“نویل از من مشورت خواست، او به خانهام آمد و با من صحبت کرد، به نویل گفتم: “نسبت به خودت مطمئن باش، نسبت به باور و عقایدت نیز ایمان داشته باش. درست مثل زمان بازیگریات که باعث شد هیچگاه پا پس نکشی!” فکر میکنم این صحبتها به او کمک خواهد کرد.” (سر الکس فرگوسن؛ اینجا)
نویل در دوران بازیگریش هیچوقت جزو ستارههای درخشان فوتبال نبود و شاید تنها او را برای سطح بازی همیشه ثابت و بدون بالا و پایینش و جاهطلبی و انگیزهی بالایش که در فریادهایش نمود پیدا میکرد، بهیاد بیاوریم (هر چند شخصا گری نویل را با گل به خودی درخشاناش در یک بازی ملی که با پاس رو بهعقب او و ناتوانی دیوید جیمز در کنترل توپ بهیاد میآورم!)
یکی از ایدههای فرگوسن بزرگ در دوران مربیگریش این بود که هیچ بازیکنی نباید از سرمربی تیم بزرگتر باشد. شاید حال و روز امروز منیونایتد و البته اینکه از کلاس درس فرگی نهایتا مربیان متوسطی مثل: “مارک هیوز” بیرون آمدند، نشانی از این باشد که این ایدهی مدیریتی فرگی چه پیامدهایی در بلندمدت دارد (و البته در تضاد با مباحث مدیریت استعداد است که این روزها زیاد آنها را میشنویم.) بنابراین زمانی این مصاحبه را خواندم با خودم فکر کردم احتمالا فرگی بزرگ در پایان مکالمه لبخندی بهسبک خودش تحویل نویل داده و گفته: “یه روزی به این نتیجه میرسی که تو همونی هستی که فکر میکنی و تازه اون روز میفهمی اونی هستی که من خواستم!”
اما در هر حال حرفهای فرگی بهترین نصیحت یکی از بزرگترین مربیان تاریخ به مربی جوانی بوده که تازه در آغاز راهش قرار دارد. پیرمرد آینهای بوده که خلاصهی نوشتههای روی لوح خشتی زندگی را برای همهی ما خلاصه کرده است: در هر کاری که آغاز میکنی مسیر طولانی پیش روی تو مسیری است که با انتخابهای درست و نادرست، تلاشها و انفعالهایت، افکار و ایدههایت، امیدها و ناامیدیهایت و بیش از هر چیزی با اعتماد به خودت ساخته میشود.
تجربه نشان داده که عقیدهی فرگوسن نیاز به تعدیل داره. ولی نه به شکل فاجعهباری که در رئال مادرید این فصل بنیتس بهنفع بازیکنان اخراج شد.
این عقیده فرگوسن در بسیاری تیم ها رعایت نمیشه و برای همین بازیکن سالاری به وجود میاد و تیم از هم میپاشه