تجربیات یک کارگاه: CMC می‌شویم!؟

آبان پارسال دو کارگاه آموزشی مشاوره‌ی مدیریت به‌فاصله‌ی کمی برگزار شد که من هم در موردشان این‌جا نوشتم. آن‌جا نوشته بودم که جمع‌بندی من مفیدتر بودن کارگاه آموزشی CMC (گواهی‌نامه‌ی رسمی مشاوره‌ی مدیریت شورای بین‌المللی انجمن‌های مشاوران مدیریت) است. قصد داشتم در این کارگاه شرکت کنم که هم‌زمانی آن با روز یکی از کلاس‌های من که استادش هم بسیار به حضور و غیاب حساس بود، باعث شد شرکت نکنم (هر چند ایشان خودش در این کارگاه شرکت کرده بود و سر کلاس نیامد! :))

انجمن مشاوره‌ی مدیریت ایران هفته‌ی پیش مجددا این کارگاه را با حضور همان استاد دوره‌ی قبل ـ آقای آنتون فلاریجان باریسیچ (رئیس اجمن مشاوره‌ی مدیریت کروواسی و رئیس کمیته‌ی گواهی‌نامه‌ی CMC در ICMCI) ـ برگزار کرد و من این‌بار توانستم در این کارگاه دو روزه شرکت کنم. تجربه‌ی بسیار جالب و هیجان‌انگیزی بود. بنابراین بد ندیدم نکات مهم این کارگاه را بنویسم:

۱- کارگاه با معرفی شورای بین‌المللی انجمن‌های مشاوره‌ی مدیریت و گواهی‌نامه‌ی CMC آغاز شد. بحث درباره‌ی ماهیت کار مشاوران و نگاه مشتریان به صنعت مشاوره مبحث بعدی بود. بخش بعدی یک تمرین گروهی برای تعریف صنعت مشاوره‌ با توجه به ویژگی‌های خاص بازار ایران بود که استاد را به این نتیجه رساند که مشاوران ایرانی درک بسیار خوبی از صنعت مشاوره دارند. با بحث درباره‌ی وضعیت صنعت مشاوره در دوران رکود و بعدتر، یک تمرین گروهی برای طراحی یک بیزینس مدل جدید برای یک شرکت مشاوره در ایران روز اول به پایان رسید. روز دوم هم به ارایه‌ی بیزینس مدل‌های طراحی شده و بحث درباره‌ی آن‌ها و بررسی فرایند استاندارد مشاوره‌ی مدیریت گذشت.

در مجموع به‌نظر می‌رسید که ما مشاوران ایرانی واقعا درک خوبی از ماهیت کار مشاوره داریم و مشکل از جانب کارفرماها است که بلد نیستند از ما درست استفاده کنند! 🙂

۲- پرزنت بعد از ظهر روز اول به بحث روندهای صنعت مشاوره در دوران رکود اختصاص داشت. نکته‌ی بانمک‌اش این بود که دقیقا خدماتی که الان در دنیا خریداری ندارند در ایران کاملا روی بورس هستند و بالعکس! مثلا در دنیا الان مشاوره‌ در زمینه‌ی کاهش هزینه‌ها کم‌ترین تقاضا را دارد؛ چیزی که در صدر نیازهای بازار ایران قرار دارد.

۳- چند آمار جالب: در دنیا در حال حاضر بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار مشاور مدیریت داریم! مشاوره‌ی مدیریت از نظر اندازه‌ی بازار سومین کسب و کار خدماتی جهان است! حدود ۱۰ هزار نفر در دنیا گواهی‌نامه‌ی رسمی CMC دارند.

۴- تا سال ۲۰۱۲ استاندارد ایزوی خدمات مشاوره هم به‌تصویب می‌رسد و اجرایی خواهد شد.

۵- هر ۳ سال کار کردن به‌عنوان مشاوره‌ی مدیریت برابر ۱۵ سال سابقه‌ی مدیریت است! (پیش‌نیاز CMC شدن یکی از این دو تا است.)

۶- مهم‌ترین مشکل مشاوران در سراسر دنیا مثل ما مشاوران ایرانی پول گرفتن از کارفرماست!

در حاشیه‌ی این کارگاه، یک خبر مهم اعلام شد: ، به احتمال بسیار زیاد تا یک ماه آینده به‌عضویت رسمی ICMCI در می‌آید و در نتیجه می‌تواند به‌صورت رسمی گواهی‌نامه‌ی CMC را هم صادر کند. همین کارگاهی که ما شرکت کردیم، پیش‌نیاز آموزشی این کار است و در کنارش داشتن سابقه‌ی کار لازم، نوشتن داستان موفقیت از دو سه تا پروژه‌ی انجام شده در سال‌های اخیر و در نهایت پرزنت یکی از آن‌ها برای داوران داخلی مسیر دستیابی به مدرک CMC است. همین که داوران داخلی هستند و مدرک بین‌المللی، به‌نظرم مسئله‌ی بسیار مهمی است.

دو تا اتفاق بانمک هم در حاشیه‌ی این کارگاه افتاد که می‌نویسم‌شان: یکی این‌که وقتی استاد درباره‌ی پول ندادن کارفرماها صحبت کرد، از ما پرسید شما چه راه‌کاری دارید؟ یکی از دوستان مشاور گفت ما “شرخر” استخدام می‌کنیم. مترجم بنده خدا مانده بود چطور این اصطلاح را ترجمه کند!

دومی که بانمک‌تر هم بود این‌که استاد می‌خواست یک سایت اینترنتی را به ما نشان بدهد که بعدا استفاده کنیم. خلاصه وارد سایت شد و روی یکی از پیوندهای داخل سایت کلیک کرد … ۵ دقیقه‌ای مترجم و بچه‌ها داشتند برای ایشان توضیح می‌دادند که جریان این صفحه‌ی پیوندها چیست!

در مجموع کارگاه بسیار خوبی بود. شاید خیلی هم نکات جدیدی برای اغلب ما به همراه نداشت؛ اما هم‌نشینی با تعداد زیادی مشاور حرفه‌ای (و البته مثل خودم جوان!) و شبکه‌سازی و تبادل تجربیات با آن‌ها، فرصت جالبی بود که واقعا از آن لذت بردم. دیدن این همه مشاور جوان و علاقه‌مند با ایده‌های بسیار خوب در مورد کار مشاوره لذت مضاعفی برای من به‌همراه داشت.

بعدا در مورد برخی نکات فنی جالبی که از این کارگاه یاد گرفتم هم خواهم نوشت. امیدوارم خیلی زود امکان CMC شدن و در نتیجه فراهم شدن زمینه برای ورود به بازارهای جهانی مشاوره برای مشاوران توان‌مند ایرانی ایجاد شود. به امید آن روز.

دوست داشتم!
۰

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل