درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۵): آن‌کس که نداند و بداند که نداند!

من همیشه از واقعیت خوشم می‌آمد و مربیان‌م هیچ‌گاه به من دروغ نگفتند. اگر افتضاح بودم، افتضاح بودم؛ ولی گاهی باید به من یادآوری می‌شد. وقتی جوان هستید، باید گاهی واقعیت را بدانید زیرا وقتی در یک حباب قرار گرفته‌اید، فکر می‌کنید هر باوری که دارید درست است. و گاهی می‌رسد که مردم می‌گویند: “بی‌خیال! چه اتفاقی برای تو افتاده؟”

یک بار بیلسا به من گفت: “افتضاح بودی” و من شوکه شده بودم. او دلایل‌ش را توضیح داد و به من نشان داد که چرا چنین چیزی به من گفته است. گفت اگر این‌طور باشی دیگر نمی‌توانی برای من بازی کنی و همین‌طور برای تیم ملی. برای‌م سخت بود. با گریه به‌سمت خانه رانندگی کردم ولی پس از آن متوجه شدم که او راست می‌گفت. من اقتضاح بودم، بله افتضاح بودم. پس از آن پیشرفت کردم!” (مائوریتسیو پوچتینو؛ این‌جا)

پوچتینو را شخصا با آن گاف پنالتی دادن‌ش به انگلیس در جام جهانی ۲۰۰۲ که باعث حذف تیم دوست‌داشتنی آرژانتینِ “باتی گل” شد به‌یاد می‌آورم! 🙂 پوچتینو حالا مربی تاتنهام در لیگ برتر انگلستان است. او در حرف‌های‌ش به نکته‌ی بسیار مهمی در مورد موفقیت حرفه‌ای اشاره کرده است؛ نکته‌ای که کم‌تر کسی به آن توجه می‌کند و کم‌تر جایی در مورد آن سخن گفته می‌شود: ما انسان‌ها همیشه دنیا را از زاویه‌ی دید خودمان تماشا می‌کنیم و همیشه هم سر جای درستی برای تماشای خودمان و دنیای‌مان ننشسته‌ایم! در نتیجه نیاز به بودن افرادی قابل اعتماد، با شخصیت قوی و توان‌مندی بالا در کنارمان داریم که در زمان مناسب به ما تلنگر بزنند تا متوجه شویم داریم مسیر را اشتباهی می‌رویم یا این‌که در مسیر در جای نامناسبی متوقف شده‌ایم و حتی مقصدمان آنی نیست که باید باشد. این افراد می‌توانند اعضای خانواده، دوست و آشنا، همکار و مدیر و … باشند. انتخاب کردن این افراد نیاز به بررسی بسیار زیادی دارد؛ چرا که در صورت اشتباه کردن می‌تواند خودش یک عامل جدی در انحراف ما از مسیر درست زندگی باشد. توجه کنید که رابطه‌ی دوستانه نباید عامل اصلی در انتخاب این فرد “تلنگرزن” باشد. این فرد باید بتواند از زاویه‌ی دید متفاوتی نسبت به شما دنیا را ببیند، وابستگی احساسی به شما باعث نشود تا او واقعیت‌ها را بی‌تعارف به شما بگوید و دانش و اطلاعات و تجربه‌ی کافی را برای اظهارنظر داشته باشد.

امروزه در دنیای کار حرفه‌ای یکی از الگوهای اصلی موفقیت کاری همین الگوی داشتن چنین فردی در زندگی است. در ادبیات علمی از این فرد به “مربی” یا “منتور” یاد می‌شود. مربی یا منتور فردی است که قبل از شما مسیر مشخصی را در زندگی طی کرده است (این مسیر می‌تواند مسیر شغلی خاص، مسیر رسیدن به هدفی مشخص یا … باشد.) منتور با دانش و تجربه و بینش خود به شما در یافتن مسیر، نقاط انحرافی و دره‌های هولناک آن و گذر از موانع سر راه کمک می‌کند. شاید جایی لازم باشد دست شما را بگیرد و شما را همراهی کند و شاید هم زمانی برسد که شما را در طول طی مسیرتان تماشا کند و به شما بازخورد بدهد.

شاید بهترین مثال مربی همین میدان فوتبال باشد. مربی به بازیکنان یاد می‌دهد که اصول درست تکنیکی و تاکتیکی فوتبال چیست، آن‌ها در میدان عمل چکونه باید بازی کنند و چطور با هم‌تیمی‌های‌شان در تعامل باشند. اما زمانی که بازیکنان وارد میدان شدند دیگر هر فردی خودش تصمیم می‌گیرد که چطور بازی کند!

طبیعتا پیدا کردن چنین آدمی بسیار کار دشواری است؛ اما اگر به‌دنبال دستیابی به اهداف بزرگ و رؤیاهایی درخشان در زندگی‌تان هستید، شاید انتخاب دیگری جز شاگردی یک مربی بزرگ را نداشته باشید. فراموش نکنید که بزرگی مربی به سن و سال و هوش و حتی تجربه‌ی او نیست. بزرگ‌ترین مربیان دنیا آن‌هایی هستند که می‌دانند چگونه می‌توان راهِ رفتن تا رسیدن را پیدا کرد و آن را تا آخر طی کرد.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۰۶)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

واژه‌ها چطور زندگی‌تان را منهدم می‌کنند؟

چرا انسان‌های پربازده مدام رویه‌های خود را تغییر می‌دهند؟ (دیجیاتو)

اصول تغییر زندگی

طی مصاحبه، ایده‌های خود را بذل و بخشش نکنید

وقتی رئیس ایده‌های بدی دارد، چه کنیم؟ (روزیاتو)

مدیریت کسب‌وکار:

راز موفقیت ایلان ماسک در کجاست؟ (روزیاتو)

۷ مرحله چرخه عمر کارآفرینان (بازده)

ایده‌های بزرگ برای کسب‌ و کارآفرینی (۵۷): فراتر از آن‌چه هستید به نظر آیید

تشویق افراد به جمع‌آوری ایده‌های بیشتر!

توصیه‌هایی طلایی برای مدیران منابع انسانی

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

پلت‌فرم‌ها در حال بلعیدن دنیا هستند

ویژگی‌های یک ایده خوب چیست؟ (آیت حسینی)

۵ اصل اساسی که رشد کسب وکارتان را تضمین خواهد کرد

چهار ستون اصلی یک برنامۀ موفق تجربۀ مشتری (محمد سالاری)

۴ مسئولیتی که هنگام ایجاد یک کسب‌وکار در انتظار شما خواهد بود

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

ایران فرصت رشد یک تریلیون دﻻری؟ (دانلود گزارش پیش‌بینی شرکت مشاور‌ه‌ی مک‌کینزی از دو دهه‌ی آینده اقتصاد ایران همراه تحلیل کارشناسان اقتصاد آنلاین)

بیت‌کوین؛ آینده صنعت سرمایه‌گذاری و بانک‌داری – فردانما

تحلیل اکونومیست در مورد قدرتمندترین شرکت‌های دنیا: در سایه غول‌ها

اکونومیست بررسی کرد: فناوری‌های مدرن چگونه به تقویت سرمایه اجتماعی کمک می‌کنند؟

سازوکار خرید نسیه

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

بازاریابی میکرو‌لحظه‌ها

توییتر منفی فیس‌بوک خنثی پینترست مثبت

افراد چگونه از تلفن همراه استفاده می‌کنند؟

پیش به سوی رایانش شنیداری

نقش فناوری در بهره‎برداری از هوش‎اجتماعی نیروی‎ کار آینده

دوست داشتم!
۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۴): شاید اون روز خوبی که می‌گن، مال تو باشه!

“آرین در چند ماه قبل، روزهای دشواری را سپری کرد؛ اما اکنون سه جام به‌دست آورده است. این نشان می‌دهد که در فوتبال چقدر همه چیز می‌تواند زود تغییر کند. همیشه یک فرصت دوباره دارید تا اوضاع را عوض کنید؛ برای قهرمانی‌ها بجنگید و برای جایگاه‌تان در تیم. به بیان دیگر، تنها باید از فوتبال لذت برد. فکر می‌کنم آرین این را نشان داد. او یک الگوی بزرگ برای همه است؛ برای این‌که به تلاش‌تان ادامه بدهید؛ حتی اگر گاهی اوقات شرایط به سود شما نیست. تنها تلاش کنید و بدانید که با سخت‌کوشی، همه چیز در فوتبال خیلی زود عوض می‌شود.” (رابین فن‌پرسی در مورد آرین روبن؛ بعد از فتح سه گانه‌ی بایرن؛ این‌جا)

زندگی، انتظارِ همیشگیِ یک فرصتِ دوباره است! 🙂 برای آمدن‌ش آماده هستیم؟ فراموش نکنید که این انتظار کشیدن، به‌معنی کنار گذاشتن زندگی نیست. ادامه دادن و جلو رفتن و لذت بردن از مسیر و هوشیاری، ما را برای قاپیدن به‌موقع و درست فرصتِ بزرگ بعدی آماده می‌کند.

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۳۰۵)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چگونه برنامه کاری پیچیده خود را برای اطرافیان‌تان توضیح دهید (روزیاتو)

با ۳ رفتار بارز انسان‌های نوآور آشنا شوید و آن‌ها را در خود پرورش دهید (دیجیاتو)

رویه‌های خوب (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

این سؤال‌ها را از خودتان بپرسید تا مغزتان تغییر کند (بازده)

۵ تفاوت استرس و اضطراب (بازده)

مدیریت کسب‌وکار:

۸ نشانه که گواه آن است کارمندی باید اخراج شود (روزیاتو)

۱۰ درس موفقیت برای کارآفرینان از مارک کوبان میلیاردر خودساخته (بازده)

مدیران! از دفتر کارتان بیرون بیایید

آداب مذاکره حضوری

هنر فراموش‎شده «تفکر» در سازمان‎های بزرگ

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

مشتریان ما چه می‌خواهند؟

لازم است شرکت‌های B2B هم برند شوند؟

۱۰ بهترین استراتژی‌های بازاریابی که شرکت‌تان نیاز دارد (بازده)

چگونه از یک بازاریاب به مدیر بازاریابی تبدیل شویم

فرآیند فروش در آینده به چه شکلی خواهد بود؟

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

رمز خرید با کارت اعتباری (جزئیات طرح کارت اعتباری نظام بانکی ایران)

دنبال کردن عادات افراد ثروتمند، ثروتمندتان نمی‌کند (زومیت)

شارژ مسکن از بانک‌های محلی

ارتقای ۹ پله‌ای ایران در شاخص رقابت پذیری اقتصاد

صدرنشینان خط تولید

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

آیا مدیران ارشد شرکت‌ها باید در شبکه‌های اجتماعی حضور داشته باشند؟

پس از ۹ سال بالاخره هیاهوی دنیای موبایل در حال پایان یافتن است

چگونه گوگل میلیاردها کد برنامه‌نویسی را مدیریت می‌کند؟ (شبکه)

با جایگذاری محتوای مجازی در دنیای فیزیکی بازاریابی کنیم!

بازاریابی تحلیلی و ظهور یک بازار تازه برای تشویق به تبادل داده‌ها

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۲۰۹)

شکست تنها جریمه‌ی تنبلی نیست؛ موفقیت دیگران، درد دیگری است!

ژولز رنارد

دوست داشتم!
۳

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۳): پرواز کن، بی پر زدن!

“نمی‌خواهیم نتیجه را به سرنوشت واگذار کنیم. ما می‌خواهیم نتیجه بگیریم. باید با سر بالا به زمین برویم و تلاش کنیم تا به پیروزی برسیم؛ نه این‌که منتظر باشیم که آن‌ها پشت محوطه جریمه‌ی ما جمع شوند و منتظر گل زدن باشیم. اگر نتوانیم با ترس، خطر و ریسک کنار بیاییم، به این معناست که آن‌گاه با موفقیت کنار نیامده‌ایم. اگر بازیکنان این‌طور فکر نکنند، آن‌گاه به تیم رم تعلق ندارند. اگر آن‌ها برای دیداری که ۸ ماه منتظرش بودند، عصبی باشند، به رم تعلق ندارند. آن‌ها باید بخواهند در این دیدار بازی کنند. اگر نتوانند، از ما نیستند.” (لوچیانو اسپالتی؛ این‌جا)

لوچیانو اسپالتی که بعد از چندین سال ماجراجویی در روسیه حالا تازه‌نفس به تیم محبوب‌ش رم بازگشته، این هشدارها را پیش از بازی با پورتو در مرحله‌ی ورودی لیگ قهرمانان به بازیکنان‌ش داد؛ هر چند شاگردان‌ش حرف‌ش را گوش نکردند و باختند و حذف شدند!

آن تک‌جمله‌ی درخشان استاد که پررنگ کرده‌ام را ببینید. اسپالتی از اهمیت داشتن ذهنِ آماده‌ی نبرد و رقابت سخن گفته است: “هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد!” پیش‌نیاز موفقیت این است که در اعماق درون‌ت بتوانی با ترس‌ها و خطرهای موجود در مسیر سخت و دشوار موفقیت مواجه شوی و آن‌ها را بپذیری. ذهنی که بتواند در خیال بر ترسِ پریدن غلبه کند؛ آن‌گاه می‌تواند در دنیای واقعی هم در مواجهه با خطرهای ناشی از پرواز، راه‌کارهای مؤثری را بیابد. متأسفانه هیچ میان‌بر بیرونی به‌سوی موفقیت وجود ندارد.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۰۴)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

اشتیاق تغییر دادن جهان

در زمان ترک کارتان، چه باید بکنید؟

۱۷ عادت ساده که شما را حرفه‌ای‌تر نشان می‌دهد (بازده)

۶ روش جادویی برای کنار آمدن با آدم‌های سمی (بازده)

۶ مهارت یک کارمند فوق‌العاده (بازده)

مدیریت کسب‌وکار:

مدیریت تغییر یعنی مدیریت خودتان

بازی‌سازی، انگیزه‌بخش کارمندان و مشتریان

تبدیل نیروی انسانی سازمان به افرادی با مغزهای ضد سرقت

فتح قلب و ذهن کارکنان در قرن بیست‌ویکم

آیا مدیر به‌تنهایی می‌تواند برای اخراج یک کارمند تصمیم بگیرد؟

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

سهم بازار؛ معیاری مناسب برای سنجش موفقیت؟

چگونه داستانی منحصربه فرد برای برندمان ایجاد کنیم؟ 

تاثیر فناوری اطلاعات در چرخه عمر کسب‌وکار

تکنولوژی را چگونه قیمت‌گذاری کنیم؟

حرفه‌ای‌سازی یک کسب‌وکار نوپا و اجتناب از شکست

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

۱۰ نشانه احیای اقتصاد ایران؟

کارنامه ۵ ماهه ۳ بازار در یک اینفوگرافیک: کدام بازار رونق بیشتری داشت؟

عملکرد شاخص‌های مهم اقتصادی در امسال به روایت یک اینفوگرافیک

تحلیل اکونومیست از تحول حمل‌ونقل شخصی: دنیای ‌اوبر

۱۰ روش وارن بافت برای پولدار شدن

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

۱۱ نشانه از آینده‌ی هیجان‌انگیز تکنولوژی

حرفه‌ای‌گرایی در کاربرد رسانه‌های اجتماعی

نبرد تاریخی رایانش ابری

سرمایه‌گذاری ۲.۷ تریلیون دلاری سازمان‌ها در حوزه آی‌تی

بیگانگی شرکت‌های ایرانی با بازاریابی دیجیتال

دوست داشتم!
۱

گزاره‌ها (۲۰۸)

زندگی در نمای نزدیک همانند یک تراژدی است و در نمای دور چونان یک نمایش کمدی.

چارلی چاپلین

دوست داشتم!
۳

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۲): به‌ترین جای تو کجاست؟

قطعا این‌که بخواهم در گوشه‌ها بازی کنم برای‌م سخت‌تر است چرا‌ که من یک مهاجم نوک هستم. در فوتبال امروز شما باید تلاش کنید و انعطاف‌پذیر باشید، اما همه می‌دانند بهترین پست من چیست. مشخص است که در کدام پست بیش از بقیه راحت هستم. من بازیکنی هستم که طبق غرایزم بازی می‌کنم و در پست مهاجم مرکزی درک بهتری از حرکات‌م داشته و به‌نحوی‌که سال‌ها کارکرده‌ام بازی می‌کنم. در آن پست من به‌طور ناخودآگاه و خودکار بازی می‌کنم. اما وقتی به‌عنوان وینگر به کار گرفته می‌شوید، باید به مسائل متعددی توجه کنید. همه‌چیز متفاوت است؛ نحوه حرکات، نحوه بازی، همه‌چیز متفاوت است. نمی‌توانید به‌همان صورت که در پست مهاجم مرکزی بازی می‌کنید در گوشه‌ها بازی کنید.” (دنیل استوریج؛ این‌جا)

دنیای حرفه‌ای امروز، نیازمند داشتن انعطاف در انجام وظایف و پذیرش مسئولیت‌ها است. امروز یک عنوان سازمانی می‌تواند به شکل‌های مختلفی تفسیر شود. بنابراین شاید امروز دیگر مثل ده سال قبل نتوان به‌راحتی وقتی عنوان یک شغل سازمانی (مثلا: مدیر استراتژی) را می‌شنویم، در مورد ماهیت و محدوده‌ی کاری آن شغل تصویر کاملی را در ذهن‌مان ایجاد کنیم. این البته غیر از این مسئله‌ی دیگر است که امروزه شغل‌های فراوانی ایجاد شده‌اند که چند سال پیش از این وجود خارجی نداشتند (مثلا: مدیر بازاریابی دیجیتال.)

در مواجهه با این دنیای پیچیده‌ چه باید کرد؟ آیا تخصص در وضعیت کنونی بی‌معنی شده است؟ پاسخ به این سؤال منفی است. شما در هر حال هم‌چنان نیازمند داشتن تخصص هستید و حتی لازم است به فراتخصص دست پیدا کنید. منظور چیست؟ در دنیای تخصص‌گرای دیروزی شما می‌توانستید یک تخصص خاص را در حوزه‌های مختلفی به‌کار بگیرید. مثلا تا همین چند سال پیش با کمی اغماض تخصص مدیریت استراتژیک را می‌شد در صنایع مرتبط (مثلا: صنعت مخابرات و صنعت آی‌تی) به‌کار برد؛ اما این روزها دیگر نمی‌توان به‌راحتی و با اطمینان، به چنین کاری دست زد. چند دلیل برای بروز این وضعیت وجود دارد:

  1. صنایع امروزی آن‌چنان به شاخه‌های مختلف تخصصی تقسیم شده‌اند که در هر حوزه و زیرحوزه‌ای شما با دنیایی عظیم، در هم تنیده و پیچیده مواجهید و طبیعی است که نمی‌توانید مختصات همه‌ی دنیاها را به‌آسانی کشف کنید!
  2. سرعت پیش‌رفت علم و فناوری آن‌چنان بالا است که در هر حوزه‌ای باشید در به‌ترین حالت می‌توانید امیدوار باشید که از سرعت تحولات، خیلی جا نمانید!
  3. اینترنت و رسانه‌های دیجیتال باعث افزایش نجومی خلق محتوا شده‌اند و در عین حال دسترسی به محتوای تخصصی را هم به‌شدت تسهیل کرده‌اند. بنابراین جدا از این‌که به‌روز بودن بسیار مشکل‌تر از قبل شده، خودِ همین به‌روز بودن این روزها نه یک مزیت رقابتی که یک الزام کاملا ضروری است!

بنابراین شما چاره‌ای ندارید جز این‌که یک حوزه‌ی تخصصی مشخص را برای خود انتخاب کنید و روی ساختن برند شخصی تخصصی خود در آن حوزه تمرکز کنید. اما این همه‌ی داستان نیست. شما اگر نخواهید به‌صورت آزادکاری (Freelance) کار کنید، ناگزیرید برای کار کردن در سازمان‌ها عنوان و ماهیت تخصص مورد نظر خود را با عنوان و محتوای شرح شغل‌های موجود در سازمان‌ها تطبیق بدهید. بنابراین در هر حوزه‌ی تخصصی با دامنه‌ای از تعاریف متفاوت، مسئولیت‌ها و شرح شغل‌های گوناگون و دانش‌ها و مهارت‌های متنوع مواجهیم که لازم است در مورد آن‌ها حداقل اطلاعات لازم را داشته باشیم. بنابراین یک استراتژی شغلی جدی، این است که در حوزه‌ی تخصصی مورد نظرمان اقیانوسی گسترده باشیم که بخش عمده‌ی آن کم‌عمق است؛ اما در یک نقطه‌ی خاص بسیار عمیق می‌شود!

همان‌طور که استوریج گفته، اگر چه لازم است شما خود را با محدودیت‌‌های شغلی و سازمانی تطبیق بدهید؛ اما نباید فراموش کنید که به‌ترین جا برای شما کجا است! کشف این به‌ترین جا اگر چه با عرق ریختن و ممارست در تجربه کردن به‌دست می‌آید؛ اما ارزش‌اش را دارد! پس اگر در یک دوره‌ی زمانی مشخص (به‌ویژه در اوایل دوران کاری‌تان) به‌جای دنبال کردن پول و عناوین پرطمطراق سازمانی، کسب تجربیات متنوع و عمیق را دنبال کنید، شک نداشته باشید روزی از راه خواهد رسید که شما و تخصص‌تان توسط همان افرادی که باید شناخته می‌شود و آن روز، آن‌ها هستند که به‌دنبال شما می‌آیند.

  1. کشف کنید در حوزه‌ی تخصصی شما چه عناوین شغلی تخصصی وجود دارند.
  2. از گوگل و البته سؤال کردن از متخصصان دریابید مختصات هر عنوان شغلی چیست؟
  3. حتی اگر با تجربه هم هستید، برای شروع یک مسیر جدید از کارآموزی شروع کنید. سخت است و ترس‌ناک؛ اما درد ندارد!
  4. همیشه به‌دنبال یاد گرفتن و به‌روز بودن و تجربه کسب کردن باشید!
  5. جایی در مسیر کارراهه‌ی شغلی خود، بالاخره تصمیم بگیرید چه کاره‌اید و قرار است شما را به چه ویژگی یا توان‌مندی بشناسند. از این‌جا مسیرتان را در راستای تحقق همین هدف تنظیم کنید.

تبریک می‌گویم! به‌ترین جا را پیدا کرده‌اید. حالا باید روی همین مسیر کم‌عرض اما طولانی کاملا متمرکز بمانید. نگذارید موانع و سنگلاخ‌ها و شوره‌زارها و مرداب‌های مسیر جلوی به‌پیش رفتن شما را بگیرند. خبر خوب این است که منحرف شدن از مسیر، طبیعی و جبران‌پذیر است.

دوست داشتم!
۶
خروج از نسخه موبایل