مشاهده‌گر (۱۱)

روایت‌تان را برای‌ام بنویسید.

 

 

دوست داشتم!
۰

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

4 دیدگاه برای “مشاهده‌گر (۱۱)”

  1. رنگ ها در کنار همن که معنی پیدا می کنن و بهم اثر می بخشن.
    و کسی که صاحب این مدادهاست شدیدا رنگ ها ر روی کاغذ فشار داده تا جلوه بیشتری داشته باشن. کوچک و بزرگی مهم نیست. بودنه که مهمه.

  2. در خاطرات کودکی، مداد زردم همیشه کوچک تر از بقیه بود ، تقصیر خورشید و آفتاب گردان بود که در نقاشی هایم بزرگ بودند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل