ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
امام رضا (ع): بردباری، دانش و خاموشى، از نشانههاى فهم است. خاموشى، درى از درهاى حکمت است. خاموشى، دوستى را نصیب [انسان] مىکند و راهنمایى بهسوى هر نیکى است. (الکافی: ۲ / ۱۱۳)
***
عید میلاد نور هشتم آسمان معنویت (ع) را تبریک عرض میکنم. در این روزهای کرونازده، با دلی بسیار تنگ برای آرامش بارگاه مطهرش که گمشدهی این روزها است. التماس دعا.
«راستش بعید میدانم که حکمرانی بلامنازع بر فوتبال انگلیس دیگر ممکن باشد. یونایتد ترکیب خیلی خوبی داشت، با یک مربی استثنایی که شمّ بالایی در شناخت و انتخاب بازیکنها داشت و میتوانست تشخیص دهد که در تیمش به هر بازیکن چه مدتی نیاز دارد. بازیکنانی که او به جای بازیکنان قبلیاش به خدمت میگرفت همیشه استثنایی بودند. مسئلهی پول را هم باید به اینها اضافه کرد. خلاصه اینکه ترکیب همه فاکتورها برای یونایتد عالی بود. ما هم به نوبه خود برای موفقیت هر کاری لازم باشد خواهیم کرد ولی باور کنید دیگران هم در جا نخواهند زد. یونایتد در حال بازگشت است و چلسی هم در بازار نقل و انتقالات تهاجمیتر از همیشه وارد شده. وقتی بازی منچسترسیتی و آرسنال را دیدم به خودم گفتم چطور ممکن است ما از این تیم ۲۲ امتیاز بیشتر داشته باشیم؟» (اینجا)
«من قول میدهم که ما پیشرفت خواهیم کرد. ولی معنای این حرفم این نیست که ما همه چیز را خواهیم برد. وعده من این است که بهتر میشویم و پیشرفت میکنیم. سیتی یک تیم استثنایی است و بههمین خاطر است که نمیتوانم وعده بدهم که همهی جامها را خواهیم برد. اگر از تیم من در ماینتس بپرسید میبینید آنها چقدر تلاش میکردند. در دورتموند هم همینطور. ولی ما در لیورپول گروه متفاوتی داریم. گروهی متشکل از تعداد زیادی بازیکن در کلاس جهانی. ولی باشگاههای دیگر هم چنین ستارههایی دارند.» (اینجا)
«من همه چیز را در مورد بازیکنانم میدانم، نیازی نیست که آنها را در یک بازی خاص تماشا کنم تا بتوانم برای تیم، برنامهریزی کنم. تصمیماتی مانند این در طول درازمدت گرفته میشوند و در دو یا سه بازی تفاوت فاحشی نخواهند داشت.» (اینجا)
«دیگر تاریخ روی دوش ما سنگینی نمیکند. اکنون تاریخ، پیشینهی شگفتانگیز ما بر اساس آنچه انجام دادهایم است. وقتی وارد لیورپول شدم، ما باید میگفتیم دیگر ما را با کسی مقایسه نکنید،با آن افراد شگفتانگیز و فوقالعاده که برای این باشگاه بازی میکردند و در گذشته همه چیز را برای لیورپول کسب میکردند. ما نمیتوانیم چنین کاری بکنیم و جهان تغییر کرده است. هواداران باید ما این فرصت را به ما میدادند تا راهمان را پیدا کنیم. این تنها در این شرایطی ممکن بود، زیرا هیچ کس صبر و شکیبایی در کنار ما را از دست نداد. مربیگری در فوتبال یک شغل خوب اما دشوار است، زیرا ما واقعا نمیتوانیم زمان بخواهیم.
ما باید سریعاً به موفقیت برسیم، مردم باید مراحلی را که ما طی میکنیم را ببینند، این اتفاق رخ داد زیرا آنها چنین تصمیمی گرفتند. بنابراین رقم خوردن این داستان ممکن شد. ما در شرایط خوبی هستیم، تیمی جوان داریم و هنوز هم به دنبال اهداف جدیدی هستیم. این مقصد نهایی نیست. شرایط مثل فینال لیگ قهرمانان سال گذشته است. شما باید ادامه دهید و این همان کاری است که ما حالا انجام خواهیم داد.» (اینجا)
سریعترین قطعی کردن قهرمانی لیگ برتر جزیره در عجیبترین فصل تاریخ که بلای کرونا برای فوتبال رقم زد، همراه شد: لیورپول یورگن کلوپ در هفتهی ۳۱م لیگ برتر، قهرمان شد. در پررنگ کردن ترکیب «لیورپول یورگن کلوپ» تعمد دارم. این تیم، همانند هر تیم رؤیایی دیگری در تاریخ، امضای مربی بزرگش را پای نتایج درخشانش دارد. اما این «قصهی پریان» یک جنبهی نادیده هم دارد: هواداران لیورپول که خود کلوپ هم در جملات منتخب بالا در مورد آنها سخن گفته است. همینجا من بهعنوان یک هوادار قدیمی منچستر یونایتد، به تمامی دوستان لیورپولیام این قهرمانی زیبا را تبریک میگم. و اگر چه عادل فردوسیپور عزیز احتمالا اینجا را نخواهد دید؛ اما یک تبریک اختصاص یرا هم برای او اینجا ثبت میکنم. 🙂
اما لیورپول یورگن کلوپ چه دارد که آن را تبدیل به نماد فوتبال دنیا در دو سال اخیر تبدیل کرده است؟ بیایید براساس گفتههای استاد کلوپ، نگاهی بیاندازیم به ۳ عاملی که این تیم را به یکی دیگر از تیمهای رؤیایی فوتبال تبدیل کرده است:
اول ـ فروتنی واقعبینانه در کنار روحیهی جنگجوی ادامهدهنده: یورگن کلوپ هیچوقت مانند خیلی از مدعیانِ پر سر و صدای این دو دههی اخیر فوتبال، ادعایی در مورد خودش نداشته است. او با وجود شخصیتِ بسیار جذابش، همیشه تیمش را معرف خودش میداند و نه خودش. و جالبتر اینکه حتی تیمش را هم هیچوقت بهترین تیم دنیا نمیداند. او تیمی رقابتی میسازد که بتواند با دیگر مدعیان پا بهپا بجنگد و تا آخرِ ماجرا بجنگد. چه کسی فکر میکرد بعد از باخت در فینالِ ۲۰۱۸ لیگ قهرمانان ـ که بیشتر، نتیجهی مصدومیت محمد صلاح با خطای ناجوانمردانهی سرخیو راموس و دروازهبان فاجعهای بهنام لوریس کاریوس بود تا اینکه هنرِ رئالِ زیدان باشد یا از دست دادن قهرمانی لیگ برتر در آخرین گام فقط با اختلاف یک امتیاز، لیورپول نای ادامه دادن مسیر را داشته باشد، چه برسد به اینکه جامی که از دست داد را دقیقا سال بعدش بهدست بیاورد؟ چه کسی فکر میکرد باخت ۳-۰ در نیوکمپ در نیمهنهایی لیگ قهرمان پارسال را لیورپول در بازی برگشت با برد ۴-۰ بارسای مسی جبران کند؟ این، معجزهی اصلی یورگن کلوپ است. او تیمی ساخت که از باخت نمیترسد، تیمی که فشار روانیِ خردکنندهی دههها جام نبردن را بههیچ انگاشت و تیمی که روحیهی تبدیل باخت به برد را بهخوبی پیدا کرد. لیورپول یورگن کلوپ همیشه حتی بعد از بزرگترین ضربهها هم سرحال و نیرومند دوباره بهپا میخیزد. بهگمانم از نظر خود استاد کلوپ، این در لیورپول این روزها جذابترین نکته باشد. باقی داستان هم نتایج درخشان تیم او است که در تاریخ ثبت خواهند شد! حالا چالش اصلی برای لیورپول استاد کلوپ همانطور که گفته ادامه دادن است. آنها توانستند باخت را به بُرد تبدیل کنند؛ اما آیا میتوانند به بُردن عادت کنند؟
دوم ـ راه درست با ابزارهای درست همراه با پیشرفت پله به پله اما مستمر و دائمی: لیورپول در زمانی که کلوپ به آن آمد، در مرحلهی تغییر نسل بود. دوران بازیکنان بزرگی چون استیون جرارد و جیمی کرگر بهسر آمده بود و بازیکنان بزرگ دیگری مانند لوئیس سوآرز هم مانند تمام این سالها در سودای بردن جامهای بزرگ، تیم را به مقصد تیمهای دیگر ترک کرده بودند. اولین کار کلوپ طبیعتا ساختن تیمی جدید با نسلی جدید بود و این، احتمالا بزرگترین موفقیت او در ساختن «تیم رؤیایی»ش بود. یادم هست اولین بازی که الکساندر آرنولد را در ترکیب اصلی لیورپول گذاشت، بازی با یونایتد بود. آرنولدِ نوجوان در آن بازی اینقدر بد بازی کرد که برای من عجیب بود چرا باید در ترکیب باشد و بماند؟ حالا آرنولد، بهترین دفاع راست دنیا است. 🙂 مثالهای دیگری از این دست در تیم فعلی لیورپول زیادند: محمد صلاح، اندی رابرتسون و ویرجیل فندایک همگی تا پیش از بازی در لیورپول کلوپ، بازیکنانی معمولی بودند؛ اما حالا از جمله بزرگترین ستارههای فوتبال دنیا هستند. کلوپ میدانست از تیمش چه فوتبالی را میخواهد: «گگن پرسینگ» که فوتبالی مبتنی بر پرس شدید حریف از جلو برای بازپاسگیری هر چه سریعتر توپ و تبدیل موقعیت دفاع به حمله برای فشار پیاپی روی حریف است؛ آنقدر که حریف از شدت فشار، گیج شود و اشتباه کند! حملات لیورپول، برقآسا و کشنده است و دفاعش، متراکم و پرفشار. برای چنین تاکتیکی، کلوپ باید ابزار درست را از ابتدا میساخت: شکل دادن به ترکیبی مناسبی از بازیکنان که متناسب با تاکتیک گگن پرسینگ باشند؛ یعنی ترکیبی از بازیکنان فیزیکی و قدرتمند در مرکز (در تمامی خطوط!) و بازیکنان تکنیکی و سریع اما با قدرت بدنی بالا در کنارههای زمین (مدافعین کناری و وینگرها.) اینکه استاد کلوپ توانست این ترکیب درخشان از بازیکنان را بسازد، هنر بزرگی است که تنها از مربیان بزرگ تاریخ برمیآید. به حرفهایش در بالا در مورد منچسترِ سر الکس فرگوسن دقت کنید. (یکی از بزرگترین مشکلات منچسترِ پسا ـ فرگی این بود که نتوانست تغییر نسل را بهخوبی رقم بزند. و شاید حتی اگر اولهگونار سوشائر جامی هم نبرد، بزرگترین خدمتش همین تغییر نسل بازیکنان منچستر باشد.)
سوم ـ صبر استراتژیک تمامی ارکان باشگاه: لیورپول کلوپ تا زمانی که به اولین جام رسید، ۴ سال صبر کرد: از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹. در این بازهی زمانی دو فینال بزرگ را بهشکل بدی باخت (لیگ اروپا ۲۰۱۶ و لیگ قهرمانان ۲۰۱۸) و در لیگ هم قهرمانی فصل قبل را فقط با اختلاف یک امتیاز به منچستر سیتیِ پپ گوآردیولا واگذار کرد. اما کسی ـ چه مدیران و چه هواداران ـ در اینکه استاد کلوپ باید همچنان مربی تیم بماند، تردیدی نداشت. همهی ارکان باشگاه لیورپول، با صبر استراتژیکشان به استاد کلوپ اجازه دادند آنقدر بازنده شود تا راه برنده شدن را یاد بگیرد. و دو قهرمانی بزرگِ سالهای اخیر، نوش جانشان!
این روزها که آسمان لیگ جزیره بعد از چند سال، دوباره قرمز رنگ شده است (و برای من، متأسفانه، این قرمز، منچستری نیست!)؛ به سرود رسمی و جذاب باشگاه لیورپول فکر میکنم و در خوشحالی لیورپولیها از این جهت شریک هستم که فوتبال ـ این ورزشی که خودِ زندگی است ـ باز هم به ما نشان داد که پاداش بزرگی برای سختکوشانِ همیشه امیدوار کنار گذاشته و با این داستانِ رؤیایی، همهی ما میتوانیم در این روزهای سختِ زندگی، برای ادامه دادن در مسیر رفتنْ تا رسیدن، نفسی تازه کنیم:
زمانی که از طوفان گذر میکنی
سرت را بالا بگیر
و از سیاهی نترس
در پایان این طوفان
آسمانی طلایی است و
چکاوکی به زیبایی میخواند
در باد به راهت ادامه بده
زیز باران به راهت ادامه بده
اگر خسته شدی و رؤیاهایت در آستانه نابودی قرار گرفت
ادامه بده، ادامه بده
با امیدی در قلبت
و تو هیچگاه تنها قدم نخواهی زد
تو هیچگاه قدم نخواهی زد
ادامه بده، ادامه بده
با امیدی در قلبت
و تو هیچگاه تنها قدم نخواهی زد
تو هیچگاه قدم نخواهی زد …
از لیورپول و هوادارانش و استاد یورگن کلوپ برای یاد دادنِ «هنرِ ادامه دادن» متشکرم. قهرمانی زیبایتان، مبارکتان باشد!
کمکم کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. بهنظر میرسد دیگر تا مدت زمانی بهطول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» همزیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید و دستورات بهداشتی بهویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایلتان را کاملا جدی بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:
«واقعا هیچ چیز خاصی در من وجود ندارد. تنها روش من در زندگی این است که کاری که دوست دارید را با ۱۰۰ درصد عشق و علاقه انجام دهید و از انسانهای استثنایی در اطرافتان استفاده کنید. در مورد من، این انسانهای استثنایی دستیارانم، بازیکنان و همهی اعضای باشگاه هستند. هر کسی در لیورپول کار خودش را انجام میدهد و این در نهایت نتیجه خوبی خواهد داشت. اینجا هیچ چیز خاصی وجود ندارد و همه چیز طبیعی پیش میرود.» (یورگن کلوپ؛ اینجا)
یورگن کلوپ خود را با طعنه به آقای سابقا خاص ـ یعنی ژوزه مورینیو ـ «آقای معمولی» مینامد و از معمولی بودنش هم بسیار خوشحال است! و این یکی از چیزهایی است که این روزها حسابی ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
ده سال قبل که من اتفاقی با موضوع «برند شخصی» آشنا شدم و در موردش در گزارهها هم مطالبی نوشتم، هیچوقت فکر نمیکردم که عصرِ رسانههای اجتماعی قرار است چه پدیدههای غریبی را نشانمان بدهد که با ساختن «برند شخصی»، درآمدهای میلیارد تومانی در ماه خواهند داشت. و البته گفتنِ این حرف هم بیش از اندازه تکراری است که ریای «بیشنمایی» (همان شوآف خودمان) چه آتشی است که به جانِ صداقت و «خودْ بودن» افتاده است.
من متخصص روانشناسی و جامعهشناسی و رسانه نیستم. تنها یک مشاهدهگر سادهام که در تمامی این ده سال، از همان چیزی متعجب شدهام که زمانی در یادداشتهایم در مورد برندسازی شخصی در مورد آن هشدار میدادم: اینکه «برندسازی شخصی همان شهرت نیست» و در واقع، آینهای تمامنما از شخصیت و قابلیتهای ما است که خودمان آن را میسازیم و صیقلش میدهیم تا بتوانیم در دنیای حرفهایها، ماندگار شویم و با توانمندیهایمان به خلق خدا خدمت کنیم. آن زمان من فکر نمیکردم که هدف اصلی از برندسازی شخصی، «پول درآوردن» باشد و حتی برایم بدیهی بود که «اصول اخلاق حرفهای» مانند هر حوزهی دیگری از «کار حرفهای» در این حوزه هم معنادار هستند! اجازه بدهید اعتراف کنم که اشتباه میکردم و شاید من هم اگر همان ۱۰ سال پیش، «شهرت و پول درآوردن به هر قیمتی» را انتخاب میکردم، مسیر زندگیم بهگونهای دیگر پیش میرفت و با بسیاری از رنجهایی که زندگی در این سالها بر دوشم گذاشت، اساسا مواجه نمیشدم.
اما آیا داستان به همین سادگی است؟ آیا طی آن مسیر اصلا میتوانست برای من شدنی باشد؟ کمی که دقیقتر فکر میکنم، پاسخم منفی است. نه، پای گذاشتن در چنان مسیری، اساسا نیاز به ویژگیهای دارد که من از آنها بیبهرهام. بحث در مورد اصول اخلاقی را بهکنار میگذارم و دربارهی ویژگیهایی حرف بزنم که ظاهرا برای «برندسازی شخصی» مورد نیاز است:
علاقهی حریصانه به دیده شدن توسط دیگران: یک آدمیِ کاملا درونگرا که از در دیدْ بودن وحشت دارد، قطعا از این قابلیت بیبهره است. 🙂
دایرهی تحریف واقعیت: اگر کتاب زندگینامهی «استیو جابز» بهقلم والتر ایساکسون را خوانده باشید، میدانید در مورد چه سخن میگویم! ولی در اینجا منظورم سادهتر از آن قابلیت استثنایی استیو جابز است: اینکه بتوانی دنیا و آدمها را جوری در ذهنت تصویر و تفسیر کنی که با انگارههایت همسویی داشته باشد. اشکال اینجا است که در دوران قبل از عصر شبکههای اجتماعی «یا دنیایی خواهم یافت یا دنیایی خواهم ساخت» در اغلب موارد صرفا شامل مجموعهای از خیالپردازیهای ذهنی بود؛ اما در دنیای رسانههای اجتماعی، این دنیا میتواند در خارج از ذهن فرد هم خلق شود: در ذهنِ مخاطبان سادهدلی که راهِ فرار از روزمرگی و بیمعنایی و دردهای زندگیشان را میتوانند در تصویری بیابند که یک «سلبریتی» برای آنها از زندگیش میسازد.
خودفریبی: در دنیای ادبیات و سینما، افرادی که خودشان را فریب میدهند، بهعنوان بیمارهای روانی ترسیم میشوند که برای خودشان حتی از بشریت هم خطرناکترند! اما در دنیای رسانههای اجتماعی، خودفریبی نه یک بیماری بلکه یک الزام و چه بسا یک استراتژی است!
اینها ویژگیهای کلیدی هستند که من بهعنوان ویژگی مشترکِ «ستارهها» یا همان «سلبریتیها»ی رسانههای اجتماعی مشترک هستند و بهنظر میرسد بیش از اینکه اکتسابی باشند، ذاتیاند. و لابد خوشا به سعادت این استعدادهایی که بهلطف شبکههای اجتماعی، برخلاف گذشته کشف میشوند و اجر میبینند و با زندگی رؤیایی و «لاکچری»شان مایهی رشک ما و هوادارانشان میشوند. 🙂
اگر بخواهم سطور بالا را خلاصه کنم میتوانم بگویم که: «برندسازی شخصی» این روزها به «برندبازی شخصی» بدل شده است و مهمترین راز موفقیت آن هم این است که «بتوانی خودت نباشی و به دیگران ثابت کنی خیلی بهتر از آنها و رقبای سلبریتیات خودت نیستی!»
باید اعتراف کنم زندگی در این دنیا برای انسانهای سادهدلی مثل من، زجرآور است. وقتی شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکنم و محتواهایی سرشار از روی و ریا را میبینم که تنها فقط و فقط با هدف دیده شدن (همان چند تا لایک دارهی خودمان!) تولید شدهاند تا در نهایت به یکی از دو دستاورد «شهرت» یا «ثروت» تبدیل شوند، دلم برای گذشتهای نهچندان دور تنگ میشود که در «گودر» و کمی قبلتر از آن، در «وبلاگستان فارسی»، خوشهچینی از دنیای معرفت جمعی و لذت بردن از زندگیهای سادهی آدمهایی مثل خودمان، رؤیایی دوردست نبود.
با این «دنیای قشنگ نو» و این «مدینهی باطله» چه میشود کرد؟ تحمل؟ پناه بردن به دنیای رؤیاها و خاطرهها؟ دوری و خلوتگزینی؟ واقعیت این است که پاسخی برای این سؤال ندارم. فقط میدانم برای انسانی مانند من، زرق و برق و فریبندگی این دنیا جذابیتی ندارد و ترجیح میدهم تا مانند یورگن کلوپ، انسانی معمولی و بدون «سوپرپاور» باشم که با کمک آدمهای دور و برش تلاش میکند به هدفهای بزرگ جمعی دست یابد تا اینکه مانند ژوزه مورینیو، رؤیا و توش و توان جمعی را قربانی «خاص بودن»م کنم.
و در این مسیر، همواره با زمزمهی این بیتهای زندهیاد قیصر امینپور ـ که مصراعی از آن، زینتبخش عنوان این نوشته است ـ به خودم یادآوری میکنم که راه، کدام است و چاه، کدام:
این منم در آینه یا تویی برابرم؟
ای ضمیر مشترک، ای خودِ فراترم!
در من این غریبه کیست؟ باورم نمیشود
خوب میشناسمت، در خودم که بنگرم …
سالها دویدهام از پی خودم، ولی تا به خود رسیدهام، دیدهام که دیگرم
در به در به هر طرف، بینشان و بیهدف
گم شده چو کودکی، در هوای مادرم
از هزار آینه تو به تو گذشتهام
میروم که خویش را با خودم بیاورم
با خودم چه کردهام؟ من چگونه گم شدم؟ باز می رسم به خود، از خودم که بگذرم!
کمکم کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. بهنظر میرسد دیگر تا مدت زمانی بهطول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» همزیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید و دستورات بهداشتی بهویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایلتان را کاملا جدی بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:
در جستجوی مداوم خوشبختی(«تعریف دو راهی در دنیای بیلسا ساده است: بهترین و غیرخوشحال بودن، یا صرفنظر کردن از کار و تلاش بسیار سخت و پذیرفتن معمولی بودن و یافتن خوشحالی.» دربارهی فلسفهی زندگی یکی از بینظیرترین مربیانِ تاریخ فوتبال.) (باشگاه دانشجویان فوتبال)
توضیح: آلن دوباتن در مقالهی لینک بالا با بررسی رمان «سادهدل» اثر ولتر، در باب حکمت زندگی به این پیشنهاد «رواقی» میرسد که: «باغ خودت را بیل بزن!»؛ یعنی فارغ از هیاهوی دنیا، روی کار کوچکی که ازت برمیآد، تمرکز کن؛ کاری که شب با استرسش بخوابی ولی ته دلت راضی باشی.
زندگی در دوران دنیاگیری (پاندمی): کرونا و دنیای اقتصاد، کسبوکار و فناوری:
کمکم کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. بهنظر میرسد دیگر تا مدت زمانی بهطول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» همزیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید و دستورات بهداشتی بهویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایلتان را کاملا جدی بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:
کمکم کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. بهنظر میرسد دیگر تا مدت زمانی بهطول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» همزیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید و دستورات بهداشتی بهویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایلتان را کاملا جدی بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:
کمکم کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. بهنظر میرسد دیگر تا مدت زمانی بهطول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» همزیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است کهبا احتیاط از خانه خارج شوید و دستورات بهداشتی بهویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایلتان را کاملا جدی بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:
کمکم دیگر همهی کسبوکارها و سازمانها در حال باز شدن هستند. خواهش برادرانهی من از شما مخاطبین عزیز گزارهها این است که با رعایت نکات بهداشتی از قرنطینه خارج شوید و زندگی را از سر بگیرید!
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
لینکهای منتخب لزوما مربوط به هفتهای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفتهها تعداد مطالب جذاب بیشتر از ظرفیت انتشار در پست لینکهای هفته باشند. این لینکها بهتدریج در پستهای بعدی منتشر میشوند.
میتوانید همچنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آنها را مطالعه میکنم در کانال تلگرام وبلاگ گزارهها دنبال کنید. ضمنا پستهای گزارهها بهمحض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر میشوند.
میتوانید گزیدهی بهترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه شدهی من را در تمام روزهای هفته در صفحهی پاکت من دنبال کنید!
مطالب ویژه:
هر هفته سه مطلب را بهصورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد میدهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسبوکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند: