اشاره: از همان روزهای اول راهاندازی گزارهها بخش مشاورهی مدیریت بهدلیل علائق شخصی و تخصصی من، یکی از بخشهای اصلی اینجا بود. بیش از یک سال است بهدلیل مسائل مختلفی که شرح آنها از حوصلهی اینجا خارج است، انتشار پستهایی در این زمینه متوقف شده بود. اما با توجه به نیازی که همچنان به محتوا در این حوزه وجود دارد و با در نظر داشتن حجم بالایی از محتوای تخصصی در این حوزه که قبلا برای چندین پروژهی پژوهشی تدوین کردهام، از این هفته مجددا بخش مشاورهی مدیریت در گزارهها شبهای سهشنبه کلید میخورد. در این بخش تلاش میکنم مطالبی متنوع و جذاب و البته کاربردی منتشر کنم. سعی خواهم کرد در این مطالب به تخصصم تحلیل کسب و کار نیز که این روزها همچنان از نظر محتوای فارسی بسیار مظلوم است نیز بپردازم.
فکر کردم شاید بد نباشد این مجموعه مطالب را با تاریخچهی مختصر مشاورهی مدیریت آغاز کنیم:
یک مرور مختصر بر تاریخچهی مشاورهی مدیریت باعث میشود تا درک بهتری نسبت به ماهیت این صنعت و روندی را که برای توسعه تا امروز طی کرده، بهدست بیاید. ریشههای اولیهی پدیدهای بهنام مشاورهی مدیریت به زمان انقلاب صنعتی باز میگردد. زمانی که ابداع “کارخانهی مدرن” و تحولات اجتماعی و نهادی پدید آمده در سازمان، توسعه و بهبود زندگی بشر در دنیای مدرن را پایه گذاشت. مشاورهی مدیریت هم از زمانی که عامسازی و سازماندهی تجارب مدیریتی برای دانشمندان و علاقهمندان این حوزه از علوم بشری امکانپذیر شد، بهوجود آمد. در واقع در روزهای آغازین پدید آمدن علم مدیریت، هدف پیشگامان این علم کشف و تشریح و اعمال روشها و اصولی بود که میتوانستند در همهی سازمانها و موقعیتها بهکار گرفته شوند. در مقابل کارآفرینان و صاحبان صنایع نیز مشتاقانه بهدنبال روشها و رویکردهای نوینی میگشتند که بتوانند بهرهوری کارگاه و کارخانه و نیروی کار خود را افزایش دهند. بدین ترتیب با پیوند نیازها و علایق این دو گروه، مشاورهی مدیریت متولد شد.
جدول زیر بهصورت خلاصه روندهای تاریخی توسعهی صنعت مشاورهی مدیریت را نمایش میدهد:
کسب و کار نسبتی مستقیم با کسب درآمد دارد. کسب و کارها با “آب حیات عشق”شان یعنی درآمد است که مفهوم وجودی خاص خود را مییابند. بدون درآمد کسب و کار مفهومی ندارد و احتمالا چیزی جز سرگرمی یا کار خیریه نخواهد بود. البته بدیهی است که کسب درآمد و سودآوری تنها یک جنبه از جنبههای متعدد کسب و کار است و در واقع این “خلق ارزش” برای مشتریان، سهامداران و ذینفعان است که کسب و کار را معنادار میسازد؛ اما بخش مهمی از این ارزش ـ اگر نگوییم اصلیترین بخش آن ـ ارزش پولی کسب و کار است.
در دوران رکود اقتصادی چند سال اخیر، بسیاری از کسب و کارها در کسب درآمد دچار مشکلات مختلفی شدهاند. مشکل کاهش تقاضای مؤثر از جانب مشتریان است؛ چرا که مشتریان پول کافی برای خرید در اختیار ندارند و حتی اگر پولی هم داشته باشند، اولویتهای بسیار مهمی چون: مسکن، خورد و خوراک و سلامت پیش رویشان است که هزینههای آنها در سالهای اخیر افزایش سرسامآوری داشتهاند (گزارش هزینههای خانوار مربوط به سال ۱۳۹۲ را ببینید.)
بسیاری از کسب و کارها با کاهش تولید و هزینهها و نیروی انسانی خود بهدنبال جبران ضررهای ناشی از این کاهش تقاضا و درآمد هستند. اما آیا این تنها راهحل پیش روی کسب و کارهاست؟ آیا با خلق ارزش بیشتر نمیتوان به افزایش درآمد پرداخت؟ مشکل همینجاست که معمولا خلق ارزش معادل طراحی و تولید و عرضهی محصولات و خدمات جدید یا بهبود یافته فرض میشود و کسب و کارها، از فرصتهای دیگر کسب درآمد (البته با رعایت دو محدودیت بسیار مهم قانون و اخلاق) غفلت میورزند. اما مگر راه دیگری هم وجود دارد؟ بله. علم مدیریت استراتژیک راهکار این مشکل را به ما نشان داده است.
بیایید با یک مثال شروع کنیم. اپاستور اپل سالانه بخش مهمی از درآمد سالانهی اپل را تأمین میکند. آیا اپاستور یک محصول یا خدمت ذاتی در کسب و کار سنتی اپل ـ طراحی و فروش دستگاههای دیجیتالی ـ است؟ خیر. اما امروزه در چارچوب یک مدل کسب و کار جامعنگر بهنام اکوسیستم اپلی بهعنوان یک خدمت مکمل تبدیل به یک مدل کسب و کار جذاب برای اپل شده است. این کسب و کار، خدمت مکملی را برای دستگاههای اپلی فراهم میآورد که آنها را در عمل قابل استفاده میکند: نرمافزار و محتوا. هیچ دستگاه دیجیتالی بدون این دو عامل مهم، کاربرد چندانی نخواهد داشت! جالب است بدانید که این مثالی از کاربرد استراتژی اصلی کلاسیک توسعهی محصول است. این مدل کسب و کار هنوز یک کسب و کار اصلی برای اپل نشده؛ اما درآمدزایی بیشتری از کسب و کار موجود اپل ـ فروش دستگاههای دیجیتال ـ برای اپل ایجاد میکند.
اما آیا میشود از همین الگو در کسب و کارمان استفاده کنیم؟ بله. مقالهی این هفته به بررسی این موضوع میپردازد و پیشنهادی جذاب دارد: چطور میشود از کسب و کار موجود پول بیشتری درآورد؟ مقاله به بررسی یک مطالعهی موردی میپردازد که روی شرکتهای هواپیمایی انجام شده است. اما قبل از پرداختن به ایدهی اصلی مقاله بیایید به یک موضوع مهم دقت کنیم. اغلب، وقتی از ایجاد کسب درآمد بیشتر برای کسب و کار سخن گفته میشود، همه بهیاد تولید و عرضه و فروش تعداد بیشتری واحدهای محصولات یا خدمات میافتند و در نتیجه سراغ ابزارهای بازاریابی و فروش میروند. اما آیا این تنها راه ممکن است؟ حالا بیایید بهسراغ ایدهی مقالهی هفته برویم.
مقاله به یک رویکرد ساده اما بسیار مهم در بازار شرکتهای هواپیمایی اشاره میکند که کلید حل معما است. شرکتهای هواپیمایی بهصورت معمول همراه بلیط یک بستهی خدماتی استاندارد را در اختیار مشتری قرار میدهند: بلیط هواپیما، وزن بار تا میزان مشخص، وعدهی غذایی و چیزهایی شبیه اینها. این بستهی استاندارد در این بازار مورد پذیرش مشتریان قرار گرفته است. اما همهی ماجرا این نیست. خدمات مشتریان در شرکتهای هواپیمایی به این بستهی استاندارد محدود نیست. شما میتوانید از خدماتی دیگر ـ مثل بار اضافه، وعدهی غذایی جداگانه (البته نه در پروازهای داخلی!) و … ـ هم استفاده کنید؛ البته بهشرط اینکه هزینهشان را بپردازید! در مقاله به آمارهای درآمدهای قابل توجه شرکتهای هواپیمایی از این خدمات اشاره شده است.
اصل قصه همینجا است. شرکتهای هواپیمایی با ارائهی “ارزشی” فراتر از ارزش معمول کسب و کار خود، به کسب درآمد بیشتر میپردازند. کمی دقت کنید: اینجا با یک مدل کسب و کار جذاب مواجهیم که بهکمک آن از پایگاه مشتریان کنونی میتوانیم درآمد بیشتری داشته باشیم! در ادبیات طراحی کسب و کار به این مدل کسب و کار “خدمات ارزش افزوده (Value Added Services)” گفته میشود. جدا از تجربهی موفق شرکتهای هواپیمایی، یک دلیل سادهی فلسفی (!) هم میتوان برای آن ارائه کرد: طبق تحقیقات انجام شده احتمال فروش به مشتری قدیمی بیش از سه تا ۱۲ برابر احتمال فروش به مشتری جدید است!
برای خدمات ارزش افزوده میتوان مثالهای دیگری هم زد. مثلا:
۱- در کسب و کار: هر خدمتی غیر از مکالمه ی صوتی روی شبکههای تلفن ثابت و همراه، یک خدمت ارزش افزوده است. بنابراین مثلا پیامکی که جزئی از زندگی روزمرهی ماست در واقع یک خدمت ارزش افزوده است. حالا به این فکر کنید که شرکتهای فعال در این حوزه، چه درآمدهایی از ارسال پیامکهای حاوی محتوای درخواستی و مورد علاقهی شما دارند!
