ـ هر چه مهارتت بیشتر شود، حس مسئولیتت افزایش مییابد.
ـ همینگوی معتقد بود باید کارت را جایی رها کنی که فردا میدانی دنبالهش چیست!
ـ حتی دلخواهترین نوع خلاقیت هم قوانین خودش را دارد. تو میتوانی برای واقعگرایی پشیزی ارزش قائل نشوی مشروط به آنکه در دام اغتشاش و بیمنطقی نیفتی.
ـ الهام از نظر من بهمعنای رحمت یا نسیم بهشت نیست؛ بلکه لحظهای است که نویسنده با پایداری و تسلط بر موضوع مورد نظرش سوار است و با آن یکی میشود. وقتی میخواهی بنویسی نوعی تنش میان تو و موضوع پدیدار میشود و برای همین دائم تو و سوژه به هم لگد میزنید. اما لحظهای فرا میرسد که تضادها از بین میرود و چیزهایی که حتا به خواب هم ندیدهای، رخ میدهد. آن لحظه چیزی بهتر از نوشتن در دنیا وجود ندارد. من به این میگویم الهام.
از گفتگو با گابریل گارسیا مارکز؛ داستان همشهری؛ مرداد ۱۳۹۰
داستان غرور (۶) (زهرا جم؛ تراوشهای ذهن یک مشاور) (عالی! نکاتی که خانم جم مینویسند دقیقن مشکلی که یکی از دوستان نزدیکم بهشدت این روزها به آن مبتلا است و من باید درستش کنم!)
نقش عادت در رفتار (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااالی!)
“هر سال برای ما دشوارتر است که بهتر از دیگران باشیم. ما باید همیشه بهتر از قبل شویم و برای تیم مهم است که این را بهعنوان چالش در نظر بگیرد. اگر تلاشی که پارسال انجام دادیم را تکرار کنیم نمیتوانیم مطمئن باشیم که این بار هم موفق میشویم. تیم نباید هرگز دست از یادگیری و پیشرفت بردارد. سایر تیمها مقابل ما بازی متفاوتی انجام میدهند. پس چالش دوم این است که به دنبال روشهای متفاوتی از بازی باشیم تا بتوانیم تاکتیکهای رقیبان را خنثی کنیم.” (آندرس اینیستای عزیز؛ اینجا)
چقدر عالی! اینیستا به ما میگوید که در رقابت حواسمان به این باشد که رقبایمان هم هر روز بهتر از دیروز میشوند. خیلی وقتها در رقابت شکست میخوریم چون این نکتهی بدیهی یادمان میرود! بنابراین برای باقی ماندن در کورس رقابت و برای پیروز شدن دوباره یادمان نرود:
۱- ما باید بهتر شویم؛ چون رقبایمان هم هر روز بهتر میشوند.
۲- بهتر شدن یعنی بتوانیم با روش متفاوتی با رقبایمان مواجه شویم و در نتیجه آنها نتوانند با شناخت کافی از استراتژیها، تاکتیکها و روشهای اجرایی ما شکستمان دهند!
پ.ن. مدیران و رهبران سازمانی هم توجه کنند که با داشتن چنین بازیکنان روشنبین و هوشمندی است که تیمی بینظیری مثل بارسای عصر پپ خلق میشود.
جای خالی دانش آموختگان مدیریت (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) (مطلبی در مورد وبلاگنویسی تخصصی در حوزهی مدیریت به زبان فارسی. آقای دبیری نسبت به بنده هم لطف داشتند. من در این مورد این هفته مطلبی را خواهم نوشت.)
“دنی آلوس ترجیح داد که به ارزیابی کمکها یا اشتباهات داوران نپردازد و گفت:«گریه کردن و حسرت خوردن کار ما نیست. ما میدانیم که آنها سه یا چهار نفر هستند که سعی میکنند به بهترین نحو ممکن کار خودشان را انجام دهند. بعضی روزها موفق هستند و برخی روزها نه. ولی ما نمیخواهیم به ارزیابی این مسائل بپردازیم. اگر ما به پیروزی نرسیدیم و امتیازی کسب نکردهایم، یعنی اینکه یک جای کار ما میلنگد.» (اینجا)
یادمان نرود: پیروز نشدن و شکست خوردن همیشه یعنی یک جای کار خود ما مشکل داشته. نقش عوامل خارجی بسیار ناچیز است. خیلی وقتها شکست میخوریم؛ چون کارمان را درست انجام ندادهایم. بعضی وقتها موفق نمیشویم؛ چون اصلا نباید کاری را شروع میکردیم. و البته قبول دارم گاهی هم ما را میبازونند! اما این “گاهی”ها آنقدر معدودند که اصلا نباید به آنها فکر کرد. اگر درست دقت کنیم حتا در همین “گاهی”ها هم رد ضعفهای خودمان را میبینیم!
پ.ن. این است تفاوت مکتب فوتبال بارسا با فوتبال بعضیها که همیشه داور و میشل پلاتینی و … باعث شکست خوردنشان میشوند!
۱- “پرندگان خشمگین” ۵۲مین محصول شرکت روویو بود. آنها بیش از هشت سال برای بقا تلاش کردند و تقریبا نیمه ورشکسته شدند تا سرانجام محصول پیروز خودشان را عرضه کردند.
۲- پینترست محبوب این روزها در سال اول حیاتش اینقدر نتایج مالی وحشتناکی داشت که هر کسی جای صاحب آن بود تعطیلش میکرد. اما او اندکی مشکلات را تحمل کرد و سرانجام موفق شد!
۳- جیمز دایسون ۵۱۲۶ نمونه شکست خورده ساخت تا سرانجام جاروبرقی تحولسازش را به بازار عرضه کرد.
همهی ما عادت کردهایم که افراد و شرکتهای موفق را تحسین کنیم؛ اما به شکستهای فراوان و سختی که آنها در طی مسیر رسیدن به موفقیت داشتهاند نمیاندیشیم. اوپرا وینفری و استیو جابز از روز اول که این آدمهای بزرگ امروزی نبودند! (زندگیشان را بخوانید.)
شکستها بهسادگی منابع تأمین دادههای جدید برای اصلاح رویکرد شما به زندگی و کسب و کارتان هستند. پس شکست بخورید تا موفق شوید!
چند سالی است تب مدارک حرفهای در ایران هم مثل جهان داغ شده است و افرادی که تمایل دارند تخصص خود را در چارچوب استانداردهای جهانی بهروزرسانی کنند و توسعه دهند و به سازمانها عرضه کنند، بهسراغ این مدارک میروند. البته طبیعی است که “مُدِ روز” شدن مدارک حرفهای هم در این میان بیتأثیر نبوده است. بهنظرم داشتن مدارک حرفهای دو نشانی خوب از متخصص بودن فرد بهحساب میآیند؛ چون:
۱- نشان میدهد که فرد از دانش روز دنیا در حوزهی تخصص دنیا و مطابق با استانداردهای حرفهای مورد نظر برخوردار است.
۲- نشان میدهد فرد دارای سابقهی تجربی مناسبی است (برای شرکت در امتحان بسیاری از مدارک، لازم است چند سال سابقهی کار داشته باشید.)
در هر حوزهی حرفهای و هر رستهی شغلی مدارک تخصصی متفاوتی وجود دارند که بسیاری از آنها هم با یکدیگر همپوشانی دارند. اخذ بسیاری از این مدارک هم فرایندی زمانبر و پرهزینه است. بنابراین افراد مجبورند از میان مدارک تخصصی مختلف دست بهانتخاب بزنند. بخشی از معیارهای انتخاب در این زمینه، میتوانند موارد زیر باشند:
۱- میزان اعتبار مدرک مورد نظر در دنیا و کشور مورد نظر (مثلا در ایران تقریبا همه PMP را میشناسند؛ ولی کمتر کسی مثلا مدرک +Project را میشناسد)؛
۲- گسترهی استفاده از تخصص مربوط به مدرک (مثلا PMP مستقل از نوع پروژه به همهی پروژهها مربوط است)؛
۳- میزان درآمد مدرک حرفهای در مقایسه با سایر مدارک مشابه / مرتبط؛
۴- میزان زمان و هزینهای که فرد باید برای کسب مدرک صرف کند (از جمله: حجم مطالب جدیدی که فرد باید یاد بگیرد، هزینهی ساعتهای آموزش اجباری، هزینهی مسافرت به خارج از کشور برای مدارکی که در ایران امتحانشان برگزار نمیشود و …)
۵- میزان حداقل سابقهی کاری مورد نیاز (مثلا در مورد PMP اینجا را ببینید.)
چندی پیش اینجا دیدم که اطلاعات مربوط به معیار “میزان درآمد مدارک حرفهای” در حوزهی فناوری اطلاعات ارائه شده است. بد ندیدم هم کمی در مورد مدارک حرفهای بنویسم و هم فهرست این مدارک و حقوق و دستمزد آنها را. بنابراین ۱۵ مدرک حرفهای دارای بالاترین درآمد در حوزهی IT را با هم مرور میکنیم:
آقای آواژ عزیز فراخوانی دادهاند برای اتحاد در زمینهی مقابله با رشوه و فساد در کسب و کار. پیگیری ایشان در این زمینه واقعن ستودنی است. ضمن اعلام حمایت مجدد از ایدهی عالی ایشان، توصیه میکنم به صفحهی مربوط به فراخوان مراجعه کنید و پرسشنامهی تهیه شده را تکمیل نمایید.
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
برای مرور سریعتر مطالب، لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
داستان غرور (۱) (زهرا جم؛ تراوشهای ذهن یک مشاور) (عاااااااالی!)
چه زمانی ریسک ها را مدیریت نکنیم! (نیام یراقی؛ یادداشتهای مدیریت ریسک) (خوشحالم نیام فعال شده و هر هفته اینقدر مطلب خوب مینویسد و ترجمه میکند که من در انتخاب لینکهای هفته دچار مشکل میشوم! ;))