فراموشی احساس (۲)

متأسفانه فراموش کردن خوب‌ها و خوبی‌ها، اغلب اوقات کاملا عمدی است …

پ.ن. دل‌خسته‌‌ام این روزها. دعای‌ام کنید.

دوست داشتم!
۱

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

6 دیدگاه برای “فراموشی احساس (۲)”

  1. متشکرم آرش جان. از امروز شروع کردم به درمان خودم براساس نسخه‌های قبلی که در گزاره‌ها پیچیده بودم!

  2. حلقه ی اتفاقات بد هم ممکن است به نتایج مثبت ختم شود الته نه همیشه و همه جا.فقط میشه امیدوار بود و مدیریتش کرد.(اینا رو ما از شما یاد گرفتیما)
    از صمیم قلب آرزو می کنم این اتفاقات بد هر چه زودتر تموم شه.:)

  3. لطف دارید. حتما همین طور خواهد بود. افتادم توی یه حلقه‌ی اتفاقات بد، یک مدت بگذره درست می‌شم. 🙂

  4. بالاخره این روزها توی زندگی پیش میاد و نمکش هم به ایناست. مهم اینه که این دل خستگی باعث نشه ما از مطالب جالب شما محروم بشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل