مسافر رهاییام، بشیر روشناییام
همان که داشت عمرها، مرا در انتظار تو
نگاه بیقرار را به هر غبار بسته، من
سوار تاخته برون از آخرین غبار، تو
نشستهای و بستهای به خاک این زمین، مرا
بهانههای ماندنم، تویی در این دیار ٬ تو!
دریچهای بهجانب ِ گل و ستاره و نسیم
گشوده از فضای این سیاه روزگار، تو …
حسین منزوی
***
در این روزهای سختتر از سخت برای همهی دنیا که بهلطف «ویروس کرونا» همهی بشر دارند طعم تاریکی را میچشند، بیش از هر زمان دیگری، انتظار آمدن آن «مسافر رهایی» بشریت، قلبهایمان را روشن و گرم میکند. بهامید شنیدن «بشارت روشنایی»، با دلهایی خستهتر از همیشه، دست به دعا برمیداریم که: اللّهم عجل لولیک الفرج …
عیدتان مبارک و التماس دعا.