یک: سلام. سال نو مبارک. 🙂 یک سال دیگر هم از عمرمان گذشت و حالا پای به سالی نو سرشار از فرصتهای دوباره گذاشتهایم. امروز روز اول کاری همین سال است: زمانی برای فکر کردن، رؤیاپردازی و آغاز حرکت بهسوی ساختن سالی متفاوت با زمزمهی “حول حالنا ألی احسن الحال.”
دو: سال ۹۵ سال عجیبی بود. شاید بهنوعی شبیه سال سخت ۹۰٫ و البته به تأثیرگذاری همان سال. سال توفانهای پیاپی در زندگی شخصی و کاری که پیامد آنها، آبدیده شدن دوباره در برابر ناملایمات و نداشتنها و نشدنها پس از چندین سال فرسایش روح و جان بود. سالی که با پرواز یک دوست نازنین ـ یحیی صفیآریان عزیز که هنوز هم نبودنش در باورم نیست ـ شروع شد، با بیماری ناگهانی پدر ادامه پیدا کرد (که البته خدا را شکر بهبود یافتند) و با گرهخوردگی کارها در هم ادامه پیدا کرد. و البته لازم به یادآوری نیست که سال ۹۵ چه سال غمباری برای ایران عزیزمان بود …
سه: چه چیزهایی را در سال ۹۵ جا خواهم گذاشت؟ ناامیدی (آن هم وقتی که خدای بزرگ آن بالاها حسابی حواسش به ما جمع است)، تلاشها و فکرهای بیهوده (در مسیر عبثی که راه من نیست)، انتظار داشتن از دیگران و اعتماد و خوشبینی بیش از اندازه نسبت به آنها (حتی برای رساندن خیر به خودشان!)، نگاه بلندمدت به زندگی (زندگی که در یک لحظه میتواند تمام شود …)، دوستیهای یکطرفه (و از آن بدتر دوستیهای مبتنی بر منفعت) و از همه مهمتر عدم تعادل میان کار و زندگی.
چهار: چه چیزهایی را با خودم به سال جدید میآورم؟ تصمیمات یک ماه آخر سال ۹۵ را: شروع دوباره از یک نقطهی جدید، تمرکز و تمرکز و تمرکز، زنده کردن بعضی دوستیهای نزدیکِ دور شده، ادامه دادن یاد گرفتن و خواندن و نوشتن، بازگرداندن زندگی و سفر و تفریح به برنامههای روزمره و البته کارهای هیجانانگیز دیگری که بهتدریج در موردشان خواهم نوشت.
پنج: امیدوارم سال جدید برای همهی ما، برای ایران و برای دنیا سال بهتری باشد. سالی که خبرهای بد کمتری بشنویم، سالی که برکت و شادی را در زندگیمان ببینیم و سالی که بتوانیم در آن به رؤیاهای بزرگمان هر چه بیشتر نزدیک شویم. 🙂
سال نو مبارکتان باشد و بهقول یکی از این پیامهای کلیشهای تبریک سال نو “نوروز بمانید که نوروز شمایید.” 🙂 امیدوارم لبخند و حرکت و برکت و نگاه خاص خداوند عزیز، خاصیت لحظات زندگیتان در سال ۱۳۹۶ باشد.
امیدوارم بتوانم در سال جدید با انرژی بیشتر باز هم در گزارهها بنویسم. بسمالله 🙂