نامه‌ای به یک دوست نادیده: تا دل به چنین شب نزنی نیست سحر نیست!

در طول سالیانی که از عمر گزاره‌ها می‌گذرد، ایمیل‌های بسیاری از دوستان جوان‌ترم دریافت کرده‌ام که از من برای هدف‌گذاری و حرکت در مسیر رسیدن به رؤیاهای‌شان کمک خواسته‌ بودند. البته من کم‌تجربه‌تر و بی‌مایه‌تر از آن هستم که بتوانم در این زمینه برای دیگران نسخه‌ای بپیچم؛ اما در حدی که توانسته‌ام پاسخ‌هایی به این دوستان داده‌ام. از این به‌بعد هر از گاهی از میان این پاسخ‌ها یکی را برای انتشار در گزاره‌ها برمی‌گزینم. امیدوارم ایده‌های مطرح شده در این متن‌ها برای خوانندگان عزیز مفید باشد.

این متن در پاسخ دوست جوانی نوشته شد که دوست داشت از هنرش در زمینه‌ی عکاسی و گرافیک برای خلق شغل رؤیایی‌اش استفاده کند و حالا با اندکی حک و اصلاح در گزاره‌ها منتشر می‌شود:

سلام 🙂

من خیلی از هنر سررشته‌ای ندارم؛ اما نکاتی که به‌نظرم می‌رسد را خدمت‌تان عرض می‌کنم:

۱- اولین و مهم‌ترین نکته: موفق‌ترین آدم‌هایی که من می‌شناسم، کسانی هستند که جایی از زندگی یک ریسک بزرگ کرده‌اند، سختی‌های‌ش را تحمل کرده‌اند و به یک موفقیت بزرگ رسیده‌اند. خود من چند سال پیش شرکتی را که در آن می‌توانستم معاون مدیرعامل شوم رها کردم و یکی دو ماهی بی‌کار بودم. اما مدتی بعد ریسکی که کردم جواب داد و به هدفی که داشتم رسیدم: من شغل‌م مشاوره به مدیران است. می‌خواستم بتوانم توان کارشناسی‌ام را مستقیم به مدیران بفروشم و برای خودم کار کنم. خیلی زودتر از چیزی که خودم فکر می‌کردم به هدفم رسیدم. 🙂

۲- در نکاتی که نوشته‌اید یک نکته‌ی مهم وجود داشت: این‌که نگران تأثیر نیازهای مالی روی زندگی‌تان هستید. من می‌خواهم بگویم که اگر چه نیازهای مالی قطعا جزو اولویت‌های زندگی هر فردی در کار کردن هستند؛ اما نباید از ترس آن‌ها تصمیم به رها کردن رؤیاهای‌مان بگیریم. ممکن است به‌صورت مقطعی فشارهایی را تحمل کنیم؛ اما اگر واقعا به موفقیت امیدوار باشیم و اگر در حوزه‌ای کار بکنیم که هم تخصص‌ش را داریم و هم علاقه‌اش را؛ آن وقت موفقیت خیلی زود از راه می‌رسد.

۳- شما در گذشته در رشته‌ی خودتان موفقیت‌های بسیاری داشته‌اید. در دانشگاه‌ خوبی درس خوانده‌اید. هنرمندید! از همه مهم‌تر این‌که هنوز بسیار جوانید. خیلی چیزها را می‌توانید تجربه کنید. همه‌ی ما نقاط قوتی داریم که خاص خود ما است. بنابارین داشته‌های‌تان را مرور کنید! همه‌ی این‌ها می‌توانند خمیرمایه‌های ظهور یک هنرمند بسیار موفق باشند که برای خودش کار می‌کند و کاری را هم انجام می‌دهد که دوست‌ش دارد.

۴- جمع‌بندی نکات یک و دو و سه: من از وضعیت زندگی شما بی‌خبرم؛ اما احتمالا ارزش‌ش را دارد که ریسک کنید و مدتی را آن‌طوری که دوست دارید زندگی و کار کنید (به اولویت زندگی بر کار هم توجه کنید.) من خودم در آن یک ماه و اندی بی‌کاری بعد از سال‌ها تلاش شبانه‌روزی واقعا همان‌طوری که دوست داشتم زندگی و کار کردم. از زندگی‌ام حسابی لذت بردم. فشار عصبی ناشی از کار از دوشم برداشته شد و به این ترتیب بسیاری از مشکلات جسمی‌ام نیز حل شدند! در این دوره‌ی بی‌کاری، گزینه‌های بسیاری را برای آینده‌ی زندگی‌ام کشف کردم که قبلا ـ چون زندگی‌ام و تفکرم کارمندی بود ـ آن‌ها را نمی‌دیدم. طبیعتا در آن دوره درآمدی نداشتم (و واقعا اواخرش دیگر احساس خطر می‌کردم!)؛ اما آن دوره مثل کلاس درسی بود که من را برای یک سال سرشار از موفقیت آماده کرد.

۵- البته نباید فراموش کنید که ریسک‌پذیری تمام ماجرا نیست و تنها تصمیمی سخت برای شروع یک مسیر طولانی است! وقتی که در جهت دلخواه‌تان در زندگی به‌راه افتادید باید بتوانید هم فرصت‌سازی بکنید و هم از فرصت‌ها استفاده کنید. مثلا مدت کوتاهی با یک آژانس عکاسی یا تبلیغاتی به‌صورت مجانی کار کنید تا کیفیت عکس‌های‌تان را ببینند و بعد با شما قرارداد همکاری امضا کنند. یا در چند مسابقه‌ی عکاسی شرکت کنید و برنده شوید تا اسم‌تان به گوش آدم‌ها آشنا بشود. حتی می‌توانید یک سایت اینترنتی (به‌سادگی یک وبلاگ) تأسیس کنید و در آن در مورد تخصص‌تان بنویسید یا عکس‌های‌تان را بگذارید (این‌طوری هم به علائق تئوریک‌تان می‌رسید و هم به علائق عملی‌تان!)

۶- ریسک‌‌پذیری همراه با فرصت‌سازی و فرصت‌جویی اگر چه شرط لازم موفقیت هستند؛ اما شرط کافی نیستند. شرط کافی خیلی خیلی ساده‌تر از این حرف‌هاست: همین امروز شروع کنید و دست به‌عمل بزنید. حالا این شروع کردن می‌تواند خیلی ساده صرفا از “فکر کردن” و “تحلیل شرایط” شروع شود. اما نباید در همین مرحله توقف کنید. کم‌کم سعی کنید روزانه بخشی از زمان‌تان را به کارهایی که دوست دارید انجام دهید، تخصیص بدهید. می‌توانید کارتان را کم‌کم از تمام‌وقت به نیمه‌وقت یا ساعتی تقلیل دهید و به جای آن، روی کارهای مورد علاقه‌تان تمرکز کنید. مطمئنم خیلی زود راه پول درآوردن از کارهای مورد علاقه‌تان را هم پیدا خواهید کرد …

۷- همین اواخر جایی خواندم که فرمول زندگی موفق این‌گونه است:

زندگی موفق = قطعیت + رؤیا + واقعیت

اگر چه واقعیت در اختیار ما نیست و بسیار مهم است؛ اما پذیرش واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی، هنوز می‌توان رؤیاها را به قطعیت رساند!

برای‌تان در رؤیابینی و رؤیاسازی در مسیر آینده‌ی زندگی‌تان آرزوی موفقیت دارم.

دوست داشتم!
۱۱

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

2 دیدگاه برای “نامه‌ای به یک دوست نادیده: تا دل به چنین شب نزنی نیست سحر نیست!”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل