حکمت‌ها (۴)

قلب، کتاب چشم است … (هر چه چشم ببیند لاجرم در دل نشیند!)

حکمت ۴۰۹ ـ نهج‌البلاغه

دوست داشتم!
۰

حکمت‌ها (۲)

از آن‌چه پدید نیامده مپرس، که آن‌چه پدید آمده برای سرگرمی تو کافی است …

حکمت ۳۶۴ ـ نهج‌البلاغه

دوست داشتم!
۰

حکمت‌ها (۱)

اگر به آن‌چه می‌خواستی نرسیدی، از آن‌چه هستی نگران نباش!

حکمت ۶۹ ـ نهج‌البلاغه

پ.ن. فردا شب ۱۹ ماه مبارک، شب ضربت خوردن مولا علی (ع) و اولین شب قدر است. این چند شب، سعی می‌کنم که هر شب یکی از حکمت‌های مولا را انتخاب کنم و این‌جا بنویسم. پیشاپیش التماس دعا.

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۱۷)

آدم‌های غم‌گین، خودخواه، بدجنس و بی انصافند و کم‌تر از دیوانه‌ها قادر به تفهیم و تفاهم یک‌دیگرند. غم، هیچ‌گاه بشر را متحد نمی‌سازد؛ بشر را به نفاق وا می‌دارد. و اگر به خیال کسی می‌رسد که اتحاد بشر با تعمیم اندوه و غم امکان‌پذیر است؛ اشتباه می‌کند. در دنیای مردمان غم‌گین نسبت به مردمان خوش و راضی، ستم‌ها و جورهای بیش‌تری روی می‌دهد.

آنتوان چخوف

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۱۵)

دنیای غیرممکن‌ها نام مخصوصی دارد که به آن امید می‌گوییم!

یوستین گرودر؛ دختر پرتقالی

پ.ن.۱٫ این کتاب را توصیه می‌کنم حتما بخوانید؛ داستانی است بسیار بسیار زیبا، جذاب و پرمعنا.

پ.ن.۲٫ این ۱۹۹مین پست گزاره‌ها بود. برای پست ۲۰۰ام ایده‌ای دارم که فردا خواهید دید.

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۱۴)

پوسیدگی هر تمدن، خود را با علائم غریبی نشان می‌دهد: مثلا در این حقیقت که دیوارهای سنگی زندان، برای حفاظت جامعه از شر زندانی نیست، بلکه برای حفاظت زندانی از شر جامعه است!

آرتور کوستلر؛ گفتگو با مرگ

دوست داشتم!
۰

گزاره‌ها (۱۳)

این برعهده‌ی ما است که مبارزه کنیم، پایداری کنیم، تاب بیاوریم و ـ اگر بتوانیم ـ باقی بمانیم.

ویلیام فاکنر

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل