از میان گفتگوهای نافه‌ی شماره‌ی یک (۱)

خوب نافه‌ی شماره‌ی یک را بعد از شماره‌ی دو شروع کرده‌ام به خواندن و این شماره هم مثل آن یکی پر است از گفتگوهای جذاب. چند تای‌اش را قبلا در گودر نوت کرده بودم که به نظرم رسید همه را در یک پست جمع کنم که برای خودم هم آرشیو شود! برای طولانی نشدن، این بخش‌ها را در چند پست منتشر می‌کنم. این هم پست اول از بخش‌های منتخب من:

ـ در طول سال‌ها به تجربه دیده‌ام هر کس یا نهادی بیش‌تر از چیزی که ندارد صحبت می‌کند! (شمس لنگرودی)

ـ در جوامع ناموزون نیروهای انرژیک به راه‌هایی کشیده می‌شوند که همواره مثبت‌اند، اما لزوما ضروری نیستند. (شمس لنگرودی در مورد دهخدا)

ـ جاه‌طلبی با خودنمایی فرق دارد. به نظر من خودنمایی چیزی است که وجود ندارد، اما فاعلش می‌خواهد آن را نشان دهد. (از گفتگو با محمد حسن شهسواری)

ـ به نظرم آدم‌ها جایی نهایت ناامنی را احساس می‌کنند که باورهای‌شان ناامن شود. (از گفتگو با محمد حسن شهسواری)

ـ به یاد بیارید که پدرهای ما ، مادرهای ما، اشک بیش از آب صورت‌شون رو شسته … (مرحوم محمد بهمن‌بیگی ـ پدر آموزش عشایری ایران)

ـ من روی این مسئله تأکید دارم که تفکر و تعقل دو واژه‌ی مجزا هستند و اتفاقا این دو، فصل تمایز کشورهای جهان اول و سوم هستند. (ماریو بارگاس یوسا)

دوست داشتم!
۰

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل