ضرورت تعریف مدل شایستگی برای دانش‌جویان و اساتید MBA

قبلا در مورد نقدهایی که به آموزش MBA در دنیای امروز وارد شده، نوشته‌ام. این‌جا دیدم که توماس هاوت ـ که یک مشاور استراتژی و استاد مدعو مدرسه‌ی مدیریت فلچر در دانشگاه تافت است ـ یک نقد جالب و جدید ارائه کرده است. آقای هاوت اول از همه به توسعه‌ی MBA در طول یک قرن گذشته در ایالات متحده اشاره می‌کند: این‌که بیش از ۵۰۰ مدرسه‌ی مدیریت امروز در آمریکا مشغول فعالیت هستند. هاوت می‌گوید که مدارس مدیریت تنها از نظر تربیت مدیران آینده مهم نیستند؛ بلکه آن‌ها “دسترسی دانش‌جویان را به شبکه‌های اجتماعی، استخدام‌کنندگان و البته مشاغل پردرآمدی که بدون داشتن MBA نمی‌توانستند به آن‌ها دست پیدا کنند” فراهم می‌آورند. اما …

چند اتفاق در سال‌های اخیر افتاده است که باعث شده خروجی‌های مدارس مدیریت چندان هم برای دنیای کسب و کار مفید نباشند:

۱٫ دانش‌جویان به‌نسبت سال‌های قبل دارای تجربه‌ی کار کم‌تری هستند.

۲٫ دانش‌جویان به‌جای گذراندن دروس به‌شکل افراطی درگیر برنامه‌های حاشیه‌ای MBA هستند؛ برنامه‌هایی مثل: مسافرت‌های هدف‌دار، پروژه‌های مشاوره‌ی دانش‌جویی، ملاقات با مدیران ارشد شرکت‌ها و …

۳٫ هر روز بیش‌تر از قبل اساتید جوانی در مدارس مدیریت مشغول به‌ تدریس می‌شوند که تجربه‌ی کار غیرآکادمیک ندارند و مدیریت را از دریچه‌ی مقالات آکادمیک می‌فهمند و نه مسائل دنیای واقعی.

آقای هاوت معتقد است این سه اتفاق باعث شده‌اند تا:

۱٫ توان تئوریک دانش‌جویان ضعیف شود! (اساتید قدیمی شکایت دارند که اگر امتحان ۲۰ سال پیش‌شان را بگیرند، همه‌ی دانش‌جویان رد می‌شوند! بنابراین از آن‌جایی که دانش‌جویان معدل بالا می‌خواهند و اساتید هم نمره‌ی بالاتر در ارزیابی کیفیت تدریس‌شان، همه چیز ساده گرفته می‌شود.)

۲٫ آموزش‌ها کاربردی نباشند؛ چون نه خود دانش‌جوها از مسائل دنیای واقعی خبر دارند و نه بدتر از آن‌ها اساتیدشان!

آقای هاوت برای حل این مشکل پیشنهاد می‌کند که از مدل موفق گواهی‌نامه‌هایی مثل CFA استفاده شود. مؤسسات معتبری ایجاد شوند که با طراحی یک مدل شایستگی و برگزاری آزمون در زمینه‌ی دروس: حسابداری، فاینانس، مدیریت عملیات و فناوری، آمار و تحلیل داده‌ها، رفتار سازمانی، بازاریابی، استراتژی و کارآفرینی، شایستگی یک فارغ‌التحصیل MBA را برای ورود به بازار کار تأیید کنند. ضمنا می‌شود مدل شایستگی را برای ارزیابی اساتید هم طراحی کرد تا اساتیدی در مدارس مدیریت مشغول به‌کار شوند که سابقه‌ی کار قابل توجهی داشته باشند.

نکته‌ی جالبی است. برای من جذابیت این پیشنهاد از آن‌جا بود که تمام مواردی که آقای هاوت اشاره کرده‌اند در ایران هم با گسترش دوره‌های MBA معنادار هستند. نکته‌ی جالب دیگر این‌که در مطالعات‌م متوجه شده‌ام علاوه بر شایستگی‌های دانشی، پیشنهاد شده دانش‌جویان MBA باید دارای ویژگی‌های شخصیتی خاصی باشند. در مورد این ویژگی‌ها هم در آینده برای‌تان خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۰۵)

تأخیر؛ بدون شرح و با تشکر از هفته‌ی پربار  🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

از کدام راه؟ (شیث) (این هم یک توصیه برای ارسال رزومه از زبان یک دوست بسیار نازنین خارج‌نشین!) 🙂

شادی‌ها و غم‌ها (وبلاگ کافه پروژه) (کشف جدید این هفته!)

مدفن کرم‌های شب‌تاب (وبلاگ کافه پروژه) 

کلمه‌ها دنیای شما را می‌سازند (امیر مهرانی؛ The Coach)

پافشاری مثبت (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) 

چگونه از ذهن مخاطب مخالف عبور کنیم (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) 

تیپ شخصیتی کلاه قرمزی و پسرخاله! (+تو؛ حسین میرمجیدی) (این هم کشف جدید این هفته: وبلاگ یکی از دوستان بسیار خوبم)

کار هرکس نیست…عشق ورزیدن! (زهرا جم؛ تراوش‌های ذهن یک مشاور) 

چگونه با خودتان صحبت می کنید؟ (نارنجی) (استثنایی! از آن نوشته‌های بی‌نظیر پیتر برگمان عزیز.)

چگونگی تشکیل خاطرات بلندمدت/ تحقیقات نویدبخش برای مبتلایان آلزایمر

مسئولیت‌های شغلی خطر سکته قلبی را افزایش می‌دهد (هعییی)

مدیریت و کارآفرینی:

ادامه‌ی نوشته‌های دوستان در مورد استارت‌آپ‌یکند تهران: برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران (سالار کابلی) و استارتاپ ویکند تهران (شایان شلیله) و 

استارت آپ ویکند، خوب. بد. زشت (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز) و البته: استارتاپ ویکند: ویدئوهای ارائه پروژه تیم ها و پرسش و پاسخ داوران (احسان طریقت؛ iClub)

PM Tetris–مجموعه بازی‌های مدیریت پروژه (نادر خرمی راد) (عااااااااااالی!)

مدیران و جلسه (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) 

مقدمه‌ای بر عوامل زوال و نبود رشد سازمان‌ها-قسمت اول (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) 

کی چقدر پول نیاز داریم؟ (مهدی عرب عامری؛ PMPlus)

۱۰۱ تکنیک حل خلاق مسأله یا راهنمای اندیشه‌های نو برای کسب‌وکار- تکنیک(۲): نگاه از دور (مسیح کریمیان)

عامل موفقیت گوگل چیست؟ (مهدی عبدی؛ هدهدان) (کشف جدید این هفته!)

به کارکنانتان بگوئید: با مغزهایشان و پراشتیاق سر‌کار حاضر شوند (استاد پرویز درگی)

A reading list to reflect loss of faith in capitalism – FT.com (فهرست نامزدهای برتر کتاب مدیریتی سال فاینشنال تایمز) 

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

آزادی این‌بار در نرم‎افزار (آمنه رضا؛ رسانه‌های اجتماعی) 

پوشش اخبار همایش آی‌فون ۵ اپل (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

جزیره ناشناخته وب‌سرویس‌ها (Web APIs) در شبکه‌های اجتماعی فارسی (وحید ابوالحسنی‌نژاد؛ رسانه‌های اجتماعی)

چگونه مطمئن باشیم، آپدیت‌های نرم‌افزاری کامپیوتر را دچار مشکل نکنند؟ (نارنجی)

رشد ۶ درصدی هزینه‌های صنعت آی‌تی در سال ۲۰۱۲ 

جدول آماری برنامه های دانلود شده موبایل/ ۹۰ درصد دانلودها رایگان است 

ویکی‌پدیا امن‌تر می‌شود (و احتمالا در ایران قطع!) 🙂

رشد خیره‌کننده بدافزارهای آندرویدی 

۱۰ ویژگی منحصربه‌فرد در Office جدید (نوید امامی؛ iClub) 

تمام چیزهایی که باید در مورد مهاجرت به ویندوز ۸ بدانید! (فارنت) 

عینک گوگل گام‌هایی فراتر از عکاسی برداشت: کنترل از طریق دستورات صوتی، حرکت در فضای مجازی (زومیت)

مایکروسافت به کارمندان تمام وقت خود، تبلت سرفیس، تلفن ویندوز فون ۸ و کامپیوتر هدیه می‌دهد (زومیت) (بریم!؟)

این بار سامسونگ از اپل شکایت می‌کند! 

تغییر نام فروشگاه اپلیکیشن‌های ویندوز فون: «ویندوز فون استور» (نارنجی)

صنعت فاوا در ایران:

شرکت فناوری اطلاعات رسماً «سازمان» شد 

ساختار جدید شرکت مخابرات ایران ابلاغ شد 

مترواترنت پروژه‌ای برای تکمیل شبکه ملی اطلاعات 

تعیین تعرفه مکالمه با تلفن ثابت اعتباری/ خرید تلفن ثابت با ۱۰هزارتومان

اقتصاد:

آزمودن آزموده: نرخ ارز در ایران (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

نرخ ارز و مسوولیت اقتصاددانان (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

مهم‌ترین دلایل التهاب در بازار ارز (حجت قندی؛ اقتصادانه)

ارز، ارز، باز هم ارز (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) 

دولت ضد کار (حجت قندی؛ اقتصادانه)

موزفروشی که کشورش را متحول کرد (درباره‌ی ماهاتیر محمد)

قیمت طلا به بالاترین حد خود در شش ماه اخیر رسید 

رشد اقتصادی بیست کشور بزرگ جهان کاهش یافت 

طرح دو فوریتی اصلاح ساختار قدرت بانک مرکزی؛ هفته آینده در مجلس 

کسری بودجه آمریکا به بیش از ۱٫۱۶ تریلیون دلار رسید

دوست داشتم!
۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۸۳)

“همه به دنبال قهرمانی هستند؛ اما باید بلد باشید که چگونه پیروز شوید و چگونه ببازید. من از شیوه‌ی برخوردمان با پیروزی و شکست‌ها احساس غرور می‌کنم.” (پپ گوآردیولا؛ این‌جا)

بدون شرح از پپ بزرگ!

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۱۰۴)

این هفته استارت‌آپ‌ویکند و چند برنامه‌ی پیش‌بینی نشده، این‌قدر تأخیر ایجاد کرد. 🙁

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

روز وبلاگستان فارسی:

پنج‌شنبه گذشته ۱۶ شهریور سالگرد انتشار اولین پست وبلاگی به‌زبان فارسی بود. به این مناسب دوستان مختلف وبلاگستان فارسی نوشته‌هایی داشته‌اند که در یک بخش ویژه آن‌ها را مرور می‌کنیم (من هم قرار بود بنویسم که نشد. فردا می‌نویسم به‌جاش!):

وبلاگستان فارسی نیازمند یک رویداد است (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

به مناسبت روز وبلاگستان فارسی: جسارت نوشتن (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

نوشتن همین و تمام (امیر مهرانی؛ The Coach)

در باب وبلاگستان و سیم خارداری که جلوی سیل کشیده اند (: (جادی؛ کی‌بورد آزاد)

چرا می‌نویسم؟ (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

غربت وبلاگستان فارسی! (وب‌شهر)

پیام در وبلاگ (مهران نصر؛ رسانه‌های اجتماعی)

به بهانه هفته وبلاگنویسی:خوب بنویسید تا دیده شوید (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

قدر بلاگ‌های خود را بدانیم (امیر؛ گذر زمان)

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کار نیست!! (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عالی!)

از سر پیمان برفت، با سر پیمانه شد (ساناز صدوقی؛ آواز سکوت)

خوب رزومه بنویس٬ خوب ارا‌ئه کن! (مسیح کریمیان)

معجزه عشق! (زهرا جم؛ تراوش‌های ذهن یک مشاور)

مدیریت و کارآفرینی:

ارجاع کار خوب یعنی چه؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (خیلی عااااالی!)

استارتاپ ویکند: مرور و نقدی بر شیوه ارائه پروژه‌ها در اختتامیه استارتاپ ویکند (اسما کروبی؛ iClub)

نگاهی دیگر به تغییر استراتژی گوگل در سال‌های اخیر (مهران نصر؛ رسانه‌های اجتماعی) (در پاسخ به این پست من. البته من از موضع‌م کوتاه نمیام!)

آزمون فرضیه: تست سریع (ابراهیم حیدری) (آزمون فرضیه به‌ روش مک‌کنزی)

۵ نکته‌ در طرح‌های تجاری اپل (نوید امامی؛ iClub)

مادون قرمز (امیر مهرانی؛ The Coach) 

استارت‌آپ‌ویکند تهران، برنده و بازنده واقعی (اسد صفری؛ دنیای چابک)

بازتاب کار و عملکرد افراد (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

کارآفرینی ناب چیست؟ (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز)

چگونه یک متفکر استراتژیک شوید؟ به همراه فایل pdf (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

بررسی روزمه تک تک کاندیداهای استخدام یاهو توسط ماریسا مایر (نارنجی)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

چه زمانی تلفن‌های هوشمند واقعا جایگزین کیف پول‌تان خواهند شد؟ (نارنجی)

ایمیل هرگز از بین نمی‌رود! دلیلش را مخترع آن توضیح می‌دهد (زومیت)

تلویزیون‌های آینده چگونه خواهند بود؟ (حامد همائی‌راد؛ یک پزشک) 

گوگل کروم ۴ ساله شد (نارنجی)

ایمیل فایل‌های چند گیگابایتی (مامبوجامبو)

چه کسی طراحی مجدد زیرساخت گوگل را انجام می‌دهد 

نحوه استفاده از فناوری در دنیای کسب‌وکار‌ها دستخوش تغییرات جدیدی شده است 

بالاترین حقوق و مزایا در اختیار مهندسان مخابرات و آی‌تی 

ویندوز هفت بالاخره محبوب‌ترین سیستم عامل جهان شد

یک‌سوم مردم جهان از اینترنت استفاده می‌کنند

شبکه‌های اجتماعی:

تأثیر شبکه‌های مجازی بر روابط اجتماعی و تعداد دوستان (مهران نصر؛ رسانه‌های اجتماعی)

صنعت فاوا در ایران:

روش اتصال ایرانی‌ها به اینترنت (GPRSش خیلی جالبه)

تشکیل کمیته مدیریت واردات «فـاوا» 

به زودی اینترنت از اینترانت در ۳۱ استان کشور‌ تفکیک می‌شود و دلایل کندی اینترنت از زبان وزیر ارتباطات 

پیاده‌سازی آزمایشی سیستم عامل بومی ایران/ عرضه اولین محصول “زمین”

وزارت ارتباطات متولی آمار ICT شد

اقتصاد:

آیا «هدف‌مندسازی یارانه‌ها» ما را به اینجا رسانده است؟ (سروش؛ کافه اقتصاد) (تحلیل عالی و بسیار بسیار خواندنی! به‌ترین مطلب هفته.)

نتایج اقتصادی یک سردرگمی انتخاباتی (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (در مورد انتخابات امسال آمریکا و مواضع اقتصادی دو حزب اصلی)

بانک مرکزی از سه هفته قبل عرضه دلار به بازار را متوقف کرده است

بهای نفت در سال ۲۰۲۰ چقدر خواهد بود؟

طوفان اقتصاد جهانی در راه است  

آمریکا به سیستم استاندارد طلا باز خواهد گشت

دوست داشتم!
۱

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۸۲)

“این فصل مسائلی را احساس کردم که تا پیش از این هرگز احساس نکرده بودم. من احساس کردم که با من به نحوی برخورد شده که انتظارش را نداشتم. این رفتارها، آن‌طوری که درزمان امضای قرارداد در موردش صحبت می‌شد، نبود. ما بحث‌ها و صحبت‌های زیادی داشتیم و درپایان فصل دوباره صحبت خواهیم کرد تا ببینم که آینده‌ام به چه ترتیب خواهد بود. چرا که آن‌چه که در طول این فصل گذشت، جایگاه من نیست. من از شرایطم راضی نیستم.یک برد مثل برد مونیخ، به کنار … می‌خواهم به من بگویند که در آینده اوضاع چطور خواهد بود.” (فرناندو تورس در مورد آینده‌اش در چلسی؛ این‌جا)

حکایت بسیاری از ما با سازمان‌های محل کارمان همین است … در دل نکته‌‌ی به‌ظاهر ساده‌ای که تورس به آن اشاره کرده، چند نکته‌ی مهم هم برای مدیران و هم برای کارکنان سارمان‌ها وجود دارد:

۱- برای مدیران: برای رضایت پرسنل از سازمان، لازم است همه‌ی شرایط واقعی ـ و حتا احتمالی ـ کار کردن را در زمان استخدام یا ابتدای سال یا زمانی که مشکل به‌وجود می‌آید یا اتفاق خوبی می‌افتد، به آدم‌ها بگویید. / برای کارکنان: از مدیرتان بخواهید که همه‌ی واقعیت‌ها را به شما بگوید. مثال: سازمان مشکل مالی دارد و ممکن است در پرداخت حقوق کمی تأخیر داشته باشد.

۲- برای مدیران: بخشی از رضایت کارکنان از سازمان محل کارشان، به این برمی‌گردد که از آینده‌ی سازمان مورد نظر آگاه باشند. / برای کارکنان: در زمان  تصمیم‌‌گیری برای ماندن یا رفتن از یک سازمان، فکر کردن به آینده‌ی این سازمان را هم جزو معیارهای تصمیم‌گیری‌تان قرار دهید. مثال: آیا این سازمان برای آینده‌ش بلندپرواز و ریسک‌پذیر است یا نه؟ آیا احتمال دارد پروژه‌ی بزرگ و جالبی وارد سازمان شود که هم از نظر مالی شرایط را به‌تر کند و هم در آن کلی چیز جدید یاد بگیریم؟

دوست داشتم!
۲

مشتری‌مداری، کچل کردن مشتری نیست!

“مشتری‌مداری” از آن اصطلاحات زیبایی است که این روزها ورد زبان همه شده و یکی از مُدهای مدیریتی این روزهای ایران است. این‌که چقدر مشتری خوب است و قربان صدقه‌‌اش برویم و این حرف‌ها. 🙂 بالاخره مشتری دارد نان ما را می‌دهد دیگر! اما امان از زمانی که مشتری‌مداری تبدیل بشود به مشتری‌آزاری.

چند تجربه‌ی بد خودم را در این زمینه می‌نویسم تا به خودم و دیگران یادآوری کنم مشتری‌مداری چه چیزی نیست:

۱- تا به‌امروز دو بار مسئولیت مذاکره انتخاب مشاور ایزو را برای شرکت برعهده داشته‌ام. طبق روال معمول این کار، چند شرکت را از طریق سایت‌شان شناسایی کردم و از آن‌ها خواستم پیشنهادشان را برای من به‌عنوان “نماینده‌ی شرکت” ارسال کنند. دوستان مشاور هم زحمت کشیدند و پیشنهادات‌شان را ارسال کردند. من هم پیشنهادات را برای تصمیم‌گیری در اختیار مدیران ارشد شرکت گذاشتم. در همان حالی که آقایان در حال ارزیابی و تصمیم‌گیری بودند، من هر روز توسط تلفن‌های مشاوران بمباران می‌شدم! (تجربه‌ی اول‌م مربوط به سه سال پیش است. یکی از آقایان مشاور هنوز هم به من زنگ می‌زند!) در این اوضاع بسیار بسیار بد بازار مشاوره که گرفتن کار بسیار سخت است، شاید پی‌گیری برای گرفتن کاری که درخواست‌ش ارائه شده خوب باشد، اما هر چیزی حدی دارد. پی‌گیری بیش از حد تا مرز کچل شدن (!) مشتری مطمئنا نتیجه‌ی عکس دارد. شک نکنید (یکی‌شون امروز باز زنگ زده بود! سطح رو.)

۲- لپ‌تاپ جدیدم را که می‌خرم فروشنده به من می‌گوید ضمانت‌نامه‌‌اش باید از شرکت اصلی صادر شود و فرایندش دو هفته‌ای طول می‌کشد. دو هفته بعد  مراجعه می‌کنم و به آقای فروشنده می‌گویم برای گرفتن ضمانت‌نامه آمده‌ام. در همین گیر و دار فردی وارد فروشگاه می‌شود و جویای قیمت یک لپ‌تاپ پشت ویترین می‌شود. آقای فروشنده من را رها می‌کند و به‌سراغ آقای تازه‌وارد می‌رود. بیست دقیقه‌ای معطل می‌شوم تا آقای تازه‌وارد تصمیم بگیرد نمی‌خواهد خرید کند و برود. آقای فروشنده به‌سراغ من که مشتری بالفعل‌ش بودم می‌آید و نمی‌داند که دیگر از او خرید نخواهم کرد!

۳- برای خرید بلیط سفر یک تور خارجی به یک آژانس مسافرتی رفته‌ام. راه‌نمایی می‌شوم تا نزد یکی از خانم‌های متصدی بروم. خانم در حال توضیح دادن شرایط تور هستند که تلفن‌شان زنگ می‌خورد و ظاهرا پشت خط، یکی از مشتریان دائمی‌شان است. یک ربعی معطل می‌شوم تا مذاکرات استراتژیک طرفین به پایان برسد. خانم دوباره مشغول توضیح دادن به من می‌شوند!

لطفا فقط و فقط کمی برای وقت و شخصیت مشتری‌ ارزش قائل باشید!

دوست داشتم!
۴

مقاله‌ی هفته (۱۸): نگاهی به تغییر استراتژی گوگل در سال‌های اخیر

تراویس هوییوم این‌جا به نکته‌ی جالبی در مورد گوگل اشاره می‌کند: تغییر استراتژی گوگل از “نوآوری” به “ابداع”. او تعریف جالبی از نوآوری در برابر “ابداع” دارد: ابداع عبارت است از فرایند تبدیل پول به ایده؛ در حالی که نوآوری یعنی تبدیل ایده‌ به پول!

هوییوم شاهد این امر را کاهش معنادار محصولات نوآورانه‌ی گوگل و تمرکز روی توسعه‌ی کسب و کار از طریق تملیک کسب و کارهای نوآور دیگران می‌داند. گوگل در دو سال گذشته هزینه‌ای بالغ بر ۵۰۰ میلیون دلار را برای خرید بیش از ۶۰ شرکت هزینه کرده است و این یعنی خرید هر دو هفته یک بار، یک شرکت. این در حالی است که هم‌چنان کسب و کار اصلی گوگل، پول درآوردن از تبلیغات مرتبط با جستجو است. 

نکته‌ای که هوییوم به آن اشاره کرده بسیار جای تأمل دارد. گوگل در دو سال اخیر و به‌ویژه بعد از مدیرعاملی لری پیج به‌وضوح دارد تلاش می‌کند خودش را از “غول جستجو” به “غول شبکه‌های اجتماعی” تبدیل کند. در واقع در این استراتژی جدید، پلت‌فرم گوگل پلاس محور تمامی فعالیت‌های گوگل شده است. تمرکز بر ترکیب تمامی محصولات گوگل با گوگل پلاس و حذف سرویس‌های پرطرفداری مانند گودر و تعطیل کردن بسیاری از محصولات و اپلیکیشن‌های دیگر  (از جمله گوگل باز، گوگل ویو و …) برای مجبور کردن کاربران به مهاجرت به گوگل پلاس از مهم‌ترین اقدامات گوگل در این راستا بوده است. گوگل به این ترتیب می‌خواهد به ما بگوید که محصول اصلی‌ش یک پلت‌فرم شبکه‌ی اجتماعی است که با سبدی غنی و متنوعی از محصولات ـ از جستجو گرفته تا کتابخانه‌ی عظیم ویدئوی یوتیوب ـ تکمیل می‌شود. در خبرهای این یک سال اخیر شنیده‌ایم که لری پیج دو برنامه‌ی بسیار مهم را که منبع اصلی بزرگ‌ترین نوآوری‌های گوگل در سال‌های حیات‌ش بوده‌اند تعطیل کرده تا کارکنان‌ش را روی بهبود حداکثری گوگل پلاس متمرکز کند: گوگل لبز و صرف ۲۰ درصد زمان هفتگی روی پروژه‌های شخصی. 

امروز که کمی بیش از یک سال از عرضه‌ی گوگل پلاس به بازار شبکه‌های اجتماعی می‌گذرد، به‌نظر می‌رسد با دقت بیش‌تری می‌توان در مورد نتیجه‌بخش بودن این تغییر استراتژی قضاوت کرد. نتایج گوگل با “پلاس”ش در برابر مهم‌ترین رقیب‌ موجود یعنی فیس‌بوک چیزی جز ناامیدی در پی نداشته است (هر چند بعید به‌نظر می‌رسد گوگل به این زودی‌ها به شکست‌ش اعتراف کند.) به همین دلیل به‌نظرم نقدی که سال گذشته در روز حذف گودر به تغییر استراتژی گوگل داشتم (این‌جا) به‌شدت هنوز معنادار است. 

هوییوم در ادامه‌ی مقاله‌اش یک مثال جالب می‌زند: HP که در دهه‌ی ۱۹۳۰ برای “نوآوری” در صنایع الکترونیک پایه‌گذاری شده بود، با خرید شرکت کامپک ـ یکی از رقبای اصلی خود ـ دست به تغییر استراتژی خود از نوآوری به “تعالی در عمیات” زد و دیگر نتوانست سابقه‌ی درخشان‌ش را تکرار کند. ضمن این‌که کامپک هم از بین رفت!

استراتژی تعالی در عملیات دقیقن همان چیزی است که گوگل با پلاس در پیش گرفته است. امیدوارم گوگل به نتیجه‌ای مانند HP نرسد که بعد از چندین سال  از خرید کامپک، عملا آن‌قدر در کسب و کار اصلی خود ـ یعنی تولید سخت‌افزار ـ از نظر رقابتی ضعیف شد که تصمیم گرفت تولید PC را از سبد محصولات‌ش حذف کند.

()

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۱۰۳)

یک هفته‌ی خیلی بارمق!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کنترل‌گری (زهرا جم؛ تراوش‌های ذهن یک مشاور)

مادران شاغل، سالم‌ترند

کشف ژن شادی در زنان (که آقایون ندارندش …)

فقدان ژن آرامش در افرادی که بی‌خوابی دارند/ ارثی بودن بی‌خوابی 

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

زندگی ما٬ کسب و کار ما (۱) / عطش سبقت و خط سرعت (مسیح کریمیان) (عااالی!)

همیشه اولین‌ها به یاد می‌مانند (استاد پرویز درگی) (عااااالی!)

پنج موردی که تیم کوک بهتر از استیو جابز عمل کرد (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

بررسی نتیجه دادگاه جنجالی سامسونگ و اپل: برنده و بازنده واقعی کیست؟ (علی ارغوان؛ نویسنده‌ی مهمان یک پزشک)

ایجاد فرض اولیه حل مسئله مشاوره و مشخصه‌های فرایند حل مسئله در مکنزی (ابراهیم حیدری) (برای مشاوران مدیریت خواندن این دو پست الزامی است!)

چه کسی مشتریِ من است؟ (زینب جم؛ همینا)

یک پاسخ ساده یا یک حقیقت تلخ؟ (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

فاز دو راه اندازی کسب و کار اینترنتی ـ شناسایی فرصت (قسمت پایانی) (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز)

چرا درون‌گراها می‌توانند به بهترین رهبران مبدل گردند (عالی!)

چرا جوانان از کارآفرینی می‌ترسند؟

پنجره‌ای تازه رو به آفتاب ساختن (نگاهی دیگر به خلاقیت)

کارهایی که ماریسا مایر باید در یاهو انجام دهد

استراتزی‌های پیش روی جانشین استیو جابز در سال ۲۰۱۳ برای اپل (البته اینا تاکتیک هستند نه استراتژی. کاش نویسنده‌ی محترم فرق این دو تا را بلد بود.)

فیس‌بوک کارمندان خود را ملزم به استفاده از اندروید کرد! (فارنت) (نکته‌ی استراتژی داره توش …)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

محصول جدید سامسونگ: دوربین گلکسی! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

حجم داده‌های فیس‌بوک در یک روز چقدر است؟ (حامد همائی؛ نویسنده‌ی مهمان یک پزشک)

آیا کامپیوتر شما در برابر جاوا آسیب پذیر است؟ (iClub) (بسیار مهم) 

اخبار حیرت‌انگیز این هفته: در جنگ حقوقی با اپل؛ سامسونگ گناهکار شناخته شد! (فارنت) در برابر پیروزی سامسونگ بر اپل در دادگاه ژاپن (نارنجی) و این یکی: گوگل و اپل ظاهرا به دنبال مصالحه بر سر پتنت‌ها هستند! (فارنت)

مایکروسافت چطور لوگوی جدید خود را طراحی کرده است؟ (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

توییتر به بنیاد لینوکس پیوست (آزادراه)

ویندوز ۸ نام تمام برنامه‌هایی که نصب می‌کنید را به مایکروسافت می‌فرستد! (فارنت)

مورچه‌ها میلیون‌ها سال است از الگوریتم اینترنت استفاده می‌کنند! (فارنت)

آیا اینترنت از ارزش محتوایی می‌کاهد؟ (مجله‌ی شبکه)

شکاف جنسیتی در دنیای آی‌تی همچنان ادامه دارد

رونقی که رسانه‌های اجتماعی به کسب‌وکار دادند (گفتگو با دکتر یونس شکرخواه)

صنعت فاوا در ایران:

نگاهی به تغییرات جدید رتبه‌بندی شورای‌ عالی انفورماتیک

گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت ثبت‌کننده دامنه‌های مربوط به ایران

 چند درصد وب‌گردها هنوز دایل‌آپی هستند؟ (فاجعه)

پهنای باند اینترنت بین‌الملل افزایش ۳۷ برابری خواهد داشت (خالی‌بندی‌های تمام نشدنی آقای وزیر.) این خبر را بگذارید در برابر این یکی: جایگاه باورنکردنی “ایران” در نمودار جهانی سرعت دانلود اینترنت!

تصویب آیین‌نامه کارت هوشمند ملی

اقتصاد:

برای یکصد سالگی میلتون فریدمن (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

شباهت و تفاوت ایران و نروژ (حجت قندی؛ اقتصادانه)

سرنوشت اقتصاد در سایه تحریم و در گذشت زمان (حجت قندی؛ اقتصادانه)

نرخ تورم منطقه یورو افزایش یافت

هزینه‌های مصرفی در اقتصاد آمریکا به بالاترین حد در پنج ماه اخیر رسید (این نشانه‌ی خوبیه برای خروج از رکود اقتصادی)

دوست داشتم!
۱

۷ راز موفقیت سر ریچارد برانسون

سر ریچارد برانسون کارآفرین و ثروت‌مند مشهور انگلیسی است که به‌دلیل مالکیت گروه معروف شرکت‌های‌ش ـ ویرجین ـ شناخته می‌شود. او مالک بیش از ۴۰۰ شرکت است که در زمینه‌های متعددی ـ از صنعت هوایی و مسابقات فرمول یک گرفته تا اوازم تزئینی و حتا حمل و نقل فضایی ـ فعال‌اند. ثروت آقای برانسون بیش از ۴٫۲ میلیارد دلار برآورد شده است.

این‌جا به ۷ راز موفقیت آقای برانسون اشاره شده است:

۱- “بله” گفتن لذت‌بخش است!

۲- حالا که می‌خواهید رؤیا ببینید، رؤیای بزرگی ببینید! از یک پسرک روزنامه‌فروش تا فردی که ۸ شرکت میلیارد دلاری راه‌ انداخته چقدر فاصله است؟ (معلوم است که آن پسرک، خود استاد است!)

۳- لذت بردن، خودش لذت‌بخش است! استاد جایی گفته: “لذت ببرید، سخت کار کنید و پول خودش می‌آید.”

۴- ریسک‌های حساب شده بکنید: به‌‌همین دلیل است که “بله” گفتن برای آقای برانسون راحت‌ است.

۵- در لحظه و برای همین الان زندگی کنید: از کار سخت هم لذت ببرید.

۶- همیشه و به همه احترام بگذارید.

۷- گشاده‌دست و بخشنده باشید.

دوست داشتم!
۲۰

غلبه بر نه شنیدن‌ها!

معمولا “نه” شنیدن اثر احساسی شدیدتری دارد تا شنیدن “آری” … احتمالا همه‌ی ما موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم که در آن‌ها شنیدن یک “نه” ساده، زندگی‌مان را زیر و رو کرده است. از سوی دیگر ایجاد تغییر در سازمان‌ها که یکی از طبیعی‌ترین کارهای مدیران و مشاوران مدیریت است نیز هم‌واره با مقاومت‌ها و نه شنیدن از نیروی انسانی سازمان‌ها و حتا ذی‌نفعان ماجرا هم‌راه است. خوب در این موقعیت‌ها برای غلبه بر “نه” گفتن آدم‌ها چه باید بکنیم؟ جان بالدونی این‌جا روی سایت فوربس چند راه را برای این کار پیشنهاد می‌دهد:

۱- “نه” جواب آخر نیست: خیلی از آدم‌ها از آن‌جایی که از تغییر می‌ترسند “نه” می‌گویند! بنابراین اگر بتوانید به آن‌ها نشان بدهید که قرار است چه تغییر خوبی رخ بدهد؛ آن‌وقت …

۲- آیا ارزش‌ش را دارد؟ آیا تلاش برای گرفتن پاسخ مثبت از آدم‌ها به هزینه‌های‌ش می‌ارزد؟

۳- تصمیم بگیرید: براساس دانسته‌های‌تان تصمیم بگیرید که باید چه بکنید. تردید در تصمیم‌گیری، باعث زیر سؤال رفتن قابلیت‌های شما می‌شود.

۴- آیا می‌توانید؟ توجه کنید که همیشه لازم نیست بر موانع غلبه کنید. خیلی وقت‌ها پذیرفتن این “نه” عاقلانه‌تر است؛ چرا که در محدوده‌ی توانایی‌های شماست. مثلا فرض کنید کوه‌نوردی هستید که با آب و هوای بسیار بد در ارتفاع بالای یکی از قلل هیمالیا روبرو شده‌اید: آیا می‌توانید به صعودتان ادامه بدهید؟

اغلب اوقات “شدن” و “رسیدن”، به‌دلیل غیرممکن بودن نیست که رخ نمی‌دهند؛ بلکه تنها به این دلیل به‌دست نمی‌آیند که “سخت” هستند و دیریاب و آدم‌های عجول و کم‌حوصله‌ای به‌دنبال آن‌ها هستند که در میانه‌‌ی راه کم می‌آورند! جان وودن مربی افسانه‌ای بسکتبال جایی گفته است: “نگذارید آن‌چه نمی‌توانید با آن‌چه می‌توانید در هم آمیخته شوند.”

دوست داشتم!
۴
خروج از نسخه موبایل