در جستجوی اهداف واقعی زندگی: بافته‌ی گنج و رنج …

هیچ کدام از ما نیست که برای زندگی‌اش هدفی نداشته باشد و به‌دنبال تحقق آن نباشد. هدف، معنابخش‌ترین عنصر زندگی است! بدون داشتن هدف، زندگی شور و روشنی خود را از دست می‌دهد و به مردابی بدل می‌شود که گذر عمر در آن مساوی است با فرو رفتن هر چه بیش‌تر در آن. چنان‌که دکتر ویکتور فرانکل در کتاب دل‌نشین “انسان در جستجوی معنا” شرح داده، در روزهای تلخ و تاریک زندگی، آن‌چه موجب نجات آدمی می‌شود، ایمان به زیبایی رؤیاها و معنای بزرگی است که وجود هر انسانی را تعریف می‌کنند. قصه‌ی پرغصه‌ی زندگی گویی با درک این معنی است که به آرامش می‌رسد و این معنی، همان هدف والای زندگی است یا به‌عبارت دیگر، همان‌ دستاوردی که انسان دوست دارد بدان دست یابد.

در ادبیات مدیریت، هدف را این چنین تعریف کرده‌اند: نقاط نهایی و پایانی که فعالیت‌های یک فرد یا سازمان به سمت آن‌ها هدف گرفته شده است. هدف عبارت است از بیان نتایج مورد انتظار (شامل کار مشخص و قابل اندازه‌گیری) در محدوده‌ی زمانی خاص و با هزینه‌ای معین. در واقع هدف‌ها می‌گویند که چه چیزی باید به دست آید و نتایج باید چه زمانی حاصل شوند؛ اما نمی‌گویند که چگونه باید به این نتایج دست یافت. تمامی انسان‌ها و سازمان‌ها هدف‌های چند گانه‌ای دارند که در بطن یک سلسله مراتب پیچیده پراکنده‌اند.

این نگاه به هدف، نگاهی مکانیکی است. هدف، ثمره و دستاورد تلاش‌های ما در زندگی است و بدون دست‌یابی به آن، همه‌ی تلاش‌ها و مرارت‌ها بیهوده به‌نظر خواهد رسید. البته اگر که پیرو فلسفه‌ی برخی از ادبا و کارآفرینان بزرگ هم‌روزگارمان باشیم که “مقصد، خود راه می‌تواند باشد” آن‌وقت تلاش و کوشش در جهت دست‌یابی به هدف‌ها آن‌چنان هم بدون مفهوم و معنا به‌نظر نخواهند رسید.

اما یکی از چالش‌های اصلی افراد هدف‌مند این است که هر چقدر که در مورد اهمیت هدف و هدف‌گذاری محتوا وجود دارد، در مرود روش هدف‌گذاری محتوای آن‌چنان اثربخشی در دست نیست. بله، مدل‌های هدف‌گذاری همانند مدل اهداف هوش‌مند (SMART) به ما می‌گویند که اهدافی که برای خود تعیین می‌کنیم باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؛ اما در مورد این‌که چگونه چنان هدف‌هایی را بیابیم سخنی نمی‌گویند. شاید در به‌ترین حالت، ادبیات مربوط به هدف‌گذاری با طرح سؤالاتی درست و نشان دادن تجربیات زندگی سایر افراد و سازمان‌ها به ما در کشف رویکردمان در هدف‌گذاری یاری برسانند؛ اما در نهایت باید پذیرفت که هدف‌گذاری منطقی تجربی دارد که باید در طول زندگی و کار، با اندیشیدن و تلاش کردن و توأمان و تحمل پستی‌ها و بلندی‌های بسیار به گوهر آن دست یافت.

از اطاله‌ی کلام بیش از این می‌پرهیزم و به‌سراغ بحث اصلی این نوشته می‌روم. یکی از جذاب‌ترین ایده‌هایی که برای کشف روش‌مند هدف‌های ذهنی (که لزوما بر ما مکشوف نیستند؛ اما زندگی ما به‌سوی آن‌ها نشانه رفته است) که با آن مواجه شده‌ام این است: “هدف آن چیزی است که برای رسیدن به آن حاضر به دادن هزینه هستیم!” یا “هدف چیزی است که برای رسیدن آن حاضر به تخصیص منابع محدود زندگی‌مان ـ اعم از وقت، پول و … ـ هستیم.” زیبایی این تعریف این‌جا است که ما را در برابر آیینه‌ی تمام‌نمای زندگی‌مان می‌نشاند، آینه‌ای که به ما دروغ نمی‌گوید و واقعیت هستی‌مان را بازتاب می‌دهد. اگر همین الان از خودمان بپرسیم که در طول سالیان اخیر فارغ از نتایج به‌دست آمده برای چه چیزهایی هزینه داده‌ایم و آیا از این هزینه‌ها راضی هستیم یا نه و اگر مجددا همین سؤال را با در نظر داشتن این‌که به چه نتایجی دست یافتیم از خود بپرسیم، آن‌وقت به معیار مناسبی برای تحلیل “آن‌چه گذشت” و “آن‌چه با ادامه‌ی رویکرد کنونی در راه است” خواهیم رسید. حال وقت افتادن به وادی “شک و حیرت” است که گذر از آن، هنر انسان‌های بزرگ روزگار است، پاک‌بازانی که عشق را جوهره‌ی هستی می‌دانند؛ همان‌گونه که حسین منزوی بزرگ زمانی سروده بود:

میان “هستم” و “شک می‌کنم” پلی است،
و گر به عشق شک نکنی، بی‌یقینی‌ت زیبا است!

و امیدوارم در نهایت، سرنوشت ما آنی نباشد که منزوی در شعری دیگر سروده بود:

چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود …

شاید بشود این‌گونه گفت که: هدف زندگی ما آن چیزی که گنج زندگی‌‌مان را به‌‌پای آن می‌ریزیم. آیا ارزش‌ش را دارد؟ پاسخ این سؤال، تعیین‌کننده‌ی مسیر روزهای باقی‌مانده‌ی زندگی ما است.

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۷۳): دو ترازوی مهم در طراحی استراتژی روابط میان‌فردی

“در اواخر فصل گذشته، من شرایط خوبی نداشتم و فرصت‌های زیادی برای بازی به دست نمی‌آوردم. من با افراد زیادی صحبت کردم و حالا کاملاً بازیکن متفاوتی نسبت به قبل هستم. حالا پس از اعتمادی که همه به من داشتند، زمان آن رسیده که بهتر و بهتر شوم. شاید قبلا به‌جای آن که ذهن‌م مشغول به خودم باشد، بیش‌ از حد به بقیه فکر می‌کردم. باید تعادل مناسبی در این زمینه برقرار باشد. همیشه شرایط خوب و بد وجود خواهد داشت اما فعلاً اوضاع خوبی برقرار است و شرایط خوبی دارم.” (تئو ولکات؛ این‌جا)

شاید هم بعضی وقت‌ها برای به‌تر شدن اوضاع به‌ترین کار عوض کردن محیط کار و زندگی‌ات باشد: همان کاری که ولکات در زمستان امسال انجام داد و به اورتون پیوست. اما گذشته از این، آن تک‌جمله‌ی ولکات که پررنگ کرده‌ام نکته‌ی جالبی دارد: نقطه‌ی تعادل میان پرداختن به خود و مشغولیت با خواسته‌های دیگران کجاست؟

ما در زندگی به دیگران نیاز داریم. چون انسان هستیم! اما مشکل از آن‌جایی که آغاز می‌شود که هر یک از ما انسان‌ها بنا بر آن‌چه در ذات‌مان نهفته است، خود را مرکز جهان می‌انگاریم. این‌جا است که روابط انسانی از تعادل خارج می‌شود. نیاز ما به دیگران به‌جای آن‌که مبتنی بر اخلاق و انسانیت باشد، بر خودخواهی‌های‌مان تکیه می‌کند. بنابراین دنیا و مافیها (و بالتبع، انسان‌های این دنیا) همه‌گی جزوی از از ابزارهای ما برای رسیدن به خواسته‌های‌مان می‌شوند (و این همان مشکلی است که از همان روز اول تاریخ، اساس ظلم را ساخته و همواره آن را مستحکم‌تر کرده است …)

دنیای واقعی و زندگی روزمره البته ظاهرا به این شدت، تلخ نیست. اما در همین دنیا هم ما با خواسته‌های بسیاری از دیگران مواجه هستیم که دوست دارند زندگی‌‌مان را آن‌طوری که آن‌ها می‌خواهند بسازیم و پیش ببریم؛ نه آن‌گونه که می‌خواهیم! و این همان جایی است که حرف‌های تئو ولکات به کارمان می‌آید. ولکات می‌گوید کلید آرامش و موفقیت، تمرکز روی خود و خواسته‌ها در عین گرفتن بازخورد از دیگران است. زندگی هر یک از ما در نهایت زندگی خودمان است و اگر چه می‌توانیم با برآورده کردن خواسته‌های به‌حق دیگران، آن‌ها را خوش‌حال کنیم؛ اما نباید فراموش کنیم که همیشه باید تعادلی بین دو کفه‌ی بین آن‌چه از ما می‌خواهند و آن‌چه می‌خواهیم وجود داشته باشد. اگر چه هیچ دلیلی وجود ندارد که این تعادل به‌معنی برابر بودن وزن دو کفه باشد؛ اما سنگین‌تر بودن بیش از اندازه‌ی هر کفه، ما را میان خودخواهی و ایثار جابه‌جا می‌کند (و البته اگر چه خودخواهی صفت مضمومی است؛ ایثارِ‌ زیاده از حد نیز تبعات خاص خودش را دارد!)

به حرف‌های ولکات از زاویه‌ی دید دیگری هم می‌شود نگاه کرد. این‌که کلید پیش‌رفت در زندگی، تمرکز روی به‌تر کردن خودمان است، به‌جای آن‌که به فکر این باشیم که چرا آن دیگری از ما جلوتر افتاده، چطور می‌شود از او سبقت گرفت یا بدتر از آن، زمین‌ش زد، چرا چرخ دنیا همیشه لنگ می‌زند و بسیاری از سؤالات بی‌پاسخ این چنینی در زندگی. این‌که همیشه بخواهی از دیروزت به‌تر باشی یعنی پیش‌رفت و تجربه نشان می‌دهد که احتمالا تنها راه رسیدن به موفقیت، گام برداشتن آهسته و پیوسته رو به جلو است. همین موضوع را می‌شود از زاویه‌ی دید روابط انسانی به این‌ شکل تعبیر کرد که نیازی نیست به‌تر شدن یا حتی به‌تر بودن‌مان را همیشه به رخ دیگران بکشیم. به‌جای آن می‌توانیم خروجی کارهای‌مان درباره‌ی ما و اهداف و توان‌مندی‌های‌مان حرف بزند. مطمئن باشید کارهای بزرگ، به‌وقتش توسط آن‌هایی که باید، دیده خواهند شد. ترازوی دوم در روابط انسانی میان دو کفه‌ی خودبیش‌نمایی (شوآف) و فروتنی حرکت می‌کند. دوست دارید نقطه‌ی تعادل این ترازو کجا باشد؟

نکته‌ی آخر هم این‌که دو ترازوی بالا هم در روابط با تک‌تک انسان‌ها و هم در روابط با گروه‌های انسانی و جامعه معنادار هستند. شما می‌توانید به‌دنبال تعداد زیادی نقطه‌ی تعادل بگردید یا این‌که به‌سادگی یک نقطه‌ی تعادل کلی را در ترازوی خواسته‌ها و ترازوی خودنمایی بیابید. این‌که کدام را انتخاب کنید یا این‌که ترکیبی از این دو راه را برگزینید، در واقع شکل‌دهنده‌ی یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های زندگی شما خواهد بود: استراتژی روابط میان‌فردی. احتمالا لازم نیست که یادآوری کنم استراتژی برنده با ترکیبی از رؤیاپردازی و واقع‌گرایی در بستر سخت‌کوشی و انعطاف‌پذیری پدید می‌آید. هم‌چنین حتما توجه دارید که این دو ترازو در روابط میان کسب‌وکارها با ذی‌نفعان‌شان هم کاملا معنادارند.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۷۷)

مقاله‌ی انگلیسی این هفته این مقاله از سایت فوربس است با عنوان: چگونه تیم اوشتروندز (تیم سامان قدوس) توانست با انجام دادن متفاوت کارها در لیگ اروپا موفق شود!

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

من سالوادور هستم (وحید حجه‌فروش؛ ویرگول)

پاسخ به ۱۰ سؤال متداول در رابطه با رزومه‌نویسی (مهم‌ترین نکته‌هایی که در رزومه‌نویسی باید رعایت کنید را در این مقاله بخونید. من همیشه روی همین‌ها در کارگاه‌های رزومه‌نویسی‌ام تأکید می‌کنم.)

مسیر سه گانه کلید رشد حرفه‌ای‌گری (عالی‌)

چگونه می‌توان شروعی دوباره داشت؟

۱۵ روش علمی برای این‌که هوشمندانه‌تر کار کنید (شبکه)

مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی: 

چگونه صادرات را آغاز کنیم؟ تلاش برای انتخاب بازار هدف (هادی نیلی) (این بخشی از مجموعه مطالب “پویش ملی صادرات” است که به‌همت جمعی از صادرکنندگان جوان و موفق کشور به‌راه افتاده است. برای دسترسی به مطالب بیش‌تر به کانال تلگرام یا صفحه‌ی اینستاگرام پویش مراجعه کنید.)

رفتار بهینه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

چرا اغلب مدیران قدرتمند احساس تنهایی می‌کنند؟ (جالب)

شناسایی کارمندان ضعیف و نحوه برخورد با آن‌ها

تفاوت و فرق “تأخیر” با “انحراف” در پروژه‌ها (احمد شریفی؛ برنامه‌ریزی و کنترل و مدیریت پروژه)

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

آیا بازارها به راستی اشباع شده‌اند؟

دستیابی به مفهومی کاربردی‎تر از ارزش‎های بازاریابی

از به‌کار بردن این ۵ کلمه در بیانیه ارزش شرکت‌تان خودداری کنید

کاری را که مردم دوست دارند، ادامه بده

رهبری تحول در سازمان (تحول از سازمان محصول‌محور به سازمان راه‌حل‌محور)

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

درک درستی از رشد اقتصادی نداریم (بخش اول این مصاحبه که به مباحث علمی می‌پردازد، بسیار خواندنی است؛ اما جایی که بحث وارد مصادیق دنیای واقعی می‌شود، بیش‌تر از علمی بودن، احساسی است. در هر حال مطالعه‌اش را توصیه می‌کنم.)

اقتصـاد مدوّر، اقتصـاد آینده

سود سپرده براساس بازدهی بانک‌ها حداکثر ۸ درصد و مازاد بر آن غیرواقعی است (دکتر محمدحسین ادیب)

جدیدترین پیش‌بینی از رشداقتصاد ایران در سال ۹۶

آدرس گره‌های کسب‌وکار

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

عقاب‌ها و گرگ‌های دیجیتال مارکتینگ در ایران (مهدی ناصری ویرگول) (تحلیل جالبی بود.)

معنای متفاوت «باهوش بودن» در عصر هوش مصنوعی

قرارداد هوشمند و لزوم استفاده از آن در بلاک‌چین اتریوم و آینده قراردادهای هوشمند (کوین ایران)

آلت کوین ها چه هستند و چرا به وجود آمده‌اند؟ (زومیت)

مسدودکننده تبلیغات گوگل کروم از فردا کار خود را آغاز می‌کند (دیجیاتو)

دوست داشتم!
۱

هلهله‌ی فاصله …

خطی، خبری، هلهله‌ای از تو ندارم
با این همه حتی گله‌ای از تو ندارم

آماده‌ی ویران‌ شدن‌م، حیف، زمانی‌ست
دیگر اثر زلزله‌ای از تو ندارم!

در دست، به‌جز شاخه‌ی خشکیده‌ی سرخی
در پای، به جز آبله‌ای از تو ندارم

عمری‌ست فقط شاعر چشمان تو هستم
هر چند که چشمِ صله‌ای از تو ندارم

بگذار به در گویم و دیوار بفهمد
من فاصله‌ای، فاصله‌ای از تو ندارم

هر لحظه بیایی، قدم‌ت روی دو چشم‌م
در دل به خدا مسئله‌ای از تو ندارم

محمد سلمانی

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۳۷۶)

مقاله‌ی انگلیسی این هفته این مقاله از سایت اینک است با عنوان: ۱۵ روش آسان برای افزایش سودآوری شرکت‌تان در سال ۲۰۱۸٫

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

موفقیت با دستیابی به تنها یک درصد از هدف‌تان شروع می‌شود (زومیت)

تفاوت‌های خود را به نقطه قوت تبدیل کنید (نامه‌ی الهام‌بخش سر ریچارد برانسون به خود جوان‌ترش)

نامه به کودکی که زاده خواهد شد: سعدی بخوان و بنز سوار شو!

گفت‌وگوی «اعتماد» با علی ناظری آستانه، روان‌پزشک: در جدال با ناامیدی ناامید نباشیم

۲۰ روش ماهرانه برای برخورد با افراد سخت گیر و دشوار (بازده)

مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی: 

چرا بسیاری از مدیران انسان بودن را فراموش می‌کنند؟

کلی عقل کل (وحید حجه‌فروش؛ ویرگول)

چرا برخی کارکنان در موقعیتی که باید اظهار نظر کنند، سکوت می‌کنند؟

مدیران موفق در لحظات بحرانی چه می‌کنند؟

مدیران، کاتالیزورهای شادی در کار

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

دیجیتال چگونه استراتژی نوآوری را متحول می‌کند

آیا ثروتمندتر شدن شرکت‌های بزرگ فناوری به‌معنای مرگ تدریجی استارت‌آپ‌ها است؟ (شبکه)

داستان برند: SAP، از نرم‌افزار برنامه‌‌ریزی منابع سازمان تا تحلیل فوتبال (زومیت)

پرسش‌های ضروری فروشندگان از مشتریان احتمالی / چگونه محصول‌مان را به مشتریان آتی بفروشیم؟

متمایزسازی واقعی به سبک جوراب تا‌به‌تا

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

۸ چالش پیش روى اقتصاد ایران

رشد ۵٫۶ درصدی اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸؛ بخش خدمات در صدر

مقصد پول‌ها در سال ۲۰۱۸

ویژگی‌های مهم «مدیر ارتباط با سرمایه‌گذاران»

آینه عبرتی برای فین‌تک‌های وطنی

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

افزایش سرانه اعتماد به نفس (جلال سمیعی؛ روزنامه‌ی اعتماد)

انقلاب چت‌بات‌ها در راه است

عجیب اما واقعی: آینده را ریسک‌پذیرها و گیمرها می‌سازند!

بزرگ‌ترین نیروگاه مجازی دنیا راه‌اندازی می‌شود

نسل آینده هوش مصنوعی شبیه انسان خواهد بود

دوست داشتم!
۱

گزاره‌ها (۲۵۰)

تنها افراد متوسط همیشه در به‌ترین وضعیت خود هستند.

ژان ژیرودو ـ نویسنده‌ی فرانسوی

 

 

دوست داشتم!
۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۷۲): سه گام برای مدیریت ریسک استراتژی‌ها در کسب‌وکار

یک: “هرگز نمی‌توانید برخی مسائل را پیش‌بینی کنید. معمولا شرایطی که احتمال رخ دادن‌شان وجود دارد را پیش‌بینی می‌کنیم با این وجود سعی می‌کنیم کاری را انجام دهیم که از نتیجه‌ی آن اطمینان داریم.” (این‌جا)

دو: “موقعیت‌های زیادی داشتیم؛ ولی رم در خط دفاعی بسیار خوب کار کرد. فکر می‌کردم آن‌ها هجومی‌تر کار کنند؛ اما چنین تاکتیکی را انتخاب کردند و نتیجه نشان می‌دهد که تصمیم درستی گرفتند. گل رم تقصیر من است. ما به دروازه‌بان‌های‌مان می‌گوییم که این‌گونه بازی کنند.” (این‌جا)

سه: “در پیروزی‌ها همیشه صحبت از بازیکنان کلیدی است؛ اما هنگام شکست فقط در مورد مربی صحبت می‌شود. من مسئول این شکست هستم. این شکست باعث می‌شود تا فکر کنیم و یاد بگیریم. ما اشتباه کردیم. من در رأس تمام اتفاقات بدی هستم که رخ می‌دهد. بسیاری از این تغییرات در نتیجه شرایطی بود که ما را احاطه کرده است. من سعی کردم بهترین بازده را از همه بازیکنان داشته باشم. از این شوک، چیز های خوبی برداشت خواهیم کرد؛ اما نتیجه را باید فراموش کنیم.” (این‌جا)

به سال‌گرد شاه‌کار بزرگ لوئیز انریکه‌ی دوست‌داشتنی با بارسا در رقم زدن بزرگ‌ترین بازگشت تاریخ فوتبال ـ یعنی همان بازی برگشت بارسا ـ پی‌اس‌جی در لیگ قهرمانان فصل پیش ـ نزدیک می‌شویم. به‌همین مناسبت به‌سراغ حرف‌های او در مورد مدیریت ریسک رفته‌ام. 🙂 شاید عجیب باشد که در مورد لوئیز انریکه بحث از ریسک کنیم؛ آن‌ها در دنیای فوتبالی که “پپ” سرآمد تمام مربیان اهل ریسک محسوب می‌شود. لوئیز انریکه برای خود من در تمام دوران حضورش در بارسا نماد محافظه‌کاری بود: وفاداری او به سنت‌ دیرینه‌ و فلسفه‌ی اصلی فوتبال بارسا اگر چه تحسین‌برانگیز بود؛ اما در نهایت بزرگ‌ترین شاه‌کار او با طراحی یک استراتژی درخشان رقم خورد: استراتژی که نه‌فقط یک استراتژی فوتبالی بلکه یک استراتژی جامع‌نگرتر بود که ابعاد روحی ـ روانی را نیز در بر می‌گرفت.

حالا بیایید به سه گامی که بوئیس انریکه برای مدیریت ریسک استراتژی‌ها در حرف‌های‌اش به آن‌ها اشاره کرده نگاه کنیم:

گام اول ـ پیش‌بینی و طراحی استراتژی: در تعریف ریسک گفته شده که هر اتفاق غیرقابل پیش‌بینی که اثر مثبت یا منفی روی کسب‌وکار داشته باشد. اما نکته‌ی مهم این است که در بسیاری از موارد آن‌چه قابل پیش‌بینی نیست، احتمال وقوع و شدت یک ریسک است، نه خود ریسک. این‌جا است که علم آینده‌پژوهی و مدیریت سناریو به‌کمک ما می‌آیند: این‌که ریسک‌های آینده را بشناسیم و برای مواجهه با هر کدام در زمان وقوع استراتژی مناسبی را طراحی کنیم. یک نکته‌ی مهم که انریکه بر آن تأکید کرده این است که طراحی استراتژی‌های مقابله با ریسک باید براساس توان‌مندی‌ها و نقاط قوت‌مان باشد: آن‌چه به درستی آن اطمینان داریم، در هسته‌ی هر استراتژی باید قرار بگیرد.

گام دوم ـ تحلیل ریسک و اجرای استراتژی‌ها: وقتی ریسک‌های احتمالی را پیش‌بینی کرده باشیم و برای هر کدام استراتژی مناسبی را طراحی کرده باشیم، در میدان رقابت واقعی می‌توانیم به‌موقع از استراتژی‌ها بهره‌برداری کنیم. اما اگر ریسک را به‌درستی پیش‌بینی نکرده باشیم یا استراتژی‌مان اشتباه باشد، طبیعی است که با دست‌اندازی در مسیر پیش‌رفت کارمان مواجه خواهیم شد. خبر خوب این است که با داشتن یک نگاه جامع‌نگر به‌ مدیریت ریسک، باخت‌های کوچک ما را برای اصلاح مسیرمان هوشیار خواهند کرد؛ پیش از آن‌که باخت‌های بزرگ ما را برای همیشه از گردونه‌ی رقابت حذف کنند. محیط واقعی رقابت، گاهی میدان خوبی است برای آزمودن روش‌های جدید کاری و یافتن به‌موقع راه‌های تغییر مسیر.

گام سوم ـ تحلیل بازخورد برای بهبود طراحی‌های استراتژی در آینده: چه برنده باشیم و چه بازنده، همیشه چیزهایی هستند که خوب کار کرده‌اند و چیزهایی هم هستند که خوب کار نکرده‌اند. 🙂 با شناخت آن‌ها می‌توانیم در آینده استراتژی‌های به‌تری را طراحی کنیم و ریسک‌ها را بیش‌تر بشناسیم؛ اما هرگز نباید فراموش کنیم که آینده، همیشه شگفت‌آورترین پدیده‌ای است که پیش روی هر انسان و سازمانی قرار دارد. ما تنها می‌توانیم بار بعدی به‌تر شکست بخوریم و اشتباهات قبلی را مرتکب نشویم.

البته دوست دارم به این حرف‌های لوچو هم اشاره کنم: “در این هفته‌ها خوب نتیجه نگرفتیم؛ اما دلیل نمی‌شود که تلاش و انگیزه‌ی بازیکنان را زیر سؤال ببرم. آن‌ها با تمام وجود به میدان می‌روند. پس از ال‌کلاسیکو صحبت‌های زیادی به میان آمد. این‌که باید بازی ترکیبی را در دستور کار قرار می‌دادیم اما رئال بازی را کنترل کرد یا این‌که تیم متکی به مسی است و خیلی چیزهای دیگر. این حرف‌ها همیشه بود اما من زیاد به آن‌ها اهمیت نمی‌دهم. به زودی به مسیر خوب خودمان برمی‌گردیم و این صحبت‌ها هم قطع خواهد شد.” (این‌جا)

لوئیس انریکه به‌سادگی این پیام را به ما داده است: در هیچ مرحله‌ای از زندگی، کار و کسب‌وکارتان استراتژی‌های‌تان را به‌خاطر حرف دیگران عوض نکنید. 🙂

لوئیس انریکه با این تفکر، استراتژی درخشانی را برای غلبه بر پی‌اس‌جی در آن بازی دراماتیک طراحی کرد.

۱- برداشتن فشار از روی تیم با اعلام جدایی در پایان فصل: انریکه بلافاصله پس از شکست در بازی رفت رسما اعلام کرد که در پایان فصل از بارسا جدا می‌شود. بنابراین هر نتیجه‌ای به‌دست می‌آمد در سرنوشت مربی تأثیری نداشت و در نتیجه تیم از استرس نتیجه‌گیری آزاد شد.

۲- تغییر سیستم برای بازی برگشت: در فاصله‌ی دو هفته‌ای بین بازی رفت تا برگشت انریکه سیستم ۴-۳-۳ معمول بارسا را به سیستم ۳-۴-۳ تغییر داد و در بازی‌های میان این دو بازی بازیکنان را با نقش‌شان در این سیستم آشنا کرد. من تصورم این است که تغییر سیستم بارسا در کنار جو وحشتناک نیوکمپ مهم‌ترین عامل پیروزی بارسا در آن بازی بودند.

۳- بازی‌خوانی و تغییر درست: بعد از گل ادینسون کاوانی چه کسی حتی به ذهن‌ش خطور می‌کرد که بارسا در فاصله‌ی دقیقه‌ی ۸۶ تا ۹۵ بازی را برگرداند؟ آمدن سرخی روبرتو به‌جای رافینیا به زمین همان و آن گل استثنایی دقیقه‌ی ۹۵ همان! … (نقش شانس و اقبال و اشتباهات داوری و روحیه‌ی جنگ‌جوی بازیکنان بارسا را هم البته فراموش نمی‌کنیم! اما دنیا گاهی هم با آدم‌های سخت‌کوش هم‌دلی می‌کند.)

فکرش را نمی‌کردیم اما در روزهایی که فوتبال ماشینی آقای والورده فقط با خلاقیت‌های ذاتی بازیکنان بارسا جذاب می‌شود، دل‌مان حسابی برای آقای لوئیس انریکه مارتینز تنگ شده است. امیدوارم فصل آینده او را روی نیمکت یک تیم بزرگ ببینیم و البته چه چیز جذاب‌تر از رفتن استاد به لیگ برتر انگلیس و رقابت با پپ!؟

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۷۵)

مقاله‌ی انگلیسی این هفته این مقاله از سایت اینک است با عنوان: ۶ چالشی که کسب‌وکار شما در راه رشد با آن‌ها مواجه خواهد شد و چگونه بر آن‌ها غلبه کنیم.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چهار درس‌ زندگی از سی تا چهل سالگی (حامد قدوسی؛ کانال تلگرامی یک لیوان چای داغ)

چگونه امنیت شغلی خود را تضمین کنیم؟ (نکته‌های این مقاله واقعیت دنیای کاری امروز هستند. برای موفقیت، چاره‌ای جز پذیرفتن آن‌ها نداریم.)

داستان ترک تحصیل من! (مصطفی لامعی؛ ویرگول)

چقدر به خود احترام می‌گذارید؟

دو تمرین ساده برای بازنگری در مسیر شغلی‌تان

مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی: 

توسعه‌ی مدیران در شرکت‌های تِک و چالش‌های آن (امیر مهرانی؛ مربی)

رهبران بزرگ چگونه به بحران‌ها واکنش نشان می‌دهند (زومیت)

مدیریت کارمندان یک هنر است

سازمانی با عملکرد بالای مختص خود بسازید

سرک کشیدن‌ به پشت دیوارهای لینکدین (فرهنگ سازمانی در لینکدین)

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

فن بازاریابی ۱: فعالیت‌های اصلی و ساختار واحد بازاریابی (دکتر محمدرضا حسومیان؛ متخصص بازار)

هنر استراتژی این است که بدانیم چه زمانی باید نه بگوییم (زومیت)

۱۰ اشتباهات نوآوری در آشفتگی اقتصادی ـ آژانس مارکتینگ هورموند

چالش‌های صنعت بازاریابی در ایران (ایران‌ادز)

فضا؛ آخرین خط مقدم سرمایه‌گذاری

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

ماست مختار السلطنه، انتخاب با شما است! (حامد قدوسی؛ کانال تلگرامی یک لیوان چای داغ)

نیلی توضیح داد: چرا افراد تمایل دارند در دولت استخدام شوند؟

با سایه می‌جنگیم ( در مصاحبه با شماره ۲۵۵ مجله تجارت فردا) (گفتگو با دکتر مرتضی ایمانی راد در مورد شرایط اقتصاد ایران)

ارتقای رتبه ریسک اعتباری ایران، حاصل کار تیمی

تغییر چهره نقدینگی

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

دیپلماسی لایک و استیکر (جلال سمیعی؛ روزنامه‌ی اعتماد)

دانشمندان موفق شدند داده‌های مغزی را رمزگشایی کنند (شبکه)

پنج حوزه کلیدی که در آینده نزدیک به قوانین بلاکچین نیاز خواهد داشت (کوین‌ایران)

تا سال ۲۰۳۰ میلادی مغز انسان با هوش مصنوعی پیوند می‌خورد (دیجیاتو)

۴۱ میلیون ایرانی از اینترنت موبایل استفاده می‌کنند

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۷۴)

مقاله‌ی انگلیسی این هفته این مقاله از سایت آنترپرنر است با عنوان: ۷ راه اثبات شده برای برنامه‌ریزی مجدد افکارتان.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

زنده‌باد مردم معمولی

سوالات خوب حال شما را بهتر می‌کنند

فقط شروع کن (میثم زرگرپور؛ ویرگول)

از استرس‌های‌تان به طرز خلاقانه‌ای استفاده کنید

چگونه هنگام مصاحبه بر استرس خود غلبه کنیم؟

مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی: 

از آقای مدیر چه آموختم؟ (مصطفی لامعی؛ ویرگول)

چگونه هنجارهای تیم اجرایی را ایجاد و تثبیت کنیم؟

چه زمانی تصمیم‌گیری بر اساس شفافیت کاربرد ندارد؟

بررسی نقش مدیران در بهبود رفاه نیروی انسانی

درس‌هایی که کارآفرینان برای رسیدن به موفقیت باید بیاموزند (زومیت)

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

مهم‌ترین سندی که تا به حال از سیلیکون‌ولی خارج شده است (مهدی ناصری، ویرگول)

تبدیل پیچیدگی‌‏های استراتژی به راهکاری ساده (این مقاله عالی‌ه؛ هر چند ترجمه‌اش به‌نظر می‌رسه دچار لغزش‌هایی باشه.)

الفبای ریچارد برنسون برای کسب‌وکار (زومیت)

پیروی از اصول شخصی در برندینگ

چگونه کارآفرینان ریسک می‌کنند و تصمیم می‌گیرند؟

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

پیش‌گویی خودمحقق‌کننده و قیمت دلار (یک لیوان چای داغ، کانال تلگرامی حامد قدوسی)

آیا این رشد رفاه می‌آورد؟‌ (دکتر علی دادپی، سر خیابان فرصت)

توسعه بی‌ضابطه صنعت ایران

رتبه غیرسیاسی کسب‌وکار ایران

وجود ۱/۵ میلیون چک برگشتی در ماه، گواه پیش‌بینی غلط فعال اقتصادی از فروش و عایدی (دکتر محمد حسین ادیب)

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

هر ایرانی، یک «اینفلوئنسر»

تأثیر بلاک چین بر سودآوری شرکت های B2B (زومیت)

ماشین‌ها عاشق می‌شوند؛ فناوری احساسات و آینده هوش مصنوعی و میخی بر تابوت افسردگی؛ فناوری احساسات و تحقق رویاهای دیرینه

رایانش ابری به انتهای عمر خود نزدیک می‌شود!

سوار بر موج داده‌های بزرگ سازمانی

دوست داشتم!
۲

بانگی در گوش به‌خواب رفته …

یک شب دلی به مسلخ خون‌م کشید و رفت
دیوانه‌ای به دام جنون‌م کشید و رفت

پس‌کوچه‌های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درون‌م کشید و رفت

یک آسمان ستاره‌ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرون‌م کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگون‌م کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکون‌م کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه‌های عشق
مرهم به زخم فاجعه‌گون‌م کشید و رفت

تا از حصار حسرتِ رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنون‌م کشید و رفت

دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برون‌م کشید و رفت

زنده‌یاد افشین یداللهی

 

دوست داشتم!
۲
خروج از نسخه موبایل