زین راه اگر شب، گذری داشته باشد
امید ندارم سحری داشته باشد
بازیچهی تقدیر نخواهم شد از این پس
شاید که به دستش تبری داشته باشد
خوش میگذرد باد از این دشت کویری
خوش باد که از تو خبری داشته باشد …
آنقدر که من منتظرم، هیچ کسی نیست
چشمان به در منتظری داشته باشد
هرگز مطلب آخر این قصهی جانسوز
پایان غم انگیزتری داشته باشد
بیچاره شد آن مرد که از مرگ بترسد
خوشبخت که بر نیزه سری داشته باشد …
عبدالرحیم سعیدی راد