“با تشکر از پپ، من به بازیکن بهتری تبدیل شدم. در پستهای مختلف میتوانم بازی کنم. با همبازیانم در حین بازی دائما پستهایمان را عوض میکنیم تا حریف سردرگم شود. احساس میکنم که دائما در حال بهتر شدن هستم. مشخصا نسبت به فصل پیش بهتر شدیم، چون همدیگر را بهتر میشناسیم و درک بهتری از بازی یکدیگر داریم. این چیزی است که مربی میخواهد در بازی ما ببینید.” (فرانک ریبری؛ اینجا)
توصیف فرانک ریبری بدقلق و بداخلاق از پپ بسیار جذاب است. ریبری به نکتهی شگفتانگیزی اشاره میکند که پیش از این در حرفهای اولی هوینس در مورد پپ هم آن را شنیده بودیم: حس خوب رشد و پیشرفت همیشگی و دائمی. بزرگترین کار یک رهبر و مدیر همین است: بهتر کردن آدمها، آموزش آنها، کمک به آنها برای خودشکوفایی و ایجاد این حس در آنها که “تو داری هر روز بهتر میشوی.” اما این جملهی آخری، همان چیزی است که یک مدیر و رهبر بزرگ را از دیگر همتایانش متفاوت میکند. مدیران و رهبران سازمانی! به آدمها کمک کنید بهتر شوند، این بهتر شدن را به خود آنها نشان دهید و حس خوب بهتر شدن را هم در درون آنها بیدار کنید!
اما مقایسهی حرفهای ریبری با هوینس یک نکتهی مهم دربارهی برندسازی شخصی را هم به ذهن میآورد: وقتی آدمهای متفاوتی دربارهی تو حرف یکسانی میزنند، یعنی برند شخصی تو ساخته شده است! حالا این برند میتواند خودساخته و روی ویژگیهای مثبت تو باشد و میتواند با گفتار و رفتار و منش تو بهصورت ناخواسته ایجاد شده باشد.