درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۱۳): لستر سیتی، رؤیابافی و رؤیاسازی

ما شانس کم‌تری از حریفان داریم. اگر سایر تیم‌ها کمی سرعت‌شان را بیش‌تر کنند، ما باید تلاش به‌مراتب بیش‌تری داشته باشیم. باید آرام باشیم. هواداران‌مان باید رؤیاپردازی کنند؛ اما نباید مغرور شویم. اگر ‏بتوانیم چهارم شویم و به چمپیونزلیگ برویم، باورنکردنی خواهد بود.‏ در اردوهای پیش‌فصل، به این بازیکنان باور داشتم و همه اعتماد و حمایت‌م را به آن‌ها دادم. هرگز آن‌ها را ‏سرزنش نکردم و نگفتم که ما این گل را دریافت کردیم، چون شما این کار یا آن کار را کردید؛ بلکه گفتم: ‏خب، ما دوباره صحنه‌ها را تماشا می‌کنیم و تلاش می‌کنیم بهتر شویم.” (کلودیو رانیری؛ این‌جا)

این روزها همه جا سخن از تیم دوست‌داشتنی و شگفتی‌ساز لستر سیتی است. تیمی که با امید سقوط نکردن پای به مسابقات این فصل لیگ برتر جزیره گذاشت و حالا مدعی اصلی قهرمانی است. داستان این فصل لستر، از آن داستان‌های شورانگیز و باورنکردنی است که احتمالا فقط در ورزش فوتبال می‌شود آن‌ها را در دنیای واقعی دید: داستانی شبیه داستان‌های جادویی هزار و یک شب، که در آن هر اتفاقی ممکن است بیافتد و هر فردی ـ بدون توجه به توانمندی‌هایی که به‌نظر می‌رسد دارد‌ ـ می‌تواند کارهایی بزرگ انجام دهد. البته نباید فراموش کنیم که در قله بودن لستر مدیون نتایج فوق درخشان‌ (!) غول‌های همیشگی لیگ برتر (یعنی یونایتد، سیتی، آرسنال و چلسی) در این فصل نیز هست؛ اما در هر حال استاد کلودیو رانیری و شاگردان بی‌ادعا و سخت‌کوش او خود با عمل‌کردی باثبات و کوبنده، جایگاه کنونی‌شان را با شایستگی به‌دست آورده‌اند.

کلودیو رانیری همان مربی است که همیشه نام او یادآور یک مربی معمولی و بازنده در ذهن ما است: با رزومه‌ای سرشار از نتایج معمولی با تیم‌های بزرگ! اما حالا او در جایگاهی است که شاید رشک بسیاری از مربیان بزرگ دنیا باشد. اما چه چیزی رانیری و لستر سیتی جذاب او را در این فصل موفق کرد؟ شاید هنوز برای قضاوت کامل در این مورد زود باشد؛ اما حرف‌های آقای رانیری در مصاحبه‌ای که از آن نقل قول کردم، نکته‌های جالبی را در خود برای مدیران و ره‌بران سازمانی دارند:

۱- رؤیاپردازی واقع‌بینانه: رؤیا داشته باش؛ اما واقع‌بین باش و جایگاه‌ات را در مسیر حرکت به‌سوی رؤیا فراموش نکن!

۲- خودباوری: به خودت و توانایی‌های‌ تیم‌ات احترام بگذار و اطمینان داشته باش و این احترام و اطمینان را لحظه به‌لحظه به آن‌ها نشان بده!

۳- هم‌دلی در هم‌مسیری: همه‌ی اعضای تیم ـ از جمله مدیر ـ سرنشین یک قایق در اقیانوس طوفانی محیط بیرونی هستند: آن‌ها باید هم‌مسیر باشند و همگی برای رسیدن به یک ساحل مشخص (یعنی همان رؤیای واقع‌بینانه) تلاش کنند.

۴- ایجاد هارمونی عمل‌کردی: در قایق گرفتار توفان “تیم” اگر چه اشتباه یک نفر، اشتباه همه است؛ اما عمل‌کرد خوب یک نفر لزوما به‌معنای عمل‌کرد خوب کل تیم نیست. در عین حال همه همیشه در به‌ترین وضعیت کاری خود نیستند. هنر رانیری ـ و تمامی مدیران بزرگ ـ ایجاد هارمونی بین عمل‌کردهای اعضای تیم برای خلق یک ملودی گوش‌نواز از عمل‌کرد تیمی در یک بازه‌ی زمانی بلندمدت است.

۵- همیشه به‌تر شدن: هیچ‌وقت برای جبران اشتباهات دیر نیست و از آن مهم‌تر این‌که یاد گرفتن و به‌تر شدن، در هیچ نقطه‌ای از مسیر حرکت به رؤیا (حتی در زمان فتح قله!) نباید متوقف شود.

به امید موفقیت نهایی کلودیو رانیری و ستاره‌های بی‌ادعای لستر سیتی که تا همین‌جای فصل هم برای ما روایت‌گر داستان دل‌انگیزی بودند از این‌که چگونه می‌توان رؤیایی ناشدنی را تبدیل به امیدی پرنور کرد: آن‌ها به‌جای رؤیابافی، رؤیاسازی را انتخاب کردند! 🙂

دوست داشتم!
۲

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل