مقاله‌ی هفته (۶): چگونه با تحلیل اطلاعات رقابت کنیم

موضوع تحلیل اطلاعات (Analytic) از آن موضوعات جذابی است که دارد این روزها به لطف تمرکز استاد معروف مدرسه‌ی مدیریت هاروارد یعنی توماس داونپورت بر این موضوع در دنیا به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد و کاربردهای‌اش نیز در عمل گسترده‌تر می‌شوند. امواج این تغییر دارد کم‌کم به کشور ما هم می‌رسد و به نظر می‌رسد جدیدترین مد مدیریت و آی‌تی که در سال‌های آتی در ایران شدت مورد توجه خواهد بود، همین موضوع باشد.

به‌ دلیل اهمیت و جدید بودن این موضوع، مقاله‌ی این هفته اختصاص دارد به مروری اجمالی بر این‌که تحلیل اطلاعات چیست و چطور باید اجرایی شود. در هفته‌های بعد به مرور مقالاتی از خود داونپورت هم در این زمینه خواهیم پرداخت.  داونپورت حرف‌های‌اش را در دو کتابی هم که در این زمینه نوشته شرح و بسط داده است. مقاله‌ی این هفته از نگاهی کلی‌تر و اجرایی‌تر به پیاده‌سازی سیستم تحلیل اطلاعات در سازمان و جنبه‌های آن نگریسته است.

بنابراین با هم نگاهی می‌اندازیم به مقاله‌ی جیم فریس؛ مدیر خدمات‌ مشاوره‌ی کسب و کار جهانی SAS (که احتمالا معروف‌ترین تأمین‌کننده‌ی نرم‌افزارهای تحلیل اطلاعات در جهان است):

  • تحلیل اطلاعات درباره‌ی استخراج ارزش‌های پنهان در داده‌های حجیم سازمان‌ها است! و به همین دلیل است که تحلیل اطلاعات، اسلحه‌ی پنهان سازمان‌ها است.
  • تا یکی دو سال قبل سؤال اصلی مدیران و کارشناسان سازمان‌ها این بود که: “حالا این به چه دردی می‌خوره!؟” این روزها اما اهمیت تحلیل اطلاعات کاملا شناخته شده و ما با این پرسش روبرو هستیم: “من می‌دونم به چه دردی می‌خوره. چطوری اجراش کنم!؟”
  • سیستم‌های تصمیم‌یار مدیریت (DSS) نسل قبلی سیستم‌های تحلیل اطلاعات امروزی محسوب می‌شوند و هوش‌مندی کسب و کار (Business Intelligence) نسل بعدی آن!
  • برای پیاده‌سازی تحلیل اطلاعات، پیشنهاد آقای فریس توسعه‌ی یک مرکز تعالی تحلیل اطلاعات در سازمان (Analytical Center of Excellence) یا ACE است.
  • برای پیاده‌سازی ACE در سازمان نیاز به چهار نوع تخصص داریم:
    • فناوری: برای توسعه‌ی زیرساخت نرم‌افزاری و تکنولوژیکی تحلیل اطلاعات.
    • مشاوره: سطح کسب و کار؛ کاشف و توسعه‌دهنده‌ی کاربردهای تحلیل اطلاعات برای کسب و کار.
    • آموزش: برای آموزش اهمیت و روش استفاده از کاربردهای تحلیل اطلاعات.
    • مدیریت: برای توسعه‌ی سیاست‌ها، استانداردها و راه‌نماهای استفاده از تحلیل اطلاعات و هم‌چنین مدیریت عملکرد.
  • ACE در سه فاز پیاده‌سازی می‌شود: برون‌سپاری کل فعالیت‌های تحلیل اطلاعات به بیرون سازمان، توسعه‌ی متمرکز تحلیل اطلاعات در سازمان و ترکیب دو حالت فوق.

  • برای تحلیل اطلاعات، مدل بلوغی توسط داونپورت طراحی شده که دارای ۵ سطح است (به‌ترتیب از کم‌ترین سطح بلوغ به بیش‌ترین): آسیب‌رسانی، تحلیل محلی اطلاعات، اشتیاق، سازمان تحلیل‌گر و رقابت‌گر براساس تحلیل اطلاعات. پروژه‌ی پیاده‌سازی ACE از سطح سوم کلید می‌خورد.
  • ارزیابی سطح بلوغ براساس ۹ معیار زیر انجام می‌شود (هر کدام پرسش‌نامه‌ی استاندارد خودشان را دارند و با مصاحبه‌های تکمیلی پشتیبانی می‌شوند که البته پرسش‌نامه‌های‌اش در دسترس من و شما نیست!): استراتژی، پشتیبانی مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، زیرساخت فناوری، مدیریت داده‌ها، مهارت‌ها / مزیت‌های تحلیلی، فرایند تصمیم‌گیری، اجرا و پایش / گزارش‌دهی.
  • پیاده‌سازی ACE شامل ایجاد تغییر در اجزای سازمانی زیر است: اهداف، فرایندهای تحلیلی (جایگاه تحلیل اطلاعات در فرایندهای کلیدی سازمان)، مهارت‌ها، فرهنگ سازمانی و زیرساخت فناوری.
  • اهمیت حمایت پشتیبانی مدیریت ارشد در موفقیت تحلیل اطلاعات، فراموش نشود! آن‌ها هستند که مشتریان اصلی این سیستم محسوب می‌شوند.
  • فرایند تصمیم‌گیری براساس تحلیل اطلاعات شامل چرخه‌ای تشکیل شده از ۵ گام زیر است:
    • پردازش داده‌ها.
    • تحلیل داده‌ها.
    • تصمیم‌گیری.
    • اقدام / اجرا.
    • پایش.
  • و سرانجام این‌که تحلیل اطلاعات دو جنبه دارد: جنبه‌ی کاربردی و جنبه‌ی فناوری. جنبه‌ی کاربردی‌اش می‌شود تصمیم‌گیری براساس اطلاعات و فکت‌ها و جنبه‌ی فناوری‌اش می‌شود نرم‌افزارهایی مثل همین هوش‌مندی کسب و کار محبوب این روزها. سازمان برای موفقیت، به بلوغ در هر دو بُعد نیازمند است.

این مقاله‌ی جذاب و خواندنی و نسبتا طولانیِ ۲۰ صفحه‌ای را از این‌جا دانلود کنید (برای این‌که بیش‌تر ترغیب‌تان کنم به دیدن اصل مقاله، این مقاله کلی نمودار و شکل جذاب دارد که باید ببینید!)

پ.ن. از شیوه‌ی پیشنهادی آقای فریس، برای طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های مدیریتی در سازمان هم می‌توان الگوهای خوبی گرفت. من حال ندارم بنویسم‌شان؛ ولی خوب، می‌دانم که خوانندگان باهوشی دارم!

دوست داشتم!
۴

اهداف‌تان را به مسیر خودشان بازگردانید

نویسنده: هایدی گرانت هالوورسون/ مترجم: علی نعمتی شهاب

یک ماه از سال جدید هم به سرعت در حال گذشتن و تمام شدن است. اهداف سال جدیدتان در چه حال‌اند؟ احتمالا آن طوری که دوست داشتید پیش نرفته‌اند. اگر این‌گونه است، شما تنها نیستید. در واقع مطالعات بسیاری نشان داده‌اند که بیش از نیمی از افرادی که تصمیماتی برای سال جدید گرفته‌اند، آن‌ها را در میانه‌ی راه شکسته‌اند.

ایجاد تغییرات واقعی می‌تواند مشکل باشد و همین موضوع، انگیزه‌ای است برای آغاز کاهش دادن انتظارات یا کنار گذاشتن کامل اهداف. اما ناراحت نباشید،‌ هنوز برای فشردن کلید ریست و دوباره حمله‌ کردن به اهداف دیر نشده است؛ اما این بار باید مجهزتر باشید.

اغلب ما سرزنش‌های‌مان را برای شکست بر نقاط اشتباهی متمرکز می‌کنیم. معتقدیم که استعداد یا عزم راسخی نداشتیم یا از یک توانایی ذاتی لازم برای دستیابی به هدف‌مان بهره‌مند نبودیم. اما اولین چیزی که با مطالعه‌ی عوامل موفقیت در زندگی یاد می‌گیرید این است که توانایی‌های ذاتی (البته اگر اصلا چنین چیزی وجود داشته باشد!) در مورد شانس شما برای موفقیت در دستیابی به هدف‌تان هیچ نمی‌گویند. تحقیق من در کنار نتایج چند دهه تحقیق در مورد انگیزش تصویر متفاوتی را ترسیم می‌کند: در حقیقت مثل بسیاری دیگر از جنبه‌های زندگی همه چیز به استراتژی برمی‌گردد.

در این‌‌جا دو استراتژی که به صورت عملی مورد آزمون قرار گرفته‌اند و می‌توانند باعث شوند یک سال ناامیدکننده‌ی دیگر با عملی شدن همان تغییرات اساسی که به دنبال‌شان می‌گردید به سالی پربار تبدیل شود، بررسی می‌شوند:

۱- تعیین اهداف خاص نه؛ ‌اهداف کاملا خاص تعریف کنید: وقتی آدم‌ها اهداف‌شان را برای من تعریف می‌کنند من چیزهایی مثل این‌که “می‌خوام بیش‌تر کار کنم”، “غذای سالم‌تری بخورم”، “کم‌تر خرج کنم و بیش‌تر پس‌انداز” و مانند این‌‌ها را می‌شنوم. در جواب این حرف‌ها من می‌گویم: “اوکی، خوب موفقیت برات چطوری تعریف می‌شه؟ از کجا می‌فهمی به هدف‌ات رسیدی؟” اغلب این سؤال با سکوتی طولانی، سردرگمی و پاسخی مثل “راست‌اش واقعا در این مورد فکر نکردم” همراه می‌شود.

زمان گذاشتن برای تعریف و نوشتن دقیق آن‌‌چه می‌‌خواهید به آن برسید احتمال راضی شدن به کم‌تر و توجیه خودتان با گفتن این‌که “همین هم خوبه” را کاهش می‌دهد. “هزاران مطالعه نشان داده‌اند که خاص کردن هر چه بیش‌تر اهداف، یکی از اثربخش‌ترین گام‌ها برای دستیابی به هر هدفی است.”

به جای “سخت کار کردن”، یک هدف بلند مدت را در نظر بگیرید ـ مثل “افزایش حقوق به‌اندازه‌ی حداقل … دلار” یا “رسیدن به رده‌ی … سازمانی در ارتقای شغلی.” هم‌چنین جزییات گام‌های ویژه‌ی میان مدتی که برای رسیدن به آن نقطه لازم است را تعیین کنید. آیا مدیرتان از شما خواسته در حوزه‌‌های فنی خاصی خودتان را بهبود بدهید؟ آیا خبر دارید که برخی مسائل در روابط بین انسانی شما را از پیش‌رفت بازداشته است؟ اگر می‌دانید باید به‌تر ارتباط برقرار کنید، هدف خاص خودتان را چیزی مثل “با دقت گوش کردن بدون قطع کردن صحبت طرف مقابل” تعیین کنید.

وقتی چیزی را که برای‌اش تلاش می‌کنید مبهم باشد، استفاده از این روش آسان وقتی خسته‌ و دل‌سرد و افسرده شده‌اید، بسیار انگیزش‌بخش است. اما خودتان را با این افسانه نفریبید که اگر هدف مشخصی را تعیین کردید، یا به آن می‌رسید و یا نه. اگر نرسیدید، چاره‌ای ندارید جز این‌که آن‌قدر روی آن موضوع کار کنید تا موفق شوید.

۲- درباره‌ی آن‌چه که می‌خواهید و چیزهایی که بین شما و آن فاصله می‌اندازند بیاندیشید: در ذهن‌تان تا نقطه‌ی مطلوب بروید و برگردید! این استراتژی مقایسه‌ی ذهنی نامیده می‌شود و به صورت خلاصه شامل خوش‌بینانه فکر کردن درباره‌ی جنبه‌های شگفت‌انگیز دست‌یابی به هدف‌تان در عین واقعی فکر کردن درباره‌ی این‌که چگونه می‌خواهید به آن نقطه برسید، است.

اول تصور کنید در زمان دست‌یابی به هدف‌تان چه احساسی خواهید داشت. تا جایی که می‌شود آن را در ذهن‌تان روشن و روشن‌تر تصویر کنید. سپس متوجه موانعی شوید که در بین راه‌ به آن‌ها برخواهید خورد. مثلا اگر دوست دارید شغلی به‌تر و با درآمد بالاتر به دست آورید، باید با تخیل درباره‌ی احساس غرور و لذتی که از پذیرفتن یک پیشنهاد شغلی فوق‌العاده از سازمانی برجسته به شما دست می‌دهد شروع کنید. سپس می‌توانید درباره‌ی چیزهایی که بین شما و آن پیشنهاد مطبوع فاصله انداخته‌اند فکر کنید؛‌ مثلا: کاندیداهای برجسته‌ی دیگری که برای آن شغل درخواست می‌دهند. آیا توجه به این موضوع باعث نمی‌شود که شما روزمه‌تان را کمی به‌بود بدهید؟

این کار تجربه‌ی لزوم اقدام نامیده می‌شود ـ حالتی روان‌شناختی که برای دست‌یابی به هدف مورد نیاز است. خیال‌پردازی در مورد این‌که گرفتن آن شغل چقدر خوب خواهد بود می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد؛ اما شما را به سر منزل مقصود نمی‌رساند. تکنیک مقایسه‌ی ذهنی آرزوها و خیالات شما را با متمرکز کردن‌تان بر آن‌چه برای رسیدن به آن‌ها مورد نیاز است، به واقعیت تبدیل می‌کند.

در تحقیقاتی که توسط من و همکاران‌ام انجام شده ـ از بررسی نوجوانان ۱۵ ساله‌ای که در طول تابستان خودشان را برای امتحان PSAT آماده می‌کنند تا کارکنان واحد منابع انسانی که برای مدیریت به‌تر زمان‌شان تلاش می‌کنند و از افراد مجردی که برای یافتن همسر تلاش می‌کنند تا پرستاران کودکان که می‌کوشند با والدین بچه‌ها ارتباط به‌تری برقرار کنند ـ نتایج همیشه مشابه بوده‌اند. استفاده‌ از تکنیک مقایسه‌ی ذهنی به شکل قابل اطمینانی به تلاش‌ها، انرژی و برنامه‌ریزی بیش‌تر و دست‌یابی به‌تر به اهداف می‌انجامد. صرف چند دقیقه برای رفت و برگشت ذهنی بین آینده‌ی مورد نظرتان و وضعیت امروزتان و موانعی که باید برای رسیدن به نقطه‌ی مطلوب پشت سر بگذارید، به شما کمک می‌کند تا به شفافیت و انگیزه‌ی لازم برای موفقیت دست یابید.

منبع

پ.ن. امسال پست‌های ثابت هفتگی گزاره‌ها این طوری خواهد بود: شنبه‌ها یک مطلب ترجمه، یک‌شنبه‌ها مقاله‌ی هفته، سه‌شنبه‌ها مشاوره‌ی مدیریت و جمعه‌ها لینک‌های هفته.

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۳۱)

لینک‌های تعطیلات! 🙂 گزاره‌ها از امشب به روال سابق‌اش برمی‌گردد.

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

جشن گرفتن به افتخار شکست‌ها (احمد شریفی)

تا حالا کوه رفتی؟ (همینا)

بعضی از مهم‌ترین رویداد های بازاریابی ایران در سالی که گذشت (استاد پرویز درگی)

اخلاق حرفه‌ای مدیریت پروژه (وبلاگ درس‌های آموخته؛ صادق روزبهی)

کاری کنید که افراد خوب تیم نزدتان بمانند (نکته‌های رهبری از هاروارد بیزنس ری ویو) (محمد سالاری)

انرژی، راز موفقیت برندها (“اعتبار و آبروی برند، برندهای با انرژی بالا در مصرف‌کنندگان احساس تمایل و هیجان ایجاد می‌کنند. مصرف‌کنندگان احساس می‌کنند این برندها با سرعت بیشتری حرکت می‌کنند، به دوردست‌ها خواهند رفت، کاربردی‌ترند و مناسب نیاز آنها هستند. در این تحقیق الگوی مشخصی بین برندهای با انرژی به دست آمد. برندهایی که انرژی بیشتری دارند متقابلا مصرف‌کنندگان نسبت به آنها، توجه، وفاداری، کشش قیمتی پایین دارند و ارزش بیشتری از آنها درک می‌کنند.” عالی!!! انرژی گرفتم با خوندن این مقاله!)

چگونه حجم کاری را سازماندهی کرده و زمان بیشتری در روز داشته باشیم (” یک کلید اساسی در مدیریت زمان آن است که امور مهم‌، همیشه فوری نیستند و امر فوری همیشه مهم نیستند. توانایی در تشخیص‌این دو مساله از یکدیگر، موضوع مهمی ‌در مدیریت زمان است.”)

آنچه که از رهبران تجاری چین می‌توان آموخت (“چینی‌ها از واژه‌ای برای تجارت استفاده می‌کنند که شامل دو کلمه می‌باشد و به معنی «ایجاد معنای جدید» است. طبق نظر مدیرانی که با آنها مصاحبه شد‌، تجارت با دیدن آنچه که هست و می‌تواند باشد آغاز می‌شود. در آیینه‌، چه تصویری از خودم می‌بینم و چطور ممکن است ‌این تصویر را به طور متفاوتی ببینم و در مورد چه مسائلی اطلاع ندارم؟” عالیییی!)

تقسیم شرکت‌های بزرگ؛ چرا؟ (چرا شرکت‌های بزرگ به شرکت‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شوند!؟ جالب!)

مدیریت منابع انسانی ایجاد انگیزه در کارمندان

چگونه می‌توان کارمندان را خوشحال کرد؟

راهکارهای عملی برای ارتباط با تیم‌های کاری

منابعی برای آَشنایی با روش مرور و ارزیابی مقالات حوزه مدیریت و منابعی برای نوشتن صحیح مقاله (وبلاگ دانشجویان و دانش آموختگان رشته های مدیریت و اقتصاد در دانشگاه های اروپایی)

At home or office, Accenture employees embrace the “workplace of the future” (دورکاری در اکسنچر!!!)

Salaries for EMBAs Up (خوب به‌سلامتی MBA هم که داریم می‌شیم!)

فناوری اطلاعات:

سرویس Google Music به مرحله تست رسید (مهرداد نایب عزیز که خوش‌حال‌ام در تعطیلات آن‌لاین بود و ویزویز را هم به‌روز کرد)

«پلاس وان» کن مرا! (سرویس جدید گوگل)، مشهور شدن از فرط بد بودن، یوتیوب باز هم ستاره ساخت! و Color، اپلیکیشنی که اشتراک عکس را متحول می‌کند! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

از چارلی شین تا کیهان کلهر (تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر زندگی سلبریتی‌ها و ارتباطات اجتماعی!) (علی دادپی)

۱۵ نفر از مهم‌ترین زنان تاریخ تکنولوژی

تست سرعت مرورگرها و نتایج آن‌ها روی نمودار (کروم ۱۱ اول و اوپرا دوم! باز بگید فایرفاکس) و در روز جهانی بک‌آپ چگونه از اطلاعات خود پشتیبان بگیریم؟ (وبلاگینا)

افزایش سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی IT در جهان

داشتن فضای بیشتر در ابرها با آمازون (ورود آمازون به ارایه‌ی سرویس فضای ذخیره‌سازی مجانی!) (وبلاگ مانی)

تغییر کاربرد ابزارهای CRM توسط شبکه‌های اجتماعی

جایگاه واقعی ویکی‌پدیا در بین دانشگاهیان چیست؟ (جالب!)

فوربس معرفی کرد: ثروتمندترین مردان تکنولوژی دنیا

گوگل و فصلنامه آنلاین فکر

پرداخت از طریق تلفن همراه یک، دو، سه…پرداخت (گزارشی جالب درباره‌ی مفاهیم، کاربردها و روش‌های موبایل بانکینگ)

رشد ۵۴ درصدی استفاده از خدمات بانکداری موبایلی در فصل پایانی ۲۰۱۰

پیامک و عکاسی محبوب‌ترین امکانات موبایل هستند

در سال ۲۰۱۵:آندروید اول ،ویندوز فون دوم و آیفون سوم

مرور اینترنت در اندروید ۵۲درصد سریعتر از آیفون!

گوگل به عنوان ارزشمندترین نشان تجاری جهان در سال ۲۰۱۱ شناخته شد

اپل از HP و IBM هم بزرگتر می‌شود

موتورولا سیستم‌عامل موبایلی مبتنی بر اینترنت تولید می‌کند

مدرسه کالو کوچک نبود اما رسانه‌ای‌ترین هست

موبایل ایرانی ۴۱ درصد مشترکان کمتر از نیم ساعت از تلفن همراه استفاده می‌کنند

تعداد کاربران شبکه متخصصین linked.in از یکصد میلیون گذشت

پروژه‌ی جدید Mashable، به دیوار ملحق شو

۳۰ میلیارد هرزنامه در جهان، هر روز فقط توسط ۲ نفر ارسال می‌شد!

اقتصاد:

مکانیسم‌های غارت منابع نفتی و تک‌فرزندی، پس‌انداز و رشد (درباره‌ی تأثیر سیاست تک‌فرزندی در توسعه‌ی بازار مالی چین) (حامد قدوسی)

آمار یا آرزو و مردی که سنگاپور را ساخت (این مطلب را خواندید؛ حتما جمله‌ی آخرش را هزار بار بخوانید …) (حجت قندی)

این شیخ قطری به چه می اندیشد؟، دعوت به رشته اقتصاد؟ (علی سرزعیم می‌گوید که کسی باید اقتصاد بخواند که واقعا به تئوری و علوم انسانی علاقه داشته باشد؛ والا بروید فاینانس و امثال‌هم را بخوانید.) و توطئه و زیرآب‌زنی در سیاست: یک تحلیل اقتصادی (عالی!!!) (علی سرزعیم)

نرخ سود بانکی ۱۱ درصد شد (فقط تأسف. همین.)

جزئیات بخشنامه دستمزد سال ۹۰ کارگران (فرمول افزایش حقوق امسال. بسیار مهم!)

نگاهی به جهت‌گیری بودجه ۹۰: شوک هزینه‌ای برای خروج از رکود

هزار میلیارد دلار سود ناآرامی‌ها برای اوپک

نیاز به مطالعه بیشتر درباره اقتصاد مدیریت (“متوسط کیفیت مدیریت فعالیت‌های تولیدی یک کشور رابطه نزدیک با بهره‌وری نیروی کار دارد – منظور از بهره‌وری نیروی کار تولید سرانه هر کارگر به ازای هر ساعت است. بهره‌وری نیروی کار خود به تنهایی خیلی از شکاف‌ها میان کشورهای فقیر و غنی را توضیح می‌دهد. آنطور که فن رینن می‌گوید تولید ماهانه یک کارگر تانزانیایی معمولی به اندازه تولید روزانه یک کارگر معمولی آمریکا است، حتی وقتی که هر دو تجهیزات یکسانی هم در اختیار دارند.” معلوم شد چرا مدیریت در ایران این‌قدر ضعیفه …)

مشکل رفتار متقلبانه از اطلاعات نامتقارن تا عقب‌ماندگی اقتصادی (بلایی که تقلب بر سر اقتصاد می‌آورد)

چطور نظام آموزشی فقرا را ناامید می‌کند (“باهوش‌ترین کودکان ۲۲ ماهه که والدین‌شان کارگر بوده‌اند، قبل از رسیدن به سن هفت یا ده سالگی از کندذهن‌ترین بچه‌های ۲۲ ماهه که والدین‌شان مشاغل حرفه‌ای و مدیریتی داشته‌اند با اختلاف زیادی عقب می‌مانند.” :()

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

نفوذ در دیگران(۵) (احسان نصیری)

جوان نگهداشتن مغز

۱۰ نکته برای پیشرفت شغلی

تاثیر گفتگوی دوستانه در سلامت مغز

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

عاشق سرنوشت …

… با سرسختی مقاومت می‌کرد. عاشق سرنوشت خود بود و در سیر خود به سوی تباهی شرف و زیبایی می‌دید.

لطفا حرف مرا بد تعبیر نکنید. گفتم عاشق سرنوشت خود بود، نه عاشق خود. این‌ها دو چیز بسیار متفاوت‌اند. زندگی‌اش هویت جداگانه‌ای یافته و به تعقیب هدف‌های خود پرداخته بود، که از اهداف میرک [خودش!] جدا بود. وقتی می‌گویم زندگی‌اش به سرنوشت‌اش بدل شده بود، مقصودم همین است.

سرنوشت بر آن نبود که حتی انگشتی برای کمک به میرک بلند کند (برای شادی، ایمنی، روحیه‌ی خوش یا سلامت او.) حال آن‌که میرک آماده بود هر کاری برای سرنوشت خود بکند (برای جلال، وضوح، زیبایی، بهنجاری و اهمیت آن.)خود را مسئول سرنوشت خود می‌دانست؛ اما سرنوشت مسئولیتی نسبت به او حس نمی‌کرد …

(از: کلاه کلمنتیس؛ میلان کوندرا؛ ترجمه: احمد میرعلایی؛ نشر باغ نو؛ صص ۸۵-۸۴)

دوست داشتم!
۰

آرزوی جستجو …

تو همه درین تکاپو

که حضورِ زندگی نیست

به غیرِ آرزوها

و به راهِ آرزوها،

همه عمر،

جستجوها!

استاد محمد رضا شفیعی کدکنی

 

دوست داشتم!
۰

از بوق اشغال!!! (۱)

چند سال پیش که روزنامه‌ی جام جم تازه درآمده بود، صفحه‌ای داشت با عنوان بوق اشغال که مصاحبه‌ با نویسندگان و هنرمندان و دیگر قشرهای فرهیخته‌ی جامعه بود. بعدها این مصاحبه‌های جالب در قالب کتابی هم با همین نام چاپ شد. از این کتاب کلی یادداشت دارم که متأسفانه ننوشته‌ام کدام‌شان متعلق به مصاحبه با کیست و کتاب‌اش را هم متأسفانه‌تر انفاق کردم به کس دیگری! هر از چند گاهی بخشی از این یادداشت‌ها را این‌جا می‌نویسم. این هم اولی‌های‌اش:

ـ آخرین بار کی از خودتان بدتان آمد؟ وقتی از دیگری بدم آمد!

ـ پیغام‌تان برای انسان‌های هزاره‌ی سوم؟ زندگی را ادامه دهید.

ـ تصمیم‌تان در لحظه‌های ناامیدی: تصمیم نگرفتن …

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۶۵)

ادراک یک آینه‌ است و نه خود حقیقت. و هر آن‌چه که من می‌بینم، بازتاب وضعیت ذهنی‌ من در دنیای واقعی است.

A Course In Miracles

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل