تفسیرتان را برایام بنویسید.
دوست داشتم!
۱
نویسنده: علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند! دیدن همهی نوشتههای علی نعمتی شهاب
ممنون @علی نعمتی شهاب
جالب بود نگاهتون. اینجوری بهش نگاه نکرده بودم!
خوب من نگاه مدیریتی یا استراتژیک ندارم، فقط فکر می کنم جریانی آغاز شده و این آدم به سادگی می تونه با برداشتن یا گذاشتن لگویی که دستش هست باعث توقف اون یا ادامه اش بشه. ممکنه چیدن لگوها مدت ها طول کشیده باشه ولی اگر اشتباهی شده باشه، توقفش در میانه راه از ادامه بهتره. شاید هم یک لگو جا افتاده -عمدا یا سهوا – و باید برای برد گروه به لگوهای دیگه اضافه بشه.
معما چو حل گشت آسان شود. خیلی وقت ها مدیران تا جایی پیشرفت می کنن که از روی دست دیگران راه حل رو میبینند. ولیکن موافقم که حتی از روی دست دیگران دیدن، هم اگر درست نگاه نکنی و درست اجرا نکنی به هیچ جا نمیرسی. اما یک مدیر وقتی موفق میشه که بتونه برای یک مشکل راه حل پیدا کنه. تابحال مدیران کمی رو دیدم که راه حل های زیادی توی ذهنشون باشه ولیکن عینا اونها رو اجرا نمی کنن بلکه از اونها ایده میگیرن و الگوی جدید طراحی کنند. این موضوع توی انتخاب یک مدیر برای درست کردن یه شرکت بزرگ خیلی مهمه. خیلی باید یه سرمایه گذار دقیق باشه تا به این جنبه از شخصیت مدیری که انتخاب میکنه توجه کنه.
اگر دیده باشید توی این بازی ، ساعت ها این لگو ها رو میچینند، اما برای اینکه قبل از اینکه اون لحظه ی تاریخی اونجوری که میخوان شکل بگیره بین اونها فاصله میگذارن که خطای کوچیکی مثل اینکه دست ات بخوره به یکی از این لوگوها انتشار پیدا نکنه. مثل درس پایگاه داده توی بحث انتشار یک خطا با پاک کردن اشتباه یک رکوردی که توی یک جدول به جداول دیگه لینک شده . اینکه آیا باید اون رکورد رو پاک کرد؟ یا اینکه نگهش داشت تا لینکش با داده های دیگه توی جداول دیگه از بین نده و اطلاعات اشتباه بوجود نیاره.
یه مدیر موفق میتونه با جدا کردن زیر سیستم ها اجازه نده که اشکالات کوچیک کل زحمات ده ساله اش رو به باد بده. یک مدیر مدبر ه. و تدبیر میکنه که زحماتش در بک لحظه یا یه خطای کوچیک از بین نره.
امیر مهرانی بهم گفتند که این رو بگذارم جلوی چشم ام و نگاهش کنم. من هم الان دو ساعته دارم بهش نگاه میکنم. یه نتیجه ی جدیدی گرفتم. و اون اینه که همونطور که دیدید ساعت ها طول میکشه برای یه لحظه که این موج حرکت کنه و لحظه ی زیبایی رو از ریختن این لگو ها روی هم ایجاد کنه.
به قول جیم کالینز در کتاب گود تو گرت. که من در قسمت سایت ام وارد کردم. میگه موفقیت شرکت ها ممکنه توسط رسانه ها در یک لحظه گزارش بشه در حالی که اونها ۱۵ ساله دارند زحمت میکشن. رسانه اعم از مقالات و مجلات و صدا و سیمای آمریکا در همون مثالی که میزنه ۱۵ سال رشد اون شرکت رو ندیدند. پس من و شمای سرمایه گذار نباید فکر کنیم موفقیت یک دهه کوتاه تر بدست میآد بلکه باید بیش از ده سال بیست سال زحمت بکشی تا یه سرویس یا خدمتی به وجود بیاری که وقتی همه نگاهش می کنن زیبایی رو ببینند.
میشه گفت داره اون رو برمی داره. میشه گفت داره یه لوگو به سیستم اضافه می کنه.
مدیر منابع انسانی با رصد کردن درست اوضاع میتونه … بفهمه که کجا ضعف هست پر کنه.
یا اینکه یک نفر که جای دیگه به درد می خوره رو ببره ازش استفاده کنه.
هر دو برداشت قشنگه…
توی سازمانی که ما کار میکنیم. هر کسی خیلی راحت بعد از یه مدتی که توی خط تولید و خدمات قرار گرفت میره . و حتما به لحاظ ثروت سازمانی تا جایگزینی اش باید خیلی هزینه کنیم. بار ها و بار ها دنبال رفع این مشکل بودم و تذکرات زیادی هم دادم…