به کارنامهی حرفهایام که نگاه میکنم به نظرم میرسد که در طی این چهار سالی که دارم کار میکنم شتاب پیشرفت خوبی داشتهام. در طی همین دوره ادامه تحصیل دادهام و به زودی مدرک MBAام را میگیرم. از نظر فنی حداقل به سطحی از بلوغ رسیدهام که میدانم چه کارهام و تخصصام چیست، در چه چارچوبی میخواهم فعالیت بکنم و در نتیجه چه چیزهایی را باید غیر از دانش فنی (مدیریت و آیتی) یاد بگیرم و در کنارش شاید مهمتر این باشد که میدانم چه چیزی را از کجا باید پیدا کنم و یاد بگیرم.
از قدیمترها (مثلا حول و حوش سال سوم دانشگاه) ـ که کار کردن کمکم برایام جدیتر میشد ـ یک دغدغهی اساسی برای من وجود داشت که اگر روزی وارد بازار کار بشوم، آیا سرعت رشد عمودیام مطابق با سرعت رشد فنی و سنیام خواهد بود یا نه؟ مثلا وقتی دوستان بزرگترم را میدیدم که در سنهای ۲۵-۲۶ سالگی برای خودشان مدیر پروژهای شده بودند و پروژهها و تیمهای نسبتا بزرگی را مدیریت میکردند، به خودم میگفتم وقتی من به آن سن برسم آیا از یک طرف، قابلیت و شایستگی مدیر پروژه بودن را دارم و از آن سو، امکان مدیر پروژه بودن را هم خواهم داشت؟ حالا که به همان محدودهی سنی رسیدهام هنوز این دو سؤال برای من مطرح هستند: آیا خودم به سطحی از بلوغ رسیدهام که مدیریت یک پروژه کوچک را بهعهده بگیرم و از طرف دیگر، آیا برای یک کارفرما پذیرفتنی است که یک بچهی (!) ۲۶ ساله مدیر پروژهاش باشد یا خیر؟ (خیلی از آدمهای همسن و سال من را میشناسم که همین الان مدیریت پروژههای بسیار بزرگی را برعهده دارند؛ اما خوب خیلی از این دوستان از نظر من پذیرفتن مسئولیتشان بیشتر از روی اعتماد به نفس زیادی و البته و متأسفانه روابط غیرحرفهای است؛ نه شایستگی!)
این سؤال را از آن طرف هم میشود مطرح کرد: یک مدیر پروژه در چه سنی باید بازنشسته شود؟ آیا اصلا بازنشستگی برای یک مدیر پروژهی بسیار باتجربه خوب است یا نه؟ یا شاید بازنشستگی از کار عملی خوب باشد و این آدم باتجربه بهتر باشد به انتقال تجربیات و آموزش مدیران پروژهی جوانتر وهدایت آنها بپردازد.
سؤال اصلی این نظرسنجی این است: آیا سن و سال در مجموعهی شایستگیهای یک مدیر پروژه اهمیت قابل توجهی دارد یا خیر؟
پ.ن. این یک سؤال فلسفی است و هیچ ارتباطی به عقدهی مدیر نبودن یا حسادت به دیگری ندارد. لطفا از این فکرها نکنید.