ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
این همه از پپ درس مدیریتی گرفتیم؛ یک بار هم از خوزه مورینیو بگیریم! مختصر و مفید: وقتی میخواهید برای خودتان و سازمانتان چشمانداز تعیین کنید و هدف بگذارید، اصلا به مسیری که باید طی کنید فکر نکنید. چشمانداز به سادگی جایی است که قرار است در پایان مسیر آنجا باشید؛ مسیر رسیدن به چشمانداز را بعدا باید خودتان بسازید! فقط یادتان نرود که دستورالعمل پپ گواردیولا را برای هدفگذاری یادتان نرود: چشمانداز و هدفتان باید قابل دستیابی باشند.
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یک کشیش، یک پزشک و یک مشاور مدیریت هر از گاهی با هم گلف بازی میکردند. یک روز آنها منتظر تمام شدن بازی گروهی بودند که سرعت بازیشان بسیار پایین بود. مشاور مدیریت با بیحوصلگی گفت: «اینا چی کار میکنند؟ ما یک ساعت و نیمه منتظر موندیم! این واقعا شرمآوره.» پزشک با او موافق بود: «اونا ناامید به نظر میرسن. من که تا حالا یک مشت آدم درپیت را توی زمین گلف ندیده بودم.» کشیش که حوصلهاش سر رفته بود پیش مسئول زمین رفت و از او پرسید چه خبر است: «این گروهی که از ما جلوترن چی کار دارن میکنند؟ اینا خیلی کُندند و به نظر به درد نخور میان.» مسئول زمین با چهرهای غمگین پاسخ داد: «آره. راس میگی. اونا یک گروه آتشنشان هستن که پارسال بیناییشون رو موقع خاموش کردن آتش ساختمون باشگاه ما از دست دادن. به همین دلیل ما معمولا بهشون اجازه میدیم به صورت آزاد هر چقدر دوست دارن بازی کنن.» سه گلفباز لحظهای سکوت کردند. بعد کشیش گفت: «اوه خدای من! چقدر بد. من امشب حتما به چند تا از کشیشای مستجابالدعوهمون میسپرم که براشون دعا کنن.» پزشک هم گفت: «فکر خوبیه. من هم به یک دوست چشمپزشک جراحام زنگ میزنم تا ببینم براشون چی کار میتونیم بکنیم.» مشاور مدیریت چند ثانیهای اوضاع را سنجید و بعد به مسئول زمین گفت: «ببینم چرا اینا شبها بازی نمیکنند؟»
این حکایت یک سؤال اساسی را دربارهی ما مشاوران مطرح میکند: تا چه حد راهحلهای ما بهعنوان مشاور برای حل مسائل کارفرما به مسئلهی واقعی ربط دارد؟
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
این روزها در عصری زندگی میکنیم که “کار دانشی” یا “کار مبتنی بر اطلاعات” دارد به شکل غالب کار برای آدمها تبدیل میشود. کار بسیاری از ما بدون دسترسی به اطلاعات لازم یا گردش اطلاعات درون سازمان عملا اثربخشی و حتی بهرهوری لازم را نخواهد داشت. از آن طرف یک اشکال عمده هم در این عصر حجم عظیم اطلاعاتی است که باید توسط هر یک از ما مدیریت شوند و مدیریت آنها چندان آسان نیست. در هر حال وجود ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات هم خبر خوشی است تا بتوانیم هم به “مزیت اطلاعات” دست یابیم و هم مشکل “بمباران اطلاعاتی” را حل کنیم! چگونه؟ این، یکی از پاسخها به این سؤال است:
سه پژوهشگر مدرسهی مدیریت اسلوان دانشگاه MIT، که چند سالی است در زمینهی راههای افزایش بهرهوری با کمک IT کار میکنند، براساس تحقیقاتشان ۴ راه برای افزایش کارهای مبتنی بر اطلاعات ارایه کردهاند:
در شبکهی کاری خود یک “مرکز جمعآوری و انتشار اطلاعات” باشید و فهرست ارتباطی خود را متنوع سازید: زیاد ایمیل زدن به دوستان و همکاران و دریافت ایمیل از آنها یکی از نشانههای بهرهوری بالاست. اما در اینجا ارتباط با دیگران و داد و ستد اطلاعات با آنها است که بهرهوری را بالا میبرد؛ نه ارتباط داشتن صرف!
ایمیلهایتان را مختصر و مفید بنویسید: ایمیلهای ساده و کوتاه و متمرکز بر موضوع اصلی جوابهای سریعتری نسبت به ایمیلهای طولانی و پرحاشیه دریافت میکنند و این سرعت بالاتر در دریافت جواب، رمزی دیگر برای افزایش بهرهوری است. (قبلتر هم نوشته بودم: رزومه نوشتن مهم است؛ به شرط شبکهسازی!)
از فناوری برای انجام چند کار به صورت همزمان (Multitasking) استفاده کنید: البته باید حواستان باشد که چند کاره بودن حتی با کمک فناوری هم یک سطح بهینه دارد که از آن بالاتر، بهرهوری پایین میآید.
کارهای سادهی اطلاعاتی را به زیردستان واگذار کنید و از سیستمهای پشتیبان تصمیم استفاده کنید: بگذارید کارهایی که وقت ارزشمند شما را تلف میکنند زیردستانتان یا ابزارهای IT انجام دهند. به جای این کارها دنبال منابع جدید اطلاعات تخصصی بگردید؛ چیزی که مزیت رقابتی اصلی یک دانشکار (Knowledge Worker) است.
پ.ن. ناگفته پیداست که یک تا سه در زندگی شخصیمان هم کاربرد دارند.
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
با آغاز هر سال جدید، فعالان هر صنعت باید دو کار عمده را انجام بدهند؛ نگاه به گذشته و پیشبینی آینده. نگاه به گذشته به آنها نشان میدهد که چه کردهاند و چه باید میکردهاند و اشتباهات و کارهای درست و نقاط ضعف و قوتشان چه بودهاند. نگاه به آینده هم به آنها نشان میدهد که چه تغییرات کلانی در سطح صنعت رخ خواهد داد و بنابراین، در سال جدید باید روی چه حوزههایی تمرکز بکنند و چه کارهایی انجام بدهند. این پست تلاش دارد تا با بهرهگیری از چند منبع اطلاعاتی معتبر در زمینهی اخبار صنعت IT، تصویری را وضعیت این صنعت در سال ۲۰۱۱ ترسیم کند:
۱٫ اعتماد به صنعت آیتی نسبت به سال ۲۰۱۰ افزایش خواهد یافت و در سطح جهانی و در یک مقیاس ۱۰۰ امتیازی از ۵۶ به ۶۴ ارتقا مییابد. پیشبینی میشود مخارج صنعت آیتی حدود ۴ درصد افزایش یابند. ۵۲ درصد سازمانهای صنعت آیتی قصد دارند روی محصولات و حوزههای کسب و کار جدید سرمایهگذاری کنند و از این میان ۵۱ درصد روی محصولات مرتبط با تکنولوژی سرمایهگذاری خواهند کرد. پیشبینی میشود از نظر تعداد محصولات به فروش رفته نسبت به سال ۲۰۱۰ افزایش وجود داشته باشد؛ اما افزایش درآمدها به همین میزان نخواهد بود. (اینجا. گفتنی است این اطلاعات براساس شاخص اعتماد به کسب و کار صنعت IT که توسط مؤسسهی CompTIA توسعه داده شده است، استخراج شدهاند.)
۲٫ دستمزدها در صنعت آیتی رشد چندانی نخواهند داشت و متوسط رشد دستمزد ۰٫۷ درصد خواهد بود. هر چند اوضاع نسبت به سال ۲۰۱۰ کمی بهتر خواهد بود. روندهای بازار این را نشان میدهند: ۴۹ درصد پاسخگویان به پیمایش انجام شده گفتهاند که در سال ۲۰۱۰ افزایش حقوق داشتهاند (در برابر ۳۶ درصد سال ۲۰۰۹) و ۲۹ درصد هم مزایا دریافت کردهاند (در برابر ۲۴ درصد سال ۲۰۰۹٫) اما اوضاع برای تازهواردان بازار کار آیتی (یعنی افراد با سابقهی کار زیر دو سال) چندان روبهراه نخواهد بود و به صورت متوسط حقوقشان ۶ درصد کاهش خواهد یافت. در پیمایش انجام شده ۵۰ درصد از افراد از حقوقشان خیلی یا نسبتا راضی بودهاند (در برابر ۴۶ درصد سال ۲۰۰۹)؛ در حالی که تعداد قابل توجهی از متخصصان (یعنی ۴۰ درصد) هم گفتهاند که احتمالا برای افزایش دستمزدشان تغییر شغل خواهند داد. (اینجا)
۳٫ عناوین شغلی جذاب: تحلیلگری سیستم (مخصوصا با تمرکز بر محصولات اوراکل) و در ردهی بعد برنامهنویسی (با تمرکز بر جاوا و C/C شارپ و ++C) جذابترین مشاغل حوزهی آیتی خواهند بود. هر چند تقاضا برای مشاغل مربوط به امنیت و رایانش ابری هم دو برابر خواهد شد. (اینجا)
۴- افزایش شدید کاربردهای سازمانی موبایل: ۹ تا از هر ۱۰ سازمان قصد دارند اپلیکیشنهای موبایل بسیار بیشتری را در سازمانشان بهکار بگیرند. ۴۴ درصد از سازمانها هماینک بین ۵ تا ۱۹ اپلیکیشن را توسعه دادهاند. ۲۱ درصد روی ۲۰ اپلیکیشن یا بیشتر هدفگذاری کردهاند. مهمترین دلیل این رخداد کاهش هزینهها است (۶۳ درصد) و در ردههای بعد بهرهوری (۵۱ درصد)، تقاضاها یا نیازهای کارکنان (۵۰ درصد) و رقابت (۴۳ درصد) قرار گرفتهاند. ۸۲ درصد شرکتکنندگان این پیمایش موافق استفاده از ابرها برای میزبانی اپلیکیشنهای موبایل بودهاند. ۵۸ درصد آنها انتظار دارند با یک تا ۴ پلت فورم یا سیستم عامل موبایل کار کنند و ۳۰ درصد بین ۵ تا ۱۹ سیستم عامل را پشتیبانی خواهند کرد. البته مشکلاتی هم هست: ۴۶ درصد سازمانهایی که استراتژی خاصی برای حوزهی موبایل ندارند، قصد هم ندارند کسی را برای ساماندهی این حوزه استخدام کنند. ۴۵ درصد هم گفتهاند هیچ برنامهی مشخصی برای حوزهی موبایل ندارند! با این حال در مجموع ۵۶ درصد کل شرکتکنندگان حوزهی موبایل را برای سازمانها یک حوزهی کسب و کار حیاتی دانستهاند. (اینجا)
۵٫ افزایش تمایل به خدمات مبتنی بر رایانش ابری: به دلیل بحران اقتصادی و رکود موجود کسب و کار مربوط به ERPهای مبتنی بر ابر (Cloud ERP) رونق بیشتری خواهد یافت؛ چرا که سازمانها با خودشان فکر میکنند: “دارایی جدیدی نمیخریم؛ فقط داریم خدمت جدیدی میخریم!” که هزینههایاش پایینتر است. ضمن اینکه هزینههای نگهداری و بهروزرسانی و هزینههای نیروی انسانی سیستم هم حذف میشود. البته با توجه به اینکه ریسک تغییر ناگهانی از وضعیت موجود به سیستم مبتنی بر ابر زیاد است؛ سازمانها ابتدا تا مدتی هر دو سیستم سنتی و ابر را در کنار هم به کار میگیرند تا از کارایی سیستم جدید مطمئن شوند. یک علت دیگر این موضوع هم علاقهی بسیار زیاد کارکنان بخش IT به تحت کنترل داشتن همه چیز است: بعضی از مهندسان IT اگر شبها قبل از رفتن به خانه سرورهایشان را در آغوش نکشند، از نگرانی خوابشان نمیبرد! (اینجا)
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
آخر هفتهی بسیار بسیار شلوغی از نظر کاری داشتم؛ بنابراین پست لینکهای هفته متأسفانه به شنبه شب منتقل شد!
پیش از شروع سه نکته:
لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم.
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
مشکل کجاست؟ و مشکل کجاست ؟ ۲ (دومی جالبتره؛ مخصوصا مثالی که از اپل میزنه در مورد اینکه آدمها را به این باور میرساند که مشکلی وجود داشته که با محصولات اپل حل شده!!!) (علی مرجائی)
سحرخیز واقعا کامرواست (البته در تحقیقی که در این مطلب در موردش توضیح داده شده به این نتیجه رسیدند که بعضیها ذاتا مغزشون شبکاره!!!)
پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
میدانم که [مرگ] دارد سر میرسد و ترسی هم از آن ندارم. چون معتقدم در آن سوی مرگ، چیزی که بخواهیم از آن بترسیم وجود ندارد. فقط امیدوارم در مسیر سر رسیدناش، تا حد امکان از درد و رنج بیشتر معاف شوم. پیش از آنکه زاده شوم کاملا راضی بودم، و مرگ را هم حالتی مثل آن تلقی میکنم. آنچه به خاطرش قدردان هستم موهبت شعور است و زندگی، عشق، شگفتی و خنده. نمیتوانید بگویید که جالب نبوده، آنچه از این سفر با خودم به خانه آوردهام، خاطرات عمرم است. نیاز من به آنها تا به ابدیت، بیش از نیاز به آن مدل کوچک برج ایفل است که به رسم یادگار از پاریس به خانه آوردهام، نیست.
باور دارم که اگر در پایان همهی اینها، به فراخور قابلیتهایمان، کاری کرده باشیم که دیگران را کمی شادتر کرده باشد و کاری که خودمان را کمی شادتر کرده باشد، این کمابیش نهایت چیزی است که از ما برمیآید. کاستن از شادی دیگران، جنایت است، و ناشاد کردن خودمان، نقطهی آغاز همهی جنایتها است. باید بکوشیم تا خوشی را به جهان ببخشیم. این نکته، فارغ از هر مشکلی که ممکن است داشته باشیم و هر وضعیتی که سلامتی و شرایطمان ممکن است داشته باشند، صدق میکند. باید بکوشیم. من همیشه این را نمیدانستم و خوشحالم از این بابت که آن قدر عمر کردم تا این حقیقت را کشف کنم …
مجلهی فیلم؛ شمارهی ۴۲۱؛ بهمن ۱۳۸۹؛ ص ۶۵
پ.ن.۱٫ مدتها بود جملاتی با اینقدر قدرت در توصیف ماهیت زندگی برخورد نکرده بودم. راجر ایبرت منتقد بزرگ سینما، این روزها به دلیل ابتلا به سرطان تیروئید، روزهای آخر عمر را میگذراند.
پ.ن.۲٫ آخر هفتهی به شدت شلوغی از نظر کاری داشتهام. لینکهای هفته امیدوارم فردا منتشر شوند.
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
“آیا حس مشابهی با آن فصل که توانستید سه جام قهرمانی کسب کنید دارید؟
نه. اولا به این خاطر که در صد سال اخیر این اتفاق تنها یک بار رخ داد و نمی توان پس از دو سال بخواهیم که این افتخار تکرار شود. به بازیکنان هم گفتهام که صحبتهای احمقانهای که در مورد جامهای سه گانه و این مسائل میشود را فراموش کنند. وقتی که در ذهنات اهداف بلند بالایی داری، خیلی بد است. باید به اهداف قابل دسترس بیاندیشی!” (اینجا)
باز هم پپ گواردیولای بزرگ. من شخصا فکر میکنم این گواردیولا میتواند برای خودش جک ولشی از آب در بیاید و چند سال دیگر، بنشیند به نوشتن کتاب و سخنرانی در مورد اصول مدیریت و رهبری و حسابی پول دربیاورد. حالا تا آن موقع ما هم از ایدههای مدیریتی پپ استفاده میکنیم!
دو درس دیگر از این جملات گهربار استاد پپ:
پیروزی گذشته ربطی به پیروزی فردا (و حتا امروز) ندارد!
برای موفق شدن، هدفهای در دسترس برای خودتان تعیین کنید (یعنی همان حرف A یا معیار Attainable مدل هدفگذاری SMART)