کار کردن همیشه سختیهای خاص خودش را دارد و هر کس، در هر سازمانی که کار کند و در هر لایهی سازمانی هم که باشد (از مدیرعامل گرفته تا کارگر سادهی کفِ کارخانه) سختیهای خاص خود را دارد. حالا در سطوح بالاتر این سختیها بیشتر از جنس داشتن مسئولیتهای زیاد و اختیارات کم است و در سطوح پایینتر میتواند از شرایط فیزیکی و محیطی تا درآمد کم و مسائل دیگری از این دست باشد. در هر حال هر شغلی هزینههایی دارد و فایدههایی و احتمالا نقطهی سر به سر تحمل آدمی جایی است که هزینههای شغل به منافعاش بچربد.
قبلتر پستی داشتم تحت عنوان معیارهای سنجش کیفیت زندگی کاری و مدل مؤسسهی Vault را در این زمینه معرفی کرده بودم. سؤال اصلی که این مدل میخواهد پاسخ بدهد این است که چرا باید یک سازمان را برای کار کردن انتخاب کرد و همین طور، چرا باید در یک سازمان باقی ماند. اما همین پرسش را میتوان برعکس هم مطرح کرد: چرا و کی باید یک سازمان را ترک کرد؟ چه زمانی ظرفیت آدم تکمیل میشود و دیگر نمیتواند شرایط را تحمل کند؟
خود مؤسسهی Vault زحمت طرح این سؤال را کشیده و در پیمایشی که در آن ۲۲۳ نفر شرکت داشتهاند از آدمها پرسیده که: “آخرین دلیلی که باعث استعفای شما میشود، چیست؟” و نتایج جالبی هم به دست آورده است:
نظر شما چیست؟ آخرین دلیل استعفای شما چه خواهد بود؟