«من حرکتهای زیادی در طول زندگیام داشتهام و همهی آنها را بهعنوان یک ماجرا و چالش دیدهام. هشت بار در باشگاههای مختلف و کشورهای متفاوت قهرمان هشت جام شدهام. فوتبال بازی کردن در شرایطی که در طول زندگیتان یکجا ماندهاید، آسان است. شما در خانهی خود هستید و محیط راحتی دارید؛ ولی وقتی به پنج جای متفاوت نقل مکان میکنید با آزمونی واقعی روبرو میشوید. اگر موفق شدید، قهرمان واقعی خواهید بود و بههمین خاطر هم به شما بیشتر احترام خواهند گذاشت.» (زلاتان ایبراهموویچ در مورد علت زیاد عوض کردن باشگاههایش؛ اینجا)
در تمامی سالهایی که سابقهی کار کردن دارم، در اغلب جاهایی که مشغول کار بودهام یا سازمانهایی که با آنها پروژه داشتهام، از کار من بهصورت نسبی راضی بودهاند و این را به من منتقل هم کردهاند. البته همه چیز نسبی است؛ اما وقتی این تکرار میشود نشانهی یک اتفاق خوب است! اما بههمین دلیل من همیشه با این سؤالات مواجه بودهام: آیا من در کار کردن واقعا همانقدر که دیگران میگویند خوب و شایستهام؟ شاید همین کار را درست بلدم؟ شاید هم برای کار کردن در این محیط کاری خوبم؟
ابتدای امسال با وجود شرایط نسبتا مناسبی که در محل کار قبلیام داشتم تصمیم گرفتم محل کارم را عوض کنم. من میخواستم جواب سؤالهایم را پیدا کنم. من میخواستم خودم و تواناییهایم را بهچالش بکشم. هنوز برای قضاوت زود است؛ تا بعد ببینم چه میشود …
زلاتان در حرفهایش به همان دغدغهی من بهخوبی اشاره کرده است: اگر بتوانید یک کار را در محیطهای مختلف خوب انجام دهید و اگر بتوانید در یک محیط جدید کار جدیدی را در راستای تخصصتان بهخوبی انجام بدهید، یعنی واقعا آدم متخصصی هستید!
فرگی خودش هم فقط تو من یو که مربی نبوده! اول تو آبردین موفق شده بعد اومده من یو. 🙂
من ترجیح میدم یکجا بمونم و یه کار بکنم و توی اون تبدیل به یه اسطوره بشم ! یه چی مثل سر الکس 😀