خوب کمکم کلیات در حال تمام شدن هستند و داریم وارد موضوعات اصلی مربوط به توسعهی کسب و کارهای کوچک میشویم. این هفته دربارهی موضوعی حرف میزنیم که از نظر من در این سلسله درسها مهمترین موضوع است: برای راهاندازی کسب و کار کوچکمان باید چه اطلاعاتی داشته باشیم؟ این سؤال بسیار مهم و کلیدی است. من غالبا در مباحث مربوط به کسب و کارهای کوچک، دیدهام که به این موضوع توجه نمیشود و یکی از اصلیترین دلایل شروع کردن به نوشتن این سلسله درسها تأکید بر اهمیت این موضوع بود که: برای راهاندازی یک کسب و کار کوچک، تنها به اطلاعات بازار و مشتریان نیاز نداریم! موضوعات بسیار زیاد دیگری هستند که باید به آنها فکر کنیم.
اما این اطلاعات حیاتی که اینقدر دربارهشان صحبت میکنیم چیستند؟ در مطالعات یک پروژهی پژوهشی که سال گذشته برای یک نهاد دولتی در زمینهی سیاستگذاری دولت برای حمایت از کسب و کارهای کوچک انجام دادیم، به مدل زیر برای مطالعهی وضعیت یک کسب و کار کوچک در چارچوب تعاملاتش با محیط پیرامونی آن دست یافتیم:
خیلی ساده و مختصر و مفید این مدل دارد به ما میگوید که: یک کسب و کار در یک نگاه کلان همچون فرایندی است که در آن تعدادی ورودی به محصولات / خدمات مورد انتظار مشتریان تبدیل میشوند. در این فرایند ما با عوامل زیر سر و کار داریم:
الف ـ ورودیهای صنعت: طبق الگوی فرایندی هر صنعت، یک سیستم باز است که برای تولید محصولات یا عرضهی خدمات خود نیازمند گروهی از ورودیها است که باید طی فرایندهای درونی بنگاههای فعال در سطح صنعت پردازش و تبدیل شوند. هر صنعت بسته به نوع فرایند و تابع تولید آن، دارای ورودیهای خاص خودش است. در یک نگاه کلی میتوان ورودیهای صنعت را در چهار دستهی نیروی انسانی (متخصصان، کارکنان و …)، منابع (منابع مالی ـ همان پول خودمون! ـ، مواد اولیه و …)، فناوری (هم فناوری سخت مثل ماشینآلات و دستگاهها و هم فناوری نرم مانند نرمافزارها و پلتفرمهای نرمافزاری) و دانش و اطلاعات (شامل: دانش فنی Know How، دانش مدیریت و کارآفرینی و اطلاعات و آمار صنعت مورد نظر.)
ب ـ فرایند پردازش صنعت: بنگاههای کوچک و متوسط صنعت فاوا با دریافت ورودیها مذکور و ترکیب و بهکارگیری و پردازش آنها در قالب مدل کسب و کار خود، محصولات و خدمات فاوا را به مشتریان عرضه و از این راه کسب درآمد میکنند. فرایند پردازش در سطح هر صنعت خود شامل سه بخش است:
۱- محیط کسب و کار: منظور از محیط کسب و کار، وضعیت محیط اقتصادی کلان کشور و عوامل تأثیرگذار بر همهی کسب و کارها بدون در نظر گرفتن صنعت و حوزهی فعالیت آنها است. در اینجا وضعیت کلی اقتصاد کشور (نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، نرخ تورم، وضعیت رکود در اقتصاد و …)، فرایندهای راهاندازی و مدیریت کسب و کار و تجاریسازی ایدهها و … بررسی میشوند. همینجا باید اشاره کنم یک منبع خوب اطلاعاتی در این زمینه گزارش Doing business iran بانک جهانی است که هر ساله براساس خوداظهاری نهادهای سیاستگذار اقتصادی کشورمان تهیه میشود. در زبان فارسی هم این سایت به اطلاعرسانی در مورد این موضوع براساس اقدامات انجام شده توسط دولت جمهوری اسلامی ایران میپردازد که منبع بسیار مهم و قابل توجهی است.
۲- محیط خاص صنعت مورد نظر: هر بنگاه علاوه بر فعالیت بر بستر محیط کسب و کار کلان کشور، در محیط خاص صنعت خود نیز فعالیت دارد. در اینجا مسئلهی اصلی، تحلیل نوع حوزههای فعالیت اصلی در سطح صنعت است. در حال حاضر در کشور در صنعت مورد نظر چه بنگاههایی فعالاند؟ کدام محصولات و خدمات در حال حاضر ارائه میشوند و کدام حوزهها توجهی نشده است که میشود به آنها وارد شد؟ جایگاه ایدهی نو یا ایدهی بهینهساز ما در این صنعت در کجاست؟ و سؤالاتی دیگر از این دست.
۳- بنگاه: سطح بنگاه، خردترین سطح تحلیل در نگرش به صنعت است. در نگرش به بنگاه از این زاویهی دید، هدف تعیین عوامل درونی است که بر توان بنگاه برای حضور و رقابت در صنعت اثرگذارند. برای تعیین مهمترین عوامل تأثیرگذار میتوان از مدل سه عاملی: منابع انسانی (چه مهارتهای فنی / مدیریتی / بازاریابی و … در سازمان مورد نیاز است؟)، فرایندها (در سازمان کارها ـ مثلا طراحی محصول، بازاریابی، فروش و … ـ به چه ترتیبی انجام میشوند و مسئولشان کیست؟) و فناوری (به چه فناوریها و ابزارهای فناورانهای نیازمندیم؟ تا چه حد لازم است از فناوری پیشرفته استفاده کنیم؟ و …) استفاده کرد.
ج ـ بازارها: محصولات و خدمات بنگاه کوچک ما باید توسط مشتریان خریداری شوند. در واقع بدون وجود مشتری، وجود یک بنگاه معنادار نخواهد بود. از یک زاویهی دید کلان، میتوان مشتریان را به سه دستهی: مشتریان بخش دولتی، مشتریان بخش خصوصی و مشتریان خارجی تقسیم کرد.
د ـ قوانین و مقررات: تمامی سه بخش فوق بر بستر قوانین و مقررات کشوری انجام میشوند؛ از جذب نیروی انسانی و منابع مالی و خرید مواد اولیه گرفته تا فروش محصولات در داخل و خارج کشور. قوانین و مقررات سه تأثیر کلی بر کسب و کار کوچک شما دارند:
۱- ایجاد محدودیت: مثلا خرید و فروش برخی کالاها در کشور ممنوع است.
۲- رسمیت بخشیدن به کسب و کار: مثلا شما برای راهاندازی کسب و کارتان باید شرکتتان را ثبت رسمی کنید و در ادارهی مالیات و بیمه پرونده درست کنید.
۳- حمایتگر و تسهیلکننده: دولت برای توسعهی کسب و کارهای کوچک قوانین و مقررات حمایتی و تسهیلکنندهای دارد که با آگاهی از آنها میتوانید خیلی از کارهای بهظاهر سخت (مثلا تأمین منابع مالی، تجهیزات مورد نیاز و …) را راحتتر انجام دهید!
هر کدام از حوزههایی که به آنها اشاره کردیم، آنقدر گستردهاند و آنقدر ریزهکاری دارند که در چند پست کوتاه وبلاگی نمیشود به آنها پرداخت. تمام هدف من در اینجا نشان دادن این موضوع به کارآفرینان امروزی و آینده است که برای راهاندازی و توسعهی کسب و کار تنها آشنایی با روال وام دادن فلان بانک و نوشتن طرح تجاری کفایت نمیکند. شما باید در هنگام طرحریزی کسب و کارتان به تمامی حوزههای بالا حداقل فکر کنید و چه بهتر که در موردشان تحقیق کنید و اطلاعات لازم را جمعآوری کنید. البته براساس طرح درسمان در درسهای آینده به برخی از این موضوعات (از جمله فرایندهای داخلی بنگاه) خواهیم پرداخت. من هم سعی میکنم در آیندهی نزدیک منابعی را برای آشنایی با جزئیات این حوزهها و روشها و ابزارهای مطالعه و تحلیل آنها معرفی کنم.
پایان درس پنجم. هفتهی آینده به موضوع بسیار جذاب “ایدهپردازی” که اولین گام عملی در راهاندازی کسب و کار کوچک ماست خواهم پرداخت.
پ.ن. علاقهمندان استراتژی و تحلیل کسب و کار هم به این مدل توجه بسیار کنند که برای تحلیل محیط رقابتی مدل بسیار جالبی است. 🙂
از طریق ایمیل برایتان میفرستم.
سلام
منتظر جوابتان هستیم؟
ایمیلتان را دیدم و به آن پاسخ دادم. لطفا ایمیلتان را چک کنید. 🙂
به خاطر جوابی که دادید ممنونم من برای شما متنی که مربوط به دلیلی که باعث شده فکر کنیم نیاز به مدیر عامل با مدرک لیسانس هست را برایتان ارسال کردم
متاسفانه من با مسنجر کار می کنم متوجه ایمیل ارسالی شما نشده بودم
بابت همه چیز ممنون
سلام
من به سؤال شما از طریق آدرس ایمیلی که در وبلاگ ثبت شده پاسخ دادم؛ ولی ظاهرا ندیدید. بنابراین پاسخی که دادم را اینجا هم میگذارم. لطف کنید و اگر سؤالی دیگری داشتید از طریق ایمیل من (gozareha@gmail.com) مطرح کنید:
راستش موضوع سؤال شما از اول برای من عجیب بود. من نمیدانم چه کسی به شما این اطلاعات را داده که برای مدیرعامل شدن حتمن باید مدرک لیسانس داشت؟ خیلی از دوستان من که طرح وب هستند و بیزینسهای آنلاین دارند هم مثل همسر محترم شما تحصیلات دانشگاهی ندارند و اتفاقن یکی از دوستان خیلی نزدیک من که من خودم با شرکتش همکاری دارم اصلن دیپلم ندارد!
من چون شک داشتم یک بار قانون تجارت ـ که مرجع ثبت شرکتها در کشور است ـ را چک کردم. در متن قانون هم هیچ جایی به این موضوع اشاره نشده! اینجا را ببینید. در مستندات مربوط به ثبت شرکتها در سایت خود سازمان ثبت اسناد (اینجا) هم چنین شرطی گذاشته نشده.
با توجه به زمینهی کاری همسرتان، برای گرفتن یک مجوز خاص نیاز به داشتن مدرک لیسانس دارند و آن هم مجوز شورای عالی انفورماتیک است (اینجا.) من نمیدانم آیا همسرتان با بخش دولتی هم پروژه داشتهاند یا اصلن جزو بازار هدفشان هست یا خیر که نیاز به مجوز شورا داشته باشند؟
فعلا این پاسخ اولیه را از من داشته باشید و لطفن به سؤالاتی که مطرح کردم جواب بدهید تا ببینیم در صورتی که واقعن به داشتن مدیرعامل صوری نیاز باشد باید چه کار کرد؟
من دو روز پیش جواب سؤالتان را خدمتتان ایمیل کردم. شما ایمیلتون را چک نمیکنید یا آدرس ایمیلی که اینجا نوشتید اشتباهه!؟
با سلام
هنوز به این کامنت ها جواب ندادین
یا حوصله جواب دادن ندارین یا هنوز سرحال نشدین ؟ ولی خوب این همه وقت زمان زیادی هست امروز ۱۲ خرداده یعنی ده روز پیش کامنت گذاشتم
اوکی امیدوارم که حالتون خوب بشه و سلامتی بهتون برگرده
فکر می کنم سونای بخار و جکوزی برای گرفتگی ها این شکلی خوب باشه و البته بعدش ماساژ خوب
و استراحت کافی تا خوب بشه
خوب دقیقن من هدفم این بود که این سؤال برای کارآفرینان جوان ایرانی پیش بیاد! 🙂 بعدا در این زمینه خواهم نوشت و به سؤالتان جواب خواهم داد.
من متأسفانه این روزها دچار گرفتگی شدید در ناحیهی عضلات پشت و گردنم شدم و پستهای وبلاگ فعلا دارند از قسمت پیشنویس منتشر میشوند. دیشب این را نوشتم که بهمحض برطرف شدن مشکلاتم پاسخ کامنتها را میدهم.
سلام بعد از چند روز هنوز هیچ جوابی به هیچکدوم از کامنت ها ندادین چرا ؟ اگر قرار هست که جواب ندین مفهوم کامنت گذاشتن چی می شه اونوقت ؟
سلام.
فرمودید: “دولت…قوانین و مقررات حمایتی و تسهیلکنندهای دارد که با آگاهی از آنها میتوانید خیلی از کارهای بهظاهر سخت را راحتتر انجام دهید!”
مثلا چی؟ از کجا (به آسانترین شکل) از همین قوانین آگاه بشیم؟
با سلام
یه سوال داشتم ما یه شرکت با مسئولیت محدود رو چند سال پیش ثبت کردیم و به خاطر این که شوهرم از لحاظ سربازی مشکل داشت سراغ پروانه کسب و اجرایی کردن نرفتیم
شوهرم خودش با مطالعه تونسته برنامه نویسی یاد بگیره و پروژه های خیلی خوبی هم کار کرده ولی چون سوادش در حد سیکل هست نمی تونه مدیر عامل شرکت باشه و متاسفانه به خاطر این که یکی از شرایط مدیر عامل لیسانس یا فوق دیپلم با پنج سال سابقه کار هست نمی تونیم شرکت رو راه اندازی کنیم
به نظرتون ما می تونیم از کسی بخواهیم به صورت صوری بیاد و اسمش رو به عنوان مدیر عامل در شرکت بزنیم و بتونیم به این روش برای شرکت پروانه کسب بگیریم یا این که مشکل حقوقی داره این کار ؟
بعدش به نظرتون چطور باید با اون آدم کار کنیم یه پولی اول کار بهش بدیم ؟ یا یه سهم از کار شرکت ؟ با توجه به این که همه کارها رو شوهرم خودش انجام می ده می پرسم که بعدا خود همین کار و همین فرد برای ما درد سر نشه و توقعش بالا نره و از این حرفا
کلا اگر بتونید یه پستی درباره همین مشکل داشته باشید ممنون می شم چون فکر می کنم مشکل خیلی ها باشه که با توجه به توانی که دارند به خاطر این شرایط نمی توانند شرکت رو از حالت روی کاغذ به صورت کامل به حالت قانونی و آشکار و اداره ای و پروانه کسب دار درش بیارن
ممنون می شم لطف کنید و جواب بدید
با تشکر مطالب برای بنده بسیار عالی و مفید هستند