درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۳۲): زندگی به سبک پپ یا خوزه!؟

امشب ال‌کلاسیکوی برگشت سوپر کاپ اسپانیا برگزار می‌شود. به این مناسبت قصد دارم به موضوع جالبی نگاه کنم که به‌نوعی فلسفه‌ی رقابت مربیان این دو تیم محسوب می‌شود. نکته‌‌ای که البته فارغ از بحث رقابت، در زندگی همه‌ی ما انسان‌ها هم نمود بسیار زیادی دارد.

به نوع رفتار پپ گوآردیولا و مورینیو توجه کنید:

۱- استراتژی مورینیو ـ تحقیر: برای مورینیو همیشه رقبا هیچ‌اند. او و تیم‌اش همیشه برترند؛ چه ببرند و چه ببازند. تنها نقش رقیب (و در واقع تنها خوبی رقیب) این است که وجود دارد تا آقای خاص با قدرت بی‌پایان‌شان تحقیرش کنند و بعد سرمست از پیروزی، از توان‌مندی خودشان لذت ببرند. در این استراتژی رقابت، حریف فقط به‌درد تحقیر شدن می‌خورد؛ بنابراین اگر رقیب تحقیر نشد و یا بدتر شما را با ۵ گل نابود کرد، آن‌وقت عوامل خارجی ـ مثل داور و یوفا و … ـ هستند که باعث باخت شما شده‌اند. در استراتژی مورینیو، بدون رقیب آدم نمی‌تواند از خوبی‌ها و توانایی‌های خودش لذت ببرد. بنابراین وقتی به رقیبی برخورد کنی که نمی‌توانی بر او پیروز شوی و وقتی که زندگی‌ات آن‌طوری پیش نمی‌رود که فکر می‌کنی باید پیش برود (یعنی به‌نوعی شکست در زندگی!)، این دیدگاه‌ات می‌شود بزرگ‌ترین عامل تخریبی روحیه برای خودت.

۲- استراتژی پپ ـ لذت بردن از توانایی خود: پپ اما جور دیگری فکر می‌کند. پپ معتقد است در درجه‌ی اول باید از خوبی‌ها و توان‌مندی‌های خودمان لذت ببریم؛ چه رقیبی باشد و چه نباشد. وقتی این‌طوری به قضیه نگاه کنیم، آن‌وقت رقابت هم می‌شود آزمونی برای سنجیدن میزان این توانایی در عمل. اگر رقیب را بردیم، یعنی واقعا توانایی‌مان بیش‌تر از رقیب بوده و این یعنی لذت مضاعف؛ ولی حتا اگر هم نبردیم، آن‌وقت توانایی ما زیر سؤال نمی‌رود: رقیب قدرت بیش‌تری داشته. ما حالا فرصت داریم که روی به‌تر شدن‌مان برای رسیدن به‌ رقیب تمرکز کنیم و لذت تلاش برای به‌تر شدن، می‌شود لذت مضاعف‌مان! بنابراین در استراتژی پپ، همیشه آدم از چیزی که هست لذت می‌برد؛ نه از لذتی که دیگران با تحقیر شدن‌شان تقدیم‌اش می‌کنند. و این یعنی این‌طوری زندگی کردن، شکست ندارد.

می‌خواهم بگویم که این دو نوع نگاه فقط در رقابت معنادار نیستند. خیلی از ما در زندگی ـ و به‌ویژه زندگی شغلی ـ مانند مورینیو فکر می‌کنیم و رفتارهای‌مان را شکل می‌دهیم: این‌که همیشه استعدادهای ما کشف نشده، این‌که من خواستم فلان کار را برای سازمان‌ام انجام بدهم و نشد و نگذاشتند، این‌که به‌تر بودن من یعنی این‌که تو بدتری (!) و خیلی رفتارهای زشت دیگر در محیط کار و حتا زندگی جلوه‌هایی از همین نگاه مورینیویی هستند.

در مقابل اگر من بپذیرم که با توجه به سیر زندگی‌ام همین نقطه‌ای که الان در آن قرار گرفتم، نقطه‌ی بهینه‌ای برای من است، اگر حسرت گذشته و حرص آینده را نخورم و سعی کنم از چیزی که هستم لذت ببرم و البته اگر از یاد نبرم که من هنوز آدم کاملی نیستم و جا برای به‌تر شدن و کسب توانایی‌های جدید هنوز هم وجود دارد، آن‌وقت زندگی با تمام سختی‌های‌اش برای‌ام شیرین می‌شود!

بنابراین انتخاب با خود ماست که چطور به‌زندگی نگاه کنیم و چطور زندگی کنیم: زندگی به سبک پپ یا خوزه!؟

پ.ن. با آرزوی پیروزی مجدد مکتب توتال فوتبال بارسای پپ بر مورینیوی خود ـ تخریب‌گر!

دوست داشتم!
۴

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

12 دیدگاه برای “درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۳۲): زندگی به سبک پپ یا خوزه!؟”

  1. dorud, naghde jalebi bood vali khob ino ham bayad beduni hamin akhlaghe jose hast ke tarafdarane ziadi dare, man be shakhse tamayole be piroozi va ghorure jose ro setayesh mikonam, chon baraye chizi ke mikhad mijange va hamishe donbale behtarine va raked nemimune, pep ham shakhsiate ghabele ehteramie amma shoma nemituni begi adame bozorgie, mesalesh ham ine savare benz bashi va ba peykan mosabeghe bedi va baad begi man ranande behtariam, age pep morabie masalan Inter shod va Reale jose ro shekast dad va hamin raftaro kard mishe naghde shoma ro sahih doonest, … jose footballo doost dare va harja bebine ghodrate gheire footballi dakhile tab nemiare, omidvaram football pak beshe khali az TAMAROZ …

  2. کاملا درسته و در مورد رونالدو باید بگم اصلا محبوب نیست. در اروپا افراد مغرور هیچوقت محبوب بنیستند. خیلی ساده بگم من خودم هر وقت رئال بازی داره فقط منتظرم تا توپ به رونالدو برسه چون هر لحظه ممکنه یه گل استثنایی بزنه ولی از شخصیت این بازیکن اصلا خوشم نمیاد و ازش متنفرم. در ضمن از لحاظ فوتبالی یه بازیکن شش دونگ و کامل نیست. شخصیت مورینیو هم نزدیک به رونالدوئه. یه مثال بزنم آقای واحدی نیکبخت بعنوان یه فوتبالیست محبوب نیست. این یه حقیقته.با وجود اینکه یه بازیکن خوب و فوق العاده موثر بود ولی من بعنوان یه استقلالی خوشحال شدم از استقلال اخراج شد.ولی خیلی از استقلالی ها میگفتن ما کار به مسائل دیگه نداریم با این بازیکن تیم نتیجه میگیره و همین کافیه.بنابراین مهمه که از چه دیدی نگاه بکنیم . اما آنچه که مسلمه اروپاییها هم مثل ما از بازیکنان جلف و مسئله دار خوششان نمیاد.مثلا آلملنیها در مورد میشائیل بالاک میگفتن : بالاک بیشتر اینکه بازیکن بزرگی باشه فرد مفروری است.

  3. این‌جا یک وبلاگ تخصصیه. من قصد کری خوندن ندارم و این کارها اصلا در شأن این‌جاست نیست. دعوت‌تون هم نکردم این متن را بخونید. اگر مخالفید، نظرتون محترمه ولی حق توهین کردن ندارید. می‌تونید تشریف ببرید توی سایت گل فارسی اون‌جا هر چقدر خواستید به بارسا و هواداران‌اش توهین کنید. البته از طرفدار چشم و گوش بسته‌ی مورینیو، دیدن این رفتارها اصلا عجیب نیست.

  4. من رفتار مورینیو را نقد کردم؛ کاری به برد بارسلونا نداشتم که. واقعا فهمیدن موضوع به این سادگی این‌قدر سخته؟ شما الگوتون را بگذارید اون مربی بی‌ادب‌تون که حتا در کوپا دل‌ری هم که برنده شد؛ اخلاق را باخت.

  5. در ضمن بهتره بدونین با وجود تمام باخت های این رونالدوی مغرور !!!!! امسال به عنوان محبوب ترین فوتبالیست بالاتر از کاکا و مسی و رئال مادرید تخریبگر!!!!! به عنوان محبوب ترین تیم جهان انتخاب شدند پس زیاد به تعریف های امثال خیابانی از بارسا دلتونو خوش نکنید

  6. درسته فقط وقتی طرفدار مطلق بارسا هستی میتونی این نقد رو بکنی ولی وقتی یکم با عدالت نگاه کنی می بینی که در تمامی شکستهای رئال در مقابل بارسا داور نقش به سزایی روداشته این رو کارشناس های محترم فوتبال هم میگن

  7. دوست عزیز سلام،
    مسئله ای که اشاره کردید کاملا صحیح به نظر می رسه.در طول مدت سرمربی گری آقای خاص بر مادریدی ها هرگز ندیدم مورینیو مسئولیت شکست هاش رو در مقابل مردان کاتالان بپذیره(حداقل کاملا).
    وقتی عمیق تر بر استراتژی مرد مغرور نگاه می کنی می بینی این استراتژی تحقیر و فرار از مسئولیت شکست در پیکره تیم هم تنیده شده و بازیکنان هم تحت تاثیر این رفتار وقتی به شکست نزدیک میشن به شدت دست به دامن حاشیه میشن و سعی می کنن با خشونت جو رو جوری تموم کنن که برای توچیحات آقای خاص جا باشه.
    این مسئله در بازکنان هر دو تیم هم مشهوده.بازی و رفتار مسی رو مقایسه کن با غرور رونالدو! آرامش مسی و اینکه داره از فوتبال لذت میبره نه از برد.
    در مورد دوستانی که بدون توضیح اظهار نظر می کنن باید گفت لازمه که تعصب رو کنار بزارن و منطق رو بپذیرن.

  8. این کامنت نقد نیست؛ تخریب است. لطفا جواب استدلال را با استدلال بدهید؛ نه با تکه‌پرانی و در رفتن!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل