“فصل گذشته سخت کار کردم … این دستاورد بزرگی برای من بود که توانستم بهترین گلزن فصل آرسنال بشوم. من همان کاری را انجام دادم که پیش از این، بازیکنانی مانند آنری، برگکمپ و فن پرسی انجام دادند و حالا میخواهم فصل آینده عملکرد بهتری داشته باشم و به باشگاه هم کمک کنم تا نتایج بهتری بگیرد. از عملکرد خودم در فصل گذشته بسیار راضی هستم؛ نه فقط به خاطر گلها، بلکه به خاطر نقشی که در نتایج تیم داشتم. این باعث شده تا کمی به خودم اعتماد بیشتری پیدا کنم. اگر بتوانم، میخواهم فصل آینده گلهای بیشتری برای آرسنال بزنم.” (تئو والکات؛ اینجا)
یکی از بزرگترین آفتهای ذهنی ما در دنیای حرفهای، متمرکز شدن روی نتایج شخصی در زندگی سازمانی است. اینکه من بهکجا رسیدم و به چه چیزی. اینکه این کار چه دستاوردی برای من داشته است. در این میان آنچه فراموش میشود این است که یک فرد حرفهای، بهعنوان بخشی از پازل موفقیت یک تیم عمل میکند. فرقی نمیکند که فوتبال باشد یا کسبوکار، هر جا هدف افراد، موفقیت فردی خودشان و دست یافتن به هدفهای شخصیشان باشد و تیم و اهداف جمعی فراموش شود، شکست دور از انتظار نیست.
والکات هم بههمین اشاره میکند: اینکه موفقیت فردی او برایش اهمیتی درجه دوم را دارد. او خوشحال است چون در موفقیت تیمش اثری داشته است.
“من” یا “ما”؛ کدام مهمتر است؟ در زندگی سازمانی، همیشه ما بر من ارجحیت دارد.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
یک ایده. یک رؤیا. یک تغییر بزرگ در زندگی انسانها. یک روایت. داستان یک زندگی. یک لحظهی درخشان. همه هم در یک سخنرانی هجده دقیقهای. در طول این سالها همهی ما با کنفرانس بسیار جذاب TED و سخنرانیهای شورانگیز آن آشناییم. عنوان تد از سه سرواژهی Technology و Entertainment و Design بهعنوان موضوعات محوری تد تشکیل شده است. تد سی سال پیش با یک ایدهی جذاب و شگفتانگیز آغاز بهکار کرد: “اگر هجده دقیقه فرصت داشته باشی تا یک ایده را برای ماندگار شدن در حافظهی تاریخ و جاودانگی روایت کنی، چه خواهی گفت؟”
تد در طول این سالها بستری را برای ارائهی ایدههای نوآورانه و تأثیرگذار به مردم سراسر جهان فراهم آورده است. تد، خاص یک گروه و طبقهی اجتماعی نیست؛ همهی مردم از هر ملت و نژاد و طبقهی اجتماعی میتوانند در تد، روایت خود را به جهان عرضه کنند؛ ایدهای که بتواند دنیا را تغییر دهد و تبدیل به جای بهتری برای زندگی همهی انسانها کند. تد با شعار “ایدهها ارزش گسترش یافتن دارند” بهدنبال فراهم آوردن فضایی برای روایت و ارائهی ایدهها و شبکهسازی میان تمام افرادی است که به زیبایی ایدهها و رؤیاها برای تغییر جهان باور دارند.
تد از سال ۲۰۰۹ با ایجاد برند جدید تداکس تلاش کرده است تا بستر جذاب خود را تا مرزهای دورترین کشورهای جهان بگستراند. تداکس رویدادی است مشابه تد که با قوانین و مقررات خاصی میتواند بهصورت محلی و بینالمللی در سراسر جهان برگزار شود. پیش از این چند رویداد تداکس در ایران برگزار شده است؛ اما این رویدادها از نوع محلی و خاص سخنرانان و شرکتکنندگان داخلی بودهاند. اما خبر خوش این روزها این است که اولین رویداد تداکس کیش در راستای مأموریت اصلی تد، در فروردین ماه سال آینده با هدف “امیدبخشی، تقویت تصویر مثبت ایران در جامعهی بینالمللی و ایجاد یک پل ارتباطی میان ایدهپردازان، نوآوران و کارآفرینان ایران و جهان” با تم اصلی “آستانهی تحول” برگزار خواهد شد.
من با افتخار بهعنوان یکی از اعضای تیم برگزاری این برنامه از شما دعوت میکنم به ما در تداکس کیش بپیوندید. برای کمک شما میتوانید با مراجعه به سایت تداکس کیش از آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به برگزاری این رویداد آگاه شوید، برای کمک به ما داوطلب شوید، برای برنده شدن در جایزهی تداکس کیش (که در سه حوزهی استارتآپها، کسبوکارهای اجتماعی و ایدهها برگزار میشود) تلاش کنید، بهعنوان سخنران اعلام آمادگی کنید یا به ما سخنران پیشنهاد دهید (+)، برای شرکت در رویداد ثبتنام کنید یا بهعنوان حامی مادی، معنوی و رسانهای با ما همکاری کنید.
اگر به قدرت ایدهها برای تغییر جهان باور دارید، تداکس کیش فرصتی برای کمک به گسترش ایدههای ناب در ایران و سراسر جهان است. خبرهای خوشی در راه است. منتظر شما هستیم!
“ویسنته دلبوسکه سرمربی اسپانیا به یواخیم لوو توصیه کرد مغرور نشود. او به خبرنگاران گفت: همانطور که لوو از لحاظ روحی انسان قوی است و شکستها را فراموش میکند، باید بتواند پیروزیها را نیز فراموش بکند. او نباید فکر کند که تیمش به قهرمانی در جام جهانی رسیده است و مغرور شود. شک داشتن همیشه چیز مثبتی است و باعث میشود تیمتان یک گام رو به جلو بردارد.” (اینجا)
حرف دلبوسکه جدید نیست؛ ولی شیوهی بیانش جذاب و تأثیرگذار. 🙂 فراموشی پیروزی بهاندازهی فراموشی شکستها در زندگی ما مهم است. وقتی به موفقیتی رسیدیم، وقت ریسدن به قلههای بلند بعدی است. حداقل میتوان همان قلههای مرتفع قبلی را دوباره فتح کرد!
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
“ژاوی گفت: سران باشگاه پیراهنی که در هفتصدمین بازیام بر تن داشتم را در موزهی بارسا خواهند گذاشت. با وجود تمام اخبار منتشره، هدفم این است که در بارسلونا بمانم. ژاوی در مورد عملکرد تیمش در این بازی گفت: ما دراین بازی لذت زیادی بردیم.فوتبال خوبی ارائه کردیم و به من خوش گذشت. یک سال دیگر از حضور در بارسا لذت میبرم. حس میکنم که بازیکن مهمی هستم. بیشتر از این دیگر چه میخواهم؟” (اینجا)
کیفیت زندگی کاری در سالهای اخیر به یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه سازمانها در سراسر جهان تبدیل شده است. ایدهی داستان خیلی ساده است: آدمها بخش عمدهای از زندگیشان را در سازمان محل کارشان میگذرانند. از این رهگذر آنها نباید از حضور در سازمان احساس بدی داشته باشند. پایینترین سطح آن، رضایت مادی و معنوی نیروی انسانی از شغل و محل کارشان است. در بالاترین سطح، به رضایت از زندگی و تحلیل تجربیات زندگی میرسیم: من زمان و عمری را پای این سازمان و شغل صرف کردهام. در گذر از این زمان ـ که دیگر به عمر من باز نمیگردد ـ چه بهدست آوردهام؟
ژاوی ـ اسطورهی کهنهکار بارسا ـ در روزهای پایانی یک مسیر طولانی، سخت و جذاب به این سؤال پاسخی در خور تأمل داده است. ژاوی میگوید ۴ عنصر اصلی یک زندگی کاری باکیفیت عبارتند از:
۱- لذت بردن از کاری که انجام میدهی؛
۲- اثربخشی در انجام کار و بهدست آوردن دستاوردهای درخشانی از آن؛
۳- دلپذیر بودن زمان حضور در سازمان؛
۴- حس اهمیت داشتن برای سازمان و شغل و مسئولیت.
پیش از این هم نوشتهام که کیفیت زندگی کاری موضوعی است که برای هر دو طرف سازمان و مدیران / کارمندان آن اهمیت دارد. البته میدانم که احتمالا پاسخ بسیاری از ما وقتی چنین چیزهایی را میشنوم چیزهایی شبیه اینها است: “این حرفها مال سازمانهای کشورهای پیشرفته است، دخلی به ما ندارد!” یا “ما در کار روزمرهمان ماندهایم؛ این حرفها مال الان نیست!” یا “حقوق ما را سر وقت بدهند، کیفیت زندگی کاری پیشکش!” اینها و دهها تحلیل و بهانهی دیگر، همگی میتوانند درست باشند و نباشند.
چون بحثم بیشتر معطوف به سازمانها است، برای بررسی اهمیت کیفیت زندگی کاری برای افراد شاغل در سازمانها شما را به این یادداشت قبلی گزارهها ارجاع میدهم. اما در مورد سازمانها:
این روزها یکی از کلیدیترین گلوگاههای سازمانهای کشور، جذب نیروی انسانی باکیفیت، نوآور و خلاق است. “جنگ جذب استعدادها” موضوعی است که شاید در نرخ بیکاری بالای امروز ایران عجیب باشد؛ اما کاملا واقعی است. تقریبا تمامی سازمانهایی که با آنها ارتباط و همکاری دارم در چالش یافتن و جذب و نگهداشت نیروی انسانی بااستعداد خود دچار مشکل هستند. برای حل این مشکل، سازمانها معمولا از استراتژی پیشنهاد “حقوق بالاتر” به استعدادهای محدود دسترس (که اغلب در شرکتهای رقیبشان هم کار میکنند) استفاده کنند. اما آیا تمام جذابیت یک سازمان برای یک فرد بااستعداد، پول است؟
چالش مهم دیگر سازمانها حفظ نیروهای بااستعداد خود است. شاخص ریزش نیروی انسانی از قدیم یکی از شاخصهای کلیدی مدیریت منابع انسانی شرکتها محسوب میشده؛ اما معمولا خیلی به آن توجه نمیشود یا اگر هم بشود، راهکاری برای آن وجود ندارد.
حالا به این فکر کنید که شرکتهای بزرگ دنیا مثل گوگل و فیسبوک و … چطور با نمایش محیطهای کاری جذابشان استعدادها را به خود جلب میکنند و چطور با خلق یک تجربهی زندگی کاری متفاوت، آنها را حفظ مینمایند.
یک لحظه صبر کنید. خلق یک تجربهی کاری متفاوت برای کارکنانتان اصلا نیازمند هزینههای بالا و کارهای عجیب نیست. اشکال داستان همینجاست. مدیران ما تصور میکنند که تنها حق کارکنان حقوق و دستمزدشان است و بالاتر از آن، تنها افزایش بیرویهی هزینهها (آن هم در یک اقتصاد در حال رکود.) اما راههای فروان بدون هزینهای هم برای بالا بردن کیفیت زندگی کاری سازمانتان وجود دارند. آیا به آنها فکر کردهاید؟ اینجا را ببینید.
“مدیریت کیفیت زندگی کاری” یکی از مهمترین استراتژیهای سازمانها در دنیای رقابتی امروز است؛ چرا که “استعدادهای کمیاب” مهمترین دارایی و شایستگی سازمانهای برتر امروزی را میسازند.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.