلفن همراه بودن در دنیا است. سازمانی با این تعریف مسلما میخواهد محصولاتش را به هر چقدر بازار بزرگتری که امکان دارد بفروشد.”)
بازاریابی ۵ عامل مهم بازاریابی (به ترتیب چرا، چه کسی، چی و چه موقع و کجا!)
مشاورهی مدیریت:
مهارتهای برنامهنویسی (“ناگفته پیدا است که یک مشاور هم باید چنین قابلیتهایی را داشته باشد؛ البته با تعریفی دیگر!”)
ادغام بخش مشاورهی IT زیمنس و شرکت مشاورهی Atos و ایجاد بزرگترین شرکت مشاورهی IT اروپا
فناوری اطلاعات:
۱۰ پیشبینی؛ صنعت آیتی در سال ۲۰۱۱
بهترین مدارک بین الملی آی تی در سال ۲۰۱۰ و ده گجت خوش اقبال که در سال آینده میلادی می درخشند و (مهرداد نایب)
چند پست عالی دکتر مجیدی عزیز در یک پزشک: بررسی آماری واژههای پنج میلیون کتاب با محصول جدید گوگل، تبلت چگونه زندگی مجازی شما را متحول میکند؟! تجربه شخصی من از کار با «گلکسی تب» (الان جو گرفت برم بخرم!) و ۱۰ پیشبینی در مورد رسانهها در سال ۲۰۱۱
فاینشنال تایمز منتشر کرد ارزشمندترین شرکتهای تکنولوژی جهان
پیش بینی جدال فیس بوک و گوگل در سال ۲۰۱۱
دورکاری؟ اینجا ایران است! (افشین دبیری در این پست از عدم بلوغ کافی نیروی کاری ادارات دولتی برای دورکاری میگوید.)
اقتصاد:
اقتصاد برای همه چرا تبعیض قیمتی آنقدرها هم بد نیست؟ و مالکیت: سنگ بنای نظام اقتصادی
پاسخهایی به یک منتقد رادیکال: پول دانشکدههای اقتصاد از کجا میآید؟ (من به سهم خودم از حامد قدوسی عزیز برای دادن پاسخهای منطقی به این حضرات چپ تشکر میکنم!)
جدولی برای قیمت ها (جدول مقایسهای قیمتهای با یارانه و بییارانه که زحمتاش را خانم سمیه توحیدلو کشیدهاند.)
۹۰ شاخص موثر بر قیمت مسکن (در تهران به روایت شهرداری)
نگاه مصائب اقتصادی سوسیالیسم (نوشتهی میزس: “مصرفکننده، هم خریدار است هم نوعی کارفرما. وقتی از فروشگاهی بیرون میآیید ممکن است این یادداشت را روی در ببینید که: «از خرید و حمایت شما متشکریم. به امید دیدار مجدد.» اما اگر در کشوری تمامیت خواه به فروشگاه بروید فروشنده میگوید: «یادت باشد حزب کمونیست را به خاطر وجود این کالا شکر کنی.» در کشورهای سوسیالیستی به جای فروشنده این خریدار است که سپاسگزاری میکند. شهروند رییس نیست، رییس، کمیته مرکزی است. کمیتههای سوسیالیستی و رهبرانشان ارباب اند و مردم کاری جز اطاعت ندارند.”)
گفتوگو با ریچارد ایسترلین دربارهی اقتصاد خوشبختی (“با افزایش درآمد، تغییراتی در سایر قلمروهای زندگی به وجود میآید که برای خوشبختی مهم هستند و اثر افزایش امکانات و کالاها را خنثی میکنند. نه فقط آرزوها تمایل به پرواز دارند بلکه مردم اضطراب بیشتری درباره کار، روابط خانوادگی، همسایهها و غیره پیدا میکنند.”)
رئیس کل بانک مرکزی: بانکها با محدودیت شدید منابع مواجهاند
معاون بانک مرکزی: روند تورم تا آبان ۱۳۹۰ افزایشی خواهد بود
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
۱۱ درس زندگی که بچه ها به ما می آموزند
خُلق مثبت، مغز را خلاق میکند (“افرادی که دارای خلق مثبت هستند میتوانند نگاه روشنتری نسبت به وقایعی که در اطرافشان میگذرد داشته باشند، اطلاعات حاصل را بهتر در ذهن خود سازماندهی کنند و به نوآوری در تفکر دست یابند.”)
درمان ۹ مرحلهای مدیران سرسخت (اصول علمی پاچهخواری!!!)
بررسی رفتار مدیران موفق مدیران موفق همیشه افراد برونگرایی نیستند (“به طور جالب توجهی، هیچ یک از مدیران درونگرا و برونگرا نسبت به گروه دیگر بهرهوری یا سوددهی بیشتری از خود نشان ندادند. تفاوتی که گرانت و محققانش دراین رابطه یافتند در نحوه کنار هم قرارگرفتن مدیران و کارمندان بود. او میگوید: «با وجود همکاری با گروههای مختلفی از کارمندان، هر دو روش مدیریت درون گرا و برون گرا به یک اندازه موثر هستند. به عنوان یک دانشمند علوم اجتماعی این مساله برایم جالب است که شخصیت کارمندان در سازمانها به اندازه کافی پیچیده هستند و به ندرت میتوان نتیجهگیری کرد که کدام روش نسبت به دیگری مفیدتر است. طبق تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که به جای مطرح کردن این سوال که کدام روش کارآمدتر است، بهتر است بپرسیم در چه زمانی روشی مفید است.»”)
آیا زنان از مردان قابل اعتمادترند؟ (“در تحقیقی که در نشریه روانشناسی کاربردی به چاپ رسیده است محققان متوجه شدند طی یک مکالمه ۱۰ دقیقه نزدیک به ۶۰ درصد مردم حداقل یک بار دروغ میگویند. در حالی که متوسط تعداد دروغهایی که یک فرد در این مدت میگوید ۲٫۹۲ دروغ است. نوع دروغهایی که مردان و زنان میگویند کاملا متفاوت است. مردان معمولا از دروغ گفتن برای بهبود چهره خود در نظر دیگران استفاده میکنند. این در حالی است که زنان برای آنکه طرف مقابلشان حس بهتری داشته باشد دروغ میگویند.”)
مغز تنها در مدت ۱۵ دقیقه یک واژه خارجی را یاد می گیرد
گوش کردن به آواز پرندگان راهی برای مقابله با افسردگی (البته در زمستان!)
نوشیدن قهوه شیرین شما را باهوشتر میکند
پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.