“هنوز احساس میکنم در سطح ستارگانی مثل رونالدو و مسی نیستم. باید سعی کنیم تا با کمک همبازیان در تیم ملی و تیم باشگاهی، جامهای بیشتری به ارمغان بیاوریم. زمانی که سیمئونه گفت من در مسیر رسیدن به جایگاه مسی و رونالدو هستم، احساس غرور داشتم و بسیار خوشحالم که زیر نظر سیمئونه کار میکنم و او معتقد است که من چنین کیفیتی دارم. کار کردن با الچولو به من انگیزهی زیادی میدهد و دوست دارم تا دستاوردهای سال گذشته را بهبود ببخشم. در مورد توپ طلا، روزنامهنگاران تصمیم نهایی را میگیرند؛ اما من هر شب با رؤیای برنده شدن این جایزه میخوابم و تمام تلاش خود را برای بهدست آوردن آن خواهم کرد.” (آنتوان گریزمان؛ اینجا)
گریزمان هم از خیل آن بازیکنان جذاب بدشانسی است که گرفتار رقابت تمامنشدنی مسی ـ رونالدو شده است. 🙂 اما گریزمان در حرفهایش دربارهی راه و رسم برنده شدن در مسیر شغلی، به عناصر ۵ گانهی جالبی اشاره کرده است:
- داشتن چشمانداز درست: دیگر این یکی را اینقدر تکرار کردهام که هر گونه توضیح اضافی در مورد آن ملالآور است! فقط یادآور میشوم که باید بدانید که میخواهید به کجا برسید و برنده شدن برای شما یعنی چه.
- تاب آوردن: مسیر رسیدن به رؤیاهای بزرگ، طولانی است و مقصد، بس بعید. اما آنهایی که دست آخر برنده میشوند، همانهایی هستند که چشم را از مقصدشان برنمیدارند، هر چقدر هم که دستاندازهای مسیر، صعب و دشوار باشند.
- انگیزه داشتن: تاب آوردن یک چیز است و انگیزه داشتن چیز دیگر. با تاب آوردن از رفتن باز نمیمانید؛ اما نیروی درونی شما برای حرکت سریعتر بهسوی قلهی بلند آرزوها انگیزهها است. انگیزه داشتن کمک میکند تا از مسیر هم لذت ببرید؛ حتی اگر در پایان به قلهی آرزو نرسید!
- سختیکوشی همراه با بهبود مستمر: سختکوشی بهجای خود، آنچه برندهها را از بازندهها متمایز میکند همین است که میدانند باید هر روز از دیروزشان بهتر باشند. آنها با خودشان رقابت میکنند نه با دیگران. و همین است که تاب میآورند و انگیزهشان هر روز بیشتر میشود.
- داشتن مربی بزرگ: در طول این مسیر سخت و طولانی، برای اطمینان از اینکه ۴ عنصر بالا بهدرستی شناسایی شدند و کنار هم قرار گرفتهاند و برای جلوگیری از دوبارهکاری و تکرار اشتباهات و برای یافتن میانبرها همیشه نیاز است تا از یک مربی بزرگ کمک بگیریم. مربی که ما را بهخوبی بشناسد و بهویژه بداند چگونه باید در بلندترین و خطرناکترین گردنهها دست ما را برای ادامهی مسیر بگیرد. نکتهی جالب ماجرا این است که این مربی بزرگ لزوما فردی بیرون از خود ما نیست! در واقع بسیاری از برندهها مربیشان در درون خودشان قرار داد. آنها با بینش و انگیزهی درونی و با قدرت تفکر و یادگیری همیشگی خود، خودشان را بهسوی “بینهایت و فراتر از آن!” راهبری میکنند.
بد نیست اشاره کنم که مسیر موفقیت کسبوکارها نیز دارای همین ۵ ویژگی کلیدی است. کسبوکارهای موفق هم میدانند که به کجا میخواهند برسند، در برابر سختیهای مسیر، استوار و باانگیزه باقی میمانند، هر روزشان از دیروزشان بهتر است، از سختکوشی دست نمیکشند و برای حرکت در مسیر طولانی رسیدن به موفقیت، از کمک مشاوران و مربیان کسبوکار بهره میگیرند.
“برندهها برنده بودن را انتخاب میکنند.” این شاید یک کلیشهی رایج و نخنما بهنظر برسد؛ اما بهنظرم موفقیت فوتبالیستها که اغلبشان از میان فقیرترین و بیامکاناتترین قشرهای جوامع انسانی بر میخیزند و سرمایهای جز استعداد و شور درونیشان ندارند، به ما ثابت میکند که قصه همان است که استاد سایه در آن شعر معروفش سروده است:
گر مرد رهی، غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن، هنرِ گام زمان است
آبی که برآسود، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است …
دوست داری برنده باشی؟ هنوز دیر نشده: بسمالله.