درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۶): بیا ره‌توشه برداریم …

آماده‌ی هر کاری هستم. خانواده‌ام چیزهایی که دیگران جرأت گفتنش را ندارند به من می‌گویند و خودم از خودم انتقاد می‌کنم و می‌دانم که چه وقت‌هایی کار اشتباهی انجام داده‌ام. اگر لازم باشد برادرم به من سیلی می‌زند. گوستاوو ۳۵ ساله و ماریانو ۳۲ ساله هستند. آن‌ها در فوتبال خوب بودند ولی شهامت و انگیزه‌ی دنبال کردن رؤیاهای‌شان را نداشتند.” (پائولو دیبالا؛ این‌جا)

رؤیاها شاید تنها دارایی ما باشند که از آنِ خودمان باشند! ما با یاد رؤیاهای‌مان نفس می‌کشیم، با خیال خوش رسیدن به آن‌ها زندگی می‌کنیم. “اگر”ها و “ای کاش”‌ها واژه‌های آشنایی در زندگی ما هستند و افسوسِ “خوش به حال‌شان” همراه بسیاری از لحظات زندگی ما است. اما همه‌ی این‌ها مربوط به دنیای ذهنی‌مان است و دنیای واقعی خیلی معمولی‌تر از آنی است که انتظار داریم باشد.

در این میان آن‌هایی که تصمیم می‌گیرند رؤیاها را از گوشه‌ی دل و ذهن‌شان بیرون بکشند و به دنبال آن‌ها بروند، “شجاع‌دلانی” هستند که مسیر رفتن‌شان را از “بزرگ‌راه گم‌شده” انتخاب کرده‌اند. آن‌ها به‌راه می‌افتند بی‌آن‌که بدانند در مسیرشان چه خاطرات و خطراتی منتظر آن‌ها است. آیا به رؤیای‌های‌شان می‌رسند یا در راه می‌مانند؟ هیچ کس نمی‌داند. اما مسئله‌ی اصلی این‌جا است که بدون داشتن این “شیردلی” نتیجه‌ی رؤیابافی چیز بیش‌تر از رؤیابازی نخواهد بود!

جاده‌ی رؤیاها جاده‌ای پرسنگلاخ و طولانی و ناشناخته است که جای‌جای آن سراب و وهم انتظار ما را می‌کشند. اما اگر “مردِ ره” باشی همه‌ی این‌ها را به جان می‌خری و به راه می‌افتی و آن‌قدر می‌روی تا برسی. طبیعی است که در این جاده‌ی طولانی مثل هر سفر دیگری نیازمند توشه‌ای هستیم که بتوانیم دوام بیاوریم. این همان چیزی است که پائولو دیبالا فوتبالیست‌ِ جوان و دوست‌داشتنی آرژانتینی در همین آغازِ راه طولانی‌ش در فوتبال حرفه‌ای آن را کشف کرده و در چند جمله‌ی کوتاه بیان کرده است. اگر ره‌سپار جاده‌ی رؤیاها هستید، مطمئن باشید این پنج چیز را همراه خود دارید:

۱- آمادگی کافی: شما در بخش بزرگی از مسیر تنها در میانه‌ی دنیایی شلوغ و پرصدا هستید. بنابراین باید تا حد امکان به خودتان، توان‌مندی‌های‌تان و گوهر وجودی‌تان تکیه داشته باشید. بارها و بارها با “چرا”ها و “چه کنم”ها و “چطور”ها مواجه خواهید شد؛ بنابراین باید آمادگیِ هر کاری را داشته باشید، حتی کارهایی که راه و رسم آن‌ها را نمی‌دانید! شما باید یا راهی را بیابید و یا راهی را بسازید.

۲- واقع‌بینی: خبر بد این است که هر آدمی مستعد اشتباه است و خبر خوب، این‌که هیچ یک از ما از روی عمد اشتباه نمی‌کند! اشتباه‌ها نشانه‌های کم‌بود دانش و اطلاعات و مهارت ما هستند و در نتیجه، برای آن‌ها می‌توان راه‌حلی را یافت؛ البته به این شرط که توان ذهنیِ گذشتن از حسِ نامطلوب اشتباه کردن، بلند شدن بعد از زمین خوردن و ادامه دادن را داشته باشیم! در این مسیر خودانتقادی (و نه خودتخریبی) و بازخورد سازنده‌ی دیگران ابزارهای مفیدی هستند که به شما در کشف ضعف‌ها و نادانسته‌های‌تان چه برای جلوگیری از شکست خوردن و چه برای گذشتن از شکست‌ها و دوباره به‌راه افتادن کمک می‌کنند.

۳- شور درونی: از فیزیک می‌دانیم هر حرکتی نیازمند یک نیروی محرکه است و بدون این نیروی محرکه، حرکت پس از مدتی به‌دلیل اینرسی متوقف خواهد شد. حرکت در مسیرِ‌ رؤیاسازی هم از همین جنس است. نیروی محرکه و موتورِ پیش‌برنده‌ی ما در این مسیر سخت و طولانی چیزی جز تکیه بر “شور درونی” نیست: شهامت امیدوار بودن و انگیزه‌ داشتن در روزهایی که “امیدِ هیچ معجزتی” از دنیا نمی‌رود!

کوله‌پشتی‌های‌تان را ببندید که با هم به راه بیفتیم و از همین ابتدای مسیر با هم این بخش از چکامه‌ی بلند “زمستان است” زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث را زمزمه کنیم:

بیا ره‌توشه برداریم
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
تو دانی کاین سفر هرگز به‌سوی آسمان‌ها نیست …

دوست داشتم!
۷

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

4 دیدگاه برای “درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۶): بیا ره‌توشه برداریم …”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل