توضیح: مشاهدهگر بخش جدید گزارهها در دوشنبه شبها است. یک تصویر بدون هیچ توضیحی! اگر دوست داشتید تفسیرتان را از این عکس، پای این پست در خود وبلاگ یا در گودر برایام بنویسید.
ایدهی عنوان را از کتاب بینظیر “ماجراهای یک مشاهدهگر” پیتر دراکر گرفتهام.
نویسنده: علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
دیدن همهی نوشتههای علی نعمتی شهاب
:)))
این آدم می گوید: «من هرگز نمی توانم آن چیزی را که می خواهم بدست بیاورم». این در حالی است که او راه حل مشکل خودش را دارد. مثال: «من نمی توانم ادامه تحصیل بدهم» در حالی که هرکس می تواند به یک دانشگاه (البته نه بهترین دانشگاه) برود و ثبت نام کند، برنامه ریزی کند و درس بخواند. یا «من نمی توانم یک دوست خوب پیدا کنم و دوستی ام را حفظ کنم» بدیهی است که هرکسی می تواند دوستانی بیابد. البته شاید قبل از آن لازم باشد خصوصیاتی را که باعث شده دوستان قبلی اش را از دست بدهد رها کند! (ایده پاسخ از کتاب تحلیل رفتار متقابل ترجمه بهمن دادگستر است).
برای رسیدن به هدف نباید پل های پشت سر را خراب کرد.(چه ربطی داشت؟!)