هفتهی گذشته بهدلیل مشکلات شدید و خستهکنندهی سرور و البته هیجان جامجهانی، گزارهها بهروز نشد. این هفته امیدوارم مشکلی نباشد! از این هفته در لینکهای هفته، بخش جدید تجاریسازی را هم داریم که بهدلیل اهمیت مباحث مرتبط با این موضوع در اقتصاد ایران که این روزها در تلاش برای حرکت بهسمت اقتصاد دانشبنیان است افزوده شده است.
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
یکشنبه شب است نه جمعه! مشکلات شدید سرور گزارهها و البته کمی هم شلوغی من برای تمام کردن یک پروژهی قدیمی باعث این تأخیر زیاد شدند. 🙂 گزارهها هم از روالش این هفته خارج شد که امیدوارم از فردا به حالت نرمال بازگردد.
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
در این مقاله دو خانم کارآفرین موفق دربارهی اصول موفقیتشان در توسعهی کسب و کار خود توضیح میدهند:
سه عامل پیشران ارزشآفرین برای توسعهی کسب و کار شما
نینا کافمن بعد از تحصیل در رشتهی حقوق، چند سالی را در یک مؤسسهی حقوقی بزرگ کار کرد. بعد از چندین سال تجربه اندوزی، سرانجام روزی فرا رسید که او تصمیم گرفت تا با کمک یکی از همکاراناش بنگاه حقوقی خودش را راهاندازی بکند. کافمن بعد از مدتی او متوجه شد که روابط تجاری نیز مانند روابط بینفردی همواره بهخوبی پیش نمیروند. او با همکارش دچار اختلاف شده بود و هیچ راهی جز تعطیلی آن مؤسسهی حقوقی و شروع از ابتدا وجود نداشت.
اجبار به شروع دوباره و از دست رفتن ۶ سال زمان که صرف مؤسسهی قبلی شده بود، موجب شد تا او تأملی در کار خود داشته باشد. او متوجه شد که آموزش سنتی و تجربهی کاری به او یاد داده چگونه کارمند خوبی باشد، نه اینکه چگونه یک کسب و کار را اداره کند. برای رشد دادن کسب و کاری که بتواند توسعه و گسترش پیدا کند، لازم است رو به جلو فکر کنید.
او تجربهای را که از آموختههایاش بهدست آورد در قالب معادلهی زیر خلاصه کرده است:
ارزش محصول / خدمت = جریان مستمر درآمد + قابلیت اهرمی + قابل آموختن
در ادامه هر یک از اجزای سه گانهی سمت چپ معادلهی فوق شرح داده میشوند:
۱- قابل آموختن: مجبور نیستید در کسب و کار یا شرکتتان دست به هر کاری بزنید تا به موفقیت برسید. در حیقیت، احتمالا نمیتوانید کسب و کارتان را از هر راهی رشد و توسعه دهید. بنابراین مطمئن شوید که ماهیت و ویژگیها و کارکردهای محصولات و خدمات شما بهحدی قابل آموزش هستند که بتوانید اطلاعات و مهارتهای مربوط به آنها را به کارکنانتان بیاموزید. فعالیتها را هر جا که ممکن است خودکار کنید. شما نه مجبورید و نه مجازید که هر کاری بکنید تا کسب و کارتان رشد پیدا کند.
۲- قابلیت اهرمی: خودتان و کسب و کارتان را در جایگاهی قرار بدهید که بتوایند موفق شوید. این جایگاه البته به بازار گوشهای که انتخاب میکنید و اینکه چگونه محصول یا خدمتتان میتوانی به نیازهای مشتریان در آن بازار پاسخ بدهد، وابسته است. زمانی ارشمیدس گفت: “جایی برای ایستادن به من بدهید تا زمین را جابهجا کنم.” کافمن به ضرورت ارتباط برقرار کردن با بازگیران قدرتمند بازار برای افزایش احتمال موفقیت نیز معتقد است. بنابراین با دیگر کسب و کارها و شرکتهایی که میتوانند شما را به بازار هدف و مخاطبانتان بهتر معرفی کنند و باعث ایجاد پایداری در کسب و کارتان شوند، روابط مناسبی را برقرار کنید.
۳- جریان مستمر درآمد: سرانجام اینکه برای تدوام موفقیت، کسب و کار شما باید درآمد قانونی و متناسبی را ایجاد کند تا امکان ادامهی حضور شما و کارکنانتان در این کسب و کار تضمین شود. حتی اگر درخشانترین ایدهی دنیا را داشته باشید، اگر آن ایده نتواند جریان درآمدی ثابت و قابل پیشبینی ایجاد کند، به دردسر خواهید افتاد. بهروشی کار کنید که مطمئنتان کند میتوانید به کسب و کارتان ادامه دهید.
طی کردن این سه گام به شما این اطمینان را میدهد که کسب و کار شما آنقدر ارزشمند است که بقا و رشد پیدا کند.
خانم کافمن معتقد است: “کسب و کار شما باید از زندگی شخصی شما حمایت کند؛ نه اینکه آن را اداره کند.”
۴ گام برای اجرای ایدهی کسب و کاریتان
موفقیت سارا فرزام در کارآفرینی حاصل پشتکار، نوآوری و یادگیری دائمی او بوده است. او کلاسهای موسیقی دو زبانهی خود را از تدریس برای سه کودک (که دو تا از آنها کودکان خواهرش بودند)، آغاز کرد. امروزه هر هفته در کلاسهای مؤسسهی آموزشی او در شهر نیویورک بیش از ۱۷۰۰ نوآموز کودک شرکت میکنند. فرزام اصول موفقیت خود را به شکل زیر ارائه کرده است:
۱- چرخ را دوباره اختراع نکنید: هر چیزی که کار میکند را بگیرید و گسترش بدهید. سارا کلاسهای موسیقی موفق قبلی و آموزشهای خصوصی را دید و به این فکر کرد چگونه میتواند آنها را طوری بهبود دهد که سبک جدید آموزشی او بتواند ارزش بیشتری را برای مخاطب هدف ایجاد کند. بنابراین او زبان دوم ـ مهارتی که بسیاری از والدین تمایل دارند کودکشان از سنین پایین آن را بیاموزد ـ را با آموزش موسیقی ترکیب کرد.
۲- بدانید که چه زمانی باید تغییر ایجاد کنید: هیچ چیزی دقیقا بههمان شکل که برنامهریزی شده پیش نمیرود. اینکه چگونه به موانع طول مسیر واکنش نشان میدهید، کلید موفقیت در حرکت رو به جلو است. از هر راهی که میتوانید برای این منظور بهره بگیرید؛ حتی اگر بهقیمت حرکت در یک مسیر جدید باشد. زمانی که کودکان پیشدبستانی یا دبستانی از خانم فرزام خواستند تا کلاس موسیقی خود را در کلاس آنها برگزار کند، او دچار تردید شد. اما پس از اندکی اندییشیدن، او متوجه شد که این امر باعث ایجاد یک جریان مستمر درآمدی میشود که میتواند به گسترش دامنهی مخاطبان و مدل کسب و کار او بیانجامد.
۳- چه خدمت دیگری میتوانید به مشتریتان ارائه دهید؟ گاهی اوقات چشمانداز شما بسیار محدود است. برگزاری جشنهای اولد و کلاسهای خصوصی بخشی از طرح کسب و کار خانم فرزام نبودند؛ اما بعد از دریافت درخواستهای بسیار از والدین کودکان او تصمیم به ارائهی این خدمات گرفت. اگر فرصتی در بازار برگزاری جشنهای تولد وجود داشت که به آن پاسخ مناسبی داده نشده بود، شانس خوبی برای او وجود داشت که برند و کسب و کار خودش را در این حوزه جا بیاندازد.
۴- از هر چیزی که دارید استفاده کنید: در ابتدا خانم فرزام نمیتوانست یک تیم بازاریابی استخدام کند یا برای ضبط موسیقیهایاش یک استودیو بیابد. اما او توانست با تهاتر خدمات با دیگران به منابع مورد نیازش دست پیدا کند.
خانم فرزام نماد واقعی پشتکار و ابتکار است. او به خودش و ایدهی تجاریاش باور دارد و برای تحقق آن بهسختی کار میکند.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
اغلب مدلهای کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفهای ـ تخصصی روی تخصص و برند شخصی تولیدکنندهی محتوا سوار میشوند. کسب و کار تولید محتوا مانند هر کسب و کار دیگری، نیازمند پی و ریشهای است که روی آن استوار شود. در تولید محتوا هدف انتقال مفاهیم علمی و تخصصی در حوزهی مشخصی به مصرفکنندگان است تا آنها با مصرف این محتوا، برای پرداخت پول در کانالهای مختلف کسب و کار مستعد شوند. بنابراین میتوان گفت در کسب و کار تولید محتوا، “پیشنهاد ارزش” اصلی عموما کیفیت محتوای تولیدی و تأثیرگذاری آن بر مخاطب است؛ اما این، تنها عامل تأثیرگذار بر موفقیت این نوع از کسب و کار نیست. در واقع آنچه در کسب و کار تولید محتوا دارای اهمیت کلیدی است این است که در کنار “محتوا” چه ارزش دیگری را میشود در اختیار “مشتری قرار داد؟ اگر این “پیشنهاد ارزش” در ظاهر حاشیهای (و در باطن اصلی!) کشف و به مشتری ارائه شود، سودآوری کسب و کار تولید محتوا را بهشکل اهرمی چند برابر خواهد کرد. بنابراین یکی از هنرهای ما در طراحی مدل کسب و کار تولید محتوا، کشف همین پیشنهادات ارزش کلیدی است.
این هفته دربارهی مدل کسب و کار بسیار جذابی صحبت میکنیم که عامل موفقیت بسیاری از سایتهای تخصصی در سالهای اخیر بوده است و من بعد از چند سال نوشتن در گزارهها، متوجه اهمیت آن شدهام. این مدل کسب و کار، مدلی است که براساس دانش و تجربهی عملی ما ساخته میشود؛ اما خیلی از افراد به اشتباه برعکس عمل میکنند! احتمالن حدس زدهاید دربارهی چه مدل کسب و کاری صحبت میکنم: مشاوره!
منظور از مدل کسب و کار مشاوره چیست؟ خیلی ساده یعنی اینکه شما با تولید و عرضهی محتوا به مخاطبان عام، آنها را در حوزهی تخصصتان آموزش میدهید و دانش و مهارت آنها را در یک حوزهی خاص توسعه میدهید و از جایی بهبعد، با اثبات تخصصتان به مشتریان خاصی که بهدنبال آن هستند، از مشاوره دادن به این افراد کسب درآمد میکنید.
قبل از پرداختن به جزئیات مدل کسب و کار تولید محتوای “مشاور” باید به چند پیشفرض جدی این مدل توجه کنیم:
اول ـ داشتن نگاه بلندمدت: مدل کسب و کار مشاوره در طول زمان ساخته میشود و نه یک روزه. من حتی اگر در دنیای واقعی هم یک برند بسیار شناخته شدهی تخصصی باشم، برای استفاده از این مدل در دنیای مجازی، نیازمند گذشت زمان هستم. یک جنبهی دیگر داشتن نگاه بلندمدت، صبر کردن برای گذشتن از یک نقطهی بسیار مهم و کلیدی و پرهیز از تلاش برای کسب درآمدهای کوتاهمدت است: نقطهی عطف اعتمادسازی که خودش بر دو نوع است.
دوم ـنقطهی عطف اعتمادسازی تخصصی: مدل کسب و کار مشاوره عمیقا مبتنی بر اعتمادسازی در مورد داشتن دانش و تجربهی تخصصی است. در واقع صرف ترجمه کردن و کپی کردن نوشتهها از کتاب و مقالات دیگران، باعث اعتمادسازی نمیشود (البته بستگی دارد که در چه ردهای از بازار و با چه مشتری قصد داشته باشید کار کنید!) نکتهی کلیدی در اینجا آن است که شما باید بدانید تخصصتان چیست و روی چه موضوعاتی قرار است کار کنید. مثلا من تخصصم تحلیل و توسعهی کسب و کار است و در زمینهی مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی و … هیچگونه تخصصی ندارم. بنابراین باید تولید محتوای من، روی مسائل این حوزه متمرکز باشد و اگر در مورد موضوعات مرتبط با حوزهی دیگری محتوا تولید میکنم، این کار را از زاویهی دید تخصص خودم انجام دهم (مثلا: چگونه پروژههای تحلیل کسب و کار را مدیریت کنیم!) یک نکتهی کلیدی دیگر این است که هر چقدر تولید محتوا با حوزهی تخصص مرتبطتر باشد، دستیابی به شما برای مخاطبان در اینترنت و موتورهای جستجو راحتتر انجام میپذیرد و چه کسی است که از اهمیت این موضوع بیخبر باشد؟
در اینجا شاید بد نباشد به موارد عجیبی اشاره کنم که از روی کارکرد افراد در وبلاگها و وبسایتهایشان متوجه شدهام فرد بهدنبال کسب و کار مشاوره است؛ اما متأسفانه در عمل اینگونه نیست:
ـ کپی کردن متن مقالات نشریات چاپی و الکترونیکی و مقالات تخصصی افراد در کنفرانسها و همایشهای علمی و تخصصی (و در بسیاری از موارد، بدون ذکر مرجع اصلی!)
ـ کپی کردن متن کتابهای تخصصی و باز هم ندادن مرجع در این زمینه؛
ـ انجام تحلیلهای در ظاهر تخصصی اما در باطن پر از تناقضهای علمی و تخصصی که به یک فرد حتی نیمهمتخصص ثابت میکند نویسندهی مربوطه چقدر دانش پایین و اطلاعات محدودی در زمینهی حوزهی تخصصی مورد نظر دارد؛
ـ تحلیل اخبار روز با پیشفرضهای اشتباه و ارائهی تفسیرهای شخصی؛
ـ تولید محتوا نه برای تأثیرگذاری مثبت بلکه برای نقد کردن صرف نظرات دیگران (و اثبات اینکه من بلد هستم؛ شما نه!)؛
ـ ارائهی راهکار برای مشکلات دنیای واقعی از روی خواندهها و شنیدهها و یا نظرات شخصی (بدون اشاره به اینکه اینها در عمل توسط خود من امتحان نشدهاند!)؛
ـ ترجمهی صرف و بدون هیچگونه تفسیر و خلاقیت مقالات خارجی.
و دهها نوع دیگر از تولید محتوای تخصصی که با هدفگذاری اشتباه، با تولید محتوای بیکیفیت و با رفتار غیرحرفهای قصد دارد زمینهی فعالیت را برای ما بهعنوان مشاور فراهم کند؛ اما در حقیقت یک نتیجهی ویرانگر را برای ما بهدنبال دارد: ایجاد نشدن یا شکسته شدن اعتماد مخاطبان!
سوم ـنقطهی عطف اعتمادسازی حرفهای: در کسب و کار تولید محتوا از نوع مشاوره، جدا از اعتماد مشتریان احتمالی به تخصص فرد تولیدکنندهی محتوا، وجود یک نوع اعتماد دیگر هم کلیدی است: اعتماد حرفهای. توجه کنید که برای گرفتن مشاوره، آدمها باید اطلاعات شخصی و کسب و کاریشان را به شما بسپارند و این کار، بدون وجود اعتماد کار بسیار سختی است! بنابراین شما باید به آدمها ثابت کنید از نظر اخلاقی و رفتار حرفهای قابل اعتمادید.
چهارم ـ انتخاب بازار هدف و حضور در آن: اصولا نوع مشاورهی شما یا با مخاطب عام در ارتباط است یا با مشتری خاص و معمولا در بازهای بین اینها. البته کشف اینکه مخاطبان شما در بازهی میان عام تا متخصص در کجا قرار میگیرند، بهتدریج بهدستتان میآید. اما در هر حال باید تصمیم بگیرید که برای چه کسی دارید محتوای تخصصی تولید میکنید. طبیعتا اگر مخاطبتان عام باشد، باید روی حوزههای مورد دغدغهی افراد بسیار زیاد کار کنید و اگر مخاطبتان خاص باشد، روی مشکلات و مسائلی که برای آن مخاطب خاص پیدا میآید (مثال: اگر مخاطبتان، عموم علاقهمندان به مدیریت باشند یک نوع از کار تولید محتوا اتفاق میافتد؛ ولی اگر مخاطبتان، مدیران عامل شرکتهای پیمانکار باشند، نوع دیگری از تولید محتوا باید اتفاق بیفتد.)
نکتهی مهم دیگر این است که شما تخصصیترین مطلب دنیا را هم طبعا برای مخاطبانتان مینویسید نه دل خودتان! میزان خوانده شدن مطلب توسط مخاطبان شاخص بسیار مهمی است که خیلیها منتظرند در بازهای خیلی بلندمدت افزایش یابد؛ اما چون به نتیجه نمیرسند، عطای کار را به لقایش میبخشند! در درجهی اول باید بتوانیم برآورد حداقلی از میزان مخاطبان نوشتههایمان داشته باشیم و انتظارات غیرواقعی را کنار بگذاریم (مثلا ایدهآل برای من X نفر مخاطب متخصص است.) در درجهی دوم تلاش برای افزایش تعداد مخاطبان نوشتهها و شناخته شدن است. برای این کار حضور در مراکز احتمالی که مخاطبان در آنها حضور دارند (از جمله: رسانههای اجتماعی، نشریات آفلاین و آنلاین، همایشها و کنفرانسهای تخصصی و سایر روشهای بازاریابی اجتماعی) نهتنها مفید که ضروری است. نباید فراموش کنیم که افعال، نه استراتژی است و نه راهحل!
پنجم ـ مزیتهای رقابتی: در این حوزه نیز یک سؤال کلیدی مثل هر کسب و کار دیگری این است که چرا مخاطب باید محتوای تولید شده توسط شما را دنبال کند؟ چند عامل مهم در این زمینه که بهنظرم مهماند اینها هستند: تازگی و بهروز بودن اطلاعات ارائه شده، جذابیت محتوا بهلحاظ ایده و اجرا، دستیابی به اطلاعاتی که جای دیگری در دسترس نیستند، سادهسازی مباحث و موضوعات پیچیده، بیان موضوعات تخصصی با تمثیل و الگوبرداری از زندگی روزمره و پرداختن به راهحل مسائل و مشکلات دنیای واقعی که دغدغهی مخاطبان و مشتریان تخصص شما است، نمونههایی از مزیتهای رقابتی در تولید محتوا برای جذب مشتری خدمات مشاوره هستند.
اما با رعایت این پیشفرضها مدل کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره چگونه در عمل اجرا میشود؟ وقتی از نقطهی عطف اعتمادسازی (در هر دو حوزهی تخصصی و حرفهای) گذشتید، باید دو عامل کلیدی
۱- پیشنهاد ارزش مشاوره: با فرض اینکه مشتری حالا به شما اعتماد دارد، چه خدمات مشاورهای میتوانید به او ارائه دهید؟ چگونه به او اثبات میکنید که این خدمات برای او مفید است؟ و چگونه مشتری را قانع میکنید که این خدمات را فقط شما میتوانید با کیفیت لازم به او ارائه کنید؟
۲- کانالهای مشاوره: مشتری از چه کانالهایی به شما دسترسی خواهد داشت و بالعکس؟ مثلا: ایمیل / تلفن / فوروم / پیامک و …
۳- ارتباط با مشتری: شما چگونه ارتباطاتی با مشتری برقرار میکنید؟ مثلا: ارائهی خدمات مشاورهی سازمانی، خدمات مشاورهی فردی، پاسخ به سؤالات کلیدی، ارائهی محتوای کاملا تخصصی بهصورت عمومی / سفارشیشده (از جمله: ارائهی فرمها و تمپلیتهای مدیریت سازمان و …) به افراد.
برای طراحی یک سبد محصول و خدمات مشاوره به مشتری جذب شده با محتوا شما باید در محل ارائهی محتوا یا با رجوع دادن فرد به سایتتان یک بستهی پیشنهادی خدمات مشاوره بهشرح زیر به وی ارائه کنید:
ـ ما کیستیم؟
ـ چرا بهتر است ما را انتخاب کنید؟
ـ شما (مشتری) چه نیازی / مشکلی دارید؟
ـ من چه راهکاری برای این نیاز / مشکل دارم؟ (شرح محصولات و خدمات)
ـ چرا راهکار ما برای شما مفید است؟
با طراحی و ارائهی این بسته محصولات و خدمات مشاوره به مشتری، تازه خان اول از هفت خوان مشاوره را پشت سر گذاشتهاید و از اینجا دیگر فرایند خدمات مشاوره ارائه میشود که شاید بعدا به این فرایند هم بهصورت مختصر پرداختم.
و به این ترتیب است که شما توانستهاید یک کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره را بهصورت موفق راهاندازی کنید.
البته نباید فراموش کنید که حتا اگر تولید محتوای شما برای مشاوره مستقیما به کسب درآمد منجر نشود، از اعتبار و برند شخصی ایجاد شده توسط آن در دنیای آنلاین و آفلاین استفادههای بسیار زیادی میتوانید بکنید!
پ.ن. در هفتههای اخیر دوشنبهها بحث مدلهای کسب و کار تولید محتوا را با هم بررسی کردهایم که این بار بهدلیل مشکلات سرور گزارهها انتشار این پست به امروز موکول شد. پست مقالهی هفته هم بههمین دلیل امشب منتشر خواهد شد.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
در حوزهی تولید محتوا مثل هر حوزهی دیگری مدلهای کسب و کار سنتی هم وجود دارند که در نگاه اول بدیهی بهنظر میرسند. مدلهای کسب و کاری که معمولا به آنها نگاهی افراطی و تفریطی وجود دارد: از یک سو بعضی فکر میکنند که کار خیلی ساده است و بهراحتی میشود موفق شد و در مقابل برخی هم فکر میکنند که نهخیر! نمیشود!
وقتی به عمق ماجرا وارد شویم، میبینیم که ماجرا نه آنقدرها ساده است و نه اینقدرها پیچیده. اصل قصه از این قرار است که مدلهای سنتی و بدیهی کسب و کار هم میتوانند در همان حالت سنتیشان موفق باشند و هم میتوانند با خلاقیت و بهروزرسانی موفقیتهای بیشتری را رقم بزنند. بدیهی است که در اینگونه مدلها بخش پیشنهاد ارزش کلیدیترین نقش را ایفا میکند؛ اینکه چه ارزشی برای مشتری میآفرینیم که او حاضر باشد بابتش دست بهجیب شود؟ در مدلهای کسب و کار سنتی مشکل اینجاست که مشتری تقریبا با تمامی آن چیزی که میخواهیم در اختیار او بگذریم و تکنیکهای فروش آشنا است و در نتیجه متقاعد کردن او کار سختتری است!
با این مقدمه بهسراغ یکی از قدیمیترین و سنتیترین مدلهای تولید محتوا میرویم: آموزش! این مدل کسب و کار محتوا ریشه در دنیای آفلاین و قرنها پیش دارد. از زمانی که خط و نوشتار پدید آمد، آموزش مبتنی بر محتوا هم وجود داشته است. پدید آمدن روشهای جدید و رسانههای نو، تنها شکل آموزش و محتوا را تغییر میدهد و نخ اصلی ماجرا ـ یا بهعبارت بهتر پیشنهاد ارزش این مدل کسب و کار ـ یعنی مصرف محتوا برای یادگیری همچنان همان است که در زمان مصر و یونان و ایران باستان بود!
پس چه چیزی این مدل کسب و کار را همچنان جذاب نگاه داشته است؟ بهنظر میرسد کانالهای ارتباطی جدید عرضهی محتوا سه پیشنهاد ارزش جدید به مدل کسب و کار آموزش اضافه میکنند که برای هر دو طرف تولیدکننده (استاد) / مصرفکننده (دانشجو) معنادار است:
۱- سادگی تولید و عرضهی محتوا: در بستر اینترنت هر کسی میتواند بهسادگی محتوای آموزشی مورد نظر خود را تولید و عرضه بکند. برای این کار شما تنها به یک وبلاگ روی یک پلتفرم وبلاگنویسی رایگان نیاز دارید!
۲- حذف واسطه میان تولیدکننده و مصرفکننده: پیش از این شما بای عرضهی محتوای آموزشی مجبور بودید بهگونهای وارد حلقهی تنگ تولید کتاب / مطبوعات / آموزشگاهها بشوید که معمولا کار سختی است و وقتی فردی ناشناخته باشید یا زمانی که محتوای آموزشی شما جدید و نوآورانه باشد، کار بسیار سختی است! در محیط اینترنت شما نیازی به هیچ واسطهای ندارید!
۳- تنوع مدیوم و ساختاری محتوا: در فضای سنتی اغلب محتوا تنها میتواند در یک مدیوم یا ساختار مشخص (مثل متن / تصویر / صوت) عرضه شود؛ اما در محیط اینترنت این محدودیت تا حدود زیادی کاهش مییابد.
عینا همین سه پیشنهاد ارزش را میتوان در کانالهای جدیدتر عرضهی محتوا ـ مثل بستر تلفن همراه و اپلیکیشن ـ نیز مشاهده کرد (حتی شاید بتوان سرعت دسترسی به محتوا را نیز به پیشنهادهای ارزش مذکور افزود.)
فکر میکنم مدل کسب و کار آموزش بهاندازهی کافی شناخته شده باشد؛ اما من میخواهم به چند نکتهی کلیدی در زمینهی این مدل کسب و کار اشاره کنم که فکر میکنم لازم است روی آنها تأکید شود:
۱- چه محتوای آموزشی تولید میشود؟
۲- این محتوای آموزشی برای چه مخاطبی تولید میشود؟
۳- مدیوم محتوا چیست؟
۴- روش عرضهی محتوا به مخاطب چیست؟
۵- با چه روشی از مشتری پول دریافت میکنیم؟
هر کدام از این سؤالات پاسخهای متنوعی دارند که هر کدام از آنها دنیایی از گزینهها و سناریوهای گوناگون را در طراحی مدل کسب و کار آموزش پیش روی ما میگذارد. توجه کنید که تولید محتوای آموزشی تنها برای فضای آنلاین نیست و شما این محتوا را میتوانید از طریق انواع و اقسام کانالهای عرضهی محتوا بهفروش برسانید (موضوع کانالهای عرضه بحث دیگری است که بهوقتش سراغ آن هم خواهیم رفت.)
بهعنوان مثال یک مدل کسب و کار تولید محتوای آموزشی میتواند این باشد: محتوا: مهارتهای تخصصی یک رشتهی مهندسی مثلا مهندسی مکانیک => برای: مهندسان جوان تازه فارغالتحصیل / مهندسان در حال فعالیت و نیازمند بازآموزی => مدیوم: مالتیمدیا => روش عرضه: وبینار اینترنتی => روش کسب درآمد: پرداخت هزینهی ثبتنام دوره.
مثال بالا مدل کسب و کار یک کسب و کار واقعی اینترنتی تولید محتوای آموزشی است که درآمد نسبتا مناسبی هم دارد. هدفم از بررسی این مثال این بود که به شما روش تحلیل و طراحی مدل کسب و کار آموزش را بیاموزم. مدلهای بسیار جذاب دیگر آموزش مبتنی بر محتوا هم وجود دارند که کشف آنها را بهعنوان تمرین برعهدهی خودتان میگذارم. 🙂
فقط میماند یک نکتهی بسیار مهم: مدل کسب و کار آموزش یکی از بهترین ابزارهای برندسازی شخصی است. شما میتوانید با تولید محتوای آموزشی ارزشمند (و ترجیحا رایگان) و عرضهی آن از طریق کانالهای مختلف، برای خودتان برند یک استاد برجسته را بسازید و بعد از این برند، برای برگزاری کلاسهای آنلاین و آفلاین تخصصی و کسب درآمد از این راه استفاده کنید!
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
تا اینجا دو مدل کسب و کار تولید محتوا یعنی تبلیغات و کپیرایتنیگ را بررسی کردیم. گفتیم که در فضای کسب درآمد از تولید محتوای دیجیتال، معمولا اولین و آخرین گزینهی بسیاری از افراد جذب تبلیغات برای وبسایت است. این در حالی است که در عمل روشهای گوناگونی برای کسب درآمد از تولید محتوای تخصصی وجود دارد و در واقع در این سلسله یادداشتها بهدنبال آشنایی با همین مدلها هستیم.
مدل کسب و کاری که این هفته بررسی میکنیم، مدل اشتراک است. بسیاری از ما این مدل را در حوزههای مختلف تجربه کردهایم. سابقهی این مدل بسیار قدیمی است و به نسل کلاسیکهای اینترنت تعلق دارد. احتمالن منظورم را از مدل اشتراک متوجه شدهاید نه؟ بیایید با یک مثال بحثمان را ادامه دهیم.
دوازده سال پیش که من تازه وارد دانشگاه شده بودم، اینترنت هم تازه در ایران در حال جا افتادن بود. آن زمان یک تفریح جدی بسیاری از ما ـ و شاید یک ابزار بهاشتراکگذاری چیزی شبیه فیسبوک امروزی ـ ایمیل بود. آن زمان هنوز جیمیل ابداع نشده بود و دنیا بهنوعی وابسته به غول آن روزهای اینترنت یعنی یاهو بود و شاید از خود ایمیل یاهو مهمتر، گروههای یاهو بودند. گروههایی که شما میتوانستید در آنها عضو شوید، ایمیلهای دیگران را دریافت کنید، به تبادل انواع فایل بپردازید و در اتاق گفتگوی گروه با دیگران گفتگو کنید. ما مشترک یاهو بودیم و یاهو پلتفرمی برای بهاشتراکگذاری مطالب بود. امروزه انواع و اقسام شبکههای اجتماعی ـ از فیسبوک و توییتر گرفته تا اینستاگرام و فوراسکوئر ـ بهعنوان پلتفرمهای اشتراک محتوا ما را به دیگران وصل میکنند. اما آیا منظور از مدل کسب و کار اشتراک همین است؟
هم بلی و هم نه. بلی از این جهت که اشتراک محتوا در شبکههای اجتماعی میتواند به کسب درآمد منجر شود؛ اما نه مستقیم. دربارهی مدلهای کسب و کار شبکههای اجتماعی در پست جداگانهای توضیح خواهم داد. فقط این نکته را داشته باشید که مدلهای کسب و کار شبکههای اجتماعی، مدلهایی ترکیبی هستند و نمیشود برای آنها مدل واحدی در نظر گرفت.
اما منظور من از اشتراک در اینجا، مشترک شدن افراد برای دریافت محتوای محتوایی است که بهصورت عادی در اینترنت یا فضای آفلاین در دسترس افراد نیست و بدین ترتیب افراد برای دستیابی به آن حاضرند پول بدهند. پیشنهاد ارزش این مدل کسب و کار دقیقن همین محتوای باکیفیت است. در این حالت افراد با پرداخت مبلغی میتوانند به مجموعهای از مقالات، نوشتهها، فایلهای محتوایی (کتاب الکترونیک، پاورپوینت، صوتی، ویدئو و …) دست یابند. این مبلغ معمولا موردی نیست و برای یک دورهی زمانی مشخص یا برای دسترسی به مجموعهای از اطلاعات معین پرداخت میشود (پرداخت مبلغ برای خرید یک محتوای مشخص، مدل فروش مستقیم محتوا است که بعدا بررسی خواهیم کرد.)
بیایید یک مثال را بررسی کنیم تا بیشتر در فضای ماجرا قرار بگیریم. شاید یکی از اولین پیشگامان این مدل کسب و کار در اینترنت استفن کینگ بزرگ باشد (توضیح: استیون کینگ نویسندهی آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونههای وحشت و خیالپردازی است که از بسیاری از آثارش هم اقتباسهای سینمایی شده است.) کینگ سال ۲۰۰۰ میلادی اعلام کرد برای امتحان یک رمان بهصورت اینترنتی منتشر میکند. کینگ هر فصل رمانش را یک دلار قیمتگذاری کرد و با فروش شش فصل از رمان (که دست آخر بهدلایلی ناتمام ماند)، بیش از ۵۰۰ هزار دلار پول بهدست آورد! (جزئیات ماجرا را اینجا بخوانید.)
این مثال نشان میدهد که مدل کسب و کار تولید محتوا با فروش اشتراک چقدر قدیمی است. امروزه انواع مختلفی از این مدل در جهان وجود دارد؛ هر چند اغلب این نمونهها بیشتر بهصورت پلتفرم عرضهی محتوا بهصورت اشتراکی عمل میکنند و فردی نیستند. نتفلیکس و اسپوتیفای نمونههای چندرسانهای و کاملا کسب و کاری این نوع پلتفرمها هستند که زیرساخت فروش اشتراکی به مشتری دارند؛ اما برای من تولیدکنندهی محتوای فردی مناسب نیستند. دسترسی به این پلتفرمها برای تولید و فروش محتوا بهسادگی برای همهی افراد در دسترس نیست.
در مقابل پلتفرمهایی همچون: یوتیوب، وردپرس، تامبلر، فلیکر و … دنیای تولید و عرضهی محتوا را دموکراتیزه کردهاند و این امکان را برای همهی افراد برای مشارکت در فضای تولید محتوا فراهم آوردهاند (اینکه شما میتوانید در این پلتفرمها برای دسترسی به محتوا کاربر را مجبور به ثبتنام کنید یا برای مطلب پسورد بگذارید، خودش یک راهکار فروش محتوا است!) در داخل کشور هم حداقل پلتفرمهای وبلاگنویسی مثل بلاگفا و پرشینبلاگ و سایتهایی مثل آپارات این امکان را فراهم آوردهاند. شاید خیلی از ما فکر کنیم این مدل، خیلی در کشور ما جواب ندهد؛ اما کیسهای موفق بسیاری در این زمینه وجود دارد که با کمی جستجو خودتان آنها را مییابید.
مدل کسب و کار “اشتراک” در فضای حرفهای و تخصصی بسیار جذاب است. در حوزهی تخصص من یعنی کسب و کار و مهارتهای شغلی، بسیاری از سایتهای مرجع از همین مدل بهعنوان مدل کسب و کار اصلیشان استفاده میکنند. اینک، اینترپرنر و سایت هاروارد بیزینس ریویو نمونههای بسیار مشهور و موفقی در این زمینه هستند. این سایتها البته بیشتر از جنس رسانهاند؛ اما تجربهی سایتهای مشهور فناوری مثل مشبل و تککرانچ و یک نمونهی بسیار موفق داخلی یعنی اقتصادآنلاین نشان میدهند که میشود رسانه را هم فردی بنا کرد. در عین حال نمونههای فردی غیررسانهای و تخصصی فراوانی هم از الگوی اشتراک وجود دارند. داستان مشهور نوشتن کتاب خلق مدل کسب و کار ـ که اوستروالدر در خود کتاب به آن اشاره میکند ـ و پس از آن، سایت بسیار جذاب استراتجایزر خود اوستروالدر نمونههایی در این زمینه هستند. نمونههای موفق داخلی هم در این زمینه داریم که پیدا کردنشان را بهعنوان تمرین برعهدهی شما میگذارم.
دو نکتهی مهم دیگر در زمینهی مدل کسب و کار “اشتراک” باقی میماند:
اول ـ استراتژیهای جذب مشتری: در این زمینه دو نوع مدل اصلی داریم: مدل فریمیوم که در آن شما بخشی از مطالب را رایگان به افراد ارائه میکنید و بابت مطالب پیشرفتهتر یا تکمیلی پول دریافت میکنید. در حالت دوم که خیلی به مشتری داشتن محتوایتان مطمئن باشید، دسترسی به همهی مطالب پولی خواهد بود. 🙂
دوم ـ مدیومهای عرضهی محتوا: عموما سه مدیوم اصلی وجود دارد: وب / اپلیکیشن موبایل / بستر شبکههای تلفن همراه و ثابت (SMS / MMS و …) دربارهی مدیومها در پست جداگانهای با هم گفتگو خواهیم کرد.
مدل کسب و کار “اشتراک” خیلی هنوز در ایران در حوزهی محتوای تخصصی عملا بهکار گرفته نشده است؛ اما آینده ی درخشانی دارد! اگر فکر میکنید تخصصی دارید که در قالب محتوا قابل فروش است، این مدل کسب و کار انتخاب مناسبی برای شما است.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.