بهرهوری از واژههای زیبا و دوستداشتنی و پرکاربرد این روزها است. بهرهوری حلال بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی و کسب و کاری و حتی اجتماعی و فردی کشور دانسته میشود. همهجا سخن از پایین بودن بهرهوری است. مدیران از بهرهوری پایین نیروی انسانی خود شکایت دارند. در مقابل کارشناسان و کارمندان نیز همهی مشکلات را بر گردن نظامهای ضعیف سازمانی، در دسترس نبودن منابع مورد نیاز، تصمیمات اشتباه مدیران و چیزهایی شبیه اینها میاندازند. اما این بهرهوری چیست که همه به دنبالش هستند و هیچوقت نیست یا اگر هست کم است؟
بهرهوری را میتوان “انجام درستِ کارهای درست” تعریف کرد. در واقع بهرهوری مساوی است با اثربخشی (انجام کار درست) بهعلاوهی کارایی (انجام درست کار.) با چنین تعریفی میتوان ایدههایی در مورد جلوههای بهرهوری در دنیای واقعی کشف کرد. یک نکتهی بسیار مهم که نباید فراموش کنیم این است که بهرهوری با همین تعریف در حوزهی زندگی شخصی هم مثل دنیای کسب و کار معنادار است. ما در زندگی شغلی و شخصیمان نیازمند این هستیم که کارهای درست را بهشیوهای درست انجام دهیم. با چنین برداشتی از بهرهوری است که مشخص میشود بهرهوری در واقع یک سبک زندگی است که باید خودمان در پیش بگیریم و در واقع خیلی هم به سازمان و مدیراناش ارتباطی ندارد!
اما شاید برای بهتر درک کردن مفهوم بهرهوری در زندگی شخصی و شغلی بد نباشد چند باور نادرست در مورد بهرهوری فردی را با هم مرور کنیم:
۱- بهرهوری بهمعنی زیاد کار کردن نیست؛ اگر چه زیاد کار کردن در دورهی زمانی کوتاهی شما را بهرهورتر خواهد کرد!
۲- شلوغ بودن سر شما بهمعنی بهرهوری نیست!
۳- اینکه حس میکنید بهرهوری دارید، بهمعنی این نیست که بهرهور هستید!
۴- بهرهوری بهمعنی حذف زمان استراحت و زندگی شخصی نیست!
۵- بهرهوری بهمعنی این نیست که همیشه در حال برنامهریزی کردن باشیم: کار کردن مهمتر است!
پ.ن.۱٫ این مطلب پیش از این در خبرنامهی ایمیلی کار حرفهای راهکاو منتشر شده است. برای ثبتنام و دریافت مطالب این خبرنامه به سایت راهکاو مراجعه فرمایید.
پ.ن.۲٫ رونوشت به خودم در همین روزها. 🙂