۲- در زندگی روزمره: اگر سری به قهوهخانهها زده باشید، قهوهچی با سینی چای در دست همواره در حال سر زدن به مشتریان است. این استکانهای خوشطعم و کمرباریک چای، در اغلب موارد رایگان یا خیلی ارزان هستند. حالا اگر بخواهید غذا یا قلیان صرف کنید … به درآمد آقای قهوهچی از این دو محصول با ارزش افزوده و مقایسه با ضرر چای رایگان فکر کنید!
با این اوصاف خدمات ارزش افزوده یکی از گزینههای کلیدی پیش روی کسب و کارها برای افزایش درآمد خود در این روزهای رکود اقتصادی هستند. اما پیش از تصمیمگیری برای استفاده از این مدل کسب و کار لطفا به نکات زیر دقت کنید:
۱- خدمات ارزش افزوده روی ارزش افزوده برای مشتری تعریف میشوند نه محصول / خدمت خاص. بنابراین هم کسب و کارهای تولیدی میتوانند به مشتری کنونی خدمترسانی کنند و هم کسب و کارهای خدماتی میتوانند محصول بفروشند!
۲- لازم است حتما مشتری درک مناسبی از تفاوت میان ارزش اصلی کسب و کار و ارزش افزودهی آن داشته باشد. مشتری باید بداند که چرا باید پول بیشتری را پرداخت کند و چه چیزی بهدست میآورد!
۳- مدیریت تجربهی مشتریان در استفاده از مدل کسب و کار خدمات ارزش افزوده اهمیت بسیاری دارد. مشتریان خیلی سریع تجربیات بد خود را با دیگران بهاشتراک میگذارند؛ اما تجربیات مثبت باید اینقدر تکرار شوند و آنقدر عالی باشند تا مشتری در جمع دیگران از آنها سخن بگوید.
پ.ن. از این پس بیشتر دربارهی مدلهای کسب و کار مربوط به بهدست آوردن درآمد بیشتر از پایگاه مشتریان کنونی کسب و کار خواهم نوشت.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
هفتهی بسیار پرمحتوایی بود؛ واقعا شاید بههمین اندازه مطلب خوب دیگر هم وجود داشت. 🙂
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
پروژهی “لینکهای هفته” در گزارهها، بههمین سرعت چهار ساله شد. از اولین پست لینکهای هفته روز جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد تا بهامروز جز چند مورد استثنایی در تمامی هفتهها با انتشار این پست تلاش کردهام تا ضمن بهاشتراک گذاشتن نتایج مطالعات تخصصی خودم به زبان فارسی، کمکی هم به دیده شدن و انتشار مطالب باکیفیت و اثرگذار در وب فارسی در حوزههای مدیریت و فناوری بهقدر وسع خودم بکنم. امیدوارم مفید بوده باشد!
تصور میکنم این تعهدی که برای خودم ایجاد کردهام، باثباتترین و ادامهدارترین کاری بوده که در سراسر عمرم انجام دادهام! نتیجهی این تعهد بهروز بودن همیشگی است که بناب بازخوردهایی که از همکاران و کارفرماهایم گرفتهام، این در کارم بهعنوان متخصص تحلیل و توسعهی کسب و کار همیشه یکی از مزیتهای رقابتیام محسوب شده است. 🙂
با این توضیحات پنجمین سال را آغاز میکنیم.
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
رزومه، مصاحبه و چند پند حکیمانه – آزمایشگاه نرمافزار
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
سلام. عید سعید فطر مبارک. امیدوارم طاعاتتان در ماه زیبا و مبارک رمضان مورد قبول حضرت حق قرار گرفته باشد. دو هفتهای گزارهها بهروز نشد. دلیل خاصی هم نداشت جز ترافیک شدید زندگی و کار! دوباره از امشب کار را پرقدرت شروع میکنیم. 🙂
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
در این مجموعه نوشتهها مدلهای تولید محتوای مورد بررسی مدلهای عامی هستند که هر کدام میتوانند مبنای راهاندازی کسب و کارهای بسیار متنوعی قرار بگیرند. راهاندازی کسب و کار بر مبنای مدلهای عام ارائه شده، نیازمند توجه به نوع تخصص، مشتری مورد نظر شما و ابزارهای در دسترس شما برای تولید و عرضهی محتوا است. اما نباید فراموش کنیم که دنیا به کوچکی آنچه من میشناسم نیست و همیشه چیزهای بسیار زیادی هستند که ما از آنها اطلاعی نداریم؛ اما ممکن است زمینهی بهتری برای راهاندازی کسب و کار و درآمدزایی بالاتر را برای ایدهی کسب و کار تولید محتوای ما فراهم کنند. مسئله این است که تا چه حد مرحلهی تحقیق را در زمان طراحی کسب و کارمان جدی میگیریم و چقدر میتوانیم زمینهها و ابزارهای متنوعتری را برای کسب و کارمان شناسایی کنیم و آنها در دل کسب و کارمان یکپارچه کنیم؟
مدل کسب و کار این هفته تا حدودی با این موضوع مرتبط است. ایدهی این مدل کسب و کار بسیار ساده است: تولید یک محتوا و عرضه و فروش آن از طریق کانالهای مختلف عرضهی محتوا. پیشتر در مورد مفهوم و جایگاه کانالهای مشتری در مدل کسب و کار تولید محتوا برایتان نوشتهام. پیشنهاد میکنم حتی اگر آن مطلب را مطالعه کردهاید، باز هم از اینجا بازخوانیش کنید و سپس ادامهی این پست را مطالعه کنید.
مشخص است که کانالهای عرضهی “محتوا” به “مشتری” از جنس رسانه ـ اعم از رسانههای آفلاین و آنلاین ـ هستند. محتوا از جنس “داده” و “اطلاعات” است و در نتیجه به هر روشی بتوان آن را به مشتری رساند، “کانال عرضهی محتوا”مدل محسوب میشود. نمونههایی از این کانالها عبارتند از:
ـ رسانههای اجتماعی؛
ـ رسانههای آنلاین و وبسایتها؛
ـ کتاب، مطبوعات و رسانههای مکتوب؛
ـ شبکههای تلفن ثابت و همراه (پیامک، MMS، ارسال صوت و …)؛
ـ کتاب الکترونیک، اپلیکیشنهای وب و موبایل؛
ـ انتقال رو در روی و زندهی اطلاعات (در دنیای واقعی / دنیای مجازی)؛
ـ سایر رسانههای دیجیتال / آفلاین.
اما این مدل کسب و کار چگونه کار میکند؟ لازم نیست ماجرا را پیچیده کنیم. داستان بههمین سادگی است که شما محتوایی را یک بار تهیه میکنید، برای عرضه در کانالهای مختلف آن را ویرایش میکنید (و حتی نمیکنید!) و آن را میفروشید. ممکن است تولید این محتوا به شما سفارش داده شود و ممکن هم هست نه، خودتان ضرورت تهیهی آن را براساس دیدگاه کارشناسی خودتان تشخیص دهید.
نکتهی مهم در مورد این مدل کسب و کار تولید محتوا این است که شما از خاصیت اهرمی محتوا استفاده میکنید: محتوا یک بار تولید میشود و چندین بار فروخته میشود. مخاطبین محتوای شما در کانالهای مختلف حتما بخشی مشابه و بخشی متفاوتاند (مثلا مخاطبین یک روزنامهی کثیرالانتشار با مخاطبین یک رسانهی آنلاین را در نظر بگیرید.) شما با عرضهی محتوا از طریق یک کانال جدید هم به مخاطبین جدیدتری دست پیدا میکنید و هم بدون تلاش خاصی درآمد بیشتری از محتوای خود بهدست میآورید. در واقع در این حالت محتوای شما تبدیل به یک دارایی میشود و تولید آن برای شما همانند سرمایهگذاری خواهد بود که با فروش آن روی کانالهای متفاوت درآمد بیشتری برای شما خلق خواهد کرد.
بهعنوان مثال شما میتوانید محتوای کتاب، مقالات و یا حتی مطالب رسانههای اجتماعی خودتان را در صورت داشتن مخاطب عام، با استفاده از کانال شبکههای تلفن همراه در قالب خدمات ارزش افزودهی موبایل بهفروش برسانید و به این ترتیب به بازاری چند ده میلیونی از مخاطبان بهصورت مستقیم دست پیدا کنید. میتوانید مقالات سفارشی برای مطبوعات بنویسید، پس از مدتی چندین مقاله را جمعآوری کنید و در قالب کتاب الکترونیکی / چاپی بفروشید. مثالهای بسیار دیگری از این دست هم وجود دارد؛ تنها کافی است ارتباط میان محتوای تولیدیتان را با دو یا چند کانال عرضهی محتوا کشف کنید!
توجه کنید که شما با تولید محتوا برای هر کانال، دیگر محدودیتی برای فروش آن محتوا روی کانالهای دیگر ندارید! بنابراین پیدا کردن هر کانال جدیدی برای فروش محتوای خودتان نشانهای از قدرت شهود و توانمندی شما در دنیای کسب و کار تولید محتوا است. 🙂