- حکمتها (۸۶) - ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
- و اینک چهل سالگی: ای خضر پیخجسته، مدد کن به همتم … - ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- لینکهای هفته (۶۳۶) - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
خدایا!
«خسته و شکسته، گوشهای نشستهام
یک نگاه تو بس است …»
(شعر از سهیل محمودی)
خدایا!
«خسته و شکسته، گوشهای نشستهام
یک نگاه تو بس است …»
(شعر از سهیل محمودی)
و همانا بدان که خداوندى که خزاین آسمانها و زمین به دست اوست تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته که از او بخواهى تا عطایات کند و از او آمرزش طلبى تا بیامرزدت و میان تو و خود هیچکس را حجاب قرار نداده و تو را به کسى وانگذاشت که در نزد او شفاعتات کند و اگر مرتکب گناهى شدى از توبهات باز نداشت و در کیفرت شتاب نکرد. و چون بازگشتى سرزنشات ننمود و در آن زمان که در خور رسوایى بودى رسوایت نساخت و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب گناهى که از تو سرزده به تنگنایات نیفکند و از رحمت خود نومیدت نساخت. بلکه روى گردانیدن تو را از گناه حسنه شمرد و گناه تو را یک بار کیفر دهد و کار نیکات را ده بار جزا دهد. و باب توبه را به رویات بگشود. چون ندایاش دهى آوازت را میشنود و اگر برایاش سخن گویى آن را مىداند. پس حاجت به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شکوه نماى و از او چارهی غمهایات را بخواه و در کارهایات از او یارى بجوى و از خزاین رحمت او چیزى بطلب که جز او را توان عطاى آن نباشد چون افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشایش در روزى.
پس قرارداد کلیدهاى خزاین خود را در دستان تو نهاده است به آن رخصتی که به تو در خواستن از خودش داده تا هرگاه خواستی درهاى نعمتاش را به دعا بگشایى و ریزش باران رحمتاش را طلب کنى. اگر تو را دیر اجابت فرمود نومید مشو . زیرا عطاى او بسته به قدر نیت باشد. چه بسا در اجابت تأخیر روا دارد تا پاداش سؤا کننده بزرگتر و عطاى آرزومند افزونتر گردد . چه بسا چیزى را خواستهاى و تو را ندادهاند ولى بهتر از آن را در این جهان یا در آن جهان به تو دهند یا صلاح تو در آن بوده که آن را از تو دریغ دارند. چه بسا چیزى از خداوند طلبى که اگر ارزانیات دارد تباهى دین تو را سبب شود. پس همواره از خداوند چیزى بخواه که نیکى آن برایات برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد. نه مال براى تو باقى ماند و نه تو براى مال باقى مانی …
بخشی از نامه ۳۱ نهج البلاغه
پ.ن. چند وقتی بود نوشتن حکمتها را متوقف کرده بودم. امشب این متن را جایی دیدم و اینقدر آرام شدم که با خودم گفتم حتما باید اینجا هم بگذارماش …
خدایا! حسابی هوای من را داشته باش تا نکند حتی برای یک لحظه، سیاهی تردید جای نورِ ایمانِ به تو را در دل من بگیرد …
خدایا اینقدر درگیر غر زدن بر سر ندادههایات هستیم که شکر دادههایات را فراموش کردهایم. با این حال … تو ما را دریاب!
خدایا اگر من اندکی صبر که تو از من میخواهی ندارم، تو که مهر بیپایانی که من از تو میخواهم را داری!
خدایا این روزها خیلیها به توانستنات شک دارند و من به خواستنات. کاش به آن خیلیها و البته خودِ من ثابت کنی که همه در اشتباهیم …
خدایا اگر میشد و اگر میتوانستم که دیگر از تو نمیخواستم!
عید است و دلم خانهی ویرانه بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا
یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا …
قیصر امینپور
پ.ن. عید سعید فطرمبارک همراه با آروزی قبولی طاعات و عبادات همه در این ماه عزیز. این ماه، برای من یکی از بهترین ماه رمضانهای عمرم بود. خدا هدیهای به من داد که مدتها در انتظارش بودم: آرامش و شادی درونی.
خدایا ما همیشه ندادههایات را به یاد میآوریم و دادههایات را نه. گهگاه دومی را به یادمان بیاور، باشد که به آرامش درونی در زندگیمان دست یابیم.
از دعاهای شب بیست و سوم ماه مبارک:
وَاَنْ تَهَبَ لى یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى …
برای من این دو، تمامِ دین هستند: یقین و ایمان!
التماس دعا.